واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: عقلانيت ، بستر كارساز(يادداشت روز)
حفظ آرمان ها و اهداف انقلاب مهم ترين اصلي است كه مسئولان و كارگزاران نظام بايد وجهه همت خود قرار دهند و با جهت گيري اسلامي بر آن پاي بفشارند. آنچه در اين ميان از اهميتي مضاعف برخوردار است يافتن راه هايي است براي وصول و رسيدن به آن آرمان ها و اهداف متعالي. و آنچه بسيار خطرناك است انحراف از دالان و مسيري است كه به آرمان هاي انقلاب و نظام ختم مي شود. از همين روي رهبر معظم انقلاب با تاكيد بر گفتمان امام(ره) و پايداري بر اصول و مباني انقلاب و صبر در برابر حفظ آرمان ها و اهداف نظام- هفته گذشته و در جمع مديران و كارگزاران و مسئولان قواي سه گانه- يافتن راه هايي براي رسيدن به آن آرمان ها و اهداف را «عقلانيت» نام نهادند. طرح مسئله عقلانيت و تصريح بر حاكميت آن بر تمامي اركان نظامي كه با مباني اسلامي شكل گرفته و عينيت يافته از سوي «آقا»، هشداري است كه غفلت در برابر آن نابخشودني است.
بنابراين بايد به ارتباط تنگاتنگ و مستقيم عقلانيت با آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامي توجهي ويژه داشت. حال اگر در چند وقت اخير محور سخنان حكيمانه رهبر انقلاب مبني بر بازگشت به گفتمان امام(ره) و انقلاب را هم مدنظر قرار دهيم، آن گاه پرداختن به مقوله عقلانيت برجسته تر و پررنگ تر مي شود و اولويتي راهبردي در گونه گوني مباحث سياسي پيدا خواهد كرد.
عقلانيتي كه آرمان ها و اهداف نظام بر آن تكيه دارد عقلانيتي از جنس همان آرمان ها و اهداف متعاليه است كه صبغه انقلابي و اسلامي دارد و به وضوح مي توان يافت كه اين عقلانيت را نمي توان در قالب مكتب هاي بشري محدود و محصور كرد.
امروز در دنياي غرب چيزي به نام عقلانيت ليبرال- سرمايه داري جولان مي دهد و مديريت امور و اداره كلان بسياري از جوامع غربي مبتني بر آن است.
البته بديهي است كه ريشه اين عقلانيت را بايد در مكتب ليبرال- سرمايه داري جستجو و كنكاش كرد. از نگاه اين مكتب، انسان داراي مجموعه اي از اميال، غرايز، نيازها و خواسته ها است كه بايد به آن اميال و نيازها به هر نحوي پاسخ داده شود. بنابراين عملي يا فعلي عقلاني است كه اميال و خواسته هاي آدمي را بهتر و كم هزينه تر و با سرعت بيشتر ارضاء نمايد. چون از منظر اين مكتب شاكله و مقومات انسان چيزي جز تمايلات غريزي و لذت جويانه نيست. بر همين اساس و بر مبناي اين نگرش از شاخصه هاي رفتار عقلاني در حوزه سياست و اجتماع تفكيك حريم قدسي و ارزشي از حريم عرفي و غريزي است. و در اين ميان آنچه اهميت دارد اصالت سود و لذت است. به حاشيه راندن عقلانيت اعتقادي و اخلاقي و تكيه بر عقلانيت ابزاري- كه مسير رسيدن به اميال، لذت ها، خوشي ها و ارضاء غرايز را هموار مي سازد- ناشي از تفسير و برداشت پرشتاب و خالي از حقيقتي است كه از انسان به ماهو انسان ارائه مي شود.
و اينجاست كه مفاهيم ارزشي همچون هدايت فرد و جامعه، اهداف و آرمان هاي متعالي، كماليات و فضايل و... رنگ مي بازد، چون براساس عقلانيت ليبرال- سرمايه داري هدف و مقصد نهايي چيزي جز سود بيشتر، لذت افزون تر آنهم با هزينه كمتر و سرعت بيشتر نيست و اباحي گري در حوزه ارزش ها و باورهاي دين مدارانه جزو ماهيت لاينفك اين مشي به اصطلاح عقلاني است.
بسياري از قدرت ها و دولت هاي غربي بر پايه همين عقلانيت روزگار مي گذرانند و با نگاهي تك بعدي به دنيا صرفا به دنبال توسعه و پيشرفت مادي هستند. بر همين اساس و در جهت ارضاء اميال و نيازهاي افزون طلبانه شان براي رسيدن به آنچه كه اسمش را پيشرفت و توسعه نام نهاده اند دست به هر اقدامي مي زنند چون در مخيله آنها انسان موجودي تك ساحتي و داراي اميال و غرايز و نيازهاست و به تبع آن حكومت بايد به اين نيازها و غرايز پاسخ دهد و تكيه بر كليدواژه ها و مفاهيمي چون صلح، آزادي، عدالت، حقوق بشر و... وسيله اي است تا در پوشش آن مقاصد مادي گرايانه و غيرانساني تامين گردد.
اما آنچه جالب و در عين حال عبرت آموز است اين كه از پس اين توسعه و پيشرفت، كشتار و خونريزي، تصاحب و اشغال، شكنجه گاه هايي چون ابوغريب و گوانتانامو، سر بيرون مي آورد؛ حال بايد پرسيد اين عقلانيت است؟! آيا له كردن حقوق ديگران در زير چرخ دنده هاي توسعه و پيشرفت نسبتي با عقلانيت اصيل دارد؟ و با اين شرايط آنچه بيش از همه تاسف آورتر است دل بستن كساني است كه با حالتي خودباخته از تجويز اين نوع مشي به اصطلاح عقلاني براي اداره يك نظام اسلامي سخن مي رانند و يا در عمل به آن باور دارند. و اين در حالي است كه عقلانيت ناب اسلامي نه تنها با پيشرفت و توسعه منافاتي ندارد بلكه بر ضريب اين پيشرفت مي افزايد و در عين حال آرمان ها و ارزش هاي متعالي هم حفظ مي شود.
عقلانيت ناب اسلامي برخلاف آن نفسانيتي كه خود را عين عقلانيت مي نماياند با فرعونيت قدرت هاي زياده خواه و رسيدن به توسعه و پيشرفت مادي از هر طريق و با هر وسيله مخالف است، اما اين توانايي و قابليت را داراست كه امور را به نحو مطلوب و شايسته و با حفظ كرامت انساني اداره و مديريت كند.
ضعف برخي اشخاص و احزاب و گروه هاي سياسي كه در ميدان نبرد و مبارزه ميان عقلانيت اصيل اسلامي و عقلانيت تصنعي و ساختگي غربي و ليبرال- سرمايه داري سستي به خرج مي دهند و تازه براي اينكه نشان بدهند قافيه را نباخته اند مدعي عقلانيت و اعتدال هم مي شوند، پذيرفتني نيست. و هشدار رهبر انقلاب كه بعضي ها با نام عقلانيت، با نام اعتدال، و با نام پرهيز از جنجال و دردسر بين المللي مي خواهند از مباني انقلاب كم بگذارند در همين زمينه است.
از همين روي برخي احزاب و گروه هاي سياسي بايد هرچه زودتر به گفتمان انقلاب و امام(ره) و عقلانيت ناب اسلامي برگردند.
اينكه برخي شخصيت ها و احزاب سياسي نسخه عقلانيت ليبرال- سرمايه داري را براي نظام مي پيچند فاصله گرفتن از مباني و اصول بنيادين انقلاب و اسلام است.
نمي شود هم نام مسلمان بر خود گذاشت و هم بي اعتنا به مقررات و احكام اسلامي- كه دربردارنده يك نظام سياسي، اقتصادي و اجتماعي است- بر مبناي اصول و متد مكتب سرمايه داري گام برداشت.
همانطور كه باز «آقا» در سخنان اخيرشان در جمع كارگزاران نظام بيان فرمودند، عقلانيت به معناي تسليم و يا هزيمت نيست، بلكه براي پيش رفتن و در جهت يافتن راه هايي براي هرچه موفق ترشدن در رسيدن به آرمان هاي انقلاب و اسلام است.
قطعا برخي گروه ها و جريان هاي سياسي اي كه صريحا بيان مي دارند حكومت وظيفه «هدايت مردم» را برعهده ندارد و اسلام هم نظام اقتصادي، سياسي و اجتماعي ندارد- تا القاء نمايند اسلام آتوريته لازم را براي پياده كردن احكامش ندارد- و نهايتا نتيجه بگيرند كه براي برون رفت از مشكلات، عقلانيت- البته از نوع ليبرال، سرمايه داري- كارگر خواهد بود؛ خارج از حوزه عقلانيت اصيل حكم رانده اند و اين يا ناشي از ناآگاهي نسبت به مباني و اصول اسلامي است و يا آنكه منافع و موقعيت شان را درخطر مي بينند و رسيدن به خواسته هايشان را در گرو اصول سرمايه داري غربي مي دانند و بر اين پايه عقلانيت ليبرال-سرمايه داري را فرياد مي زنند.
حوزويان، دانشگاهيان و نخبگان سياسي متعهد نيز بايد با تبيين عقلانيت ناب اسلامي، عقلانيت تصنعي و ساختگي ليبرال- سرمايه داري كه سرابي بيش نيست و جماعتي را فريفته است به چالش بكشانند و چهره واقعي آن را برملا كنند. ضمن آنكه حافظه ملت ايران از ياد نبرده و نخواهد برد كه پيشرفت هاي بزرگ علمي همچون فناوري هسته اي در پرتو عقلانيت اسلامي و انقلابي رقم خورده است وگرنه با عقلانيت سكولار كه ژست روشنفكرمآبانه نيز به خود مي گيرد ارمغاني بهتر از تعليق و يا توقف بدست نمي آيد.
و بالاخره مردم مسلمان و پايبند به خط انقلاب و امام(ره) نيز بايد در بزنگاه حساس و سرنوشت ساز انتخابات ها، گفتمان و شعارهايي را برگزينند كه برخاسته از مباني انقلاب و اصول آن است تا خروجي اين گزينش ادامه مسير در جهت خط انقلاب و امام(ره) باشد و در اينصورت است كه مي توان عقلانيت اصيل را در اركان نظام استمرار يافته ديد.
حسام الدين برومند
چهارشنبه 27 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]