تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 11 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1862991504




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نوآوري و شكوفايي در گفت وگو با مهدي كلهر و دكتر صدرا تعادل اجتماعي فراتر از عدالت اجتماعي است - قسمت پاياني


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نوآوري و شكوفايي در گفت وگو با مهدي كلهر و دكتر صدرا تعادل اجتماعي فراتر از عدالت اجتماعي است - قسمت پاياني
دكتر صدرا: اگرهم قرار است از دانش و ابزار غرب در روش و كنش فردي، جمعي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي خويش بهره گيريم بايد ارزش، بينش و منش ايراني-اسلامي آن از خودمان باشد.
بدين ترتيب است كه مي توان علم به معناي اطلاعات و حتي آگاهي هاي طبيعي، فني يا فناروي را به عنوان داده، موادخام اوليه، اجزا و نيز ابزار مربوطه اعم از تكنيك ها و تكنولوژي يا فناوري هاي نوين را از هر كجا و امروزه از غرب و غربي گرفته اما به عنوان مواد و حتي علت مادي و نيز ابزار استخدام كرده و بر اساس ارزش و بينش يا دانايي و بينايي ايراني-اسلامي خود بازتوليد كرده و با بازپردازي و مهندسي مجدد، مكرر و مستمر و حتي معكوس آن ها را مورد بهره برداري بهينه و بسامان قرار داد.
مهدي كلهر: بسيار پيش از اين بايد به نوآوري مي رسيديم. بايد آنها را تجزيه، اوراق و بازتوليد كنيم و به نوآوري برسيم. من در اولين شورايي كه معين كردند معاون وزير علوم بودم و در جلسات متعددي شركت مي كردم اما متاسفانه گرفتار جنگ شديم البته نه به اين معنا كه اين مسايل مطرح نبود.
بنابراين ما در سه بخش نيازمند نوآوري هستيم، البته نوآوري با همان رويكردي كه مقام معظم رهبري فرمودند كه با سرعت زياد راه ميان بر را برويم. لزومي ندارد دوباره از دوك نخ ريسي شروع كنيم تا به صنعت كنوني برسيم، لزومي ندارد از قطار زغال سنگي شروع كنيم تا به قطار امروزي برسيم. پس «اطلبو العلم ولو با الصين» به اين معناست كه اين كار را قطعا بايد انجام دهيم; اما آيا آنچه كه امروز آنها دارند و برايشان قله است، بايد قله هاي ما هم باشد، بدون شك پاسخ منفي است، چراكه بلندترين قله هاي آنها بايد سكويي براي حركتهاي بعدي ما باشد، نمونه صريح آن روايت فتح است كه در دو مرحله يعني زمان جنگ و پس از آن ساخته شد.
اساتيد دانشگاه بايد جرات داشته باشند و به جاي بيان سخناني كه براي مردم مفهوم نيست، آنها را متوجه اسرافي كنند كه از صبح تا شب باعث مي شوند. براين باورم كه بايد به جاي رشته اقتصاد، رشته اي تحت عنوان جلوگيري از اسراف در دانشگاه ها بوجود آوريم كه الگوي زندگي صحيح و بدون اسراف را در اختيار مردم قرار دهد.
روزي فردي به من گفت شلوار لي، شلوار خارجي است در پاسخ به وي گفتم شما اصلا از تاريخچه لباس چيزي نمي دانيد؟! پارچه لي در ابتدا از كرباس بسيار محكم آبي رنگ توسط ايل بختياري كه در اطراف اصفهان و دامنه هاي زاگرس زندگي مي كردند، براي تهيه شلوار كار بوجود آمد، 200 سال پيش در دوره قاجار يك انگليسي به ايران آمده آن را خريداري و به انگليس برد، فاستوني سازان انگليس تهيه شلوار از آن را قبول نكردند سپس آن را به آمريكا برد و در آنجا تبديل به پارچه لي كرد.
بنابراين معتقدم كه اولين و مهم ترين لازمه نوآوري شهامت و شجاعت است، چراكه يك ترسو هرگز نمي تواند نوآور باشد. من اصرار دارم كه نوآوري ضدمحافظه كاري است واحتمال اشتباه در آن وجود دارد، نوآوري همچنين نياز به رويكرد دارد. نوآوري يعني چه؟ آيا نوآوري براي اين است كه عده اي به ما بخندند! نه، نوآوري جهت رسيدن به ارزشهايي است كه جزو ثوابت هستند نه جزو متغيرات، نوآوري ثوابت را روشن مي كند. لذا بايد ثوابتي كه در دين ما وجود دارد را كنار بگذاريم و نكات ديگري را روشن كنيم مانند هجرت، قناعت و توليد، كنز و اسراف كه هجرت، قناعت و توليد مثبت و كنز و اسراف منفي هستند. آقاي ويل دورانت جدولي تهيه كرده است كه در آن نكات مثبت ومنفي آورده شده است، وي مي گويد بر اساس تمدن غرب انسان بايد نكات مثبت را بدست آورد و نكات منفي را از خود دور كند.
دكتر صدرا: زايايي مدني ايران را رمز پويايي و پايايي كشور. بايد بدانيم و باور كنيم كه زايايي مدني ايران مربوط به حالا نيست، همواره يك تاريخ است، ايران هميشه نوآورترين ملت بوده است.
مهدي كلهر: ميشل فوكو سال 57 اين موضوع را اذعان داشته است.
دكتر صدرا: هرودت نيز در تاريخ بيان داشته كه; «عجيب است من هيچ قومي را به اندازه ايرانيان نوگرا نديده ام، ايرانيان هركجا نقطه قوت و تعالي مشاهده مي كنند به دنبال آن مي روند». تمدن ايران قديم هم اين گونه بوده است، اسلام نيز ضمن تاييد و تاكيد، تقويت زمينه هاي بسط و گسترش آن را از اقصا نقاط اقيانوس اطلس تا اقيانوس آرام فراهم ساخته است. آن را مي توان تمدن شاهراهي و چهارراهي يا ترمينالي يعني شاهراه، چهارراه و حتي پايانه و بارانداز تمدن هاي جهان و تمدن پايانه اي و جهاني دانست. نوع ديگري از تمدن وجود دارد كه تمدن ترانسپورتي و ترانزيتي بوده، به اصطلاح سر راهي است. تمدن هايي كه ملغمه اي درهم و برهم و ناهمگون و ناهمگن از پسمانده هاي ساير تمدن هاي موجود يا پيشين است. معمولا اين گونه تمدن ها نازا، ناپويا و ناپايا هستند. ايران از «پيش از اسلام» و بلكه از «پگاه اسلام» تا «ايران دوران اسلامي» تا كنون يعني ايران اسلامي و انقلابي يا به تعبير ديگر ايران انقلابي اسلامي، بارانداز تمام تمدن ها بوده است. به اين صورت كه بر اساس مباني مدني يا تمدني يعني نظام ارزشي، بينشي، منشي، عقلي و معنوي خاص خويش، دست آوردهاي مدني ديگر جوامع و مدنيت هاي جهان و جهاني را فراهم نموده و با فراوري و بازپردازي آن ها را بازتوليد كرده و مورد بهره برداري قرار داده است; چنان كه حاصل آن ها را نيز حتي واگذار مي كرده و بسط و گسترش مي داده است. اما غرب اين گونه عمل نكرده و نمي كند، غرب كاملا بسته و لجوج است. از سويي بجاي تعامل و تبادل، به سرقت مدني پرداخته و با زدن برچسب غربي و با ديد تجاري، ضمن تحقير و حتي توهين و تضعيف ساير مدنيت ها، تمدن مادي و ابزاري خود را تحميل مي كند.
اما نوآوري ايراني در تداول با دوره هاي شكوفايي آن، با زايايي، پويايي و پايايي به صورت بديعي با تركيب «عجيب»، بهينه و بسامان سنت و جديد، سيرت و صورت و همانند اين ها، جريان داشته و دارد، در اين نوآوري همه چيز نو است حتي ذره اي بحث كهنگي وجود ندارد. در عين حال اصيل است و ذره اي خودباختگي، بي هويتي، افراط و يا تفريط و بسان اين ها وجود ندارد.
كلمه «عجيب» در مورد ايران و مردم و مدنيت اسلامي - ايراني كلمه اي مهم است، گفت: هرودت در سفرنامه اش به ايران گفته است; هيچ قوم و ملت و جامعه اي را به اندازه ايران و ايراني و ايرانيان نوآور نديده ام، ابن خلدون نيز فصلي مبسوط در كتاب حجيم و نام آور مقدمه تاريخ خويش بدين امر اختصاص داده و در آن تصريح و بلكه تاييد و حتي تاكيد مي نمايد كه بسيار «عجيب» است اما واقعيت دارد كه ايرانيان در همه امور مدني اعم از علمي و فني يا صنعتي، مبدع و موسس هستند، موسس به معناي نوآور است. وي بدين مناسبت متعرض مي گردد كه; تمام مكتب داران علمي، فلسفي، هنري، معماري، صنعتي و حتي فقهي و سياسي و سياستگزاري تا فقهي و تفسيري شيعي و حتي سني يا ايراني اند يا شاگردان مكتب اساتيد و منابع اصيل ايراني اند. به تعبير و تاكيدات مكرر وي; همچنين پيش بيني پيامبر(ص) راجع به ايرانيان مبني بر اينكه ايرانيان پرچم دار و پيشتاز هستند، صحت دارد. اين موضوع همين طور ادامه مي يابد تا سرانجام به دوران جديد و معاصر و به عصرانقلاب اسلامي مي رسد. واقعيت اين است كه انقلاب اسلامي بزرگترين مسئله راهبردي نو و نوين جهان و جهاني است. پديده و پديداري انقلاب بويژه انقلاب اسلامي ايران اساسا به معناي بهاري سازي، جواني سازي و نوآوري در جهت شكوفايي است. همانطور كه پيش از اين اشاره شد هر چه راجع به نو بودن نظام جمهوري اسلامي بحث كنيم باز هم كم است و در اين راستا مباحث جدي فراواني وجود دارد. انقلاب اسلامي تنها انقلاب بنيادين، جامع، نظام مند، كاملا هدفمند و به تعبير بهتر انقلاب به معناي تمام كلمه است. انقلاب اسلامي ايران داراي ابعاد مردمي و راهبردي است كه رهبري در آن بسيار بسيار با اهميت است.
نظام جمهوري اسلامي كاملا بديع، نوبنياد ونمونه اي كاملا الهام بخش است. پس از انقلاب اسلامي و پيدايي و پيروزي آن در ايران در هيچ منطقه اي از اقصي نقاط جهان اسلام و حوزه مدني آن با اين گستره گسترده در قلب و بخش مركزي و مسكوني كره زمين هيچ ايسم و گرايشي بسان سوسياليسم چپ يا ليبراليسم راست غير از نگرش و گرايش متعادل و متعالي اسلام و آن هم با الهام از انقلاب و مدل جمهوري اسلامي ايران شكل نگرفته است. اگرچه سرمايه گذاري هاي بسياري جهت ممانعت از تحقق اين امر در كشورهاي ديگر خواه پنهاني و خواه علني و اعلام شده صورت گرفته و مي گيرد، اما به صورت فزاينده اي بي نتيجه مي ماند. چشم انداز بلندگستر توسعه متعادل و متعالي جمهوري اسلامي ايران نيز خود امري بديع بوده بدون اين كه به بدعت دچار شود. در چشم انداز كنوني به دنبال توسعه هستيم و همه اين موضوع را تاييد مي كنند كه در حال حاضر ما ادعاي توسعه داريم، توسعه اقتصادي، عمراني، فناوري، صنعتي، كشاورزي و تجاري يا خدماتي و بهداشت و درمان (افزايش و بلكه ارتقاي سلامت و طول عمر) و تامين رفاه عمومي را قبول داريم، لازم مي دانيم، اما كافي نمي دانيم.
تعادل اجتماعي را فراتر از عدالت اجتماعي قبول داريم و ادعا داشته و اذعان مي كنيم كه جامعه بايد متعادل باشد. موضوعي كه در ذهن غربي ها در اين زمينه وجود دارد حداكثر، عدالت در اقتصاد يعني عدالت اقتصادي است. اما ايرانيان در چشم انداز اسلامي خويش نخست به دنبال تعادل اجتماعي كه عبارت است از ايجاد تناسب و توازن ميان توسعه اقتصادي، مادي و ابزاري و تعالي فرهنگي; معنوي و اخلاقي و ديگر به دنبال عدالت اجتماعي كه عبارت است از عدالت اقتصادي، عدالت سياسي و عدالت فرهنگي هستند. چنان كه توسعه متعالي يا توسعه متعادل و متعالي جامعه، كشور و نظام جمهوري اسلامي ايران در چشم انداز كه اعم از توسعه اقتصادي، توامان با تعادل اجتماعي و سياسي در جهت تعالي فرهنگي; معنوي و اخلاقي است، نه تنها امري بديع و بي بديل بوده بلكه حتي تبيين علمي توامان آن ها و ترسيم عملي آن ها تا چه رسد به تحقق عيني آن از غرايب جهان جديد و معاصر است. اين حقيقتي است كه جمهوري اسلامي ايران با ترسيم عملي، در پي تبيين علمي آن از سويي و تحقق عيني آن از ديگر سو است و بدين ترتيب خواهان و به دنبال وقوع و واقعيت يافتن آنست.
چنان كه پيش تر نيز ميشل فوكوي فرانسوي، انقلاب اسلامي را دميدن روح و روحي دميده در كالبد تاريخ و زمان مي داند و مي نامد. موج معنوي اي كه با انقلاب اسلامي تجديد و تقويت شده و بلكه تعالي يافته و تا مهدويت جهاني و جهان متعالي مهدوي را فرا نگريسته و فراخواهد رفت. با اين تعبير بشريت تاكنون سه موج، مرحله و حتي مرتبه تاريخي و تمدني يا تكاملي را پشت سر گذاشته است. موج نخست- موج مدني بوده كه انسان از مرحله و حالت بدوي وارد حالت و مرحله مدني شده است. شايد اين گذار قرن ها و هزاره هاي متمادي پسا خلقت انسان و با خلافت و هبوط آدم(ع) بر و در زمين آغاز شده است. همگي اذعان دارند كه ايراني ها هم پيشتاز اين مرحله و گذار بوده اند، به تعبير فوكو دولت و نظم را ايرانيان اختراع كرده اند و هم هماره پرچمدار اصلي مدنيت در اين دوران چندين هزارساله و بلكه چندين ده هزارساله بوده و به شمار مي آيند. چنان كه آثار و شواهد عيني مدني، اسناد و مدارك تاريخي و نيز اهم نظريه هاي علمي نيز گواه اينند.
كلهر: ويل دورانت هم مي گويد گهواره تمدن شوش است.
دكتر صدرا: موج دوم، موج توسعه مادي و ابزاري بود كه چند صد سال به طول انجاميد. مسلمانان، تمدن اسلامي و ايرانيان نيز باز از بنيان گذاران حتي اوليه و اصلي موج و مرحله دومين يا توسعه اقتصادي و مادي و علم و فناوري هاي نوين اند. چنان كه حتي اگوست كنت فرانسوي در تقويم تاريخي علم خويش، خواجه نصير و ابن سينا را بنيادگذاران تجربه و تجربي علم و علم تجربي و جديد دانسته و مي خواند.
هم اكنون نيز كه بشر در سير و مسير توسعه دچار تحريف و انحراف و يك سويه گرايي تك ساحتي شده و در نتيجه به نوعي خلا» معرفتي اعم از معنايي و معنوي رسيده است، و به سبب آن آماده، نيازمند و در حال چالش فرصت ها و تهديدات و گذار به موج و مرحله سومين معنوي است، باز اين ايران اسلامي و پيام و پيامد انقلاب و نظام سياسي انقلابي جمهوري اسلامي ايران و ايراني بوده كه نشانگر و نويدبخش توسعه متعادل و متعالي است.
اين بحث تنها مختص كشور ايران نيست اما از آنجاكه ما هم پيشينه مدني و هم پشتوانه ديني لازم و كافي را داريم به راحتي مي توانيم نمونه و مدل روزآمد و كارآمد ارايه كنيم. به ويژه در زمينه نقش راهبردي دولت به عنوان نقطه آغاز و عزيمت ارتقاي كارآمدي دولت و ملت به عنوان برترين چالش تبيين علمي، ترسيم عملي و تحقق عيني توسعه متعالي ج.ا.ا. كه فرا روي همگي نيروها و نهادهاي علمي، راهبردي و كاربردي است. به عنوان مدل جايگزين مدرنيسم در هر دو راهبرد سوسياليسم و ليبراليسم كه يكي به سرمايه سالاري و ديگري به دولت سالاري مي كشد، در هندوئيسم نيز به دنبال آن نگرديد، چرا كه هندوايسم موجي مرده، رهبانيت و تارك دنيايي است. چنان كه ماديت و ابزاريت مدرنيسم نيز نه تنها واجد آن نيست بلكه فاقد آن است.
اما بايد به اين پرسش پاسخ دهيم كه چه كاري و چگونه كاري انجام دهيم تا مدنيت و توسعه را تاييد كنيم، لازم بدانيم اما كافي ندانيم؟ يعني توسعه اقتصادي را تكميل و تعالي بخشيده بلكه تلطيف ساخته تا از خشم و خشونت تنازع بقايي داروينيستي آن، كه در حال حاضر قانون حاكم بر ساحات اقتصادي و بازار، سياست و بويژه روابط بين الملل تا فرهنگ و بويژه هنر مدرن; غرب و غربي بوده بكاهيم. چه كاري انجام دهيم تا روح بشر از سطح و ساحت زمين و ماديت و اقتصادي يا توسعه، به بالا و عالم متعالي بنگرد و بگرايد و در نتيجه بدانسو برويد و برود. در حال حاضر مدل توسعه متعالي، مبناي بديع و مدل بديعي است. به تعبير بهتر اين مدل در سوسياليسم و ليبراليسم و هيچ مدل ديگري وجود ندارد.
صاحبان اين مدل ها خود غالبا و بلكه نوعا و هر يك به طريقي و با بياني به اين نتيجه رسيده اند كه مدل هايشان ناكافي و در نتيجه ناكارآمدند، به اين معناكه نارسا بوده و ناسازواره ا ند و يا هر دو يعني هم نارسا (فرويديسمي) و هم ناسازوار (داروينيستي) بوده و غالبا به صورت سلبي و در مواردي به صورت اثباتي به اين مهم دست يافته اند. يعني اكثرا يا نوعا به ناكارآمدي مدل و حتي مبناي خويش واقف شده و در مواردي محدود نيز نقطه نظراتي در زمينه طرح جايگزين ولو به صورت اجمالي و كلي يا پراكنده ارايه نموده اند.
در اين ميان مبنا و مدل توسعه متعالي و كارآمدي متعادل جمهوري اسلامي ايران هم خود بديع و بي بديل بوده و هم حاوي و محتوي نكات و موارد بديع و بي بديل فراوان.
پيش از انقلاب از داشتن امام و پيشوا محروم بوديم، مسلمانان و ايرانيان پيش از انقلاب هم، فيلسوف، عارف، فقيه و دانشمند كم نداشتند اما امام، رهبر و پيشواي پيشرو نداشتند، امامت و رهبري صالح و هادي به معناي راهنما و راهبري راهبردي مهم بود كه فاقد آن بوديم.
مهدي كلهر: 27 سال پيش ملاقاتي با مادر يكي از شهداي كاتوليك در ايرلند شمالي داشتم، جزوه الله اكبر در دستم بود كه امام در آن يك قنوت داشت وقتي چشمان مادر اين شهيد به عكس امام(ره) افتاد شروع به گريه كرد و گفت: ما در ايرلند پاپ، ديپلمات و رجال سياستمدار داريم اما «ايمام» نداريم، اگر «ايمام» داشتيم ايرلند را تبديل به ايران مي كرديم.
دكتر صدرا: بنابراين اگر چشم انداز را بازكاوي كنيم مشاهده مي شود كه نوآوري هاي بزرگ و بديعي هم در ضمن و هم در پي داشته و خواهد داشت كه بزرگتر و برتر از آن در جهان جاري و فرآينده وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت. بدين ترتيب باز ايرانيان و ايران انقلابي و اسلامي، هم پيشتازان، پيشاهنگان و پي ريزان و هم پرچمداران و طلايه داران موج، مرحله، مرتبه يا حالت سوم توسعه متعالي و تعادل و تعالي معنوي هستند.
ايران اسلامي، انقلاب و نظام سياسي نوبيناد و نمونه ج.ا.ا.; رويشگاه و پرورشگاه و نيز در نتيجه الهام بخش مدل توسعه متعالي، الگوي راهبردي و مبناي متعادل اسلامي در اين راستا بوده و به شمار مي آيد.
نظريه تعديل اعم از اقتصادي، سياسي و به ويژه دولت; راهبردي جديد و جهاني بوده كه به منظور كارآمدسازي هرچه بيشتر دولت و ارتقاي بهره وري و اثربخشي سياسي، اقتصادي و حتي فرهنگي با دغدغه و گاه با داعيه تامين، تضمين و توسعه آسايش و حتي آرامش عمومي فردي، جمعي و اجتماعي مطرح شده و انجام مي پذيرد. نقش راهبردي دولت، برترين نظريه در اين ميان و در اين ميانه است.
راهبرد و نظريه راهبردي كه به عنوان برترين چالش فرا روي كشور و دولت به ويژه در مسير تحقق چشم انداز بلندگستر توسعه متعالي خويش قرار دارد. اين نيز خود از اهم بدايع نوآوري شكوفاساز در اين زمينه و در اين راستا بوده و منشا» علمي و نظري و مبدا» عملي تحقق عيني بسياري از نوآوري هاي افزاري اعم از سخت افزاري و حتي نرم افزاري تا فراافزاري است.
ايرانيان ظرفيتهاي بسيار و قابليت هاي بالايي دارند، بدون شك اگر اين ظرفيت ها را باز توليد و بالفعل كنيم و بكارگرفته و مورد بهره برداري بهينه و بسامان و بخصوص حداكثري قرار دهيم; هم از لحاظ علمي و هم عملي بويژه ابزاري بسيار جلوتر از ساير كشورها خواهيم بود. يعني با نرخ بالاي توسعه، نه تنها سطوح توسعه و تعالي را در خواهيم نورديد بلكه با ميانبرهاي پيش گفته در كمتر از چندين دهه به سطوح عالي توسعه دست يافته و راه چندين قرنه را طي خواهيم ساخت.
اين ظرفيت آنقدر بالاست كه وزير خارجه آمريكا در جايي و در جلسه اي با حضور وزرا و كارشناسان ارشد مشترك اروپايي و امريكايي اذعان مي كند; ايران «ابر قدرت معنوي» بوده كه به دنبال دستيابي به ابزار است، اگر ابزار را به دست آورد، ديگر نمي توان جلوي آن را گرفت و كاري كرد. حقيقتي كه در حال واقعيت يافتن بوده همين است، كما اين كه واقعيتي كه حقيقت دارد نيز چنين است. توجه داشته باشيد كه مسير اصلي نوآوري راهبردي و محتوايي بويژه فرهنگي; معنوي و اخلاقي به ترتيبي كه اشاره گشت، آورده شده است و باقيمانده ، نوآوري ابزاري كه بخش سخت افزاري و نرم افزاري آن را شامل گشته و امري سخت بوده اما ميسر است.
در زمينه چرايي، هستي و هستي شناسي و اصل ضرورت و خيريت نوآوري و شكوفايي بايد گفت حقيقت واقعيت زندگي و حيات هر كس و هر ملتي; پديده اي ايستا نبوده بلكه موج و سيري زايا، پويا و پايا از زايش، پويش و پايش و در نتيجه بالندگي بي وقفه است.
جهان هستي و بويژه آفرينش; عالم كار و عالم شدن و حركت; زايايي و پويايي و بالندگي پيوسته و پايداراست. فلسفه هستي ما كه از قديم هم مطرح بود اين است كه «بود» ما «شد» ما و اين نظام خلقت; نظام صيرورت و صيرورت نظام است.
حتي در مورد ذات اقدس الهي كه عين ثبات است اما جماد نيست «كل يوم هو في شان» به اين معنا كه روز به روز دارد، هر روز و هر لحظه داراي شاني است. اگر خودش نمي گفت ما نمي فهميديم كه چه؟ و يعني چه؟! در اين جا مسئله ثبات و تغيير اعم از تحول عارضي(كمي، كيفي و...) و جوهري در قياس با جمود و ايستايي از سويي و تشتت و تعارض از ديگر سو موضوعيت يافته و مسئله هاي; قديم و جديد، اصيل و غير اصيل، ... و مانند اين ها را پيش مي آورد. يك ثبات و يك شئون به عنوان جمود و ركود داريم، يك تغيير و يك تشتت نيز داريم. لازمه تغيير عوارض و شكلي و حتي تحول و تكامل جوهري، ثبات وجودي و حقيقي يا حقيقت بوده و برعكس است.
براي نمونه اگر هواپيما ثبات نداشته باشد، نمي تواند در آسمان پرواز كند، بنابراين تغيير و ثبات لازم و ملزوم يكديگر هستند. به هيچ عنوان امكان ندارد كه ثبات را بدون تغيير و تغيير را بدون ثبات مشاهده كنيم، زماني كه از ثبات سخن مي گوييم بدون شك تغييري وجود دارد و هر وقت سخن از تغيير بوده بايستي سراغ ثبات را نيز گرفت.
به هر حال حيات و زندگي و جهان و موجوديت، ماهيت (جوهره و جهت) يا اشكال و ابعاد آن به تبع آن مادام در حال «شدن» اند، انسان يك موجود; جانور و يا جاندار و «بود» به معناي «است»، نيست، انسان يك «سير» و «شد» است. انسان هميشه در حال شدن است. تعبير سهروردي از اين بحث بسيار جالب است، وي مي گويد «آتش اگر بماند ديگر آتش نيست». انسان در حال شدن است و زندگي ما از آغاز به انجام، از بنياد به غايت، از قوه به فعل، ازنقص به كمال، از نارسايي به رسايي، از ناسازگاري به سازگاري، از كدورت به لطافت، از جزئي به كل، از ماديت به معنويت و نهايتا از خاك به خدا در سير سرمدي است. حركتها متفاوت اما اصل قضيه و حيات عرصه فعليت و فعاليت است و دائم استعدادها بالفعل مي شود.
چنان كه مولوي گفته است هر نفس نو مي شود دنيا و ما بي خبر از نو شدن اندر بقا، قانون كل جهان و نظام آفرينش تغيير بوده و سير سرمدي «شدن» است. خوشبختانه امروزه مردمان بيشتر درك مي كنند كه زندگي رودخانه اي بوده كه دو بار حتي يك بار هم نمي توان در آن شنا كرد.
هرچند باز در دنياي معاصر گرفتار آفت آسيب زا و اشكال مشكل افزاري نوگرايي صرفا ابزاري، ظاهري، عارضي و جزيي نگرانه نارسا و ناسازوار هستيم. اما جهان نيازمند نوآوري و در نتيجه شكوفايي بنيادين، همه جانبه يا فراگير اقتصادي، سياسي و فرهنگي; معنوي و اخلاقي، فردي، جمعي و اجتماعي تا جهاني، و نيز نظام مند و هدف مند است. بدان سان كه در چشم انداز توسعه متعادل و متعالي، جمهوري اسلامي ايران به عنوان پديده اي نوپديد مطرح شده است.
اين تغيير و تحول يا ديگرگوني و حركت يا اصل وجودي يعني تغيير جهت از توسعه تك ساحتي و متعارف طبيعي و نامتعالي مدرنيستي به توسعه متعادل و متعالي، حركت و تغيير يا تحول جوهري از ماهيت و مبناي مادي، سكولاريستي يعني دوگانه پنداري و اومانيستي يا بشري به تحول توحيدي و الهي و سرانجام از تغييرات عارضي و جزئي به تغييرات همه جانبه است.
انقلاب اسلامي تحولي جوهري است، «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم»، به تعبير ديگر اگر جوهره ها عوض شود، همه چيز يعني عوارض عوض مي شوند. تغيير; ديگرگوني كمي يا كيفي و عبارت از تاثيرات و تاثرات متقابل عوارض به ويژه تغييرات كمي و كيفي است.
تحول، ديگرگوني و تلطيف و تعالي جوهري، جوهره و جوهر، و به تعبير بهتر تغيير نفس و سيرت است، تغيير صورت يا ابزار مادي و عادي نيست. تحول براي جوهر و حتي وجود به اين معناست كه جهت تغيير مي كند. يعني جهت پديده; جامعه و جهان از باطل به حق مي رود. اگر تحول از باطل به حق باشد آن را انقلاب و اگر تحول از حق به باطل باشد آن را ارتجاع و استحاله مي گوئيم، استحاله نيز نوعي تغيير انحطاطي و قهقرايي است. اين بجاي بديع و ابداع، نوعي و بلكه عين بدعت است. شكوفايي نيز رسيدن به حد استعداد; ظرفيت اسمي، كشش و كوشش است. چراكه هر چيزي حدي دارد، توسعه متعادل و متعالي جامعه و جمهوري اسلامي ايران به عنوان نمونه اي نوين، فعال، برجسته در منطقه و الهام بخش در جهان معاصر، شكفتگي و حد شكوفايي ملت، دولت و نظام سياسي ج.ا.ا. است.
توسعه متعالي كشور در چشم انداز بلندگستر با ارتقاي كارآمدي راهبردي دولتي و ملي به مثابه پيش درآمد و زمينه ساز تجديد و تاسيس تمدن نوين ايراني-اسلامي و خود مبين و متضمن انتظار انقلابي; پويا و سازنده مهدوي و نظريه و نظام جهاني مهدويت به شمار مي آيد.
بدون شك امام خميني (ره) بنيانگذار، آغازگر و نويد بخش تجديد، توسعه و تمدن عظيم ايراني-اسلامي فرا رو، در دوران غيبت است، اظهار داشت: امام بود كه امت اسلامي مرده را احيا و زنده كرد. در يك كلام مي توان گفت، پيامبران پيشين در معجزات خويش، آدمي را كه از حيث بدني و جسماني مرده بود زنده مي كردند و به اذن و امر پروردگار، چوب دستي آن ها به اژدها تبديل شده و مارهاي ساحرين را مي بلعيد و نيز آب رودخانه نيل را شكافته و پيروان را از آن عبور مي دادند، اما امام نه تنها امتي را زنده كرده و به آنها عزت و خوباوري بخشيد و نظريه راهبردي توسعه متعالي او ساير راهبردهاي سوسياليستي و ليبراليستي را فرو كشانيده و امت مسلمان را از نيل جهان سازي معاصر رهايي بخشيده و به وادي ايمن هدايت كرد، بلكه به بشريت نيز نشان داد كه حيات چيست. امام، امت واداده، پراكنده و خود باخته را به خود، خدا و عزت برگرداند زيرا مسلم است خود باختگي و سرخوردگي و نيز ذلت يعني زبوني، حقارت و پستي به مراتب بدتر از مرگ و نيستي است.
مهدي كلهر: اي كاش مباحثي كه در اين جلسات مطرح مي شود در دانشگاه ها هم بيان مي شد، «موجيم كه آسودگي ما عدم ماست»، يك لحظه غافل ماندن از «شدن» بدتر از مرگ است.
تمام افت و خيز تمدن ما به اين جهت است كه هرگاه چرتمان مي گيرد، مي گوييم نفسي تازه كنيم و مي نشينيم بي خبر از آنكه نسل بعدي براي بلند شدن متحمل فشار زيادي خواهد شد.
 سه شنبه 26 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن