تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):اى آن كه يادش مايه شرافت و بزرگى ياد كنندگان است و اى آن كه سپاسگزاريش موجب دست يافت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820556457




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آيت‌الله مرعشي شوشتري؛ فقيه حقوق‌دان/ 24عضو مجلس خبرگان رهبري:آيت‌الله مرعشي به منع شرعي براي قضاوت زنان قائل نبود


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آيت‌الله مرعشي شوشتري؛ فقيه حقوق‌دان/ 24عضو مجلس خبرگان رهبري:آيت‌الله مرعشي به منع شرعي براي قضاوت زنان قائل نبود
گروه انديشه: نظر مرحوم آيت‌الله مرعشي شوشتري اين بود كه اگر شرايطي فراهم شود كه زنان بتوانند به گونه‌اي قضاوت كنند، با منع شرعي مواجه نيست.
متن زير مشروح مصاحبه سرويس انديشه خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) با حجت‌الاسلام و المسلمين «محمد بهرامي خوشكار»، عضو مجلس خبرگان رهبري، عضو هيئت علمي و معاونت امور طلاب مدرسه عالي شهيد مطهري و از شاگردان مرحوم آيت‌الله «سيدمحمدحسن مرعشي» است كه در مورد شخصيت استاد با ما به گفت‌وگو نشست.

ايكنا: در مورد نحوه آشنايي‌تان با مرحوم آيت‌الله مرعشي شوشتري بگوييد.

بنده از شاگردان مرحوم آيت‌الله مرعشي شوشتري هستم. من در اين مدرسه ـ حدود سال 61 ـ كه آمدم، جناب استاد مرعشي جزو اولين استادهايي بود كه با او برخورد داشتم. من خودم كتاب‌هاي حاشيه ملاعبدالله در منطق، مختصرالمعاني، اصول فقه مظفر، بخشي از رسائل و بخشي از شرح لمعه را نزد ايشان خواندم. مرحوم آيت‌الله مرعشي استاد راهنماي من در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري بود. پايان‌نامه مقطع دكتري من آن زمان در دانشگاه‌هاي ايران در بخش حقوق و علوم سياسي رتبه اول را آورد. اين را از اين جهت مي‌گويم كه زحمت‌هاي استاد مرعشي مد نظر باشد. اين اواخر هم توفيق داشتيم در مجلس خبرگان رهبري در خدمت ايشان باشيم و آن‌‌جا هم مقداري با هم، هم صحبت شديم و در واقع ما از وجود ايشان در مجلس خبرگان استفاده مي‌كرديم.

ايكنا: در مورد مسئله قضاوت و شهادت زن كه به نوعي مربوط به پايان‌نامه شما هم مي‌شود، نظر ايشان چه بود؟

در بحث قضاوت زن، بين علماي متأخر كمي در بحث‌هاي علمي اختلافاتي هست (نه در فتوا) و احاديثي كه در آن‌جا وجود دارد، چه از نظر سند و چه از نظر دلالت، احاديث معتبري نيست. آقاي مرعشي هم نظرشان همين بود كه اگر شرايطي فراهم شود كه زنان بتوانند به گونه‌اي قضاوت كنند، منع شرعي وجود ندارد. منتهي در باب شهادت زن ايشان معتقد بود كه قرآن تصريح دارد به اين حرف كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مردم است و روايات ما هم خيلي زياد هستند كه مي‌توانيم ادعاي تواتر كنيم. آقاي مرعشي اين حرف را مي‌پذيرفت. در بحث دفاعيه ـ من البته شنيدم ـ وقتي مي‌خواستند بحث نمره را مطرح كنند، ايشان آن‌جا مطرح كرده بود كه در مسئله شهادت زن، ما نمي‌توانيم كاري بكنيم و روايات به قدري زياد هستند كه نمي‌شود شهادت يك زن را در دادگاه پذيرفت. جناب آقاي مرعشي خيلي نقادانه در مباحث علمي بحث مي‌كردند و خيلي دوست داشتند ديدگاه‌هاي نويي در مسائل شرعي داشته باشند و اين در كتاب «ديدگاه‌هاي نو در حقوق كيفري» ايشان قابل ملاحظه هست، منتهي مسئله مهم اين‌جاست كه ايشان تماما مي‌خواستند اين مسائل در قالب فقه جعفري باشد؛ يعني نمي‌خواستند نوآوري‌هايشان از اين قالب جدا شود. به طلاب هميشه توصيه مي‌كردند كه درك و فهم صحيحي بايد از مسائل اسلامي داشته باشيد، منتهي در قالب انديشه‌هاي اهل ‌بيت(ع).

ايكنا: از خصوصيات مرحوم مرعشي به عنوان يك استاد و بعدها به عنوان يك همكار در مجلس خبرگان بگوييد.

عرض شود كه من خود را كوچك‌تر از آن مي‌دانم كه همكار ايشان باشم، بلكه ما هميشه از ايشان استفاده مي‌كرديم. در مسائل درسي و علمي، استاد خيلي علاقه به تدريس داشت و همان‌گونه كه عرض كردم، وقتي كه درس مي‌داد، سعي داشت قدرت خلاقيت طلاب را مقداري بالا ببرد؛ يعني اين‌گونه نبود كه بخواهد متن حاشيه درس را خوب تفهيم كند، علاوه بر اين، دوست داشت به نقد مطالب هم بپردازد؛ مثلا گاهي وقت‌ها به يك عبارت كه مي‌رسيد، مي‌رفت در يك وادي ديگر و شرح مي‌داد و ما هم كتاب را مي‌بستيم و مي‌رفتيم در همان وادي كه آقاي مرعشي شرح مي‌دهد و ايشان هم توي چشم‌هاي ما سخت خيره مي‌شد و توضيح مي‌داد، بعد كه كتابش تمام مي‌شد؛ يعني مطلب علميش تمام مي‌شد، دوباره يك نگاهي در چشم ما مي‌كرد و يك قدري سكوت مي‌كرد و دوباره درس را ادامه مي‌داد؛ يعني گويا با نگاه خودش مي‌خواست بفهماند كه آيا فهميديد يا نفهميديد؟ بعد ما هم در هر صورت، چه مي‌فهميديم يا نمي‌فهميديم دوباره كتاب را باز مي‌كرديم و شروع مي‌كرديم به درس خواندن؛ يعني در مباحث علمي هيچ وقت ابايي نداشت كه حرف خودش را بزند يا بگويد اين درست نگفته است. خيلي صريح مي‌گفت و حاشيه مي‌زد و اين حرف‌ها را به كار مي‌برد. ما در هر صورت از اين جهت خيلي از ايشان استفاده مي‌كرديم كه كتاب را بايد با ديدگاه نقادي خواند و با ديدگاه نقادي مطالعه كرد. درباره تواضع رفتاري ايشان بايد بگويم خيلي متواضع بود؛ يعني آن‌گونه كه قرآن و آيات و روايات خواستند، ايشان اين‌گونه بود. ما هر وقت كه خدمتشان مي‌رسيديم، ايشان هيچ وقت نمي‌گفت من كار دارم، بارها و بارها ـ اتاق كوچكي در مدرسه عالي شهيد مطهري دارد ـ من رفتم در زدم و ايشان چون حالش خوب نبود، دراز كشيده بود، بعد بلند مي‌شد و حرف‌هاي ما را مي‌شنيد و وقتي هم مي‌خواستيم بلند شويم و برويم، مي‌گفت نه بنشينيد و حرف‌هاي خودتان را بگوييد. در مسائل علمي همين روح تواضع را داشت. هر موقع كه مي‌رفتيم بحثي مطرح كنيم، نمي‌گفت حالا نه، من بعدا به تو مي‌گويم، بلكه فوري مي‌گفت، بخوان، مي‌خوانديم و ايشان نظر خود را مي‌گفت و هيچ مشكلي نداشت از اين بابت كه بگويد من مطالعه كنم و براي روز بعد جواب بگويم. خيلي راحت نظرش را مي‌گفت. هرچه را از متن مي‌فهميد، مي‌گفت. ايشان نظرش را بيان مي‌كرد. چند بار من بيمارستان خدمتشان رسيدم، يك كتاب كه به همراه داشتم، فوري مي‌گفت كتابت چيست؟ طلبه‌ها كه مي‌رفتند و كتاب دستشان بود، فوري مي‌گفت اين كتاب چيست؟ و بعد مي‌گفت بخوان. من يادم هست تقريرات درس يك استادي را در درس خارج نوشته بودم و خدمت ايشان به بيمارستان رفتم، و گفت بخوان، حالا آدم مي‌ماند كه بخواند يا نخواند، متن درس است، درست نوشته يا درست ننوشته؟ ولي اين كمك علمي به ما مي‌كرد كه هميشه ذهن ما آماده و پويا باشد. خلاصه اين‌كه هم تواضع علمي داشت و هم تواضع رفتاري و اين به ما كمك مي‌كرد.

ايكنا: در مورد چگونگي حضور ايشان در مجلس خبرگان براي ما بگوييد.

درباره مجلس خبرگان بحث خاصي نداريم؛ چون جناب استاد مرعشي حدود دو سال كه به دو سال هم نرسيد و ما در خدمتشان بوديم، در جلسات حاضر مي‌شدند. آقاي مرعشي سياسي بودند، ولي به جهت اين‌كه در محيط علمي بود، وجهه سياسي‌شان كمتر بروز مي‌كرد؛ مثلا من وقتي در مجلس خبرگان رأي مي‌دادم با آقاي مرعشي مشورت مي‌كردم. بعد ايشان نظراتش را كه مي‌داد. من به نوبه خودم حس مي‌كردم كه چقدر بينش سياسي دارد. وارد بود و حرف‌هاي خودش را مي‌زد و اصولا كسي كه به مجلس خبرگان راه پيدا كند و رأي بياورد، اصلا نمي‌توان گفت، سياسي نيست، اگر سياسي نبود اين‌گونه نمي‌شد. البته حزبي نبود و مستقل بود. هميشه هم مستقل ماند و آرا و افكارش را مستقل بيان مي‌كرد. آقاي مرعشي ولايي هم بود؛ يعني كلا در مباحث حكومتي ولايي بود. اصل ولايت را همان‌گونه كه در فقه مطرح است قبول داشت، اما نظرات خاصي داشت. اصولا كسي كه كانديداي مجلس خبرگان مي‌شود تا ولايي نباشد به آن طرف سوق پيدا نمي‌كند؛ چون اصل آن‌جا همان ولايي بودن است و موضوع له مجلس خبرگان ولايي بودن و تعيين ولايت است و اين مسئله بايد مد نظر باشد و ايشان سخت قائل بود، منتهي خوب در مباحث حكومتي خيلي نظرات را راحت بيان مي‌كرد و در سن و سالي بود كه اين‌ها برايش راحت بود و اين بود كه وقتي اين نظرات را بيان مي‌كرد، بعضي‌ها استنباطات ديگري مي‌كردند. ما يك وقت قم كميسيون مجلس خبرگان بود، توفيق پيدا كرديم كه با ايشان رفتيم و برگشتيم و در طي مسير بحث‌هاي علمي هم مطرح مي‌شد، ايشان هم متواضعانه با وجود اين‌كه من شاگرداشان بودم، خيلي با ما هم‌بحث شد؛ يعني ما از ايشان استفاده كرديم. آن‌جا خيلي بيشتر با نظرات ايشان آشنا شدم.

ايكنا: اگر از ايشان خاطره‌اي داريد، عنوان كنيد.

آقاي مرعشي طبع مليحي داشت و خيلي نمكين بود و در لابه‌لاي درس‌هايش يك مقداري بچه‌ها را سرگرم مي‌كرد، البته شوخي‌هايي كه مخصوص بحث طلبگي است. يا در مجالس خصوصي شايد نصف بحث‌هاي ايشان در مسائل شوخ‌طبعي و اين مسائل خاص بود و هميشه شاد بود، منتهي هر وقت شاد بود، اهل شوخي بود و با نمك بود و يكي از علت‌هاي رجوع زياد شاگردان به ايشان همين مسئله بود. منتهي شوخي‌ها هم گاهي وقت‌ها تخصصي هستند و شوخي ايشان از اين نوع بود. اوايل در درس‌هاي ادبيات عرب، كه با ايشان مي‌خوانديم، روزي فرمودند كه من در شوشتر تعدادي شاگرد داشتم و يكي از آن‌ها معمم بود. ايشان، فوت شد (در حال احتضار بالاي سرش بودم)، آقاي مرعشي مي‌فرمود من يك روز خوابشان را ديدم. گفتم فلاني آن دنيا چه خبر است؟ مي‌گفت آن شاگرد معمم سه بار گفت: «توحيد، توحيد، توحيد فقط اين به درد مي‌خورد.» و خيلي روي من تأثير داشت كه در واقع آن‌چه به درد روز قيامت مي‌خورد اين است كه انسان توحيدش كامل باشد و تنها قصد قربت داشته باشد. خاطره ديگر اين‌كه وقتي مريض بود من خدمت ايشان رسيدم و از هر دري سخني رفت، من به ايشان گفتم شما شاگردان زيادي تربيت كرديد و اين مي‌تواند توشه آخرت شما باشد؛ ايشان گفت توشه خوبي است، اما اگر توانسته باشم نگه‌داشته باشم؛ يعني الباقيات‌الصالحات هست، ولي بايد آن را نگه‌داشته باشم و اين هم حاكي از روح مراقبت و مواظبت ايشان است كه انسان كارهايي كه مي‌كند بايد با مراقبت و محافظت، حفظ بكند تا ان‌شاءالله باقي بماند. نكته ديگر اين‌كه آقاي مرعشي با چيزي كه سخت مخالف بود اين بود كه طلاب تفكر كوچه و بازاري و عوامانه نداشته باشند، با اين مسئله سخت مخالف بود و مي‌گفت شما شاگردان ائمه(ع) هستيد، آن‌ها انديشه‌هاي بزرگي داشتند و شما هم بايد انديشه بزرگي داشته باشيد و مي‌گفت بايد اين‌گونه فكر كنيد و متفكر باشيد و با اين‌كه عوامانه فكر كنند، مسائل را خيلي ساده بگيرند، و بدون استدلال هر چيزي را بپذيرند، سخت مخالف بود و كلا با طلابي كه اين روحيه را داشتند نصيحتشان مي‌كرد و خوششان نمي‌آمد كه يك طلبه خيلي ساده و بسيط فكر كند.
 سه شنبه 26 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن