واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: در نشست «كلام علي در متون نظم و نثر فارسي» مطرح شد نهجالبلاغه پس از قرآن منبع استفاده شاعران بودهاست
گروه ادب: «محمود عابدي» مدرس دانشگاه معتقد است كه شعراي ما پس از قرآن و سخن نبي از سخنان بزرگان استفاده ميكردهاند، به تبع سخن علي (ع) نيز پس از قرآن و سخن نبي در متون فارسي استفاده شده است و به عنوان منبعي براي استفاده شاعران مطرح است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، شصتوششمين نشست از سلسله نشستهاي مركز پژوهشي ميراث مكتوب ديروز دوشنبه 25 شهريور با موضوع «كلام امام علي و نهجالبلاغه در متون نظم و نثر فارسي» با حضور و سخنراني «محمود عابدي» در مركز پژوهشي ميراث مكتوب برگزار شد.
در ابتداي نشست رئيس مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن و تجلي آيات الهي است و يكي از وجوه اعجاز قرآن اعجاز بياني، بلاغي و موسيقي الفاظ است، در آيات متفاوتي قرآن كافران و مشركين را به تحدي فرا ميخواند، و تاكنون نيز كسي نتوانسته است مانند قرآن آيهاي را بياورد.
او ادامه داد: سيد قطب در «التفسيرالفني في القرآن الكريم» به كلمات بسياري اشاره كرده است كه بار موسيقيايي دارند، شفيعي كدكني ميگويد « موسيقي واژگان منجر به رستخيز كلمات ميشود».
«اكبر ايراني» تصريح كرد: آنجه توانسته شعر و ادبيات ما را از بعدي جاودانه كند، موسيقي و لفظ است، اگر ميبينيم شاعراني چون حافظ، مولوي، سنايي و عطار در استفاده از موسيقي موفق بودهاند، به دليل تأثيرگيري و استفاده از مفاهيم قرآني در آثارشان است، حافظ ميگويد «نديدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآني كه اندر سينه داري».
دكتر «محمود عابدي» سخنران اين نشست نيز در ابتداي صحبتهاي خود گفت: ادبيات فارسي ما در نظم و نثر فارسي سه دوره متفاوت را گذرانده، دوره نخست يعني قبل از حمله مغول، دورهاي است كه كانون زبان و ادبيات فارسي خراسان بود، از آغاز حضور اسلام در خراسان همه مراكز فرهنگي كار خود را با قران و آنچه كه ما معارف اسلامي ميگوييم، پيوند داده بودند، اما عجبا كه تأثير متون ديني، در شعر و نثر اگر چه معنايي، حضور داشت، اما لفظاً و آشكارا اندكي ديرياب و سختياب بود، البته قرآن كريم و بعد از آن احاديث در جامعه حضوري بسيار آشكا ر داشتند.
او ادامه داد: شاعران دوره نخست با اينكه تحصيلاتي داشتهاند، اما ادب شرعي در شعرشان وجود نداشت، گاهي اوقات شاعران اگر ميخواستند از عدل و صدق در شعرشان سخن بگويند، ممدوح خود را از پيشوايان ديني بيشتر گرامي ميداشتند، به عبارت ديگر معارف ديني و قرآني در ذهنشان عميقاً رسوخ نكرده بود.
خالق كتاب «جستوجويي در نهجالبلاغه» در ادامه گفت: بايد در نظر داشت كه هر چه معارف ديني در شعر بيشتر رسوخ يابد، شعر پربارتر ميشود، در شعر شاعراني چون عطار، مولانا و...معارف ديني و قرآني حضور پررنگ دارد و در شعر شاعراني مانند فردوسي آنطور كه مسائل علمي و فرهنگي مطرح بوده مسائل ديني هم وجود داشته است. زبان فردوسي، زبان منتقد، نجيب و عفيف است، و شعر كساييمروزي، ناصرخسرو، سنايي و عطار هم برآمده از فرهنگ اسلامي است و البته تأثير شعر و سخن از كلام اميرالمومنان علي(ع) از سنايي به بعد است.
او افزود: نويسندهها و شعراي ما پس از قرآن و سخن نبي از سخنان بزرگان استفاده ميكردهاند، به تبع سخن علي (ع) نيز پس از قرآن و سخن نبي در متون فارسي استفاده شده است، البته متون قبل از مغول توسط اهلسنت نوشته ميشده، اما سخن علي(ع) چنان نبود كه در دلهاي آنان نفوذ نكند، به همين دليل سخن علي(ع) در كتابها، بيشتر از سخنان بزرگان ديگر است.
او ادامه داد: «ابنحديد» ميگويد «هيچ كس در فصاحت و بلاغت با علي(ع) قابل سنجش نيست، هيچ كس ار فصيحان سابق به اندازه علي (ع) نميرسند» در شعر فارسي سخن حضرت علي(ع) بسيار زياد است.
خالق كتاب «نهجالبلاغه از كيست» تصريح كرد: سنايي كه سخنش دايرةالمعارف اسلامي است، به گونهاي از متون صوفيه بسيار استفاده كرده تا درباره علي(ع) سخن بگويد، او در«حديقة الحقيقه و شريعة الطريقه» در وصف اميرالمومنان علي(ع) ميگويد: «سرّ قرآن بخوانده بود، به دل/ علم دو جهان، وُرا شده حاصل/به فصاحت چو او سخن گفتي/ مستمع زان حديث، دُرّ سُفتي» آيا بهتر از سنايي ميتوان در نعت كسي سخن گفت، بايد گفت سنايي برترين شاعر در ميان شاعراني است كه معارف ديني را در شعر فارسي متجلي ميكنند و نمونه كمال استقلال بود، در «كشفالاسرار» ميبدي و در شعرهاي «عينالقضاة همداني» نيز شعرهاي سنايي حضور چشمگير دارد.
اين نويسنده گفت: آنچه كه از حضرت علي(ع) در شعرهاي فارسي به كار رفته، برگرفته از منابع صوفيه است، در شعر سنايي ميتوان ابياتي را بيان كرد،كه بتوان آنها را با نهجالبلاغه تطبيق داد، اينكه نهجالبلاغه در زمان سنايي در دسترس بوده باشد، تقريباً مردود است و به احتمال قوي منبع آثارصوفيه بوده است.
عابدي ادامه داد: من بيش از 200 كتاب نثر را بررسي كردم، در «تفسير ابوافتوح رازي» نيز بخشهايي از خطبهها و نامههاي آن حضرت به كار رفته، اما مقايسهها نشان ميدهد وي نيز از نهجالبلاغه دور بوده است، رازي خود گفته است كه خطبهها را از «نهجالخطابه» گرفتهام».
او گفت: نخستين كتابي كه در آن اسم «نهجالبلاغه» آمده است، «دستورالنظارة» «محمودبنمحمد اصفهاني» است كه در شيراز زندگي ميكرده، و «شيخ روزبهان بقلي شيرازي» نيز در شرح شرحيات اولين كسي است كه از خطبه «شقشقيه» اسم برده و اشاره او به اين خطبه و مقارنت زماني او با رازي نشان ميدهد كه در حوزه فارس در آن زمان نهجالبلاغه حضور داشته است.
علي (ع) در ايام زندگي و حيات خود و در زمان خلافت محدود خود در زمينههاي متفاوت بسيار سخن گفته، طبيعي است كه نويسندگان در بينسخنان آنحضرت به گزينش دست ميزدند، مثلاً گاهي بر حسب موضوع سخن، منبع و گرايش فكري، مذهبي و عقيدتي به انتخاب دست ميزدند، به عبارت ديگر مورخان و محققان و گردآورندگان سخنان علي (ع) با گرايشها و ذوقهايي متفاوتي از كلام علي(ع) استفاده ميكردند.
او در پايان گفت: آنچه در ممتون فارسي ما از نهجالبلاغه نقل شده است، در درجه اول اخلاقيات و سپس الهيات بوده است، «عينالقضاة همداني» با علي سخن ميگويد، با علي زندگي ميكند و يا علي فكر ميپروراند، به عبارتي ديگر كلام علي در ميان كلام عينالقضاة جوشيده است، غزالي نيز در كيمياي سعادت سخناني درباره حاكم و رفتار حاكم با ديگران كه در نهجالبلاغه به صورت زيبايي آمده است را نقل كرده است.
در اين نشت «سيدعلي موسوي گرمارودي»، «مهدي محبتي» و ديگر اساتيد ادبيات حضور داشتند.
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]