واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تحريريه آزاد / حاميان خاتمي به چه مي انديشند ؛ احمدي نژادي ها چه مي گويند؟
اگر اصلاحات، به حال و روز فعلي افتاده است، دليل عمده اش، نه كارشكني و مقاومت رقباي سياسي كه فشردن پدال گاز براي رسيدن به سرعت 250 در جاده اي است پر از پيچ و خم و دست انداز و البته پليس!
عصرايران - "تحريريه آزاد" ، عنوان بخش جديد عصرايران است .
از آن جا كه عصرايران از همان آغاز فعاليت خود ، استقلال تحليلي و پوشش خبري همه فعالان سياسي جامعه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا را سرلوحه فعاليت خود قرار داده و در اين عرصه توفيق "نسبي" هم داشته است ، در نظر دارد از اين پس ، در بخش " تحريريه آزاد" فضاي بيشتري را براي صاحبان انديشه هاي گوناگون اختصاص دهد تا زمينه واقعي تضارب آرا ، بيش از اپيش فراهم آيد .
از اين رو ، از همه كساني كه حرفي براي گفتن دارند ، فارغ از گرايش هاي سياسي و جناحي ، دعوت مي شود ، در تحريريه آزاد حضور داشته باشند .
علاقه مندان مي توانند ، آثار خود را در بخش "تماس با ما" ي سايت ، برايمان ارسال دارند و البته در صدر مطلب حتماً قيد كنند " مربوط به تحريريه آزاد".
عصرايران ، خواهد كوشيد تمام مطالب ارسالي را به نام ارسال كنندگان منتشر كند و البته اين حق را براي خود محفوظ مي دارد كه از انتشار مطالبي كه حاوي توهين يا ادعاهاي ثابت نشده است ، خودداري نمايد و همچنين از انتشار مطالبي كه ادامه حيات سايت را با مشكل مواجه مي كنند.
در اين ستون ، سعي خواهيم كرد ، حتي المقدور ، دو مطلب از دو نگاه مختلف و گاه متضاد را در معرض مطالعه ، انديشه و قضاوت كاربران عزيز عصرايران قرار دهيم.
------------
1
نگاه اصلاح طلب - حامي خاتمي
250 كيلومتر ، آن هم در اين جاده!
محمدرضا اميني - اصلاح طلبان، در مقابل سناريوهاي مختلفي قرار گرفته اند: حضور با يك كانديدا، تعدد كانديداها، خاتمي، كروبي، روي آوردن به يك چهره ميانه رو كه بتواند آراي هر دو جريان اصلي سياسي را معطوف به خود كند، آوردن يك چهره جديد اصلاح طلب به ميدان رقابت هاي انتخاباتي و ... .
هر چند كه هر كدام از اين سناريوها، با بسط و تفصيل خود، منافع و هزينه هاي خاص خود را دارند، اما هر كدامشان كه در نهايت با تمهيدات منطق مدار عملياتي شدند، فارغ از نتيجه انتخابات، مي تواند براي اصلاحات، مثمر ثمر باشد.
در اين ميان اما، گزينه اي نيز توسط برخي گروه ها و چهره هاي جريان دوم خرداد- يا كساني كه خود را بدان مي چسبانند- مطرح مي شود كه نشان مي دهد هنوز برخي از فعالان اين اردوگاه، در حال و هواي ديگري هستند و هشت سال دولت هاي خاتمي و سه سال و اندي رياست جمهوري احمدي نژاد، براي آنها، چيزي جز "هيچ" نبوده است و از اين رو ، تجربه اي از اين 11 سال در چنته نيندوخته اند.
خلاصه گزينه آنها اين است: اصلاح طلبان، بر روي فردي كه احتمال ردصلاحيتش بالاست- و حتي قطعي است- اجماع و تهديد كنند كه اگر او ردصلاحيت شود، انتخابات را تحريم خواهند كرد.
منطق استدلال آن هم اين است : "اجازه بدهيد ما كانديداي مورد نظر خود را معرفي كنيم و بقيه كار را به مردم بسپاريم. اگر آنها به او راي دادند كه ديگر نبايد در مقابل خواسته مردم مقاومت كرد و اگر هم راي ندادند كه قضيه منتفي است. ولي اگر بخواهيد ما را از شركت در انتخابات با نامزد مطلوب خودمان محروم كنيد، ما هم ترجيح مي دهيم كه اساسا شركت نكنيم و حتي از هواداران خود نيز بخواهيم انتخابات را تحريم كنند."
البته اگر آرمانگرايانه انديشه شود و ساير عوامل واقعي در جامعه سياسي ايران نديده گرفته شود، شايد ، اين گزينه مناسبي به نظر آيد.
اما اجازه دهيد كمي از اين فضاي آرماني و فارغ از عوامل مزاحمت زا خارج شويم و پا به دنياي واقعيت بگذاريم.
واقعيت اين است كه تنها تفكر واقعي موجود در جغرافياي سياسي ايران امروز، "اصلاح طلبي" نيست و جامعه كنوني ما بسيار متكثر است. حتي در ميان خود اصلاح طلبان نيز طيف هاي فكري و نحله هاي سياسي متعددي وجود دارند و لذا، حتي نمي توان اصلاح طلبي را نيز يك تفكر واحد و يكپارچه دانست.
اين تكثر باعث مي شود صاحبان هر كدام از نحله هاي فكري و سياسي، سرعت بالاي طيف مقابل را به هر نحو ممكن مهار كنند. به عنوان مثال، اگر افراطيون سنت گرا در ايران، دولت را به دست گيرند و بخواهند برخي منويات افراطي خويش را در كشور عملياتي كنند، جريان هاي معتدل و از جمله اصلاح طلبان نخواهند گذاشت اين اتفاق، آنگونه كه افراطيون مي خواهند انجام شود ولو آنكه از طريق تجمعات مردمي و اقدامات رسانه اي و فعاليت هاي مدني اين مقاومت را شكل دهند.
اصلاح طلبان نيز اگر بخواهند در جاده اصلاحات، با سرعت بالا برانند، قطعا با مقاومت هاي طرف هاي مقابل روبه رو خواهند شد و هرگز به مقصد نخواهند رسيد.
مثل اصلاح طلباني كه قائل به سرعت زياد هستند مثل راننده اي است كه تصميم مي گيرد با سرعت 250 كيلومتر فاصله 1000 كيلومتري را در چهار ساعت طي كند. محاسبات او، البته بر روي كاغذ و با منطق رياضي، كاملا درست است.
او به مخالفان خود كه سرعت هاي پايين را توجيه مي كنند، مي گويد "وقتي مي شود راهي را چهار ساعته رفت، چرا بايد 10 ساعت خسته كننده را براي اين مسير صرف كرد؟"
او به راه مي افتد ولي نه جاده آنقدر صاف و بي عيب و نقص است كه بتواند با سرعت برنامه ريزي شده حركت كند، نه اتومبيل اش توان رسيدن به اين سرعت را دارد و نه پليس هايي كه دوربين به دست، جاده را مي پايند، اجازه ادامه حركت را به او مي دهند... و سرانجام، اتومبيل او به پاركينگ منتقل مي شود و يا تصادف مي كند و هرگز به مقصد نمي رسد و اين در حالي است كه اتومبيل هايي كه با سرعت پايين تر و البته مطمئن تر طي طريق را آغاز كرده بودند، به مقصد مي رسند.
واقعيت اين است كه اصلاحات در زمانه كنوني ايران، نمي تواند بيش از سرعت خاصي حركت كند، همانطور كه اصولگرايي نيز قادر نيست با سرعتي كه خود مي خواهد حركت كند زيرا همانطور كه گفته شد، عوامل "مهار متقابل "مانع از يكه تازي مي شوند و البته در اين مهار متقابل، قدرت- ولو رسمي- طيف هاي مقابل اصلاح طلبان، بسيار بيشتر است و شرط عقل، براي اصلاح طلبان، لازم تر.
نفي خشونت در همه اَشكال آن، از اصول بنيادين گفتمان اصلاح طلبي است ولي متاسفانه شاهد آن هستيم كه از هم اكنون برخي منتسبان به اصلاح طلبان، خشونت سياسي را تجويز مي كنند و تو گويي براي آنها، حضور در صحنه سياست، نه براي اصلاح امور جامعه كه براي تقابل و رو كم كني طيف مقابل است ولو آنكه در اين نبرد، خود اصلاحات نيز قرباني شود!
بياييد فرض كنيم كه اصلاح طلبان، با گزينه اي وارد ميدان انتخابات شده اند كه ردصلاحتي او قطعي است و در عمل نيز صلاحيتش رد شده است. واقعا و در عمل چه اتفاقي مي افتد؟ يك انتخابات يك طرفه ولو با مشاركت اندك مردمي برگزار مي شود و نتيجه اش نيز هرگز با اهداف اصلاح طلبانه منطبق نخواهد بود. آيا هدف اصلاح طلبان، رقم خوردن نتيجه اي خلاف اصول اصلاحات است؟
بنابراين، بايد منطقي بود، واقع بيني را بايد جايگزين بلندپروازي كرد و به جاي برنامه ريزي در دنياي خيالي، به تعريف راهبردها و تاكتيك ها در دنياي واقعي پرداخت والا بسيارند كساني كه دوست دارند افراطيون اصلاحات، به جاي افراد سرد و گرم چشيده و معقولي مانند سيد محمد خاتمي زمام امور را به دست گيرند و بهانه هاي واقعي براي له كردن اين گفتمان را به دست دهند.
اگر اصلاحات، به حال و روز فعلي افتاده است، دليل عمده اش، نه كارشكني و مقاومت رقباي سياسي كه فشردن پدال گاز براي رسيدن به سرعت 250 در جاده اي است پر از پيچ و خم و دست انداز و البته پليس!
------------
2
نگاه اصولگرا - حامي احمدي نژاد
احمدي نژاد ، "پرزيدنت" مي ماند ؛ به 7 دليل
رضا ميرهادي - محمود احمدي نژاد، هنوز هم به اندازه اي محبوبيت مردمي دارد كه براي دومين بار، سكان رياست جمهوري را بر عهده بگيرد و چهار سال ديگر "پرزيدنت احمدي نژاد" تيتر يك رسانه هاي جهان باشد.
اين، يك ادعا نيست و روز 22 خرداد 1388 ثابت خواهد شد ؛ اما دلايل اين ادعا:
1- سنت رياست جمهوري در ايران، همواره بر اين بوده است كه روساي جمهور، دو دوره 4 ساله را تجربه كنند و دليلي كه بتواند اين سنت را در اين دوره، بر هم بزند، وجود ندارد.
2- هر چند مردم درگير مشكلات اقتصادي و معيشتي متعدد هستند اما انصاف را نيز پاس مي دارند و به ياد مي آورند كه اين مشكلات، در سه سال گذشته پديد نيامده بلكه همواره وجود داشته است.
به عنوان مثال، جهش قيمت مسكن كه در ماههاي گذشته شاهدش بوديم، بارها و بارها در زمان رياست جمهوري هاشمي و خاتمي هم تكرار شد.
همچنين مردم ما در كنار نقدهايي كه به دولت دارند، در سراي عقل و انصاف خويش نيك مي دانند كه دولت نهم، "دولت كارهاي بزرگ" است، كارهايي كه پيامدهاي مثبت آن در سالهاي بعد مشخص خواهد شد.
از جمله مي توان به طرح سهميه بندي بنزين اشاره كرد. اين طرح، موجد نارضايتي هاي متعددي در جامعه شد و ناسزاهاي آن نيز نصيب دولت نهم گرديد ولي اگر به تاريخچه آن بنگريم درخواهيم يافت كه از سالها پيش و در زمان دولت هاي قبلي قرار بود چنين طرحي اجرا شود ولي دولتمردان قبلي به خاطر هزينه هاي سياسي، آن را اجرا نمي كردند تا كشور همچنان در باتلاق بنزين بيشتر و بيشتر فرو رود.
دولت نهم نيز نيز مي توانست همانند آنها باشد و بودجه كشور را در آتش بنزين بسوزاند تا راي دهندگان راضي باشند اما چنين نكرد.
حذف تدريجي يارانه ها نيز طرحي است كه دولت هاي پيشين فقط شعارش را مي دادند و برغم آنكه مي دانستند رشد اقتصادي كشور در زنجير يارانه ها گرفتار است، هرگز گامي در اين راستا پيش نمي نهادند اما دولت نهم به عنوان كاري ماندگار در تاريخ كشور، اين موضوع را در قالب طرح تحول اقتصادي اجرايي كرد.
3- دولت نهم، سياست خارجي كشورمان را از حالت انفعالي خارج كرد. تا پيش از اين، جايگاه ايران در نظام بين المللي، پاسخگويي به اتهامات ديگران بود ولي اينك با راهبرد سياست تهاجمي، اين، ديپلماسي ايران است كه سوال مي كند، مبتكرانه عمل مي كند و ديگران را به واكنش وامي دارد.
البته شايد گفته شود كه در اين سه سال، سه قطعنامه عليه ايران در شوراي امنيت تصويب شده است و اين را نشانه ضعف سياست خارجي بنامند ؛ ولي واقعيت اين است كه اين قطعنامه ها در واقع همان انفعالي است كه با سياست خارجي تهاجمي، گريبانگير دشمنان ما شده و آنها را به واكنش واداشته است.
يادمان باشد تا قطاري حركت نكند، سنگي نيز به آن زده نمي شود. اين قطعنامه ها، همان سنگ هايي هستند كه بر قطار به حركت درآمده ملت ايران زده مي شود ولي در نهايت روسياهي، نصيب زمستان خواهد بود.
ملت، همه اينها را نيك مي داند و قطعا در روز انتخابات، پاسخ اين حركت رو به جلو را با راي مجدد به احمدي نژاد خواهد داد.
4- هر چند بخشي از متمكنان جامعه و مدعيان روشنفكري از احمدي نژاد و گفتمان عدالتخواهانه او شكايت دارند و براي شكست احمدي نژاد، روزشماري مي كنند، اما واقعيت اين است كه بدنه جامعه، برغم تمام مضيقه هاي اقتصادي ، با احمدي نژاد همراه است و اين همراهي، هر چه به سمت بخش هاي محروم تر جامعه پيش مي رويم، بيشتر و محكم تر مي شود زيرا محرومان جامعه به خوبي دريافته اند كه دولت نهم، دولت آنهاست نه دولت تازه به دوران رسيده هايي كه به چيزي جز چپاول ثروت هاي عمومي نمي انديشه اند.
اينك حتي در دورافتاده ترين دوستانه هاي كشور، نسيم خدمت رساني وزيدن گرفته است و مردم نيز ثابت كرده اند كه بسيار قدرشناس اند.
جالب اينجاست كه مخالفان دولت نهم با علم به اين موضوع، از هم اكنون در صدد كم ارج جلوه دادن آراي محرومان و روستاييان كشور هستند و اين در حالي است كه وقتي سيد محمد خاتمي با آراي ميليوني همين محرومان به قدرت رسيد، سخن از دموكراسي بود و ارزشمندي آراي آحاد مردم ؛ ولي گويا يك بام و دو هوا، به مذاق مدعيان اصلاح طلبي خوش آمده است.
5- كابينه نهم، پاك دست ترين دولت بعد از ارتحال امام راحل (ره) است. اين واقعيتي است كه مقام معظم رهبري نيز بارها بدان تصريح داشته اند.
مردم خوب مي دانند كه اگر احمدي نژاد در سياست هايش مشكلي هم دارد ولي دست كج و غارتگر نيست و كيسه اي براي خود و اطرافيانش ندوخته است و اين سلامت مالي و نفساني، آن هم پس از سالها ليبراليسم مريض اقتصادي در كشور، گنجي است كه از ديدگان ملت او دور نمانده است.
6- بخش بزرگي از علما و مراجع معظم تقليد كه بر ميليون ها ايراني مسلمان تاثير كلام دارند، روشن ترين و آشكارترين حمايت هاي خود را معطوف احمدي نژاد كرده اند و اين، سرمايه اي است كه كمتر نصيب يك رييس دولت مي شود و البته نتايج آن را در انتخابات آينده كه مومنان به پاي صندوت هاي راي مي روند خواهيم ديد.
7- دولت نهم كارهاي بزرگي را آغاز كرده است كه خود ، بهتر از هر دولت و گروه ديگري مي تواند آنها را به سرانجام برساند ؛ از جمله طرح بزرگ تحول اقتصادي و نيز تنش زدايي عزتمدارانه در عرصه روابط خارجي .
بي گمان ، اين نكته را مردم در انتخابات بعدي مد نظر خواهند داشت.
------------
يادآوري: مطالب بخش "تحريريه آزاد" الزاماً بيانگر مواضع "عصرايران" نيست و صرفاً در راستاي تحقق عملي " تضارب آرا" منتشر مي شوند.
------------
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]