واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جامعه - عمدهترين دلايل افت تحصيلي
جامعه - عمدهترين دلايل افت تحصيلي
1 - عوامل فردي: شامل هوش، توجه و دقت، انگيزه و هيجانات و آشفتگيهاي عاطفي و نارساييهاي جسمي.
2- عوامل خانوادگي: شامل روابط خانوادگي، فقر مالي و اقتصادي، فقر فرهنگي والدين، فقدان والدين يا والد.
3- علل آموزشي مدرسه: شامل شيوه تدريس معلم، برنامه درسي مدرسه، پيشداوري معلم، شرايط فيزيكي كلاس، ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان، پايين بودن نسبت معلم دانشآموزان، كمبود معلم مجرب، آموزشديده و علاقهمند به تدريس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعليم.
ارائه راهكارهاي كاهش افت تحصيلي
افت تحصيلي موضوعي غيرقابل حل نيست، اما حل آن هم يكباره و ناگهاني و با شيوههاي آني ميسر نيست. براي مقابله با اين پديده، به برنامهريزيهاي درازمدت و زيربنايي احتياج است كه بر اساس واقعيتهاي اجتماعي باشند و ضمانت اجرايي به عنوان يكي از اصول برنامهريزي آموزشي را داشته باشند.
الف: برنامههاي درازمدت يا بنيادي: اين برنامهها تدابير زيربنايي است كه يك سياست كلي را در نظام آموزشي ميطلبد. برخي از جزئيات اين روشها عبارتند از:
1 - تجديدنظر در نظام ارزشيابي.
2 - كاهش تعداد دانشآموزان هر كلاس.
3 - ارزيابي هوشي دانشآموزان قبل از دبستان.
4 - فراهم كردن امكانات آموزش و پرورش.
ب: برنامههاي كوتاهمدت: جزئيات اين برنامهها به شرح زير است:
1 - تهيه به موقع كتابهاي درسي و فراهم آوردن وسايل كمك آموزشي.
2 - همكاري نزديك اولياي مدرسه و والدين.
3 - ارزيابي عملكرد معلمان و تشويق معلمان كارآمد.
4 - تقويت انگيزههاي دروني دانشآموزان.
همچنين تغيير در نگرشهاي آموزشي معلمان، تغيير در سبكهاي مديريت مدارس، نوآوري در روش تدريس، اصلاح فرآيند ياددهي – يادگيري و توجه به مشاركت مردمي ميتواند در كاهش مسائل آموزش و پرورش به ويژه افت تحصيلي مثمرثمر باشد بهرهگيري از مطالعات تطبيقي يعني استفاده از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه ميتواند موثر باشد.
به عنوان مثال در هند راههاي زير را به كار بردهاند:
1 - روشهاي موثر تدريس عرضه گرديد.
2 - بازآموزي معلمان آغاز شد.
3 - بين والدين و معلمان رابطه نزديكتر ايجاد شد.
در كشور پاكستان بيشتر روي بازآموزيها تاكيد شده و بازآموزي معلمان را سرلوحه كار خود قرار دادهاند و معتقدند كه اين كار بايد شامل آموزش مهارتهاي تدريس، بازنگري محتواي دروس و آموزش مهارتهايي باشد كه انگيزه دانشآموزان را به درس و تحصيل بيشتر كند.
همچنين براي كاهش افت تحصيلي علاوه بر راههاي درون سازماني به راههاي برون سازماني نيز نياز است. مثلا كاهش علايق افراد به تحصيلات به ويژه در پسران، به خاطر نبود بازار كار مناسب و شايسته براي دانشآموختگان است كه اين مهم عامل جدي در كاهش انگيزش تحصيلي در آنها ميشود، به طوري كه نابرابريهاي آموزشي در شهر و روستا و نيز نابرابريهاي جنسيتي (دختران در مقابل پسران) در تحصيلات عاليه كه در يك دهه اخير بر عكس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالي كشور ما رخ داده است، به دليل عدم تطابق نيازهاي بازار كار به تخصص فارغالتحصيلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاست.
خسارتهاي ناشي از افت تحصيلي
1 - هزينههاي تحميل شده به دولت كه شامل:
الف: اتلاف هزينههاي جاري اداره موسسات آموزشي توسط دولت.
ب: اتلاف سرمايهگذاريهاي ثابت، براي احداث و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي.
2 - هزينههاي تحميل شده بر خانواده شامل:
الف: اتلاف هزينههاي مستقيم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزينه لوازمالتحرير.
ب: اتلاف هزينههاي حمل و نقل، ارتباطات براي رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه.
3 - خسارتهاي وارده به دانشآموزان شكستخورده شامل:
الف: هزينه فرصت از دست رفته بر اثر ديرتر راه يافتن به بازار كار.
ب: خسارتهاي ديگري كه بر فرد وارد ميشود مثل هزينه واقعي سرخوردگي، احساس حقارت و بيكفايتي و خودپنداري منفي.
به نظر ميرسد كه بعد رواني اجتماعي خسارتها كه به دانشآموزان و خانواده آنها وارد ميشود، به مراتب ضربات رواني جديتري نسبت به بعد مادي خانواده بر فرد تحميل ميكند و متاسفانه جبران زخمهاي شكست تحصيلي به كندي انجام ميشود.
نتيجهگيري
مسئله افت تحصيلي به عنوان قديميترين و بحثانگيزترين مسئله آموزش و پرورش ايران در دهههاي اخير بوده است كه فاصله بين وضعيت علمي موجود فراگيران با وضعيت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارتهاي اقتصادي، رواني و اجتماعي گرديده است.
تحقيقات انجام شده نشان ميدهد در كشور ما شكست تحصيلي زياد و پرحجم بوده و از همان سال اول ابتدايي گريبانگير برخي از دانشآموزان ميشود. تحليلهاي آماري نشان ميدهند كه اين پديده در ايران نيز همانند ساير جوامع گزينشي بوده و همه طبقات به يك نسبت با آن مواجه نيستند. اين امر در مناطق محروم و روستايي و در ميان حاشيهنشينان شهرها بسيار عميقتر است.
متاسفانه گهگاه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نميگيرد تا ميزان و حجم واقعي معضلات آموزشي و فرهنگي مشخص گردد. وقتي در مواردي مانند مسئله بيسوادي آمار متفاوتي از 22 تا 32 درصد ارائه ميشود، چگونه انتظار داريم برنامهريزي درستي در اين مورد بنماييم. متاسفانه بدتر از اين، پاك كردن صورت مسئله، به جاي حل مسئله در بحث افت تحصيلي قابل تامل است. يعني به جاي مردودي و تجديدي، اجازه تكرار امتحان در نوبتهاي متوالي را به معني كاهش افت تحصيلي بيان ميكنند.
شناخت علل فردي، اجتماعي از يك طرف و علل ساختاري و آموزشي نظام تعليم و تربيت از طرف ديگر مسائل را پيچيدهتر كرد ه است. بدين منظور براي كاهش افت تحصيلي ميتوان از تغيير و نوآوري آموزش در عرصه تربيت هنر، نظام ارزشيابي، روشهاي تدريس، مشاركت اوليا، و سبكهاي مديريتي مدارس استفاده كرد.
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 528]