تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835021938
شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: ولادت
چند ساعتی از طلوع آفتاب یكشنبه ششم جمادی الاولی سال 1331 ق. نگذشته بود كه خورشیدی دیگر از افق تبریز طلوع كرد. پسری كه با تولد خویش صفای خانه را دو چندان ساخت و با گشودن چشمان كوچك و معصوم خود، سرور و شادی را به ارمغان آورد.
بعد از گذشت چند روز، پدر و مادر با ایمان نوزاد نام نیكو و زیبای «محمد علی»[1] را برای تازه تولد یافته انتخاب نمودند.
پدر بزرگوار سید محمد علی، حاج سید باقر[2] مشهور به «میرزا باقر» یكی از ستارگان درخشان و عالمان بزرگ، از سادات اصیل و مشهور به علم و تقوا و جهاد خطّه عالم پرور آذربایجان بود.
جلوه های زیبا
دوران كودكی سید محمد علی در دامن پر مهر و محبت پدر و مادری سپری میشد كه خود از تربیت یافتگان سعادتمند مكتب اسلام بودند. چیزی كه در آن روزگار فكر پدر سید محمد علی را به خود مشغول كرده بود مسئله بس مهم و خطیر تعلیم و تربیت فرزندان در خارج از منزل بود.
لذا بعد از مدّتها و تفّكر و بررسی و مشورتهای لازم به این نتیجه رسید كه تعلیم و تربیت سید محمد علی را به میرزا محمد حسین و برادر ارجمند خود حاج میرزا اسد الله قاضی كه هر دو از عالمان وارسته و مربیان دلسوز و آگاه و نمونههای چشمگیر اخلاق اسلامی بودند بسپارد. به دنبال این تصمیم سید محمد علی با شوق و اشتیاق وصف ناپذیر، در جلسه درس این بزرگواران حاضر شد و از شمع وجودشان استفادهها برد.
نخستین گام
بعد از تسلّط رضا خان بر مقدّرات كشور ایران و گستردن بساط ظلم و ستم و اسلام ستیزی كه میرفت تمام مقدّسات را از بین ببرد، بار دیگر حماسه سازان همیشه بیدار به رهبری روحانیت آگاه، در سراسر مملكت عَلَم مخالفت بر افراشتند و در مقابل اعمال خلاف شرع و ضد انسانی حكومت شوریدند.
این بار هم مثل گذشته تبریز قهرمان پرچم نهضت اسلامی را بر دوش گرفت و هماهنگ با سایر شهرها خروشید و موج اعتراض به راه انداخت.
در آن هنگام كه سید محمد علی نوجوانی 16 ساله بود با چشمان تیز بین خود برخوردهای سیاسی و شیوههای هدایت مردم را از جانب پدر كه دوشادوش بزرگ عالمان شهر به عهده داشتند دنبال میكرد و راه و رسم مبارزه میآموخت.
در سال 1347 ق. به دنبال قیام مردم تبریز به دستور حكومت دست نشانده و تحمیلی رضا خان پهلوی سید محمد علی به همراه پدر گرامیش راهی تبعیدگاه شد و به مدت دو ماه ناگزیر به اقامت اجباری در تهران گردید و از آن جا بار دیگر به مشهد مقدس تبعید شد و یكسال در آن دیار پاك، دوران تبعید خود را گذراند. دژخیمان پهلوی به این مقدار هم رضایت ندادند و در غیاب آقا میرزا محمد باقر دستور دادند كه خانهاش را در تبریز خراب نموده و جزو خیابان سازند بدون اینكه ضرر و زیان وی را جبران نمایند.[3]
و این اولین تجربه مبارزاتی سید محمد علی بود كه در آن برای نخستین بار سوزش زخم بیداد حكومت پهلوی را بر قلب خود احساس كرد.
پیوند با آفتاب
سید محمد علی قاضی از همان دوران جوانی، به ماهیت ضد مذهبی رژیم جبّار و خونخوار پهلوی پی برد. او كه خود در 16 سالگی طعم تلخ تیر زهر آلود نظام ستم شاهی را چشیده بود، از دیدن آن همه ظلم و ستم كه همچون صاعقه بر سر مردم فرود میآمد، رنج فراوان میكشید و در تب و تاب شدیدی میسوخت و میساخت. این بود كه تصمیم قاطع بر مبارزه علیه استبداد گرفت و در این راه كمر همت بر بست.
در آن روزگاران اختناق كه تاریكی ظلم و ستم سراسر ایران زمین را فرا گرفته بود، تنها خورشید حوزه علمیه قم بود كه با تابش نور امید، دلهای پر سوز سلحشوران را به روز روشن نوید میداد و آنان را در بر افروختن مشعل آزادی و بر افراشتن پرچم اسلام ناب محمدی صلّی الله علیه و اله هدایت میكرد.
طلبه جوان، سید محمد علی قاضی در پی همچو خورشیدی میگشت تا در روشنایی آن با گامهای پر صلابت به جهاد خود سرعت بیشتری بخشد.
دیری نپایید كه آرزوی وی جامه عمل پوشید و چشم پر انتظارش به جمال عالمتاب، ابرمرد تاریخ، حضرت امام خمینی (ره) روشن گشت.
حضرت امام خمینی (ره) در آن موقع از برجستهترین اساتید حوزه علمیه قم بود و در رشته فلسفه دو كتاب مهم «شرح منظومه» و «اسفار» را تدریس میكرد. تبحّر علمی و روش جالب تدریس و همچنین خصوصیات ارزشمند اخلاقی و منشهای والای روحی امام، باعث شده بود كه حوزه تدریس ایشان پر جمعیتترین درس حوزه باشد.
سید محمد علی طباطبائی با شور و شوق وصف ناپذیری در این دو درس امام شركت جست و از همان زمان رابطه نزدیك و پیوند عمیقی بین او و رهبر كبیر انقلاب برقرار شد. وی ضمن استفاده های علمی، با بهره جویی از افكار بلند استادش به تلاش و كوشش جهت دست یابی به آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی پرداخت. اقامت ایشان در شهر مقدس قم كه از سال 1359 ق. شروع شده بود به مدت ده سال به طول انجامید وی در این مدّت علاوه از درسهای حضرت امام از محضر ایات عظام: سید محمد حجّت كوه كمری، سید صدر الدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانی و دیگر اساتید زبر دست بهرههای شایانی برد.
مرید و مراد
سید محمد علی قاضی در سال 1369 ق. تصمیم بر هجرتی دیگر گرفت و این بار راه نجف را در پیش گرفت. وی قبل از عزیمت به عراق، از وضع درس حوزههای علمیه آن سامان اطلاعات كافی بدست آورد و برنامه دقیق و منظمی جهت هر چه بیشتر استفاده نمودن از فرصتهای گرانبها تنظیم نمود.
به همین خاطر یكی دو روز از ورودش به سرزمین ولایت و امامت نگذشته بود كه با جدیّت تمام در حوزههای درسی بزرگ مردان علم و فقاهت همچون آیت الله العظمی سید محسن حكیم (ره) و آیت الله العظمی سید ابو القاسم خویی (ره) و آیت الله العظمی حاج شیخ عبد الحسین رشتی وآیت الله العظمی شیخ محمد حسین كاشف الغطا و ...شركت جست و مشغول كسب علم و دانش و تحصیل در فنون مختلف فقه و اصول و فلسفه شد.
شهید قاضی در میان اساتید نجف برای آیت الله العظمی حاج شیخ محمد حسین كاشف الغطاء احترام فوق العادهای قایل بود و بیشتر با آن مجاهد نستوه انس و الفت داشت و در واقع شیفته و مرید اخلاق والا و تبحّر عمیق علمی و افكار بلند سیاسی، اجتماعی كاشف الغطاءگشته بود.
غم فراق
اقامت در نجف و استفادههای علمی و معنوی از حوزه علمه را میتوان از بهترین و شادابترین روزگاران عمر آیت الله قاضی طباطبائی بحساب آورد. چرا كه در آن ایام بهاران، با شور و شوق به تحكیم مبانی فكری خود پرداخت و به درجات عالی فقاهت و اجتهاد رسید و از مراجع بزرگی مثل آیت الله العظمی حكیم و آیت الله العظمی كاشف الغطاء و دیگران به اخذ اجازه اجتهاد نایل آمد.[4]
ولی افسوس كه آن ایّام خوش و خرّم دیر پا نبود و زود به پایان آمد. ایشان بعد از سه سال رحل اقامت در نجف، اواخر سال 1372 ق. (1331 ش.) بنا به علل ناگواری ناگزیر شد حرم جدّ بزرگوارش را ترك نموده به تبریز مراجعت نماید. به همین خاطر غم فراق حرم مولی و فضای روح بخش حوزه نجف به دلش چنگ انداخت.
آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبائی در سنّ 42 سالگی با كوله باری از علم و دانش و معرفت، حوزه نجف را پشت سر گذاشت و به سوی زادگاه خود شهر مجاهد پرور تبریز رهسپار شد تا به وظایف بس سنگین خود، در جهت اشاعه فرهنگی غنی و پویای آیین حیات بخش اسلام بپردازد. همان خدمات ارزندهای كه نتایج سودمندش در انقلاب شكوهمند اسلامی نمایان گشت، آنطور كه استاد بزرگوارش مجاهد نستوه آیت الله العظمی كاشف الغطاءپیش بینی كرده بود. ایشان در یكی از نامههای خود، خطاب به آیت الله قاضی چنین مینویسد:
«ای سید بزرگوار و ای دانشمند والا مقام ... ما از حالا میبینیم كه مردم آذربایجان عموما و اهالی تبریز خصوصا از راهنمائیها و ارشادات شما بهرهمند میشوند و چه زود است تأثیر خدمات ارزنده شما در نصرت حقّ و از بین بردن باطل محسوس و ملموس باشد و در یاری و كمك از حقّ چه بهتر و مقدّمتر از شما است؟
پدر روحی شما ـ محمد حسین [5]
سال 1342 شمسی در تاریخ ایران زمین سالی است به یاد ماندنی و خاطره انگیز، سالی كه بزرگ رهبر مستضعفان جهان با خروش بی امان خود چنان موج بنیان كنی به راه انداخت كه میرفت برای همیشه نظام ستم شاهی را به زبالهدان تاریخ بسپارد. این بار امام بزرگوار عروسكهای خیمه شب بازی و همچنین كاسه لیسان حكومت پهلوی را به هیچ انگاشته همچون عقاب تیز پرواز، ام الفساد جهانی را در نوك حمله خود قرار داد و با هجوم برق آسا، پنجههای پولادین و دشمن شكار خویش را بر سر آمریكا فرود آورد. و به دنبال آن یاران با وفای آن امام آزادگان، به تبعیت از وی در سراسر كشور قد علم كردند و پرچم جهاد و مبارزه بر افراشتند. در این مبارزه بی امان، مجاهد نستوه آیت الله قاضی طباطبائی سهم بسزائی در بر انگیختن احساسات پاك مردم داشتند. وی با سخنرانیهای آتشین و پخش اعلامیههای ضد رژیم، مردم قهرمان تبریز را به صحنه پیكار آورد و با این عمل شجاعانه خود، شعله بر خرمن دشمن انداخت و حال زارشان را پریشانتر ساخت. چرا كه طاغوتیان به خوبی میدانستند، قیام آذربایجان یعنی به حركت در آمدن كل ایران، و این همان كابوسی بود كه دژخیمان همواره از آن وحشت داشتند.
در پی جوش و خروش امت مسلمان، مركز نشینان سازمان ضد امنیّت با هماهنگی «علی دهقان» استاندار وقت آذربایجان، و «حسن مهرداد» رئیس ساواك تبریز، علامه سید محمد علی قاضی را دستگیر و به پادگان زرهی تهران بردند و بعد از آن به سیاهچال مخوف قزل قلعه تحویل دادند كه دو ماه و نیم ماندگار شدند و بعد از آزادی از زندان هم كسی حق رفت و آمد و تماس با ایشان را نداشت و همواره زیر نظر و مراقبت شدید مأموران ساواك بود. و در تهران به عنوان تبعیدی زندگی میكرد.
بافت كرمان
آیت الله قاضی به خاطر مبارزات بی امانش، سالهائی از عمر پر بركت خود را در زندانها و تبعیدگاهها سپری كرد كه یكی از محلّهای تبعید وی بافت كرمان بود.
روز سیام آذر ماه 1347 ش. مصادف بود با یوم الله عید سعید فطر در شهر تبریز نماز پر صلابت عید فطر در جوّ معنوی به امامت عالم ربّانی حضرت آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبائی برگزار شد. ایشان كه هیچ فرصتی را از دست نمیداد، از این اجتماع با شكوه نهایت استفاده را كرد و بر علیه سردمداران رژیم سخنرانی كردند و ضمن گفتار آتشین نقاب از چهره كریه رژیم پهلوی بر گرفت و روابط خفّت بار دولت با رژیم غاصب و نا مشروع صهیونیستی را محكوم كرد، غروب همان روز برای اداءنماز مغرب و عشاء به مسجد شعبان تشریف آوردند و بعد از نماز و پاسخ به ابراز احساسات مردم از مسجد خارج شد.
هنوز چند قدمی از در مسجد دور نشده بود كه مزدوران وطن فروش وی را احاطه كردند و با اجبار سوار ماشین كردند. و سپس او را به بافت كرمان تبعید نمودند.[6]
بعد از اسكان در بافت كرمان، هر روز یك مأمور ساواك جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سكونت او سر میكشید. اتاقی كه آیت الله قاضی در آن، روزهای تنهایی میگذراند، یك اتاق كوچك و محقّری بود كه از سطح حیاط دو پلّه پایینتر بود. مأمور ساواك طبق تعلیماتی كه از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخی و تبختر رفتار میكرد و برای اینكه زور و حاكمیت دستگاه را به رخ تبعیدی كشیده باشد، بجای وارد شدن از در اتاق، با كفش از پنجره میپرید وسط اتاق، و با حالت غرور و خود خواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور میداد زود باش امضاء كن ...
چند روز بدین منوال گذشت و آیت الله قاضی چند بار به ایشان تذكر داد كه ادب را رعایت كند ولی آن بیادب گوشش بدهكار نبود و دست از كار بیشرمانه خود بر نمیداشت.
روزی هنگامی كه مزدور خود فروخته با همان رفتار پست همیشگی به وسط اتاق پرید، سید دلاور بلافاصله كتاب سنگین و ضخیم «المنجد» را برداشت و محكم بر پس گردن مأمور كوبید و فریاد زد:
بی ادب! مگر نگفتم مؤدب باش ...
مأمور مغرور و خود باخته، با زبونی و ترس از اتاق بیرون رفت و آیت الله قاضی با این عمل شجاعانه خود بار دیگر ثابت کرد كه سر نیزه در مقابل نیروی پر توان ایمان و استقامت محكوم به شكست است.
بعد از بافت كرمان ایشان را به زنجان تبعید كردند و بعد از اتمام آن در تاریخ 6/9/1348 به تبریز مراجعت كرد.[7]
در راه اتحاد
آیت الله قاضی یكی از عالمان روشن بین و ژرف نگری بود كه همیشه بر وحدت اسلامی تأكید داشت و در فرصتهای مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هر چه بیشتر وحدت بین مسلمانان جهان میكوشید.
او میگوید: «یاد دارم در زمانی كه از سوریه برگشته وارد عراق شدم و غروب نزدیك بود، توقف كردیم كه نماز مغرب ادا كنیم و حركت نماییم، وضو گرفته در صحن خانه وسیعی حصیر اندخته خواستم مشغول نماز باشم دیدم عدهای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند، فهمیدم كه میخواهند بدانند كه چطور سجده خواهم كرد! من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیّت كردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلوه آمده از حقیقت سجده بر تربت كربلا كه بعضی از همراهان نماز گذاشته بودند، سئوال كردند، واقع امر را به آنها بیان كردم، بسیار قانع شده و امتنان بجا آوردند و اظهار نمودند كه به ما جور دیگر تلقین كردهاند.»[8]
در سنگر جمعه و جماعت
یكی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی احیای سنت آیین عبادی، سیاسی نماز جمعه و اقامه آن میباشد بعد از پیروزی انقلاب به دستور حضرت امام (ره) در تهران و چند شهر بزرگ مراسم پر بار نماز جمعه بر پا گردید در مرداد ماه 58 طی حكمی از سوی رهبر كبیر انقلاب، حضرت آیت الله قاضی به عنوان نماینده تام الاختیار و امام جمعه تبریز منصوب گردید و همه هفته با حضور در مراسم با شكوه نماز جمعه به ایراد خطبه و ارشاد و راهنمائی مردم پرداخت.
اولین شهید محراب
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتان زشتخو را نكشند
گر عاشق صادقی ز كشتن مهراس
مردار بود هر آنكه او را نكشند
هنوز شش ماه از طلیعه انقلاب شكوهمند اسلامی نگذشته بود كه ستاره درخشانی از آسمان پر فروغ علم و فقاهت غروب كرد. این بار دست پلید استكبار جهانی از آستین كثیف، گروهك منحرف فرقان بیرون زد و ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه آیت الله مطهری را به شهادت رساند ...
وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد مطهری، به گوش آیت الله قاضی رسید بسیار متأثر شد و همواره به اطرافیان خود میگفت: كاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به شهادت برسم.[9] چند روز بعد دعایش مستجاب شد!
سر انجام بعد از عمری مجاهدت و تعلیم و تربیت و نویسندگی، به تاریخ 11 آبانماه 1358 در حالی كه روز عید قربان [10] نماز عید خوانده بود بهنگام شب بعد از نماز مغرب و عشاءدر مسجد شعبان خود قربانی دین خدا گشت بار دیگر گروه فرقان با این جنایت هولناك دل امت و امام را جریحه دار ساخت.
در نمازم خم ابروی توبا یاد آمد
حالتی رفت كه محراب به فریاد آمد
(حافظ شیرازی)
فردای آن روز مردم مصیب زده آذربایجان در حالی كه سیل اشكشان جاری بود و قلبشان را غم و اندوه فرا گرفته بود، پیكر پاك آن شهید را تشییع كردند و در آرامگاه خانوادگی واقع در مسجد مقبره به خاك سپردند.
ره آورد فكری
شهید محراب آیت الله قاضی از جمله قلم بدستان پر كاری بود كه در طول عمرشان با تلاش گسترده و نیّتی خالصانه توانست تحقیقات ارزندهای را با بیانی رسا و قلمی شیوا و نثری استوار به جهان وسیع فرهنگ اسلامی عرضه بدارد.
كار تحقیقاتی و نویسندگی آن بزرگوار از دو جهت حائز اهمیت است، یكی نوشتن كتابهای مستقل در رشتههای مختلف كه مورد نیاز بود و تألیفی صورت نگرفته بود و دیگری با تعلیقه و تصحیح و مقدمه نویسی بر آثار گرانقدر دیگر دانشمندان و چاپ مجدّد آنها، افكار بلند و ارزشمند آنان را احیا كرد.
ره آورد فكری شهید قاضی كه به صورت نوشته به یادگار مانده است عبارتند از:
1. الاجتهاد و التقلید (عربی ـ خطی)
2. الفوائد (فقهی ـ تاریخی)
3. خاندان عبد الوهاب (فارسی ـ خطی)
4. كتاب فی علم الكلام (عربی خطی)
5. فصل الخطاب فی تحقیق اهل الكتاب (عربی خطی)
5. السعادت فی الاهتمام علی الزیارت (عربی ـ خطی)
7. اجوبه الشبّهات الواهیه (فارسی ـ خطی)
8. رسالت فی اثبات وجود الامام علیه السّلام فی كل زمان (عربی خطی)
9. سفرنامه بافت (بافت كرمان)، (فارسی، خطی)
10. المباحث الاصولیّه (عربی ـ خطی)
11. حاشیه بر كتاب رسائل شیخ انصاری (ره)
12. حاشیه بر كتاب مكاسب شیخ انصاری (ره)
13. حاشیه بر كفایه الاصول آخوند خراسانی (ره)
14. تقریرات اصول آیت الله حجت كوه كمری
15. تاریخ قضا در اسلام
16. صدقات امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره علیهما السّلام
17. حدیقه الصالحین
18. رساله در دلالت آیه تطهیر بر اهل بیت علیهم السّلام
19. رساله در اوقات نماز
20. رساله در مباهله
21. رساله فی مسأله الترتّب
22. رساله در نماز جمعه
23. تعلیقات بر كتاب الفردوس الاعلی تألیف علامه شیخ محمد حسین كاشف الغطاء (عربی چاپی)
24. تحقیق درباره روز اربعین حضرت سید الشهداء علیه السّلام (فارسی چاپی)
25. تعلیقات بر كتاب انوار نعمانیه (عربی چاپی)
26. مقدمه و تعلیقه بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی (عربی چاپی)
27. تعلیقات بر کتاب اسلام صراط مستقیم (فارسی چاپی)
28. تعلیقات بر كتاب كنز العرفان (عربی خطی)
29. مقدمه بر كتاب صحائف الابرار كاشف الغطاء (عربی ـ چاپی)
30. آثار تاریخی آیت الله العظمی حكیم (فارسی چاپی)
31. مقدمه بر تنقیح الاصولآقا رضا متوفی 1337 شمسی
32. مقدمه بر كتاب مرآت الصلوه
33. پیشگفتار بر علم امام علامه طباطبائی
34. مقدمه بر كتاب معجزه و شرایط آن
35. مقدمه بر كتاب جنه المأوی (عربی چاپی)
36. پاورقی بر تعلیقات بر كتاب اللوامع الالهیه فی المباحث الكلامیه (عربی چاپی)
37. مقدمه بر انیس الموحدین نراقی (فارسی ـ چاپی)
38. تحقیق در ارث زن از دارائی شوهر (فارسی چاپی)
39. علم امام علیه السّلام (فارسی ـ چاپی)
40. مقدمه بر العقائد و الوثنیّه فی الدیانه النّصرانیه (عربی ـ چاپی)
41. ترجمه مسائل قندهاریّه (از عربی به فارسی)
42. مقدمه بر تاریخ ابن ابی الثلج بلخی (عربی ـ خطی)
43. مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربی چاپ صیدا (لبنان) [11]
ایشان علاوه بر آثار فكری، آثار اجتماعی و عمرانی بسیاری هم از خود به یادگار گذاشتهاند.
[1] . نسبت ایشان با 33 واسطه به حسن مثنی فرزند بزرگوار امام حسن مجتبی علیهالسّلام میرسد.
[2] . بزرگ خاندان طباطبائی، در سال 1285 ق. در تبریز متولد شد. وی علوم عربی را در زادگاه خود به پایان رساند، سپس برای ادامه تحصیل راهی نجف شد و طی 5 سال اقامت در آنجا، از محضر اساتید بزرگ، رشتیـ فاضل شربیانی ـ مامقانی و... استفاده برد و در سال 1314 به تبریز مراجعت كرد و بعد از 4 سال بار دیگر به حوزه نجف مراجعه نمود و از آیات عظام: سید محمد كاظم یزدی ـشیخ الشریعه اصفهانی و سید محمد باقر اصطهباناتی و حاج آقا رضا همدانی بهره برد. حاج میرزا باقر سال 1324 جهت ترویج شعائر اسلامی و نشر احكام الهی به وطن خود بازگشت و در ماه رجب 1366 ق. دار فانی را وداع گفت، پیكر آن عالم ربّانی بعد از تشییع با شكوه به شهر مقدس قم انتقال داده شد و در آن دیار ابرار مدفون گردید. اعیان الشیعه ، محسن امین عاملی، ج 3، ص 532.
[3] . مختصری از زندگانی پر افتخار علامه محمد علی قاضی، محمد عاصفی، چاپ شفق تبریز، ص 10.
[4] . آیت الله قاضی از بیست نفر از مراجع بزرگ به اخذ درجه اجتهاد یا اجازه روایت نایل شدهاند كه خودشان اسامی آنان را در مقدمه كتاب «اللوامع الالهیه فی المباحث الكلامیه» آوردهاند.
[5] . الفردوس الاعلی پاورقی ص 64.
[6] . قاضی طباطبائی، قله شجاعت و ایثار، ص 72 و 73.
[7] . قاضی طباطبائی، قله شجاعت و ایثار، ص 75.
[8] . تحقیق درباره اربعین ص 416، نظیر این جریان در دمشق اتفاق افتاده بود.
[9] . روزنامه رسالت شماره 1394 ص 4.
[10] . در كتاب قاضی طباطبائی قله شجاعت و ایثار و اشتباها عید فطر نوشته شده است كه بدین وسیله تصحیح میگردد.(مؤلف).
[11] . قاضی طباطبائی، قله شجاعت و ایثار، ص 31 ـ 129.
منبع:اندیشه قم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]
-
گوناگون
پربازدیدترینها