واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: چه كسي از لبنان دفاع ميكند؟
علي منتظري
فردا چهارده نفر روي چهارده صندلي در سالن استقلال رياست جمهوري لبنان، دور يك ميز مستطيل شكل در سمت راست و چپ ميشل سليمان، رييس جمهور اين كشور مينشينند (در كنار عمرو موسي، دبيركل اتحاديه عرب و نمايندهاي از سوي دولت قطر) و گفتوگوهايي را كليد ميزنند كه براي اين كشور و ديگران و از جمله سوريه و ايران مهم است. اين چهارده نفر همانهايي هستند كه توافقنامه «دوحه» را قبلا امضاء كردهاند. اين مذاكرات موسوم به ملي، استمرار همان مذاكراتي است كه در 29/6/2006 در بين گروههاي لبناني تحت عنوان گفتوگوهاي ملي متوقف شده بود، توقفي كه پيامد آن جنگ سي و سه روزه يا همان جنگ تموز بود.
شايد هم اين گفتوگوها براي اسرائيليها مهم تر از بقيه باشد. البته قابل كتمان نيست كه براي همه كشورهاي خاورميانه ميتواند با اهميت باشد. اين اهميت از آنجا ناشي شده است كه لبنان از نگاه اسرائيليها «درب ورودي خاورميانه» است. با آن كه سالهاي سال است كه آنها در تلاشند تا يك درب ديگر در يك جايي مثلا در شمال عراق و به شكل خاص در كردستان عراق پيدا كنند، اما واقعيت امر و تحولات نظامي و امنيتي نشان داده است كه آنها تا كنون هيچ جايگزيني براي لبنان پيدا نكردهاند. اين درب به اسرائيل كمك ميكند تا راههاي ورود به مرزهاي نظامياش را ببندد و يا آنكه راههاي ورود به ديگر كشورهاي خاورميانه را از همين درب باز كند تا به همراه اجراي فرضيههاي نظامي و امنيتياش، حفظ امنيت ملي داخلياش را نيز مستحكمتر سازد.
همين شرايط باعث شده است تا لبنان در صف مقدم برخورد با اسرائيل قرار گيرد. همه كساني كه از اين حالت دلخور يا ناراحتند، خود به خوبي ميدانند كه اين شرايط هرگز تغيير نخواهد كرد. از لبنان و از زبان برخي لبنانيها مانند وليد جنبلاط يا سعد حريري، بارها شنيدهايم كه چرا لبنان بايد همه قيمت كشورهاي عربي و يا عناصر منطقهايي را يك تنه در برابر اسرائيل پرداخت كند؟ و چرا لبنان بايد به تنهايي حامل پروژه مقاومت در بين تمام اعراب باشد؟ البته اينها پرسشهايي است كه ميتوان به آن پاسخ داد، اما به رغم اين كه اين جريانات و شخصيتها، هيچ ارتباطي با مقاومت ندارند و بدشان نميآيد كه اين پرونده نيز در لبنان همچون بسياري از ديگر كشورهاي عربي بسته شود، اما واقعيت اين است تا زماني كه معجزهاي نشود و لبنان از جايي كه هست كنده نشده و به جايي ديگر انتقال نيابد و نقشه جغرافيايي لبنان به هم نخورد، هرگز جايگاه كليدي لبنان در برابر اسرائيل تغيير نخواهد يافت. به بيان ديگر، حتي اگر لبنانيها هم نخواهند كه ارتباطي با موضوع فلسطين داشته باشند، اسرائيل آنها را راحت نخواهد گذارد، زيرا تكليف پرونده لبنان در برنامههاي استراتژيك نظامي و امنيتي اسرائيل كاملا روشن است.
از روز سهشنبه، گفتوگوهاي جديدي با نام گفتوگوي ملي پيرامون «تدوين استراتژي دفاعي لبنان» با اشراف رئيسجمهور اين كشور «ميشل سليمان» آغاز ميشود. يك طرف اين گفتوگوها، حزبالله و هم پيمانانش و در طرف ديگر، نيروها و جرياناتي هستند كه ميانهاي نه با حزبالله دارند و نه با مقاومت اسلامي، اما پشتوانه اين گفتوگوها همچون گذشته به سود حزبالله سنگيني ميكند. دلايل آن هم روشن است:
1ـ بي هيچ شك و شبههاي، حزبالله فاتح جنگ سي و سه روزه در تابستان 86 بوده است.
2ـ عمليات رضوان و آزادسازي اسراي لبناني و ديگر اسراي كشورهاي عربي و فلسطيني به شكل كتمان ناشدني، برتري قدرت مانور سياسي حزبالله را نشان داد.
3ـ حزبالله لبنان در جريان يك رويارويي دو ساله در قالب بحران لبنان، هم دايره هم پيمانانش را حفظ نمود و هم با گذر از بحران سياسي لبنان، هم پيمانانش را دور حلقه مقاومت حفظ كرد.
4ـ به رغم همه تلاشهايي كه در لبنان انجام شده است، حزبالله توانسته است موضوع مقاومت اسلامي و ملي لبنان را به عنوان يك موضوع فراگير ملي گسترش داده و حفظ نمايد.
5ـ تهديدات اسرائيل عليه لبنان همچنان ادامه دارد و حتي اين احتمال به قوت خود باقي است كه امكان دارد اسرائيل در صدد تدارك حملهاي گسترده عليه لبنان باشد.
همزمان با آغاز اين گفتوگوها، سلسله ترورها و انفجارات در لبنان نيز آغاز شد. در نخستين گام، «صالح العريضي»، يكي از عناصر بارز و مهم در دفتر سياسي حزب دمكراتيك لبنان به رهبري طلال ارسلان، كشته شد. اين ترور در برابر منزل او در روستاي «بيصور» در منطقه دروزي نشين «عاليه» صورت گرفت. فضاي عمليات بيشباهت به عمليات ترور حاج عماد مغنيه (حاج رضوان) نبود. ماشين صالح عريضي از پيش بمبگذاري شده بود و او كه در صدد روشن كردن ماشين بود، با انفجار ماشين در دم كشته ميشود. اخبار و تحليلهاي برخي منابع غير رسمي در جريان ترور «حاج عماد مغنيه» نيز نشان ميدهد كه ماشين او نيز بمب گذاري شده بوده، اما براي اطمينان از ترور وي، ماشينهاي ديگري در مسيرهاي احتمالي عبور وي نيز بمبگذاري شده بوده است.
هرچند انعكاس ترور عماد مغنيه قابل مقايسه با انعكاس ترور صالح عريضي نيست، اما شكل عمليات شبيه هم است، ترورهايي از يك دست و يك شكل كه در لبنان در سالهاي اخير و از جمله در ترور«جورج حاوي»، رهبر حزب كمونيست لبنان و ترور«ميشدياق» مجري برنامههاي سياسي تلويزيون LBC مشاهده شده است. پس از ترور حاج عماد مغنيه، وابسته نظامي عربستان سعودي در سوريه، يك روز پس از ترور حاج رضوان، در حالي كه سوار بر هواپيماي مسافربري سعودي در آسمان سوريه در حال بازگشت به رياض بود، به فرودگاه دمشق بازگشت داده شده و بازداشت ميشود و تأثيراتي مهم بر كنفرانس سران عرب در دمشق ميگذارد، به گونهاي كه ملك عبدالله، پادشاه سعودي در اين كنفرانس حاضر نميشود. اين در حالي بود كه از پيش اعلام شده بود كه اگر اين وابسته نظامي سعودي آزاد شود، او در كنفرانس شركت ميكند، اما سوريه زير بار اين درخواست نرفت. از سوي ديگر، همزمان با اين اقدام، يك زن اهل يكي از كشورهاي مغرب عربي در شمال آفريقا در بيروت توسط حزبالله دستگير ميشود و تعداد قابل توجهي از نيروهاي امنيتي سوري نيز بازداشت ميشوند تا نشان داده شود كه ترور حاج عماد مغنيه، داراي انعكاسهايي كاملا منطقهاي بوده است.
اما دايره انعكاس ترور صالح عريضي از اين فراگيري برخوردار نيست و تا كنون نيز همچون ترورهايي ديگري كه در لبنان صورت گرفته، هيچ فردي بازداشت نشده و رد پايي از آن به جا نمانده است.
براي شناسايي «صالح العريضي» هيچ لزومي ندارد تا به القاب و مسئوليتهاي او در حزبش اشاره كنيم، بلكه تنها كافي است بگوييم «او حلقه وصل بين مقاومت و حزبالله با جبل لبنان» در بين دروزيهاي لبنان بوده است. فردي كه از بروز فتنه و طرح تبديل بخشي از نيروهاي نظامي دروزي لبنان عليه مقاومت و حزبالله جلوگيري كرد و نقش بسيار بارز و مهمي در خاموشي فتنه طايفي عليه مقاومت در بحران اخير بيروت و بروز درگيريهاي نظامي در اين شهر، داشت.
آثار ترور صالح عريضي، چند روز پيش از برگزاري گفتوگوهاي ملي تدوين استراتژي دفاعي، آثاري مثبت و وحدتگرايانه در بين دروزيها و لبنانيها بود. در حقيقت، او نخستين چهره از ميان نيروهاي مخالف دولت سابق لبنان بود كه ترور ميشد. به دنبال اين ترور، بار ديگر بيروت در منطقه كورنيش المزرعه، شاهد وقوع شش انفجار پياپي بود. همه اينها نشان ميدهد كه مثل گذشته، همه انفجارها و ترورها در لبنان و به ويژه بيروت، كاملا هدفمند و هشيارانه است. محور همه آنها «خلع سلاح وحدت ملي» در اين كشور و استمرار بحران سياسي و مذهبي است. دليل آن نيز روشن است و جز اين نيست كه اين كشور در بخش جنوبياش با ارتش و نيروهاي منيتي اسرائيل همسايه است؛ همسايگي كه هرگز دچار «معجزه تغيير جغرافيايي» نخواهد شد.
روشن و آشكار است كه بار ديگر اين حزبالله خواهد بود كه زمام امور را در اين گفتوگوها به دست ميگيرد، زيرا نخستين و شاخصترين طرف طرح استراتژي دفاعي در لبنان، كسي است كه سرزمينهاي اشغالي لبنان را آزاد كرده و سپس اسراي لبناني و عربي را به كشورشان تحويل داده است. بنابراين، روشن است كه حزبالله لبنان از طرح تجهيز و به روز كردن ارتش لبنان دفاع ميكند (هرچند اسرائيل و آمريكا مخالف آن هستند) از همين روي، بعيد نيست طرح تشكيل و تجهيز نيروي هوايي ارتش لبنان كليد بخورد، اما حزبالله در تلاش باقي خواهد ماند تا مقاومت اسلامي لبنان همچنان پشتوانهاي محكم براي ارتش به منظور حفظ تماميت ارضي لبنان باقي بماند و اين معنايي جز جمع قدرت دفاعي ارتش و مقاومت براي دفاع از لبنان ندارد. در كنار همه اينها و مهمتر از همه بحثهاي جاري در اين گفتوگوها، اين موضوع در اين مذاكرات روشن خواهد شد كه دشمن لبنان كيست؟ لبناني كه تنها در اطرافش سوريه و اسرائيل هستند و پر روشن است كه «دشمن شناسي» تدوين استراتژي دفاعي لبنان، تنها به سوي يك طرف نشانه خواهد رفت و آن كسي جز اسرائيل نيست. همين امر روشن ميكند كه چرا اين گفتوگوها بيش از هر طرفي براي اسرائيليها و به دنبال آن، براي آمريكاييها اهميت دارد.
فعلا در اين مرحله باز هم هنر سياسي حزبالله كارآمدتر از هر طرح و نقشه ديگري بوده كه توانسته است تا به جاي طرح و بحث «خلع سلاح مقاومت»، طرح تدوين استراتژي دفاعي را روي ميز مذاكرات بگذارد. از همين روي انتظار ميرود تا اين مذاكرات تا ماهها ادامه يابد و آنهايي كه پشت خويش را به آمريكا گرم كردهاند، انواع و اقسام مواضع و واكنشها را از خود نشان دهند. مهمترين سوژهاي كه امكان وحدت عمل گروهها و جريانات لبناني پيرامون تدوين استراتژي دفاعي را فراهم ميكند، امكان وقوع حمله جديد اسرائيل عليه لبنان و احتمال توسعه منطقهاي آن است.
دوشنبه 25 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]