محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829698401
میرزا ابوالحسن جلوه
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: دوران كودكی و نوجوانی
«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حكمای دوره قاجاریه است كه برای تكمیل دانستههای طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدتها در این سرزمین اقامت داشت و درسال 1238 ق. در احمد آباد گجرات هند صاحب فرزندی شد كه او را ابوالحسن نامید، همان شخصی كه بعدها به میرزا ابوالحسن جلوه مشهور گردید.
«مظهر» به تقاضای برادرش میر محمد حسین دوم كه انسانی فاضل و پروا پیشه بود همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت تا آنكه به سال 1252 ق. در این شهر دار فانی را وداع گفت و در جلو بقعه پدرش فقیه نامدار میرمحمد صادق طباطبایی مدفون گردید. در این هنگام جلوه دوران نوجوانی را سپری مینمود و چهارده سال داشت. او تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و كتابت را در زواره فرا گرفت و با وجود آنكه در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از كسب دانش دست برنداشت. چنانچه خود در شعری میگوید:
با همه سختی و رنج محنت، نگذشت
جز پی تحصیل این شب و سحر من
تحصیل در اصفهان و تهران
آن عنصر سخت كوش با وجود آنكه امكاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترك گفت. مدرسهای كه حكیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهای امیر محمد مهدی معروف به حكیم الملك (از نوادگان سید روح الله طباطبائی اردستانی) است.[1] حجرهای كه جلوه در این مدرسه انتخاب كرد و در آن بیتوته نمود همان جایی است كه سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر شاعر زوارهای در سال 1209 در آن اقامت داشت.[2]
در این حال شوق تحصیل، تفكر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج میزد و طبع حقیقت جویی او با اندیشههای دینی بخصوص افكار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود مینویسد: «چون فطرتها درمیل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه كرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف كردم.»[3]
جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق حكمت به موازات شركت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحثهای فلسفی و عرفانی با طلاب كاملاً موفق بود.
در سال 1273 ق. در حالی كه جلوه 35 بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترك كرد و به قصد تهران عزیمت نمود. مدرسهای كه در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفاء نام داشت كه نخست به دستور فتحعلی شاه برای بیمارستان ساخته شد ولی بعدها به صورت مدرسه درآمد.[4]
جلوه در این مدرسه به مدت 41 سال به تدریس حكمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمد رضا قمشهای و آقا علی مدرسی و جلوه سه استاد كامل فلسفه و حكمت به شمار میرفتند كه كاروانی از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده میكردند و با رحلت آن دو حكیم در دوره ناصری علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت[5] و بعد از حاج ملاهادی سبزواری در مكتب وی فلسفه جان تازهای یافت. او در گوشه این مدرسه پارسا و بیپیرایه، فروتن و اندیشمند میزیست و میكوشید تا جانهای تاریك را به نور حكمت روشن كند. فارغ از نام و نشان زندگی زاهدانهای را میگذراند و درحدود نیم قرن پرتوی از اندیشههای خود را در اختیار شاگردانی قرار داد كه خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب میآمدند.
شاگردان
حكیم جلوه طی نیم قرن تدریس شاگردان زیادی را تربیت كرد كه برجستهترین آنان به شرح زیرند:
1. میرزا محمد طاهر تنكابنی: وی پس از وفات آخوند محمد رضا صهبا قمشهای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و كتاب تمهید القواعد ابن تركه را نزد وی خواند. تنكابنی درباره روش درسی جلوه مینویسد: میرزا را عادت بر این بود كه تا كتابی را تصحیح نمیكرد شروع به بحث در آن نمینمود. آن تمهید القواعد كه نزد آقا محمد رضا قمشهای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان عرفانی مطالب كتاب را تقریر مینمود لیكن مرحوم جلوه ابتدا تمام كتاب را اصلاح مینمود سپس درس میگفت و از این مقایسه كوچك طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشهای كاملاً آشكار بود.[6]
میرزا محمد طاهر تنكابنی از اساتید مسلّم فلسفه در دوران اخیر است و احاطه نامبرده به متون و آراء فلاسفه سلف شگفتانگیز بوده است[7] و در ریاضیات، هیئت، نجوم و طب نیز مهارت داشت. از سال 1310 ش. دوران مشقات این حكیم آغاز شد و از پی تعبیدها و زندانها (به دلیل مبارزه با رضاخان) سرانجام در سال 1320 از دار غرور به سرای سرور كوچ نمود[8] و در جوار قبر استادش جلوه مدفون شد.
2. آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاه آبادی: این فقیه عارف پس از فراگیری مقدمات و علوم نزد پدر و برادر بزرگ خود آیت الله شیخ احمد بید آبادی و علامه میرزا محمد هاشم چهار سوقی هنگامی كه پدرش مورد غضب ناصرالدین شاه قاجار واقع شد و تبعید گردید در سال 1304 ق. به همراه والد بزرگوار خویش راهی تهران شد و تحصیل علوم اسلامی را پی گرفت و فلسفه، حكمت و عرفان را نزد حكیم جلوه آموخت و پس از 16 سال اقامت در تهران به نجف اشرف رفت و در آنجا از محضر آخوند ملا محمد كاظم خراسانی استفاده كرد. در سامرّا نزد میرزای شیرازی نیز شاگردی كرد و پس از 8 سال اقامت در عراق به تهران آمد و در خیابان شاه آباد سابق سكونت گزید. به همین دلیل او را شاه آبادی گویند. وی در مدت 17 سال اقامت در تهران به نشر معارف مذهب حقه تشیّع و مبارزه با نظام جور از طریق جلسات درس و سخنرانی همت گماشت و قبل از به قدرت رسیدن رضاخان كراراً چهره مزدورانه وی را افشا مینمود. در محضر آیت الله شاهآبادی دانشورانی چند تربیت شدند كه برجسته ترین آنها حضرت امام خمینی (ره)، حضرت آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا هاشم آملی میباشد كه در قم از محضر این عارف متشرع فیض بردند. از تألیفات گرانقدر نامبرده شذرات المعارف، رشحات البحار و مفتاح السعاده در خور ذكرند.[9]
3. آقا سید حسین بادكوبهای: وی متولد 1293 ق. در یكی از روستاهای بادكوبه جمهوری آذربایجان است. پس از تحصیل مقدماتی به تهران آمد و فلسفه و ریاضیات را نزد جلوه فرا گرفت. پس از مدتی عازم نجف شد و در این شهر مقدس نزد آخوند خراسانی و شیخ حسین مامقانی فقه و اصول را آموخت. فیلسوف معاصر و مفسر كبیر علامه طباطبایی ریاضیات و الهیات شفا را نزد این حكیم در نجف تحصیل نمود.[10]
4. ملا محمد آملی: آن مرحوم از فقها و مجتهدین پرهیزكار و مشاهیر مراجع روحانی است كه به منظور دفاع از مشروطه مشروعه با شیخ فضل الله نوری همكاری داشت. وی پس از نشو و نما در آمل و فراگیری علوم مقدماتی در این شهر روانه تهران گردید و از افاضل این شهر خصوصاً حكیم جلوه استفاده كرد و خود به تدریس و انجام وظایف شرعی و خدمات دینی پرداخت و از مراجع عظام محسوب گردید. وی در سال 1336 به رحمت ایزدی پیوست و جنازهاش با تجلیل و احترام فراوان در جوار مقبره جلوه دفن گردید.[11]
5. میرزا حسن كرمانشاهی: نامبرده كه از شاگردان مسلّم و مبرّز جلوه است یكی از اركان مهم انتقال فلسفه به طبقات متأخر میباشد. شاگردان زیادی تربیت نموده كه مشهورترین آنها فیلسوف فاضل سید موسی زرآبادی است، از تألیفات وی حواشی فراوانی است كه بر شرح اشارات و اسفار و شفای ابوعلی سینا نوشته است.[12]
دیگر شاگردان جلوه عبارت اند از:
حكیم میرزا ابراهیم حكمی زنجانی، حكیم ملا محمد هیدجی زنجانی، عبد الرسول مازندرانی، ضیاء الحكمای زوارهای، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا علی اكبر حكیم یزدی، میرزا محمود مدرس كهكی قمی، حاج شیخ عبدالنبی نوری، سید عباس شاهرودی، سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر حضرت آیه الله مرعشی نجفی) حاج میرزا عبدالكریم سبزواری فرزند حاج ملا هادی سبزواری و ...
آثار ماندگار
جلوه از اوان جوانی روان خود را با حكمت و فلسفه آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِكَمَهَ مَنْ یَشاءُ» كامروا و سیراب گردید. آفتاب حكمت بر ذهنش تابید و به نور معرفت آراسته گردید. قدرت كم مانند وی در مباحثه و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشههای حكمای سلف به همراه فروتنی و مهربانی و كلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه دارالشفاء با هیجان و پر ازدحام نمود. بر اندیشههای فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حكمی و عرفانی بررسی میكرد. از دالان تردید سریع عبور میكرد و شوارع سالمتر را برای عبور از مباحث فلسفی برمیگزید. تخصصی ویژه در تدریس اندیشههای ابوعلی سینا داشت و در فلسفه مشّاء استادی نامور بود.[13] تألیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار میكرد. آثار ملاصدرا را نیز تدریس مینمود ومأخذ بعضی نقل قولهای مندرج در اسفار اربعه را مشخص مینمود.[14] تقریباً اكثر عمر بابركت این حكیم صرف مطالعه، تحقیق و تفكر میشد و اگر به این امور اشتغال نداشت به راز و نیاز با خدای خویش وامور عبادی میپرداخت. با وجود تواناییهای فكری و اندیشههای عالی در هنگام نوشتن به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت توسل میجست و آن روانهای پاك و مقدس را به امداد میطلبید تا مبادا از خود نوشتهای بر جای نهد كه عبث باشد یا خوراكی شبهه ناك را متوجه اذهان نماید.
جلوه را در پارهای از تذكرهها و كتب تراجم به مدرس و مبلّغ فلسفه مشّاء و بی توجه و حتی مخالف حكمت اشراق معرفی نمودهاند اما با بررسی گرایشها و برخی نوشتهها و خصوصاً اشعارش این واقعیت آشكار میشود كه آن آرامش روحانی را كه خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمیآورد و این گونه مباحث فلسفی شكلهایی را برایش پدید آورده كه شناخت عرفانی و اقبال به سلوك روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید میرهاند. او كه با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود در دهههای آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمیگزیند و از این طریق به استقبال نفخههای روحانی میرود چنانچه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.
عقل كالای نفیسی است به بازار جهان
ما ز عشق آتش سوزنده به كالا زدهایم
ما ز كشتی بگذشتیم پی شوق وصال
خویش از جان بگذشتیم و به دریا زدهایم
و در مطلع غزلی میگوید:
گرچه ندانم كجاست بارگه و كوی دوست
لیك به دل میرسد از همه سو بوی دوست
و در بیتی دیگر گفته است:
مرا به دل همه شوق بهشت بود به عمر
چو نور روی تو دیدم نماند شوق بهشت
یكی از آثاری كه پرتوی از اندیشههای عرفانی جلوه را به ثبوت میرساند تعلیقهای است كه آن حكیم بر مقدمات شرح فصوص الحكم قیصری نوشته است كه نسخهای عكسی از آن در اختیار نگارنده است.[15]
اهم آثار جلوه به شرح زیرند:
1. حاشیه بر شفاء.
2. حواشی بر كتاب اسفار ملاصدرا.[16]
3. اثبات الحركه الجوهریه كه رسالهای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب كه حركت علاوه بر اعراض در جوهر نیز وجود دارد.[17]
4. رسالهای در بیان ربط حادث به قدیم كه در حواشی شرح هدایه ملاصدرا در تهران چاپ شده است.
5. حواشی بر مشاعر ملاصدرا كه به انضمام رساله عرشیه ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
6. حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال 1313 ق.).
7. رسالهأی در تركیب و احكام آن.
8. رسالهأی در وجود و اقسام آن كه تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی میباشد.[18]
9. حاشیه بر شرح هدایه الاثیریه ابهری (متوفای 660 ق.).[19]
10. تعلیقه بر رساله دره الفاخر، نسخهأی از این تعلیقه به خط نستعلیق سید عباس شاهرودی مذكور كه در سال 1306 ق. تألیف شده در كتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
11. حاشیه بر شرح ملخص چغمینی (چاپ شده در سال 1311 ق.).
12. تعلیقات بر مقدمه شرح فصوص قیصری.[20]
13. حاشیه بر شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری كه نسخه مخلوطی از آن در كتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.[21]
14. جسم تعلیمی، رسالهای است در حكمت كه سید علی اكبر طباطبایی در شعبان 1311 ق. آن را به خط شكسته نستعلیق نوشته است.[22]
15. وجود الصور النوعیه كه رسالهای است در فلسفه و طی آن جلوه اثبات میكند كه صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود میباشد.
16. انتزاع مفهوم واحد، كه در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
17. القضیه المهمله هی القضیه لطبیعیه كه موضوع آن در منطق است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است كه قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه میباشد.
18. بیان استجابت دعا، در آغاز این رساله جلوه ماهیت را بر سه قسم تقسیم كرده و دعا را از قسم دوم میداند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت كامل پروردگار دانسته است.[23]
19. دیوان جلوه. آن حكیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمیداد و بعدها یكی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال 1348 ق. اشعار وی را كه مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود كه به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه دیوان مزبور میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری رباعی زیر را درج نموده است:
این نامه كه گنجینه درّ سخن است
هر نكته وی شمع هزار انجمن است
از كیست سهیلی كه چنین جلوهگر است
از جلوه كه نام نامیش بوالحسن است.
اخلاق و رفتار جلوه
جلوه اندامی تكیده و نحیف اما قامتی بلند داشت و هالهای از روحانیت بر سیمای پرجذبهاش پرتو افكنده بود. نگاه نافذش كه اغلب آكنده از محبت و آمیخته با وقار و شكوه بود افراد را جلب میكرد. با وجود تواضع و وارستگی هیبتی داشت كه سبب میشد مردم به دیده احترام او را نگریسته، تكریمش كنند. جامهاش با وجود سادگی و ارزانی پاكیزه و نظیف بود. پاپوشی سبك، ساده و راحت داشت. در واپسین سالهای حیات پربركت خویش كه توان جسمی آن حكیم به تحلیل رفته بود عصایی ساده وی را در راه رفتن كمك میكرد. با وجود آنكه حكیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت هر كس او را میدید كوچكترین نشانهای از برتری طلبی و تشخص در وی نمییافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و كم مراوده بود.[24] در برخورد با افراد به مصداق «كَلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آنها عمل میكرد به نحوی كه وقتی از او جدا میشدند شادمان و مسرور به نظر میرسیدند. ساده و بیتكلف زندگی میكرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج میافكند. از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او كتابهای ارزشمند بود كه به وسیله آنها اندیشه خود را صفا میداد و روان خویش را التیام میبخشید. محل زندگیش حجرهای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود كه در نهایت سادگی در آن بیتوته مینمود. زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت كاستن از خواستنها خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با عزت نفس و مناعت طبع میزیست و هرگز از كسی تقاضایی نكرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمیداد. با وجود اینكه پذیرایی او را هر كس به جان خریدار بود كمتر به مجلس این و آن مراوده میكرد.[25] با این نصیب اندك از این دنیای فانی بركات زیادی را از خود بروز داد كه نمونه آن مرزبانی از اندیشههای اسلامی و نشر معارف تشیع و تربیت دهها دانشور و فاضل است كه هر یك خود ناشر افكار و معارف دینی بودند.
او كه از همان اوان جوانی به تزكیه و تصفیه دل پرداخت رابطهاش با اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود كه از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه میگرفت. به همین دلیل جاذبهای از محبت اهل بیت ـعلیهم السّلام ـ به سوی او رو نمود كه در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت كه مهر به خاندان عصمت و طهارت انسان را از آلودگی ها پاك میكند، چنانچه در شعری درباره حضرت علی ـ علیه السّلام ـ گفته است:
غیر علی كس نكرد خدمت احمد
غمخوار موسی نباشد الا هارون
تیره روانم اگر چه از ره تحقیق
هست به انواع معصیتها مرهون
ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم
آری شوید همی پلیدی سیحون
وفات
رفته رفته فرتوتی و رنجوری، این استوانه اندیشه را بر بستر بیماری افكند و او را از توان انداخت. یكی از شاگردان و نزدیكان جلوه (شیخ عبدالرسولی) وقتی استاد را بیمار دید كه پرستاری ندارد او را با كمال میل به خانه خویش برد و چون پدری مهربان از جلوه پرستاری نمود. امّا حال آن حكیم لحظه به لحظه رو به وخامت میرفت و چراغ حیات دنیویش رو به خاموشی میگرایید عبدالرسولی در مقدمه دیوان جلوه نوشته است: در شب جمعه ششم ذیقعده 1314 ق. كه شب وفاتش بود هنگام خواب پدرم را خواست. پدرم تا نماز مغرب گزارد و به بالین او رفت از حال رفته بود و توانایی سخن گفتن نداشت. قدری با طرف چشم و نوك زبان الحاح و تضرع كرد و جان شیرین به بخشاینده جانها تسلیم كرد.
صبح آن روز جنازه را به مسجد میرزا مولا كه در آن نزدیكی است بردند و از آنجا طی تشییع باشكوهی كه جمعی از حكما و دانشوران تهرانی حضور داشتند وی را در ابن بابویه دفن نمودند.[26]
[1] . تاریخ اردستان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، بخش سوم، ص 504.
[2] . مجله راهنمای كتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال 21، ش 3 و 5.
[3] . تاریخ حكماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص 160.
[4] . تاریخ مدارس ایران، حسین سلطانزاده، ص 309.
[5] . افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملك، ص 274.
[6] . احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور 1325.
[7] . خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری، ص 619.
[8] . تاریخ حكما و عرفاء متأخرین صدرالمتألهین، ص 98.
[9] . ریحانه الادب، محمد علی مدرس خیابانی تبریزی، ج 3، ص 167.
[10] . نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 584، 918.
[11] . اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص 365 و 366.
[12] . كنز الحكمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج 2، ص 156.
[13] . گوشهای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص 25.
[14] . اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 4.
[15] . اصل نسخه مخطوط آن كه بزبان عربی است به شماره مسلسل 7021 در كتابخانه حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری میشود.
[16] . الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 6، ص 19.
[17] . دائرهالمعارف، تشیع، ج اول، ص 416.
[18] . فهرست كتب خطی كلام و حكمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج اول، ص 381.
[19] . فهرست كتب خطی كتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهر الكلام، جزء اول، ص 122.
[20] . الذریعه، ج 6، ص 126.
[21] . فهرست كتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج 5، ص 158.
[22] . فهرست نسخههای خطی كتابخانه دانشكده الهیات و معارف اسلامی، دكتر محمود فاضل، ج سوم، ص 1337 و 1338.
[23] . این 4 رساله دركتابخانه حضرت آیه الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری میشود و رساله بیان استجابت دعا با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حكیم جلوه كه تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج میباشد.
[24] . شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص 40.
[25] . افضل التواریخ، ص 106.
[26] . افضل التواریخ، ص 106.
منبع:اندیشه قم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]
-
گوناگون
پربازدیدترینها