تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه براى زنده كردن حق يك مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816452505




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

میرزا عبدالله اصفهانی افندی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: میرزا عبدالله اصفهانی افندی، یكی از چهره‌های علمی شاخص سه دهه پایانی دولت صفویه است. وی به جهت دانش پژوهی و سفرهای فراوان در جست‌جوی كتاب، ‌همراهی با علامه مجلسی در تدوین بحار الانوار و هم چنین تألیف كتاب با ارزش «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» شهرت یافته است.
ولادت
مورخان در تاریخ ولادت میرزا عبدالله اصفهانی اختلاف نظر دارند. در مقدمه ترجمه جلد اول كتاب «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» تاریخ ولادت وی 1066 هـ.ق. نوشته شده است.
نویسنده «الكنی و الالقاب» هم بر همین نظر است. بعضی ولادت او را در سال 1067 هـ.ق. دانسته‌اند كه به نظر صحیح باشد؛ چون به گفته افندی، پدرش در سال 1074 هـ.ق. درگذشت[1] و او در آن هنگام، هفت ساله بود.
كودكی
دوران كودكی میرزا عبدالله افندی با یتیمی سپری شد. خودش در این باره می‌گوید:
«هفت ساله بودم كه پدرم در گذشت و مادرم نیز زمانی كه هفت ماهه بودم، از دنیا (رفته بود). پس از درگذشت پدر، برادر بزرگم آمیرزا محمد جعفر مرا تربیت كرده و مدتی نیز تحت سرپرستی دایی خودم بودم.»[2]
پدر و خاندان
افندی در ریاض العلماء، به معرفی پدر و برخی از خویشان نزدیك خود پرداخته است. پدر او، آقا میرزا عیسی بن محمد صالح بیك بن حاج شاه ولی بیك بن حاج پیر محمد بیك بن خضر شاه اصفهانی[3] است كه در محله شیخ یوسف بنا سكونت داشت. پدرش از شاگردان خلیفه سلطان، محمد تقی مجلسی و میرزا رفیعا نائینی بود.
جدّش، محمد صالح بیك از كارگزاران شاه عباس اول بود. عمویش، محمد علی بیك ناظر بیوتات (خاصه) شاه عباس اول، شاه صفی و شاه عباس دوم بود.
افندی می‌نویسد: «پدرم به رغم داشتن مال و شهرت فراوان، اسیر جاه طلبی نشد. از وی خواسته شده بود تا منصب قضاوت و شیخ الاسلامی اصفهان را بپذیرد، ولی او قبول نكرد.» و نیز می‌افزاید: «او با دست خودش، كتاب‌های زیادی را استنساخ كرده و بسیاری از نزدیكان را به تحصیل علم واداشته؛ به طوری كه مشهور بوده است ... غلامی داشته كه از علما شده و شرح تجریدی هم نوشته است.»
افندی: «پدرم بیش‌تر شب را به عبادت و مطالعه مشغول بود.» وی حكایات زیادی درباره دقت و حافظه و تلاش پدرش در تحصیل و جدّیتش برای مطالعه از زبان دیگران شنیده است. وی شش فرزند پسر، با مقدار زیادی اموال و زمین و خانه و اثاثیه و كتاب‌هایی كه شمار آنها تا یك هزار جلد می‌رسیده، از خود بر جای گذاشته كه بیش‌تر این كتاب‌ها از میان رفته است. روی بسیاری از كتاب‌های وی، آثار از مطالعه او و تصحیحات و تعلیقاتش دیده می‌شود.
افندی درباره تألیفات پدرش می‌نویسد: «آن چه از تألیفاتش كامل شده، این‌هاست: شرح كتاب الدروس شهید اول؛ رساله در كیفیت تحلیف اهل ذمه و سایر كفار؛ رساله در رؤیت هلال قبل الزوال؛ رساله در نماز جمعه؛ حواشی بر قرآن، تعلیقات بر كتب اربعه و برخی دیگر از كتاب‌های فقهی و اصولی و ادبی.»
افندی سپس درباره محله شیخ یوسف بنّا چنین می‌گوید: «محله‌ای است خارج از اصل شهر اصفهان؛ امّا متصل به آن. این شیخ یوسف بنّا از صوفیان مشهور بوده و نام اصلی او محمد بن یوسف بنّاست كه خود و فرزندانش به كار بنایی اشتغال داشته‌اند و تا وقت مرگ در این محله می‌زیسته است و بقعه او تا به امروز برجای مانده و به همین جهت، محله به نام او مشهور شده؛ گرچه من زمان زندگی او را نمی‌دانم و البته پیش از دولت صفوی بوده است. یكی از اولاد این شیخ یوسف بنّا، میرزا شاه حسین اصفهانی، وزیر شاه اسماعیل صفوی است كه وزیر عاقل و كامل و مدبری بوده و توسط برخی از نوكران شاه مزبور كشته شده است. خانه این وزیر نیز در همین محله، متصل به بقعه شیخ یوسف است.»[4]
وی در جای دیگر هم از این محله یاد كرده است.[5]
یكی دیگر از خویشان افندی، آقا میرزا عنایت الله بن آقا محمد بن محمد باقر اصفهانی است كه دایی وی بود و او را با عناوین فاضل، عالم، بصیر، ناقد و از «اهل بیت الدوله و العزّ و الرفعه» یاد كرده است. وی با پدر افندی همدرس بود و در جوانی فوت كرد.[6]
در كتاب‌ها، میرزا عبدالله افندی را به عنوان‌های میرزا، افندی، جیرانی، صاحب ریاض، تبریزی و اصفهانی یاد كرده‌اند. عنوان میرزا بدان اعتبار بود كه خاندانش اهل علم و وزارت و دیگر مقامات عالی بودند. می‌توان گفت: میرزا، مخفف «امیر زاده» است؛ عنوان صاحب ریاض به اعتبار كتاب ارزنده و معروف او «ریاض العلما» عنوان تبریزی بدان جهت است كه اصل او از شهر تبریز بود؛ عنوان اصفهانی بدان اعتبار است كه وی در آن جا متولد شده و زیسته است؛ عنوان جیرانی بنابر آنچه در زهر الریاض آمده، به جهت انتساب وی به جیران محله ـ یكی از محلّات قدیم تبریز ـ و یا به این سبب كه جدش علاقه ویژه‌ای به شكار آهو[7] داشته است.
«افندی» تقریباً شهرت عمومی اوست كه همگان او را بدین شهرت معرفی كرده‌اند ... . افندی لفظ تركی جغتایی و مغولی است و این كلمه را به فتح همزه و فتح فا و نون ساكن ضبط كرده‌اند و بعضی هم آن كلمه را با الف ممدوده، یعنی افندی گفته‌اند و لیكن مشهور همان ضبط اولی است ... افندی، تركی عثمانی است و به معنای سید و مولا و صاحب و مالك و اهل قلم و قاضی و حاكم شرع می‌باشد و كلمه احترام و تعظیم است كه به جای آقا، جناب و حضرت به كار می‌برند.»
شیخ محمد علی حزین (متوفا: 1180 هـ.ق.) در تذكره خود، درباره علت شهرت وی به «افندی»، می‌نویسد: «آن گاه كه میرزا عبدالله به بلاد روم افتاد، علمای آنجا به دانش او آگاه شدند و به قاعده خود، وی را افندی خطاب كردند و به این لقب معروف شده بود و با من الفت داشت.»[8]
استادان
میرزا عبدالله اصفهانی بخش مهمی از درس‌های نخستین حوزوی را از برادرش فرا گرفت. از ظاهر «ریاض العلماء» پیداست كه وی درس‌های مقدماتی حوزه را در اصفهان از برادرش فرا گرفته است، لیكن در «زهر الریاض» آمده است: «آن گاه كه میرزا جعفر در تبریز به سر می‌برده، برادرش میرزا عبدالله بدان جا كوچ كرد و مراتب مقدماتی را از او آموخته است و در خلال این مدت، به درس دیگر اساتیدی كه در مراتب مختلفی مهارت داشته بودند، حضور پیدا می‌كرده و با جدّیت تمام به اخذ علوم معموله می‌پرداخته است تا در نتیجه شایستگی، بتواند به درس‌های عالیه دیگر اساتید بزرگ و سرشناس آن عصر، حاضر بشود.»[9]
چنان كه خودش می‌گوید:
«از آن پس كه مقدمات تحصیلی را فرا گرفتم، تصمیم گرفتم تا دروس بالاتر را بیاموزم. بدین منظور، حداكثر كتب اربعه حدیث (كافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) و قواعد علامه حلی (ره) را از محضر استاد استفاده كرده و برخی از تهذیب شیخ طوسی و شرح اشارات و مقداری از الهیات شفا و امثال آن را از استاد فاضل رضی الله عنه و از علامه میرزا علی نواب فرزند سید جلیل خلیفه سلطان كه شیخ اجازه‌اش هم بوده است و بخشی از حاشیه قدیم ملا جلال را كه بر شرح تجرید نوشته و مقداری از شرح اشارات را از استاد محقق قدس الله روحه و بخشی از تهذیب و شرح مختصر الاصول و شرح اشارات و اصول كافی و دیگر كتاب‌های متداول را از استاد علامه فرا گرفته و آموختم.»[10]
علامه آقا جمال الدین خوانساری (فرزند آقا حسین خوانساری، مؤلف تعلیقه مشهور بر شرح لمعه)، علامه ملا محمد بن تاج الدین حسن (مشهور به فاضل هندی، مؤلف كشف اللثام) و امیر خلیل الله تونی اصفهانی نیز از استادان او هستند.
افندی در میان استادانش، از چهار استاد خود با صفت‌های مخصوص نام می‌برد. افندی از علامه ملا محمد باقر مجلسی (ره) با «استاد استناد» تعبیر می‌كند.
در «روضات» آمده است: افندی از جمله {شاگردان و} فضلای حضرت مقدسه علامه مجلسی بوده است و از مجلسی و مدرس او دوری نمی‌كرده و خازن كتب او بوده است و خود مجلسی در عنوان نامه‌ای كه افندی به او نوشته، از وی تعبیر به، «بعض الازكیاء من تلامذتنا» كرده است و از آقا حسین خوانساری (ره) تعبیر به «استاد محقق» و از ملا محمد باقر فاضل سبزواری تعبیر به «استاد فاضل» و از ملا میرزای شیروانی تعبیر به «استاد علامه» كرده است. از این كه از ملا میرزا، تعبیر به استاد علامه كرده، استفاده می‌شود كه پایه علمی معظم له از دیگر اساتیدش برتر و بالاتر بوده است.[11]
اجازات
مشایخ اجازات و روایات افندی بسیارند. بعضی از آنها جزو استادان او می‌باشند كه پیش از این، نام برده شدند. دیگر مشایخ او عبارتند از:
1. ملا محمد صالح مازندرانی: مؤلف «شرح اصول كافی» كه در نه مجلد به چاپ رسیده است.
2. شیخ حر عاملی: مؤلف «وسایل الشیعه» و «امل الآمل».
3. علامه ملا كمال الدین فسائی: مؤلف «شرح شافیه صرف» (داماد مجلسی اول).
4. علامه سید محمد موسوی، مشهور به میرلوحی سبزواری اصفهانی.
5. علامه ملا شمس الدین، مشهور به ملا شمسا كشمیری اصفهانی، (شاگرد شیخ بهایی).
6. علامه سید میرزای جزائری نجفی: مؤلف «جوامع الكلم» در احادیث صحاح و حسان.
7. علامه جلیل میرزا علی نوّاب، فرزند خلیفه سلطان.[12]
صاحب ریاض یكی از مشایخ اجازه است. افرادی كه از او اجازه گرفتند، عبارتند از:
1. میرزا حیدر علی بن مدقق شیروانی.
2. ملا محمد صادق، نوه علامه مجلسی.
3. ملا محمد بن علامه ملا عبدالله تونی (مؤلف «الوافیه» در اصول).
4. میر محمد حسین حسینی خاتون آبادی اصفهانی، نوه علامه مجلسی.
5. شیخ محمد علی حزین.
6. سید نور الدین جزائری.[13]
آثار
1. رساله وجوب نماز جمعه: افندی این رساله را در آغاز بلوغش، به عنوان ردّ بر رساله ملا خلیل قزوینی تألیف كرد. این رساله در اولین سفر وی به حج همراه دیگر آثارش مفقود شد.
2. شرح فارسی بر شافیه ابن حاجب كه ناتمام ماند و مفقود شد.
3. شرح بزرگی بر شافیه ابن مالك كه ناتمام ماند و مفقود شده است. وی در این شرح به یادآوری مناقشاتی كه با ملای جامی داشته است، پرداخته است.
4. شرح متوسط دیگری بر الفیه ابن مالك، وی این شرح را در اوایل بلوغش تدوین كرد كه هنگام مراجعت از اولین سفر حجش، همراه با كتاب‌ها و پاره‌ای از مؤلفات و تعلیقاتش كه جمعاً صد مجلد می‌شد، به انضمام اموالی كه همراه داشت، مفقود شد.
5. حواشی بر شرح مختصر الاصول و متعلقات آن، كه ناتمام مانده است.
6. حواشی بر تهذیب الحدیث كه به اتمام نرسیده است.
7. حواشی بر مختلف علامه كه ناتمام مانده است.
8. حواشی بر من لایحضره الفقیه كه برخی از این حواشی به طور مجزا جمع‌آوری شده و بعضی از آنها بر حواشی كتاب باقی مانده است.
9. حواشی بر آیات الاحكام شیخ جواد كاظمی، شاگرد شیخ بهائی.
10. تعلیقاتی بر حاشیه قدیمه جلالیه.
11. تفسیر فارسی سوره واقعه كه در ضمن تفسیر این سوره به بخشی از اخبار وارده و مربوط به آن سوره اشاره كرده است.
12. بساتین الخطباء؛ كه به نام عونه الخطیب و ریاض الازهار و یا ریاحین القدس نامیده می‌شود.
این كتاب در سه مجلد تألیف شده است و مؤلف، نزدیك به هزار فقره خطبه كه در نماز جمعه و اعیاد و امثال آنها قرائت می‌كرده، در آن گرد آورده است و این كتاب مشتمل بر یك مقدمه و یك خاتمه و دوازده باب كه باب اول آن مشتمل بر دوازده فصل است و دیگر ابواب آن مشتمل بر فصل‌های معدودی است و در مقدمه آن به آداب خطیب و خطبه‌ای كه از سوی او انشاء می‌شود، اشاره كرده است و در خاتمه آن كه از ملحقات كتاب به شمار می‌آید بسیاری از خطبه‌های ارزنده رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه هدی ـ علیهم السّلام ـ را متعرض شده است و در ضمن آن به نقل برخی از خطبه‌هایی كه علماء انشاد كرده‌اند پرداخته است.
صاحب زهر الریاض می‌نویسد: بخشی از این خطبه‌ها را در روزگار اقامتش در اسلامبول انشا كرده و در پایان آن اشاره به نام پادشاه عثمانی كرده است و نسخه‌ای از آن كتاب در كتابخانه ما موجود است.
13. روضه الشهدا؛ مشتمل بر دوازده باب است و به سه زبان عربی و فارسی و تركی تدوین شده است
14. حاشیه كتاب وافی مولی محسن فیض كاشانی.
15. حاشیه الهیات شفای ابوعلی سینا كه ناتمام است.
16. حاشیه بر اشارات و متعلقات آن كه ناتمام مانده است.
17. حاشیه بر مقدمه اصولیه ملا محمد طاهر قمی.
18. حاشیه بر صحیفه كامله سجادیه.
19. شرح اختلافات وقوع شكل العروس از تحریر اقلیدس.
20. شرح مصادرات پنجمین از تحریر الاقلیدس.
21. رساله فارسی در ترسیم خطهای ساعات بر سطوح دایره‌های متداول آسمانی و نصف النهار و افق و امثال اینها.
22. ثمار المجالس و نثار العرائس: به سبك كشكول شیخ بهایی (ره) نوشته شده و مشتمل بر دوازده باب است و اشعار نادره و امور عجیبه و مسأله‌های تازه و حكایات بی‌سابقه و اكثر از واژه‌های مردمی و فایده‌های دیگر و تفسیر بخشی از آیات و توضیح روایات مشكله و حل مشكلات متفرقه و امثال اینها در آن ایراد شده است.
23. وثیقه النجات من ورطه الهلكات؛ خود در این باره می‌گوید: «در ضمن چندین مجلد ضخیم تدوین شده و مشتمل بر پنج قسم بوده است. اول در الهیات، دوم در نبوّات، سوم در امامیّات، چهارم در معادیّات، پنجم در فقهیّات. قسم اول آن مصدر به مقدمه‌ای است در منطق و قسم پنجم آن مصدر بر مقدمه‌ای است در اصول از قبیل معالم شیخ حسن (ره) در قسم اول با همه ملتهای كفر و ارباب دیانتهای مختلف گفتگو داریم و در این قسم دلیل‌هایی از كتاب‌های مورد اعتمادشان از قبیل تورات و انجیل و زبور و دیگر كتاب‌های آسمانی ایراد كرده‌ایم و در قسم كتاب‌های آسمانی ایراد كرده‌ایم و در قسم امامیّات با همگی ارباب مذاهب هفتاد و دو ملت (فرقه) به مباحثه نشسته‌ایم.»
24. لسان الواعظین و جنان المتعظین: این كتاب در چندین مجلد تدوین شده است. خود در این باره می‌گوید: «در این كتاب به دستورهای اعمال سال و عبادات و دعاهای ارزشمند و مطالب دیگری كه مناسب با آنها بوده، پرداخته‌ایم و پیش آمدهای اكثر روزهای ماه و سال را متعرض شده‌ایم.»
25. الامان من النیران در تفسیر قرآن: وی درباره این كتاب می‌نویسد: «در این كتاب در ذیل آیات شریفه به حداكثر اخباری كه از ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده اشاره كرده‌ایم.»
26. رساله خراجیه در احكام اراضی خراجیه.
27. الاجازات یا مجموعه الاجازات یا مجمع الاجازات: در این كتاب صورت اجازات قدما و متأخران و اجازات مشایخ و اجازاتی كه خود به دیگران داده، آورده شده است.
28. الرساله الانفعالیه: در بیان این كه آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس یا متنجس، نجس می‌شود.
29. ترجمه جاماسب نامه.
30. صحیفه علویه ثانویه.
31. رساله فارسی در اخصای كودكان و بردگان: و این عمل فجیع و دردناك در روزگاران گذشته در دربار پادشاهان و ثروتمندان معمول بوده است و از شخص خصی به خواجه یا اَخته یاد می‌كردند.
32. تعلیقه بر شرح تجرید ملاعلی قوشجی.
33. تعلیقه بر نقد الرجال میر مصطفی تفریشی.
34. تعلیقه بر امل الآمل: سید عبدالله شوشتری (ره) درباره این كتاب می‌نویسد: «آن گاه كه مؤلف ریاض به خانه ما میهمان بود حواشی چندی بر كتاب امل الآمل كه نسخه خود ما بوده به خط خود نوشته است و هم اكنون آن كتاب با همان تعلیقات در كتابخانه ما موجود می‌باشد.»
35. صحیفه ثالثه سجادیه: مشتمل بر فواید بسیاری است كه در دیگر صحیفه‌های معمول وجود ندارد و دو مرتبه به چاپ رسیده است و صحیفه چاپ شده وی در حال حاضر نزد ما موجود است و در مقدمه آن اشاره‌ای به صحیفه سجادیه معروفه به سندهای دیگر كرده است و در ضمن آن از صحیفه دوم كه گردآوری شده شیخ حرّ عاملی (ره) می‌باشد یاد كرده است و نیز به مطالبی كه لازم می‌دانسته تذكر داده است.
36. تحفه حسینیه در شرح صحیفه ادریسیه: این كتاب را به دستور سلطان حسین صفوی نوشته است.
37. حاشیه بر تمهید القواعد شهید اول.
38. حاشیه بر مجدی در انساب.
39. حاشیه بر مشارق محقق خوانساری.
40. حاشیه بر منهج المقال: ناتمام است.
41. ریاض العلماء: معروف‌ترین اثر او كتاب رجال و تراجم اوست كه به نام «ریاض العلما و حیاض الفضلاء» موسوم است.[14]
سرانجام غم انگیز ریاض
مهمترین كتاب افندی كه تنها نیمی از آن بر جای مانده، كتاب ریاض العلما است. استاد سید محمد علی روضاتی، شرحی از چگونگی بر جای ماندن نیمی از این كتاب و از میان رفتن نیم دیگر بیان كرده‌اند كه نقل آن در اینجا مغتنم است. ایشان نوشته‌اند:
«علامه مرحوم میرزا عبدالله اصفهانی ـ تبریزی الاصل و معروف به افندی ـ مصنف اثر گرانقدر ریاض العلماء متولد (1067 هـ.ق.) تا بیست سالی پس از درگذشت استاد بزرگوارش علامه مجلسی (م 1110) برای تهیه مواد این اثر بی‌همتا، بارها به شهرها و قرا و قصبات گوشه و كنار ایران و برخی از ممالك دیگر سفر كرد و هر كجا نسخه‌ای از آثار علمای اسلام یافته، در كتاب خود از آن خبر داده و حتی دارنده نسخه را نیز گهگاه شناسانده است.
با افسوس بسیار، بیش از نیمی از نسخه اصل این كتاب كلان در دست نیست و آن نیم دیگر كه بسی مهم‌تر بوده، در حدود دویست و پنجاه سال پیش، یعنی پس از ختم غائله مهاجمان افغان و دوران نادری، ‌به وسیله علامه زمان، مرحوم سید نصرالله شهید حائری، از بازماندگان مؤلف خریداری و با مخطوطات ارزشمند فراوان دیگر از اصفهان و ایران خارج گردیده و تا اواخر قرن دوازدهم نیز در كربلای معلی در كتابخانه آن شهید بزرگوار موجود بوده است. چه محدث فقیه نامدار مرحوم شیخ یوسف بحرانی (م 1186) از آن بخش ریاض در تألیف لؤلؤه البحرین و كشكول انیس المسافر بدون شناسایی نام مؤلف و نام كتاب، ‌بهره برده و نقل كرده است. ناشناس بودن كتاب، از آن روی رخ داده كه میرزا عبدالله در اواخر عمر، تمامیت دارایی ازكتب و وسایل و مؤلفاتش را میان دو فرزند پسر خود ـ میرزا احمد و میرزا زین العابدین ـ تقسیم نموده و به آنان بخشیده است و از آن میان نیمی از ریاض العلماء كه سهم میرزا احمد مشتمل بر حرف «ع» و دارای شرح حال خود مؤلف بود، در اصفهان بر جای ماند و آن نیم دیگر ـ كه به خصوص دارای تراجم بسیار مهم حرف «م» علمای شیعه بود ـ نصیب شهید حائری شده و در آن نام مؤلف وجود نداشته است. نیمی كه در اصفهان برجای ماند، مورد استفاده صاحب روضات الجنات واقع گردیده و بحمدالله تعالی تصویر كاملی از آن نیمه اصل ـ در 579 صفحه به قطع رحلی ـ نزد این ضعیف موجود است.
باری، هیچ یك از علما و مصنفین جز مرحوم شیخ یوسف بحرانی از آن نیمه مهم ریاض العلما سخنی نگفته و نقلی ننموده‌اند و پس از وی، سرنوشت آن اوراق گرانقدر به كلی نامعلوم است، حتی در آثار و فوائد رجالی و اجازات فراوان بزرگانی كه در آن ایام در عتبات عالیات می‌زیسته‌اند، مانند محقق بهبهانی (م 1206) و فرزند دانشمندش صاحب مقامع الفضل (م 1216) ـ كه آن نیمه ریاض موجود در اصفهان را دیده است ـ و ملا عبدالنبی قزوینی (م 1200) و سید بحرالعلوم (م 1212) و شیخ ابوعلی حائری (م 1215) و امثال آنان، رحمه الله علیهم، به هیچ وجه سخنی و نقلی از آن اثر مجهول القدر دیده نمی‌شود، شاید باز مرحوم محدث بحرانی در كتاب فوائد رجالیه خود ـ كه در ذریعه 16 1576 یاد شده ـ مطلبی از آن عزیز آورده است.
به هر حال، به اجمال می‌دانیم كه هم كتابخانه سید شهید و هم كتابخانه‌محدث بحرانی بسان همه آكنده‌ها پراكنده گردیده و به اینجا و آنجا رفته و شاید آن اثر بی‌همتا «نیمه ریاض» كه اوراقی بدون صحافی و جلد بوده، به دكه‌های عطاری و بقالی كربلای معلی منتقل و نابود شده باشد.
در واقع آنچه از ریاض مفقود شده، از حرف الف تا حرف جیم، به علاوه حرف میم بوده است.
گفتنی است كه در سال 1401 هجری قمری مقدار باقی مانده ریاض و نیز آنچه كه بحرانی در حرف لولؤه البحرین از ریاض اقتباس كرده توسط استاد سید احمد حسینی اشكوری تصحیح و در شش مجلد توسط كتابخانه آیت الله العظمی مرعشی به چاپ رسید. افزون بر آنچه از بحرانی افزوده شده، در بخش حرف الف تا جیم و نیز حرف میم، حواشی افندی بر شرح حالهایی كه در امل الآمل بوده، به این چاپ افزوده شده است. پس از آن در سال 1415 بخش القاب آن كتاب نیز به عنوان مجلد هفتم توسط همان ناشر؛ انتشار یافت؛ هم چنان كه تعلیقه افندی بر امل الآمل به طور مستقل در سال 1412 به چاپ رسید. بخش خطی دیگری از ریاض كه درباره علمای عامه است، نیز بر جای مانده است كه تاكنون به چاپ نرسیده است.»[15]
نامه افندی به علامه مجلسی
افندی در نامه‌ای، از استادش در پاره‌ای از موارد كتاب بزرگ بحار الانوار انتقاد می‌كند و او را نسبت به اشكالاتی كه كتابش دارد، آگاه می‌كند، متن این نامه و نحوه انتقاد و تذكر افندی نمونه بارزی از اخلاق و آدابی است كه از بدو تأسیس مكتب امام صادق ـ علیه السلام ـ در بین شاگردان این مكتب حاكم بوده است.
تواضع ادبی كه افندی در این نامه به خرج داده، واقعاً مثال زدنی است. ستایش استاد و ابراز عشق و ارادت به ایشان در اول نامه و عرض پوزش و عفو در آخر آن، با الفاظ و جملات زیبای ادبی، نمونه برجسته‌ای از وجود عشق و عاطفه بین شاگرد و استاد است.
علامه مجلسی نیز جهت ارج نهادن به مقام علمی افندی و هم چنین تقدیر از تذكرات ایشان، متن كامل نامه را در خاتمه مجلد بیست و پنجم (چاپ جدید) كتاب بحارالانوار آورده و از ایشان به عنوان «بعض الازكیاء من تلامذتنا» نام برده است.[16]
استنساخ
در زهر الریاض آمده است: «در كتابخانه‌ها، به عده‌ای از كتاب‌ها در فنون مختلفه می‌رسیم كه مؤلف ریاض آنها را از كتاب‌های مؤلفانش استنساخ كرده است. و برخی از آنها در كتابخانه ما موجود می‌باشد. از آن جمله است: تلخیص رجال شیخ كه از سوی محقق حلی خلاصه شده و دیگری فهرست شیخ است كه آن هم به دست محقق مغفور له تلخیص شده و كتاب عده الداعی ابن فهد حلی و امثال آنها كه استنساخ شده صاحب ریاض است. از جمله نسخه برداری‌های دیگر او، استنساخ برخی از مجلدات بحارالانوار مرحوم مجلسی است.»
سید عبدالله جزائری در اجازه كبیره خود، ذیل احوال میرزا عبدالله می‌نویسد: «آن گاه كه من خردسال بودم و میرزا عبدالله به خانه ما وارد شده بود متوجه بودم كه پدرم و دیگر علمای بلاد ما از میرزا سؤالاتی می‌كردند و بهره‌مند می‌شدند، از جمله كتاب‌های كهنه و جزوه‌های مندرسی داشتیم كه اوائل و اواخر آنها به گذشت زمان از میان رفته بود و ما نام آنها و مؤلفانش را نمی‌دانستیم، وی اسامی كتاب‌ها و مؤلفان آنها را به پدرم گوشزد كرد. و در همان اوقات اشتباهاتی كه مؤلف كتاب امل الآمل در كتاب خود داشت، در حاشیه نسخه‌ای كه حاضر داشتیم به خط خود می‌نوشت و من خود گاهی كتاب‌های رابرای مطالعه او می‌بردم، خرسند می‌شد و مرا به خود نزدیك می‌ساخت و برای توفیقات بیشتر من دعا می‌كرد.»[17]
آثار خیریه
شیخ محمد علی حزین لاهیجی، شاگرد اجازه صاحب ریاض در تذكره خویش می‌نویسد: «از آن جمله، مولانای فاضل آمیرزا عبدالله مشهور به افندی است، كه به فنون متداوله ماهر و به غایت متتبع بود و در اصفهان در جوار منزل خود مدرسه‌ای عمارت كرده و به افاده اشتغال و روزگاری مهنا داشت.»[18]
وفات
تاریخ وفات افندی دقیقاً معلوم نیست. شیخ محمد علی حزین لاهیجی كه معاصر با افندی بوده، در تذكره خود، درباره تاریخ وفات او گفته است: « ... چندی پیش از آشوب اصفهان، رحلت كرد ...».
لاهیجی تاریخ آشوب اصفهان را سال 1134 هـ.ق. می‌نویسد.[19]
سید عبدالله جزایری (ره) در اجازه خود نوشته است: «میرزا عبدالله در عشر ثلاثین درگذشته است.»
صاحب روضات در این باره می‌نویسد:
«مرادش از عشر ثلاثین، سی سال پس از 1100 هجری است كه نزدیك به اوائل قرن دوازدهم هجری می‌باشد، یعنی 1130 هجری.»[20]
علامه روضاتی نوشته است: «پایان زندگی و تاریخ درگذشت این عالم بزرگوار كثیر الانوار ـ كه در حدود یك هزار و یك صد و سی بود ـ بسان بسیاری از دانشوران آن زمان به درستی دانسته نیست و هم چون خاكجای او در اصفهان پنهان مانده است. هم چنان كه از دو فرزند پسر او میرزا احمد و میرزا زین العابدین كه پدر، كتاب‌های ملكی خود را به آن دو بخشید ـ و لابد گرفتار جور افغان و فتنه دوران شده‌اند ـ هیچ آگاهی در دست نیست.» به ظن قوی درگذشت میرزا عبدالله افندی در سال 1129 هجری بوده است.»
آیت الله مرعشی نیز نوشته است: «بر اساس آنچه در تعالیق الاجازه الكبیره جزائری و تذكره القبور مصلح الدین مهدوی آمده، افندی در حوالی سال 1130 در گذشته، امّا محل دفن وی مشخص نیست. شخص موثقی به من می‌گفت كه به احتمال، قبر او در حوالی قبر فاضل هندی ـ در تخت فولاد اصفهان ـ است.[21]
بنا به نظر دهخدا، وی حدود 1130 هـ.ق. در تبریز درگذشت.[22]
[1] . ریاض العلماء، ج 4، ص 307.
[2] . همان، ‌ج 3، ص 230 و 231.
[3] . در اكثر تذكره‌ها، در آخر سلسله نسب افندی، قبل از اصفهانی بودنش به تبریزی الاصل بودن حضر شاه یا خضر بیك تأكید شده است.
[4] . ریاض العلما، ج 4، ص 306 - 309.
[5] . همان، ج 2، ص 295. محله یاد شده در زاویه خیابان «شریف واقفی» فعلی و خیابان «نشاط» واقع در جنوب غربی «محله قلعه طبرك» قرار داشت. جزوه تحفه فیروزیه، رسول جعفریان، ص 19.
[6] . ریاض العلماء، ج 4، ص 301 و 302.
[7] . «جیران» در زبان تركی به معنای آهو است.
[8] . تاریخ و سفرنامه حزین، ص 208 و 209.
[9] . زهر الریاض، آیت الله مرعشی، ص 11.
[10] . مقدمه ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 7.
[11] . همان، ص 8.
[12] . همان، ص 8 و 9.
[13] . همان، ص 9.
[14] . ریاض العلما، مقدمه، ص 11 ـ 17.
[15] . جزوه تحفه فیروزیه، ص 15 ـ 17. دهخدا می‌نویسد: «ریاض العلما در چند مجلد كه دو مجلد آن به خط مؤلف در دانشكده ادبیات (تهران) موجود است.» (لغت نامه دهخدا، حرف ع، ص 75).
[16] . ریاض العلما، مقدمه، ص 28 ـ 31.
[17] . همان، ص 26 و 27.
[18] . تاریخ و سفرنامه حزین، ص 208 و 209.
[19] . همان.
[20] . ریاض العلماء، مقدمه، ج 3، ص 32.
[21] . جزوه تحفه فیروزیه، ص 8.
[22] . لغت نامه دهخدا، حرف ع، ص 75.
منبع:اندیشه قم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7901]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن