تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816743792




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شیخ عبد الكریم حائری


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: تولد
سال 1267 هجری ق. در روستای «مهرجرد»‌ یزد در خانه مردی پاكدل و پرهیزكار به نام «محمد جعفر» كودكی پا به عرصه حیات گذاشت و عبدالكریم نام گرفت.[1] وی دوران كودكی را در دامان پر مهر مادری سپری كرد تا به شش سالگی رسید. در آن روزگار كه عبدالكریم بایستی پایش به مكتب باز می‎شد در مهرجرد از مدرسه و مكتب خبری نبود و كودكانی كه بزرگ می‎شدند به دنبال كار و حرفه پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپری می‎كردند. اما عبدالكریم كه گویی سرنوشتی جز این داشت مورد لطف الهی قرار گرفت و خیلی زود وسیله‌درس و دانش اندوزی برایش فراهم شد.
آ‎غاز تحصیل
«روزی یكی از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (میرابوجعفر) - كه خود عالم و در كسوت روحانیّت بود - به مهرجرد آمد و (در دیدار نخست) آثار استعداد و پرتو نبوغی خارق‎العاده را در سیمای این كودك مشاهده نمود و این بود كه تحصیل عبدالكریم را عهده دار شد و در همین سفر با رضایت پدر و مادرش، او را به اردكان برد و به مكتب سپرد.»[2]
عبدالكریم، در این شهر ناآشنا چندین سال در رفت و آمد بود. روزها در درس استادان حاضر می‎شد و شبها در خانه میر ابوجعفر به سر می‎برد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پیش می‎گرفت. عبدالكریم هر چند با رحلت پدر مدتّی از تحصیل باز ماند امّا این فراق از مكتب چندان طول نكشید و دیگر بار شوق مدرسه و مكتب، قرار از كف اختیار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و این بار راه حوزه علمیّه یزد را در پیش گرفت.
حوزه یزد
در آن دوران (اواخر قرن سیزدهم) یزد حوزه علمی پر رونقی داشت. پنج مدرسه علوم دینی در این شهر، بخش عمده‎ای از دانشجویان علوم اسلامی را در خود جای داده بود و دانشمندان بزرگی كه تربیت یافته حوزه پر آوازه نجف و شاگردان شیخ بزرگ انصاری و میرزای شیرازی بودند، در آنجا به تدریس علوم مختلف اسلامی اشتغال داشتند.
«در میان مدرسه‎های مختلف علوم دینی، مدرسه بزرگ (و زیبای) «محمدتقی خان» از معروف‎ترین آنها به شمار می‎رفت.»[3] كه بسیاری از درسهای دوره سطح و خارج در آنجا تدریس می‎شد. عبدالكریم جوان، در چنین جوّ معنوی وارد دارالعباده یزد گردید و در مدرسه محمدتقی خان سكنی گزید و سالها با شور و اشتیاق فراوان در پای درس استادان بزرگ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.
شوق دیدار
هنوز بیش از 18 بهار از عمر عبدالكریم سپری نگردیده بود كه شوق دیدار عتبات در دل وی جوشیدن گرفت و راهی سرزمین عراق شد. چهار شهر مذهبی عراق (نجف، كربلا، كاظمین و سامرّا) كه فرزندان پیامبر خدا را میزبان هستند و خاكشان وجود پاك امامان بزرگوار ما را در آغوش خود كشیده است، عتبات می‎گویند.
او به همراه مادر خویش با كاروان زیارتی راهی آنجا شد و بی‎درنگ به حلقه دانشوران و عالمان بزرگی كه گرداگرد امامان را گرفته بودند، پیوست. عبدالكریم ابتدا چند سالی در حوزه علمیه كربلا در محضر آیه الله فاضل اردكانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به حوزه علمیه سامرّا و به محضر میرزای بزرگ شیرازی شتافت.
در حوزه سامرّا
میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در رأس حوزه‌ علمیه سامرّا بود. وی از آنجا كه به علم و معنویت آیه الله اردكانی احترام زیادی می‎گذاشت شیخ عبدالكریم را مورد توجه قرار داد. می‎گویند وقتی نامه فاضل اردكانی را خواند رو به عبدالكریم كرد و فرمود: «من به شما اخلاص پیدا كردم».[4] از همین رو آن طلبه‌جوان و پر تلاش را در منزل خود جای داد.
آیه الله حائری پس از اینكه به مقام اجتهاد نایل گشته بود از این دروان به نیكی یاد كرده، از خانه میرزا خاطراتی را این گونه نقل می‎كند:
«سرداب خانه میرزا هم محل مطالعه‎ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارك رمضان سحری را نیز در آنجا می‎خوردم امّا برای افطار به خانه میرزا باز نمی‎گشتم، بلكه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته،‌ آب مفصلی می‎خوردم و شنا می‎كردم.»[5]
شیخ عبدالكریم در حوزه عملیّه سامرّا دوازده سال تمام به تحصیل علم پرداخت. او در این مدّت. با همه رنجها و مشقتها ساخت و فارغ از هر گونه اشتغال دیگری با دلی پرامید، به آینده روشن خویش چشم می‎دوخت و سرانجام نیز به كمالات علمی و معنوی نایل گشت.
در محضر استادان
گذشته از اراده محكم و تلاش خستگی ناپذیر شیخ عبدالكریم در راه تحصیل دانش، استادان پرمایه نیز در شكل‎گیری شخصیّت علمی و معنوی او نقش اساسی ایفا می‎كردند.
وی در سالهایی كه در حوزه علمیّه سامرّا حضور داشت از خرمن دانش فقهای بزرگی چون آیه الله سید محمد فشاركی، آیه الله نوری، كه هر یك از ستاره‎های درخشان آسمان فقاهت به شمار می‎رفتند. خوشه علم و معنویت چید.
اقامت در كربلا
آیه الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افكند اما به زودی دریافت كه حوزه علمیه كربلا اكنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب شهر امام مظلومان حسین ـ علیه السلام ـ را برگزید و راهی كربلا گردید.
كربلا كه روزگاری حوزه علمیه معروف و باشكوهی داشت در آن روزها دیگر شكوه و رونق خود را از دست داده بود هیچ جنب و جوشی در مدرسه‎های علمیه به چشم نمی‎خورد و از تراكم طلاب مثل سالهای دوران تحصیل او خبری نبود.
بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی، روزگار خود را تنها با زمزمه‌ شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین ـ علیه السلام ـ می‎گذراند. وی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزه علمیه،‌ این شهر را انتخاب كرد و اینجا بود كه او لقب حائری* را برای خود برگزید با حضور اندك مدّت خود در حوزه‌ علمیّه، كربلا، غبار عزلت و فراموشی سالهای گذشته را از چهره این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سكوت بار دیگر همهمه طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز با طنین افكندن بحثهای علمی دانش پژوهان در آن، جلوه‎ای دیگر گرفت. آیه الله حائری در این مدّت دو درس عمده خارج اصول و فقه تدریس می‎كرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام كسی كه آیه الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.
در حلقه خوبان
آیه الله حائری در اواخر سال 1332 هجری ق. وقتی ماجراجویی انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنه آشوب به شهر كربلا نیز كشیده شده به دعوت مردم اراك عزم سفر به ایران كرد. و تا سال 1340 كه عازم قم شد در كنار مردم این دیار و در خدمت حوزه علمیّه شهر اراك بود. گویند در این ایّام امام خمینی (ره) جوانی بیست ساله بود كه با شنیدن آوازه حوزه علمیّه شهر اراك، از عزیمت به حوزه‌ اصفهان صرف نظر كرد و به سوی اراك شتافت و تا انتقال این حوزه به شهر مقدس قم از حوزه دانش و معرفت این مرد بزرگ بهره‎ها جست.[6]
آیه الله حائری به مدّت هشت سال در این حوزه پرشكوه بر مسند تدریس تكیه زد و در كنار مسؤولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شكوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه‎ای غافل نبود و به موجب اهمیت فوق‎العاده به این امر صدها جوان پاك طینت دیگر را كه امید آن می‎رفت همه در زمره مراجع بزرگ بشمار آیند در دامان پر مهر و محبت پدرانه خود پرورش داد.
قم شهر فضیلت
قم از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیّع به شمار می‎آید كه از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران، به مركزیّت شیعه شهرت داشته و تاكنون نیز مركزیّت خود را در دانش و بینش اسلامی و تصمیم‎گیری درباره حوادث سیاسی و اجتماعی حفظ كرده است. این شهر همانند شهرهای نجف و كربلا در سالهای پس از ظهور اسلام ایجاد گردید و با ورود دختر امام موسی كاظم ‎ ـ علیه السلام ـ و بعدها به سبب وجود بارگاه عظیم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ایمان قرار گرفت.
قم تاریخ درخشانی در خصوص برپایی حوزه علمیّه و پایگاه دینی مردم دارد. اوّلین كسانی كه در این شهر برای تأسیس حوزه علمیّه قیام كردند محدثان و روات قبیله اشعری بودند كه از یاران امامان معصوم علیهم السلام به شمار می‎رفتند.
سپس ظهور شخصیّتهای بزرگی چون شیخ كلینی و شیخ صدوق و پس از آنها رو آوردن شیعیان علوی بدین حوزه بر رونقش افزود. امّا با اینهمه این شهر روزگاری نیز خالی از عالمان بوده است و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه چندان رونقی نداشته است و بر حجره‎های مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته بود.
«در اوایل قرن یازدهم هجری ق. چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض كاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعه علوم اسلامی در فقه، تفسیر كلام، فلسفه و عرفان پرداختند.»[7] و با تشكیل جلسات پرشكوه علمی مدّتی كور سوی دانش را در این شهر روشن نگه داشتند. اما پس از آن تا روزی كه آیه الله حائری پا به این شهر می‎گذارد وضع حوزه‎های علمیّه همچنان اسفبار و مدتها عظمت گذشته‌ آن فراموش شده بود.
آیه الله حائری پیش از آنكه از طرف اهالی قم به این شهر دعوت شود یك بار در سال 1332 هجری ق. در سفری كه به مشهد رضوی عزیمت نمودند، از قم نیز دیدن كرده و چند شبی را در كنار حرم حضرت فاطمه معصومه علیهماالسلام گذرانده و اوضاع مدارس دینی را از نزدیك مشاهده نموده بود. مدرسه فیضیه را دیده بود كه حجره‎های پرغوغای دیروزش اكنون خالی از همهمه ‌محصلان علوم دینی شده و بر قفسه‎های كتاب گرد فراموشی نشسته است. انگار هیچ گاه زمزمه دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنین انداز نبوده است! مدرسه بزرگ «دارالشفا» را دیده بود كه سالنهای درس و بحث آن اكنون محل اسكان فقرای شهر یا زائران شده است «و بعضاً كسبه اطراف حرم از حجره‎هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می‎كردند.» و از همه غمناك‎تر حال و روز طلاب جوانی بود كه به علت محروم بودن از استادان چیره دست و نبود نظم با چهره‎های افسرده، عمر خود را به بیهودگی می‎گذرانیدند و در آن حجره‎های تاریك و غبار گرفته با مباحثات سطحی، روزگار سپری می‎كردند.
گویند ایشان پس از آنكه از نزدیك اوضاع اسفبار مدارس علمی این شهر را دید، بسیار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترك گفت و اطرافیانش بارها از او شنیدند كه می‎گفت: «چه می‎شد اگر حوزه علمیّه قم سر و سامان می‎گرفت!».
آیه الله حائری در اواخر زمستان 1300 هجری ش. (22 رجب 1340 ق.) بود كه با فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری به همراه آیه الله محمدتقی خوانساری به قصد اجابت دعوت مردم، از اراك به سمت قم حركت كردند و در میان انبوه جمعیت استقبال كننده وارد شهر قم شدند.
تأسیس حوزه
تأسیس حوزه علمیّه‌قم چیزی بود كه زمزمه آن قرنها پیش از حوزه علمیه نجف شروع شده بود و ریشه در روایات امامام معصوم علیهم السلام داشت امام صادق ـ علیه السلام ـ در قرن دوم هجری قمری به یاران خود درباره شهر قم و مركزیّت این شهر برای دانش اسلامی چنین فرموده بود:
زود باشد كه كوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و دانش در آن ناپدید شود ... و به شهری كه آن را «قم» گویند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.[8]
حضور آیه الله حائری در قم این نوید امامان بزرگوار شیعه را كه همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شیعیان جای گرفته بود. تحقق می‎بخشید.
اوایل بهار 1301 ش، پس از دو ماه اقامت آیه الله حائری در شهر قم، در منزل آیه الله پایین شهری، جلسه‎ای از طرف علما، بازاریان و كسبه تهران تشكیل شد كه بزرگانی از فقهای قم چون آیه الله بافقی، آیه الله كبیر وآیه الله فیض در آن شركت داشتند. در این جلسه، گفتگو پیرامون حوزه علمیه قم، ساعتها به درازا كشید و سرانجام نظر نهایی به آیه الله حائری محوّل شد.
همه علما و بزرگان علم و معرفت قبول این امر مهم را به آیه الله حائری اصرار كردند ونیز بسیاری از بازاریان و كسبه در تأمین مالی حوزه اعلام آمادگی نمودند. آیه الله حائری ابتدا بر این عقیده بود كه بزرگان قم خود این كار را انجام دهند و از عهده این امر خطیر نیز بر خواهند آمد. امّا چون اصرار بی حد علما را مشاهده كرد تكلیف را بر عهده خود ثابت دید و این نكته را بیان فرمود: «استخاره خواهیم كرد آیا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلین حوزه اراك كه انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟».
وی صبح روز بعد، پس از آنكه نماز صبح را به پایان رساند در حرم حضرت معصومه علیهما السلام به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد. نقل است كه آیه الله حائری به قرآن استخاره نمی‎كرد و می‎فرمود من درست نمی‎فهمم مثلاً «یسبح له ما فی السموات و الارض، نسبت به موضوع استخاره خوب است یا بد». اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره كرد و خود را به مشیّت الهی سپرد، كه آیه‎ای زیبا و مناسب حالش « ... وَ أْتُونِی بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِینَ»[9] خط مشی آینده او را ترسیم نمود و آیه الله حائری را مصمّم ساخت حوزه علمیّه قم را سامان داده، شاگردان خود را از اراك به این شهر فرا خواند.[10]
با اقامت گزیدن آیه الله حائری در قم بنیان حوزه عملیّه قم نیز نهاده شد و با گامهای بزرگی كه ایشان برداشت این حوزه بتدریج رشد كرد و در ردیف بزرگترین حوزه‎های علمیّه جهان تشیّع در آمد.
اساسی‎ترین گام آیه الله حائری پس از تأسیس حوزه، تعمیر مدارس دینی و تغییر روش آموزشی بود كه تحوّلی عظیم را در آنها به وجود آورد. و دوران نابسامان حوزه علمیّه قم كه پس از میرزای قمّی وضع رقّت باری یافته بود، پایان گرفت. ابتكار آیه الله حائری پس از توجه دادن محصلان علوم دینی به ژرف نگری در درس و بحث علمی گزینش «هیأت ممتحنه» برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود كه امروز چنین روشی در آموزش و پرورش همه كشورها از ضروریات كار محسوب می‎شود.
شكوه و عظمت حوزه علمیّه قم از آغاز تا به امروز كه بیش از هفتاد سال از شكل گیری آن می‎كذرد هر سال چشمگیرتر از گذشته در عرصه‎های مختلف، نمود داشته است و پرتو آثار وجودی‎اش افقهای جدیدی از دورترین نقاط عالم را در نوردیده است. این حوزه با شكوه گذشته از اینكه بزرگ‎ترین دانشگاه علوم اسلامی است در رشته‎های اعتقادات، فقه و حقوق، و عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسیر، كلام و ...
پاسخگوی نیازهای اجتماعی، فرهنگی و فكری جامعه نیز بوده و هست و در این راه اندیشمندان و فرزانگان فراوانی در دامن خود پرورانده است و اكنون بیش از 40 هزار دانشجوی علوم اسلامی از ایران و هزاران نفر از 45 كشور اسلامی را در خود جای داده است.
به طور كلی حوزه علمیه در زمینه‎های مختلف فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی آثار و بركات فراوانی به جای گذاشت كه می‎توان در یك كلام از آن، احیای عظمتهای فراموش شده این سرزمین تعبیر آورد. پس از تأسیس حوزه عملیّه قم بود كه در كمترین زمان، روح بالندگی و تحرّك علمی و فرهنگی در بسیاری از شهرهای ایران نمایان گردید. پرورش یافتگان حوزه‌ علمیّه قم به سایر بلاد سرازیر گشتند، و ده‎ها كتابخانه و مدرسه علوم دینی در سراسر كشور تأسیس شد. در آن روزگار كه چند مدرسه‌ دولتی ایران محدود به شاهزادگان و حكومتیان بود درگاه حوزه‎های علمیّه سراسر كشور، به روی فرزندان همه اقشار ملّت گشوده بود و حتی در دورترین نقاط كشور هم به همّت علمای اسلام آثار اسلامی انتشار می‎یافت و مكتبهای درسی رونق می‎گرفت و از هر خانه گلی در دل كوهها و میان جنگلها هم صدای دلنشین قرآن بچه‎های مسلمان در آسمان این كشور طنین انداز می‎شد و روز به روز فرهنگ اسلامی و معارف تشیّع در ایران راه می‎یافت.
به بركت شكل گیری حوزه علمیّه قم در زمانی اندك فروغ درخشان آن به افقهای دور دست رسید.
وضع مدارس دیگر شهرستانها - نیز با گسیل شاگردان مكتب آیه الله حائری بدان مناطق - رو به بهبود گذاشت. و در خود شهر قم علاوه بر احیای مدرسه‎های علمیّه قدیمی چون، فیضیه، دارالشّفا، مؤمنیّه، خان، مدرسه‎های بزرگ دیگری نیز نأسیس شد كه امروزه تعداد آنها «به بیش از 70 » مدرسه می‎رسد.[11]
آثار
در كنار همه تلاشهای خستگی ناپذیر آیه الله حائری آثار قلمی مهمی نیز از ایشان به یادگار مانده است كه از آن میان می‎توان به كتابهای ذیل اشاره كرد:
1. كتاب الصلوه - كتاب مفصّلی درباره مسائل نماز است.
2. كتاب دور الاصول - این كتاب تقریرات درس آیه الله سید محمد فشاركی است.
گویند آیه الله محمدحسین كمپانی اصفهانی، صاحب كتاب گرانقدر «نهایه الدرایه فی شرح الكفایه» بحثهای درس خارج خود را مطابق با سرفصلهای همین كتاب پیش می‎برده و از مؤلف آن با عنوان «بعض الأجله» (یكی از مردان بزرگ) تعبیر می‎فرموده است.[12]
3. كتابهای دیگر آیه الله حائری مجموعه رسائلی است كه در ابواب مختلف فقهی مانند احكام ارث، احكام شیر دادن و مسائل ازدواج و طلاق به رشته تحریر در آورده است.
شاگردان مكتب آیه الله حائری
آیه الله حائری در دوران زندگی پربار خود علاوه بر خدمات بسیار ارزشمند فرهنگی و اجتماعی به اسلام و مسلمانان، در مكتب خود فرزانگان و اندیشمندان بزرگی را تربیت كرد.
او كه در دوران تدریس توجّه ویژه‎ای نسبت به شاگردان تشویق می‎نمود و مورد حمایت خویش قرار می‎داد و بدین ترتیب توانست شخصیّتهای بارزی را به جهان اسلام تقدیم دارد كه از میان آنان می‎توان از آیه الله گلپایگانی، آیه الله العظمی آٌقای اراكی، آیه الله العظمی آقای مرعشی نجفی و صدها فرزانه دیگر نام برد.[13]
ویژگی روحی
از خصوصیات بارز آیه الله حائری كه سایر خصوصیات اخلاقی دیگر او را تحت الشعاع خویش قرار می‎داد، زهد و ساده زیستی و زندگی بی‎آلایش - قبل و پس از مرجعیّت - او بود. پای‎بندی او به طلبگی زیستن تا آخر عمر، از او تندیسی از زهد ساخته بود. او همواره خدا را شاكر بود كه از همان اندك چیزی كه در دست دارد می‎تواند به وضع فقرا رسیدگی كند. روزی یكی از بزرگان، عبای گرانقیمتی را به فرزندش هدیه كرد و آیه الله حائری چون از آن مطلع گردید با فرزندش به سخن نشست و با این جمله كه «فرزندم، این عبا برای تو زیاد است» او را متقاعد ساخت كه آن را فروخته، با پولش سه عبای متوسط برای خود و دو طلبه دیگر تهیه نماید.
در مقام زهد ایشان، همین بس كه امام خمینی (ره) وقتی به یاوه گوییهای پسر رضاخان پاسخ می‎دهد. با اشاره به زهد آیه الله حائری چنین می‎فرماید:
«ما مفت خوریم! ... مایی كه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری ما از دنیا می‎رود، همان شب آقازاده‎های ایشان شام ندارند، مفت خوریم!‌یا آنها كه بانكهای خارج را پر كرده‎اند و باز دست از مملكت برنمی‎دارند مفت خور نیستند!».[14]
در جای دیگر حضرت امام (ره) در خصوص زندگی زاهدانه استاد معظم خود فرموده است:
«جناب استاد معظم و فقیه مكرّم حاج شیخ عبدالكریم یزدی حائری - كه از سال 1340 تا سال 1355 ریاست تامّه و مرجعیّت كامله قطر شیعه را داشت همه دیدیم كه چه سیره‎ای داشت. با نوكر و خادم خود همسفره و هم غذا بود و روی زمین می‎نشست.»[15]
از دیگر ویژگیهای روحی آیه الله حائری اینكه اخلاق بسیار در معاشرت با مردم داشت وی كم حرف بود و با مردم با مهربانی و ملایمت رفتار می‎كرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیّه آنها را مراعات می‎نمود و همواره چهره‎ای بشاش و بر لبهایش تبسّم داشت.
گاهی در دمادم سحر برای سركشی و شناخت طلاب پركار و سحرخیز، راهی مدارس می‎شد و در رفع مشكلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش می‎كرد. بارها می‎شد كه به صاحبان مغازه‎های اطراف حرم مراجعه می‎كرد و بدهی طلابی را كه از آنها جنس نسیه برده بودند، ادا می‎نمود.
بردباری
صبر و بردباری یكی دیگر از خصوصیات روحی آیه الله حائری در مقابل مشكلات بود كه از وی رادمردی پر استقامت ساخته بود. ایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسی در اوایل شكل گیری حوزه كه مصادف با روی كار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای كشف حجاب بود همواره صبر و بردباری را پیشه خود ساخت و حراست از حوزه علمیّه نوپا را كه انهدام آن در رأس توطئه‌ دشمنان دین بود، تلاش بسیاری نمود و همواره می‎فرمود: «من حفظ حوزه علمیه را اهم می‎دانم.» آیه الله حائری در ماجرای كشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستیز نمود.
معروف است كه: پس از ماجرای كشف حجاب و كشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.
وفات
آیه الله حائری پس از عمری تلاش و تحمل رنج و مشقت، در 81 سالگی، در 17 ذیقعده 1355 هجری ق (1315 هجری ش) به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام به آغوش خاك سپرده شد.
[1] . مجله حوزه، ش 12، سال 64؛ فصلنامه یاد، ش 4، سال 65.
[2] . یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری (فرزند بزرگ ایشان).
[3] . تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی، ص 428.
[4] . آیت الله موسس، كریم جهرمی، ص 31، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.
[5] . همان، ص 30.
* . حائر در لغت به گودالی گفته می‎شود كه در آنجا آب جمع می‎شود. از این رو زمین كربلا را حائر می‎خوانند. (مجمع البحرین،‌ ماده حار).
[6] . فصلنامه یاد، ش 17.
[7] . ر.ك: آشنایی با حوزه‎های علمیه شیعه، سیّد حجه موحّدی ابطحی، ج 1، ص 291.
[8] . گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 32.
[9] . سوره یوسف، آیه 93؛ یعنی «پدر : و همه كسان خود را نزد من بیاورید».
[10] . گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 287.
[11] . آشنایی با حوزه‎های علمیه، ص 128.
[12] . آیه الله مؤسس، ص 103.
[13] . ر.ك: گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 290. (در این كتاب نام 81 شاگرد آیت الله حائری ذكر شده است).
[14] . صحیفه نور، ج 16، ص 92.
[15] . چهل حدیث، امام خمینی، ص 97.
منبع:اندیشه قم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن