تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و يارى كننده هر دارويى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804815552




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - شبح سيگار بر فراز شهر


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: انديشه - شبح سيگار بر فراز شهر


انديشه - شبح سيگار بر فراز شهر

امين بزرگيان:1 -نوشتن درباره «سيگار» مخاطره‌آميز است؛ همچون نوشتن درباره امر مسلط. در بين اجزاي زندگي روزمره، شايد هيچ ابژه‌اي به اندازه سيگار، در خانواده‌ها به امر پروبلماتيك تبديل نشده است. ترس از نوشتن درباره سيگار نيز از همين جا برمي‌خيزد كه اين نوشتار، ابتذال‌نامه تلقي شود و وضعيت نويسنده، پروبلماتيك شود. يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي والدين در خانواده‌هاي مدرن و شهري در ايران، ترس از سيگاركشيدن فرزندان است. شبح سيگار آن‌چنان فراگير شده است كه كمتر پدر و مادري را مي‌توان يافت كه تا به حال لباس‌‌هاي فرزندان را بو نكرده، يا وسايل آنها را، در جست‌وجوي سيگار يا به‌عبارت بهتر در انضمامي‌ساختن ترس از شبح سيگار نگشته باشند.

به نظر مي‌رسد كه امروزه در ايران سيگار به يكي از مهم‌ترين موضوعات «هراس اخلاقي» تبديل شده است. مفهوم هراس اخلاقي يكي از مهم‌ترين مفاهيم در جامعه‌شناسي فرهنگي بالاخص براي افرادي است كه توجهاتي به نقش و كاركرد رسانه‌ها دارند. به‌طور كلي اين مفهوم براي درك نقش رسانه‌ها در ايجاد واكنش‌هاي عمومي يا سياسي در برابر موضوعاتي همچون خرده‌فرهنگ‌هاي جوانان، موادمخدر، شيطان‌پرستي، جرم و جنايت، ايدز و غيره به كارگرفته شده است.
«استنلي كوهن» دركتاب «شياطين محلي و هراس اخلاقي» با بررسي واكنش مردم در برابر انحرافات به اين موضوع توجه مي‌دهد كه انحرافات يا شياطين محلي (منحرفان) محصول رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها با رواج نوعي فرآيند «حساسيت‌سازي» درميان مردم، هراس اخلاقي نسبت به انحرافات ساخته‌اند. درواقع آنها با «اشباع» يا بزرگ‌كردن انحرافات، ترس دروغيني از آنها را در ميان مردم ايجاد مي‌كنند. وي مي‌نويسد: «جوامع هر ازگاهي در معرض دوراني از هراس اخلاقي (moral panics)قرار مي‌گيرند. يك وضعيت يا يك اپيزود كه يك شخص يا گروه‌هايي از افراد به‌عنوان تهديدي براي ارزش‌ها و منافع اجتماعي تعريف مي‌شوند. رسانه‌هاي جمعي به‌طور پيش‌داورانه‌اي به موضوع مي‌پردازند. سردبيران، كشيشان، سياستمداران و ديگر وابستگان به جناح راست پشت سنگرهاي اخلاقي موضع مي‌گيرند. متخصصان و كارشناسان راه حل ارائه مي‌دهند و شيوه‌هاي حل مسئله مطرح مي‌شود، اما ناگهان اين وضعيت يا از بين مي‌رود يا وخيم‌تر مي‌شود. گاهي اوقات موضوع هراس‌انگيز كاملا جديد و نو است، اما گاهي اوقات هم موضوعي است كه قبلا وجود داشته ولي اينك احيا شده است. گاهي اوقات هراس فراموش مي‌شود و فقط در فولكلور و حافظه جمعي مي‌ماند اما گاهي اوقات هم پيامدهاي جدي‌تر و بادوام‌تري دارد و ممكن است تحولاتي را در سياست اجتماعي، قانونگذاري و حتي در نحوه تصور يك جامعه از خودش ايجاد كند». مسئله در اينجاست كه نظام رسمي در ايران با ابزار رسانه‌ها، در چند دهه اخير و هماهنگ با رشد طبقه متوسط، هراس اخلاقي را تا ابژه سيگار گسترش داده و سيگار را از يك ماده مخدر معمولي و رايج به يك امر پروبلماتيك ارتقا داده است.
2 -در دنياي سنتي، بيماري دال روشني بود براي مدلول‌هايي همچون بختك، جن‌زدگي و.... فردي كه به بيماري دچار مي‌شد غالبا به جادوگران يا طبيباني مراجعه مي‌كرد كه سعي مي‌كردند او را از چشم‌زخم‌ها و بدي‌ها پاك كنند. در دوره‌هاي بعدي نيز همان‌گونه كه فوكو در «زايش درمانگاه» مي‌نويسد، پزشكي، بيماري‌ها را برحسب نظام مقوله‌هاي خاصي از معرفت طبقه‌بندي مي‌كرد كه با رهيافت‌هاي جديد پزشكي تفاوت‌هاي آشكاري داشت. در سده هجدهم،‌ پزشكي با نگاهي خاص به بيمار مي‌نگريست و او را حقيقتي خارجي و عرصه‌اي عيني مي‌دانست كه در آن اهميت عوارض بيماري را مي‌توان مشاهده كرد. در دوره جديد با بي‌معناشدن مدلول‌هايي همچون بختك و جن‌زدگي و حاكم‌شدن گفتمان پزشكي علمي، بيماري تبديل به «دال» شد كه خبر از نارسايي در تنظيمات جسمي فرد مي‌داد. گفتمان بهداشت و مبارزه با بيماري در اين دوره آن‌چنان رونق گرفت كه پزشكان و طبيبان به يكي از قدرتمندترين گروه‌هاي اجتماعي مبدل شدند. صحبت‌ها و دستورهاي‌شان بدون هيچ كم‌وكاستي توسط بيماران اطاعت شد و اين باور رونق گرفت كه تنها نيرويي كه مي‌تواند «مرگ» را به تاخير بيندازد، نيروي طبابت است.
«سيگار» در وضعيت جديد و در درون گفتمان پرقدرت بهداشت، توانسته است تا حدود زيادي نقش «مدلول»‌ بيماري يا همان بختك را ايفا كند و قدرت پزشكان را در توجيه بيماري افزايش دهد. تاكيد بيش از حد بر نقش منفي سيگار (كه البته بديهي است) براي سلامتي افراد، وسيله‌اي است كه پزشكان به منظور افزايش اقتدار خود از آن بهره مي‌گيرند. آنها اساسا به اين موضوع نمي‌پردازند كه بسياري از سيگاري‌ها را مي‌توان نشان داد كه بيش از هر كس ديگري مرگ را به تاخير انداخته‌اند و عمر زيادي داشته‌اند. نكته در اينجاست كه اين‌دست مسائل، تماما از گفتمان پزشكي و در نتيجه، زبان رايج حذف شده و براي مقاصدي خاص ناديده گرفته شده است.
ميشل فوكو در كتاب «زايش درمانگاه» سعي كرد تا ثابت كند كه ميان اشكال گوناگون دانش و زبان، همبستگي نزديكي وجود دارد. به تعبير وي در دوران جديد رفته‌رفته زبان و بيان، تابع و مطيع فرآيند تجربي گرديد، بدين‌معنا كه زبان به‌عنوان ابزاري تفسيري در خدمت نگاه پزشكي قرار گرفت. پروژه فوكو را مي‌توان در مسئله سيگار به خوبي رديابي كرد. در حقيقت سيگار، بيش از آنكه براي استعمال‌كنندگانش نقش منفي و مخرب بازي كند براي گفتمان پزشكي نقشي مثبت و حياتي داشته و زبان رايج را مطيع قدرت گفتمان بهداشت و سلامتي كرده است. پس مي‌توان يكي از مهم‌ترين منابع ايجاد هراس اخلاقي نسبت به سيگار را اين گفتمان دانست.
3 -آموزه‌هاي ديني يكي ديگر از منابع هراس اخلاقي نسبت به سيگارند. يكي از مهم‌ترين تابوهاي ديني در نفي آسيب‌رساندن به بدن خود، صورت‌بندي شده است. دوركيم در كتاب «صور ابتدايي حيات ديني» مي‌نويسد: «دين نظام يكپارچه‌اي از اعتقادات و اعمال مرتبط با امور مقدس است؛ يعني اموري كه حرمت‌يافته و ممنوعه‌اند. اعتقادات و اعمالي كه همه كساني را كه به آنها عمل مي‌كنند، در ضمن يك اجتماعي اخلاقي موسوم به كليسا باهم متحد مي‌كند». در تئوري دوركيم، حقيقت ديني، حقيقتي جامعه‌شناختي است و مرجع نمادهاي ديني، خود جامعه است. يكي از مهم‌ترين كنش‌هاي ممنوعه در اديان، خودكشي است. دوركيم در كتاب ديگرش،«خودكشي»، مي‌نويسد: «به‌محض اينكه جوامع مسيحي شكل گرفت، خودكشي در اين جوامع مورد تحريم قرار گرفت. از همان سال 452 شوراي آرل اعلام كرد كه خودكشي يك جنايت محسوب مي‌شود و جز نتيجه تلقين شيطاني نيست». دوركيم علت اصلي معصيت خودكشي در ميان اديان را نقش مخرب اين كنش براي ساختارهاي اجتماعي مي‌داند. وي همچنين درباره ممنوعيت خودكشي در اسلام مي‌نويسد: «جوامع مسلمان نيز با همان قدرت و قوت خودكشي را منع كرده‌اند». از جمله گفتارهاي رايج در مورد سيگاركشيدن در يك جامعه مذهبي همچون ايران، پيوند اين كنش با خودكشي است: «سيگاركشيدن خودكشي تدريجي است». اين عبارت بيش از هر چيز گوياي ارتباط ميان عقايد ديني و گفتمان رايج پزشكي است. برخي از مراجع تقليد شيعه در درون همين نظام معنايي، سيگاركشيدن را حرام اعلام كرده‌اند. استدلال آنها اين بوده كه سيگار منجر به آسيب‌رساندن به خود مي‌شود و اين اقدام از نظر شرعي حرام است. كشف ارتباط ميان سيگار و آسيب به خود يا همان خودكشي، مرهون دانش پزشكي و گفتمان قدرتمندانه آن در چند دهه اخير است كه دستگاه ديني را نيز تحت تاثير قرار داده‌ است. فرآيند تبديل‌شدن سيگاركشيدن به نوعي كنش مبتني بر خودكشي و ممنوعيت فقاهتي آن بيش از هر چيز، اثبات‌گر تئوري دوركيم در باب دين و حقيقت جامعه‌شناختي آن است. در اين فرآيند به‌خوبي مي‌توان اين مسئله را مشاهده كرد كه مرجع حكم ديني حرام‌بودن استعمال سيگار، مشابه‌ساختن آن با خودكشي توسط گفتمان پزشكي بوده است.
4 -مصرف سيگار را بسياري از روانكاوان با مسئله «لذت دهاني» ارتباط داده‌اند؛ لذت دهاني كه بازآفريده لذت كودكان از مكيدن سينه مادر است. آنتوني ايستوپ در كتاب «ناخودآگاه» مي‌نويسد: «نخستين لذت، لذت دهاني است، لذت‌هايي كه دهان نوزاد از مكيدن و انگشت مكيدن احساس مي‌كند. [...] وقتي از شير گرفته مي‌شود، زنجيره بي‌پاياني از جانشين‌ها درپي مي‌آيد كه با آب‌نبات، بستني يخي و آدامس شروع مي‌شود و به همه نوع خوردني و شيريني مي‌رسد و سپس به سوي جانشين‌هاي ديگر از قبيل سيگار و نوشيدني و... مي‌رود».
اما فارغ از اين ارجاع روانكاوانه، سيگار بالاخص در يكي‌دو قرن اخير، نقش اجتماعي مهمي را ايفا كرده است. فيلم قابل توجه «قهوه و سيگار» ساخته «جيم جارموش» سعي مي‌كند در اپيزودهاي مختلف به ارتباط ميان مناسبات اجتماعي‌ـ كه خود را در قالب گفت‌وگو در پشت ميز نشان مي‌دهد‌ـ با قهوه و سيگار، اشاراتي كند. بري ريچاردز در كتاب «روانكاوي فرهنگ عامه» به اين مسئله توجه مي‌كند: «چه دوستي‌ها و پيوندهاي خانوادگي زيادي كه به‌واسطه سيگار آغاز شده‌اند و چه تعامل‌هاي اجتماعي زيادي كه به‌واسطه تبادل سيگار سامان يافته‌اند. سيگاركشيدن هم با معاشرت اجتماعي گسترده عجين است و هم با مكيدن سبعانه.»
سيگار، امروزه تبديل به يكي از عناصر زندگي روزمره در مدرنيته متاخر شده است. پاكت‌هاي متعدد و متنوع سيگار در همه جا پيدا مي‌شود. سيگار «وينيستون»آمريكايي آن‌چنان جهاني شده كه حتي در كشورهاي غير دموكراتيك نيز نامي آشناست. وينيستون حتي بيشتر از دموكراسي، جهاني شده است. تابلوهاي ممنوعيت سيگاركشيدن در اماكن عمومي، محصول منازعات دامنه‌داري است ميان تلقي‌هاي مختلف در باب آزادي. آيا آزادي فردي بر منافع جمعي مقدم است يا بالعكس؟ اگر در مكان عمومي‌اي اكثريت معتقد بودند كه مي‌توان سيگار كشيد، آيا سيگاركشيدن مجاز مي‌شود، يا باز مي‌بايد راي اقليت بر ممنوعيت سيگار در اماكن عمومي حكمفرما شود؟ همچنين مي‌توان نقش سيگار در زندگي روزمره را در مقاومت‌هايي ديد كه در برابر ساختارهاي رسمي و مسلط به وسيله كنش سيگاركشيدن صورت‌بندي مي‌شود. سيگار از نظر تاريخي با مفهوم «مقاومت» پيوندي تنگاتنگ دارد. سيگار تا قبل از جنگ جهاني اول، كالايي بود كه توسط زن‌ها، به‌منظور مقاومت در برابر دنياي مردانه، مصرف مي‌شد. بعد از جنگ كه مردان نيز به مصرف زنانه تنباكو (سيگار) گرايش پيدا كردند، سيگار به مظهري مهم از آزادي زنان تبديل شد و با جنبش روشنفكرانه برابري‌خواهانه آنان عجين شد. از نظر ريچاردز اين نماد امروزه بسيار فراگير شده است: «مشابه همين فرآيند در سال‌هاي اخير در برخي جوامع مسلمان نيز رخ داده است».
5 -با وجود اهميت گفتمان بهداشت وسلامت و نيز آموزه‌هاي ديني در خلق هراس اخلاقي نسبت به سيگار در ايران، اما بي‌شك دولت (به‌عنوان هسته اصلي امر مسلط) بيشترين نقش را در ايجاد هراس اخلاقي سيگار بازي مي‌كند چون بيشترين منافع را مي‌برد. معمولا از سيگار به‌عنوان مقدمه مفاسد بزرگ‌تر، نام برده مي‌شود؛ مصداق ضرب‌المثل «تخم‌‌مرغ دزد، شتر‌مرغ دزد مي‌شود». تحت تاثير مفهوم «گناه» در اديان، گفتمان رايج علاقه‌مند است كه با سلسله‌مراتبي ‌ساختن فساد و تبهكاري، به ظاهر، امكان شناخت و آگاهي از مسائل اجتماعي را ايجاد كند. بسياري از برنامه‌ها و اقدامات دولتي و غيردولتي نهادهاي مرتبط، با اتكاي بر همين شناخت سلسله‌مراتبي از تبهكاري سازمان‌بندي مي‌شوند.
در اين ساختار معرفتي فساد، سيگاركشيدن مقدمه است. اين مسئله در بازنمايي فرد بزهكار در رسانه به‌وضوح قابل مشاهده است؛ همه تبهكاران و فاسدان و بزهكاران در بدو امر سيگار مي‌كشيدند. بي‌شك نظام معرفتي سلسله‌مراتبي تبهكاري موجود در ساختارهاي عيني‌ـ همچون دولت، خانواده، تلويزيون، مدرسه و... - و ساختار ذهني‌ـ همچون زبان، علوم انساني و... ـ به هدف ساده‌سازي شناخت مسئله اجتماعي، اين‌گونه بازنموده مي‌شود. ساختار مسلط فرهنگي‌ـ سياسي ايران در مواجهه با آسيب‌هاي اجتماعي همچون مواد مخدر، دزدي، فحشا، قتل و... (به‌طور كل، مسئله اجتماعي تبهكاري) و نمايش آن، به خانواده‌ها توصيه مي‌كند كه مراقب فرزندان خود باشند تا آنها سيگاري نشوند، زيرا كه سيگار مقدمه همه اين مفاسد است. ساده‌سازي اين پيام، در واقع شانه‌خالي‌كردن از فهم و شناخت دقيق و حل مسائل و معضلات و در جهت محول‌ساختن اين مسائل و آسيب‌ها به خانواده‌هاست.
والدين چه مي‌كنند؟ با نگراني و اضطراب از سرانجام و عاقبت فرزندان‌شان، با شبح سيگار روز و شب مي‌گذرانند و به عنوان واسط ميان امر مسلط و فرزندان، گفتمان رايج را تحكيم مي‌بخشند و خانواده را تبديل به كانون بحران مي‌كنند.
معرفي سيگار به مثابه علت‌العلل تبهكاري‌ها و فسادهاي موجود در جامعه، در واقع، روان‌شناسانه‌كردن مسائل عميقا جامعه‌شناسانه فعلي است. روان‌شناسان (يا همان ناكارشناسان تلويزيوني) مي‌كوشند تا به هر طريق ممكن، اين باور را رواج دهند كه اگر عيب و ايرادي در جامعه وجود دارد، تقصير فرد يا روابط خانوادگي است. بنابراين براي حل مسائل اجتماعي موجود كافي است كه فرد هنجارها را رعايت كند؛ مثلا سيگار نكشد.
اما در اين بين سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه اگر چنانچه امر مسلط با حمايت قاطع دولت، ريشه فسادها را سيگاركشيدن مي‌داند، پس چرا از توليد و ورود پرحجم سيگار به كشور جلوگيري نمي‌كند؟ مگر سيگار چه كمكي به گفتمان مسلط مي‌كند كه با وجود تبليغات منفي فراوان توسط خود آنها همچنان باقي مي‌ماند؟ براي پاسخ به اين سوال مي‌بايد به مكانيسم قدرت كه همان پنهان‌سازي است، رجوع كرد. سيگار براي امر مسلط بي‌خطرترين و كم‌هزينه‌ترين مدلول، ‌به منظور علت‌يابي فساد و تبهكاري جامعه است. به‌راحتي مي‌توان تمام تقصير نارسايي‌ها و تبهكاري‌ها را به گردن ابژه آشناي در دسترسي انداخت كه همچون روحي فراگير همه‌جا حضور دارد و والدين را متهم ساخت كه با رعايت‌نكردن نظام مراقبت و انضباط، شياطيني را به جامعه تحميل كرده‌‌اند. در اينجا سيگار، «مدلول» كاذبي است براي پنهان‌ساختن مدلول‌هاي راستين. سيگار به‌سبب نقش پنهان‌سازي كه دارد، برخلاف تصور رايج، كالاي مورد علاقه امر مسلط است. سيگار نارسايي‌هاي سيستم را ازجلوي ديدگان آسيب‌ديده‌هاي سيستم غيب مي‌كند و براي همين است كه سيگار و قربانيانش لازمه نظم گفتماني مسلطند. درواقع فرد با سيگاركشيدن، تلخي و بدمزگي قدرت‌- فوكويي‌- حاكم را به ريه‌ها مي‌فرستد و درون خود را آكنده از فضاي انقيادگر بيرون مي‌كند.
 يکشنبه 24 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن