واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: بهره اي قرآني از محضر مفسر بزرگ قرآن حضرت آيت الله جوادي آملي با « تسنيم » در خدمت قرآن كريم
قسمت يازدهم
تفسير آيات 218 تا 252 سوره مباركه بقره در جلد يازدهم تفسير تسنيم آمده است .
در بخش تناسب آيات مربوط به آيات 219 و 220 مي خوانيم : « پس از بيان ضرورت انفاق و وجوب جهاد در مجموعه پيشين (218 ـ218 ) كه ناظر به اوضاع داخلي و خارجي امت اسلامي بود در اين دو آيه كه برخي آن را يك آيه دانسته اند به بعضي پرسش هاي جامعه اسلامي پاسخ داده شده است تا زمينه ايجاد امت واحد و قوي برپايه ارزش هاي الهي فراهم آيد. »
آثار شوم ميگساري
در بخش اشارات و لطايف اين آيات به برخي از زيان هاي بهداشتي اجتماعي اقتصادي و روحي شرابخواري و ميگساري پرداخته شد و در ادامه در قالب دو تذكر آمده است : « 1 ـ برخي از افعال مانند ميگساري و بعضي از اقوال مانند دروغ سهم وافري در هدم بنيان عقل دارند لذا در اسلام به شدت از آنها نهي شده است و اين دين الهي نهايت حمايت را از عقل و كمال و كوشش را در جلوگيري از هر كاري كه مخالف آن است به عمل آورده است و همين فخر براي اسلام كافي است .
2 ـ چون ميگساري با خردورزي هماهنگ نيست آنچه در حاشيه مي فروشي و مي خوري مطرح بوده است مخالف عقل و منافي خرد است مثلا در خريد شراب چانه زني را عيب مي پنداشتند و آن را به قيمت گران مي خريدند و برخي از كارهاي مستان تاريخ مضبوط و ادب تفسير از نقل آن منزه است و جريان رهن جامه ميگسار نزد ميفروش از كارهاي كاسد و فاسد پررونق و رواج بوده است . »
تحريم تدريجي خمر
صاحب تسنيم در موضوع تحريم تدريجي خمر مي فرمايد : « طبيعت حيواني بشر اقتضا دارد به لذت هاي مادي بگرايد در نتيجه كارهاي شهواني و اطاعت از شهوت بيش از امور عقلاني و پيروي از حق و جستجوي كمال در جامعه بشري رواج داشته باشد و ترك عادتهاي زشت و دنباله روي از احكام عقل و خصلت هاي انساني برايش دشوار بنمايد ازا ين رو خداوند برخي مقررات ديني و نهي از كارهاي ناپسند شهواني را به تدريج بيان كرده است تا با بشر مدارا گردد و از دين رنجيده نشود. » ايشان در ادامه مي افزايد : « سر اعلام تدريجي حرمت شراب اين بود كه از يك سو بازار و اقتصاد رسمي حجاز با شراب و قمار اداره مي شد و از سوي ديگر التذاذ به نوشيدن شراب و لعب به قمار براي آنها مهم بود و خداوند به تدريج حرمت آن را بيان داشت تا با آن مدارا كرده باشد. » البته حضرت استاد با ظرافت ميان تدريج در بيان احكام با تدريج در اجراي احكام فرق مي گذارد و برداشت تساهل و تسامح در اجراي احكام را ناروا مي داند و مداهنه و ساز شكاري رسول خدا(ص ) در اجراي احكام را از ساحت مقدس آن حضرت دور مي داند.
چنانكه ايشان در بحث روائي مربوط به اين آيات بانقل روايات فراوان و دقت و موشكافي نكات شيرين و بديعي در موضوع معصيت ميگساري و آثار و آفات فردي و اجتماعي آن مي پردازند.
اخلاق پشتوانه اجراي احكام
در تفسير آيه 222 مي خوانيم : « قرآن كريم معارف عقلي خود را با موعظه و نصيحت كه در كتاب هاي معقول نيست درآميخته است و نيز مسائل فقهي را با مسائل اخلاقي و تزكيه و تهذيب نفس كه در كتاب هاي فقهي مطرح نيست همراه ساخته است ... تا ضمانت اجرايي احكام الهي فراهم شود به طوري كه تلاوت مقدمه حتمي خواهد بود آن گاه تعليم با تزكيه همراه مي شود تا مطلب علمي عيني گردد. » حضرت استاد به تناسب تاكيد بر اين بناي قرآن كه با بكارگيري تعابير كنايي از براي كارهاي قبيح اوج ادبش را به نمايش گذاشته است متذكر لطيفه اي مي گردند كه خواندني است : « براي معاني بلند الفاظ گونه گوني وجود دارد زيرا هر لفظي گوشه اي از آن معناي بلند را بيان مي كند همچنين براي معاني قبيح الفاظ فراواني هست چون مردم از اين گونه معاني با كنايه ياد مي كنند از اين رو زماني كه واژه كنايي به تدريج حكم معناي صريح به خود مي گيرد لفظ ديگري را جاي آن مي نشانند. »
قرآن مايه اعتبار تورات و انجيل اصيل
آيت الله جوادي آملي پس از تفسير آيات متعدد مربوط به ازدواج و طلاق و جواني و نيز دو آيه اي كه به نمازهاي واجب و محافظت بر آنها مربوط مي شد در تفسير آيه 243 در اشاره چهارم مي فرمايد : « كاشف الغطا رحمه الله مي فرمايد : قرآن به مهدويت و مسيحيت آبرو داد. اگر قرآن نبود هيچ كس يهودي و مسيحي نمي ماند زيرا نه تشبيه يهود قابل عرضه به جهان علم است و نه تثليث ترسا توجيه عقلي دارد و نه پدري خدا براي بعضي از انسانها و نه پسري برخي افراد براي خدا و نه مصارعه خدا با بعضي از انبيا و نه تحليل مي و ميگساري و... دين تشبيهي و تجسيمي هرگز با رشد علم و جهش عقل هماهنگ نخواهد بود. آييني كه يهوديان و مسيحيان به مردم عرضه مي كردند ديني عقل پذير نبود و آن عيسي و موسايي كه علماي آنان به جامعه مي شناساندند شخصيت هايي مردم پذير نبودند و مريمي كه اينان معرفي مي كردند بانويي نبود كه كسي به خواست او تن دهد. »
روح جهاد
از آيه 244 تا 251 موضوع جهاد و قتال مطرح است كه غرض از آن دفاع از امت و صيانت از عقيده و مقدسات آن است و بايد توجه داشت كه صلاح خانواده و راي صلاح جامعه است چنانكه جامعه صالح از خانواده هاي صالح تشكيل مي شود. استاد بزرگوار در اشاره اي لطيف مي فرمايد : « لازم است عنايت شود كه روح جهاد هر چند ابتدايي باشد به دفاع باز مي گردد زيرا عصاره آن برطرف كردن جرثومه استكبار استعمار استثمار استعباد و مانند آن است كه مانع رسيدن علوم وحياني به جامعه تشنه توحيد و عدل اند. »
قرض الحسنه قرآني !
علامه جوادي آملي در تفسير آيه 245 در بيان تفاوت ميان قرض الحسنه فقهي با قرض الحسنه قرآني مي فرمايد : « قرض الحسنه مصطلح فقهي با انفاق و قرض الحسنه مصطلح قرآني فرق دارد قرض الحسنه فقهي به مالي گفته مي شود كه قرض دهنده مال معيني را با قصد استرداد نه رايگان به كسي مي دهد خواه عين آن يا ماليت آن در ضمن مالي ديگر بازگردد. روايات فقهي نيز به همين فرقش نظر دارند. ولي قرض الحسنه در فرهنگ و اصطلاح قرآني آن معنايي جامع دارد و شامل قرض الحسنه فقهي نيز مي شود زيرا از منظر قرآن كريم هر كار خيري كه انسان براي خدا انجام مي دهد قرض الحسنه به اوست خواه عبادت مصطلح باشد مانند نماز و روزه يا انفاق مالي يا كارهاي خدماتي و عام المنفعه مانند مسجد و مدرسه سازي يا جبهه رفتن و جهاد در راه خدا. افزون بر آنكه قرض گيرنده قرض الحسنه در اين گونه آيات خداست نه مردم . » البته ايشان متذكر اين نكته مي شوند كه « هدف از استقراض الهي بهره مندي شخص انفاق كننده است نه خدا. » چرا كه خداوند نياز به چيزي و كسي ندارد و « دادن پاداش شمارش ناپذير به انفاق كننده دليل بي نيازي خداوند از انفاق اوست و اعطاي چنين پاداشي فقط مقدور خداوند است . »
راز برتري قرض از صدقه
براساس احاديث و رواياتي كه از پيامبر(ص ) و آل پاك او(ع ) به ما رسيده است پاداش صدقه ده برابر است در حالي كه خداوند به قرض هجده برابر پاداش و جزا مي دهد. مفسر بزرگ قرآن آيت الله جوادي آملي راز اين تفاوت را اينگونه بيان مي كند : « راز برتري پاداش قرض الحسنه از پاداش صدقه آن است كه صدقه ممكن است به انسان مستحق برسد و ممكن است بر اثر عدم شناخت به غير مستحق برسد ولي قرض الحسنه به دست نيازمند مي رسد. افزون بر اين قرض دادن مانع بيكاري و مفتخواري نيز هست و چيزي بدتر از مفتخواري و دست پايين و گيرنده نيست ... انسان فرومايه همواره دست بگير دارد و امامان معصوم عليهم السلام ما را از اين كار منع كرده اند و در دعاها به ما دستور داده اند كه از خدا بخواهيم تا خودش مستقيما به ما عطا فرمايد و واسطه ها را كم كند چنانكه امير مومنان حضرت علي عليه السلام عرض مي كند : خدايا!آبروي مرا با دارايي حفظ كن و با نداشتن آبروي مرا مريز. »
زره بافي داود (ع )
از آيه 246 به بعد كه داستان داود(ع ) و نبرد او با جالوت با نكته ها و آموزه هاي فراواني آمده است از جمله به زره بافي حضرت داود (ع ) اشاره دارد كه حضرت استاد در اين باره مي فرمايد : « يكي از مصاديق دانشي كه خدا به حضرت داود عليه السلام آموخت ... مي تواند به تناسب جنگ علم زره بافي باشد كه قرآن كريم در بخش ديگري به آن اشاره كرده است (انبيا 80 و سبا 11 ) لازم است عنايت شود كه اين نوع كارها را بشر نيز مي تواند انجام دهد چنانكه به صنايع برتر از صنعت زره بافي دست يافته است ولي اينكه كسي بتواند آهن سرد را مانند موم با دست هاي ظريف خود به حالات گوناگون درآورد از محدوده علم و صنعت بيرون است از اين رو خداي سبحان اين عمل (موم كردن آهن ) را علم نخواند و نفرمود كه ما نرم كردن آهن را به داود عليه السلام آموختيم . بلكه فرمود : آهن را براي داود نرم ساختيم (و النا له الحديد) زيرا آهن را مي توان در كوره هاي آتشين و گداخته با شيوه علمي نرم كرد. اما با انگشتان دست نرم شدني نيست مگر با اعجاز الهي . »
روح جهاد هر چند ابتدايي باشد به دفاع باز مي گردد زيرا عصاره آن برطرف كردن جرثومه استكبار استعمار استثمار استعباد و مانند آن است كه مانع رسيدن علوم وحياني به جامعه تشنه توحيد و عدل مي باشند
راز برتري پاداش قرض الحسنه از پاداش صدقه آن است كه صدقه ممكن است به انسان مستحق برسد و ممكن است براثر عدم شناخت به غيرمستحق برسد ولي قرض الحسنه به دست نيازمند مي رسد
شنبه 23 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]