واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: گامهاي اوليه فعاليتهاي مربوط به احياي بافت قديم شهرها را بايد در اروپاي غربي به ويژه در كشورهاي فرانسه و انگليس به دليل آغاز اوليه انقلاب صنعتي در دوره 1760 _ 1830 جستجو كرد.
غلامرضا عربينژاد
علل گوناگوني مسئولان و متخصصان مهندسي ساختمان را به فكر حفظ و مرمت و اصلاح بافتهاي فرسوده شهري انداخته است كه موجب وضع مقررات و شروع اقداماتي حمايتگرانه شده است كه هر بار به عللي اين اقدامات از نيمه راه يا حتي ابتداي راه رها شده است.
حق اين است كه ما به نوسازي و بهسازي بافتهاي قديم كمبها داده و يا به طور كلي بها ندادهايم جا دارد تا مسئولان و نهادهاي مختلف كشور به ويژه نهادهايي كه مستقيم با اين مسائل سر و كار دارند بيشتر در اين زمينه برنامهريزي كرده و اقدامات اجرايي انجام دهند. تا جلو رشد لجامگسيخته معماري و شهرسازي گرفته شود تا باعث از دست رفتن ميراث كهن و فرهنگ چندين هزار ساله ايران شود.در معماري مدرن بافتهاي فرسوده قديمي ايران مورد بيمهري مهندسي و آرشيتكتهاي ايراني قرار گرفته است. در حالي كه آمريكاييها با الگوبرداري از معماري ايران 700 هكتار از زمينهاي ايالت كاليفرنياي آمريكا را به نوع جديدي از طراحي خانه اختصاص دادهاند كه شباهت زيادي به معماري ساختمانهاي كويري ايران دارد. زيرا اين نوع معماري بيشترين انطباق را با شرايط اقليمي دارد كه به خاطر استفاده نكردن از چوب و آهن، گرماي زيادي را به خود جذب نميكند. بر اين پايه، ساختمانهاي جديد كه گنبديشكل بوده و از خشت و گل ساخته ميشوند كه داري سقفي باز يا تعداد سوراخ در اطراف گنبد هستند كه از طريق آن جريان باد به داخل ساختمان راه پيدا ميكند و به طور طبيعي باعث خنك شدن فضاي داخل ساختمان ميشود. طرح اين ساختمانها نظر مساعد سازمان بازرسي و نظارت امور ساختماني ايالت كاليفرنيا را جلب كرده است.معماري سنتي ايراني اينك الگوي كشورهاي ديگر شده است. ولي ما به سرعت بافتهاي قديم شهرها را با جايگزين كردن معماري به اصطلاح جديد نابود ميكنيم. شهرهاي كويري ما بر مبناي تجربه معماران گذشته بنا شده است. شهرهاي قديمي به ويژه شهرهايي كه در حاشيه كوير قرار گرفتهاند، داراي دو صورت متفاوت از هم هستند. بخشي از شهر وسعت محدودي را به خود اختصاص داده و در اصطلاح به آن بافت قديم گفته ميشود كه يك شكلگيري مستمر داراي يك بافت هماهنگ و پيوسته فضاهاي شهري است. بخش ديگر (يعني بافت جديد) با وسعت بسيار زيادتر در طي يك زمان كوتاه شكل گرفته و داراي خصوصياتي كاملا متفاوت با بافت قديم است.امروزه توسعه شهرها و رشد اقتصادي صنعتي و فيزيكي آنها همه بدون كوچكترين توجهي بر بافت قديمي آنها شكل گرفته است. بدين ترتيب بخشهاي كهن شهري كه طي روزگار دراز مركز اقتصادي و نطفه اصلي اين مركز به شمار ميرفته روبه نابودي ميروند. تعدادي از اين عوامل به سرعت بر بافتها تاثير ميگذارند. اما عوامل ديگر به آهستگي و به مرور زمان تاثير ميگذارند. همچنين اثرات اين عوامل بر شهرهاي مختلف متفاوت است.بخشهاي سنتي شهرها به دلايل مختلف از جمله مسايل رواني و اقتصادي داراي جذب خانوارها نيستند. تقاضا براي مسكن در اين گونه مناطق در مقايسه با ديگر نقاط يك شهر پايينتر است. اين در حالي است كه اين بخشها به دلايل بسيار از جمله مركزيت و دسترسي به امكانات شهري راحتتر و سريعتر، ارزان بودن زمين و... برخوردار از امكانات بالقوهاي براي ساخت و سازهاي مسكوني است. سرمايهگذاريهاي خصوصي و دولتي ميتواند زمينه احيا اين بافتها را فراهم كند.بافتهاي قديمي شهرهاي ما كه به شكل عمده تا پايان دوران قاجاريه شكل ميگيرند از رشد و پايداري نسبي برخوردار بودهاند. نخستين نطفه شهرهاي ايران در زمان مادها (به شكل اردوگاهي) شكل گرفته است. كه به مرور زمان شهرها در نقاط مختلف مستقر ميشوند. رشد شهرها تا قرن سوم هجري يعني بعد از اسلام به آرامي و كند شكل ميگيرد. از اين تاريخ به بعد دوران شكوفايي شهرگرايي و شهرنشيني است. در اين زمان است كه شهرسازي به معناي خاص آن در شهرهاي جديد به كار گرفته ميشود.با شروع انقلاب صنعتي در اروپا و تاثير آن بر كشورهاي ديگر و نيز صدور كالاهاي مصرفي به كشورهاي جهان سوم و استفاده از منابع طبيعي آنها، نوع مصرف و شيوه زندگي نيز تغيير كرده است. تغييرات نوع مصرف به دليل توسعه تكنولوژيكي و تمايل عمومي به استفاده از تسهيلات رفاهي جديد (يعني ماشين) گرايش به بخشهاي جديد شهر را به دليل نبودن كارايي بافت كهن سبب شده است. كه در اين رابطه به شكل عمده در تمام شهرهاي ما اين مساله اتفاق افتاده است.با شروع دوران صنعتي به علت متمركز كردن كارخانههاي مختلف نظام شهرها متزلزل ميشود. ابتدا روي نيروي انساني جوان (مهاجرت از روستاها و شهركها) و نياز به فضاهاي مسكوني جديد تاثير گذاشته است.مرحله دوم توسعه جبري فضاي كارخانهاي را موجب ميشود. به اين ترتيب بافت قديم شهري به هم ميخورد. بافتي كه مجموعه به هم پيوستهاي از اجزا و عناصر شهري، شامل واحدهاي مسكوني فرسوده مرمتي و تخريبي، آثار باارزش تاريخي، بازارها، تاسيسات، شبكه معابر، شيوه فرم معماري و كالبد ويژهاي است كه محصول رشد تدريجي و ارگانيك شهر در ادوار تاريخي مبتني بر تكنولوژي حمل و نقل ماقبل صنعتي بوده است. داراي ساخت فضايي متمايز از لحاظ كاركرد و سيما نسبت به بخشهاي جديد شهري است و براي همين سازگاري چنداني با شرايط اجتماعي _ اقتصادي عصر حاضر به ويژه تكنولوژي حمل و نقل ندارد. دسترسي سواره، شبكه تنگ معابر، كمبود فضاي سبز و فضاي آموزشي و فرسودگي از مشكلات اصلي آن است. در اين قسمت از شهر كه هسته اوليه شهر شكل گرفته، آثار باارزش فرهنگي و هنري كمنظيري كه «منابع تاريخي» ناميده ميشوند به چشم ميخورد كه نماد عيني تمدن گذشته و سمبل زندگي شهري است كه به «بافت كهن» معروف شده است. سرمايهگذاريهاي خصوصي و دولتي ميتواند روند تخريب يا فرسودگي بافتهاي كهن را كاهش دهد يا متوقف سازد. افراد ساكن در بافت قديمي شهرها ميتوانند به عنوان عوامل سرمايهگذار در تعمير و نوسازي واحدهاي مسكوني خود و يا حتي در تعمير و بازسازي بناهاي باارزش شركت كنند. اگر سرمايهگذاري خوبي در يك ناحيه شكل گيرد، ناحيه از مرحله تخريب خارج ميشود تا به مرحله پايداري و بهبود ميرسد. يك خط مشي ارزان و ساده باعث ميشود كه دولت در اين امور مداخله كند تا مانع از تخريب سريع شود. اين روش بهتر از خط مشي اهمالكاري است، چون در اين شكل به مرور محلات روبه نابودي ميروند.
مهاجرت خانوارهاي روستايي و يا قشر كمدرآمد به بافتهاي قديمي (به دليل ارزان بودن واحدهاي مسكوني) و رها كردن مشاغل قبلي و اشتغال به امور پست و كمدرآمد (مشاغل كاذب) در داخل شهر سبب بروز مشكلاتي ميشود؛ تا اين مناطق به عنوان مناطقي كه به شكل عمده خانوارهاي كمدرآمد مستقر هستند، مطرح شده است. از طرفي وجود خانوارهاي كمدرآمد امكان سرمايهگذاري شخصي را پايين ميآورد. بنابراين جهت حفظ بافتهاي كهن شهري بايد از مهاجرتهاي روستايي جلوگيري كرد. در محلات قديمي با ارزش فرهنگي بالا، بايد خود سازمان ميراث فرهنگي اقدام كند تا نسبت به خريد و حفظ آثار تاريخي و فرهنگي اقدام جدي كند.
گامهاي اوليه فعاليتهاي مربوط به احيا (Renewal) بافت قديم شهرها را بايد در اروپاي غربي به ويژه در كشورهاي فرانسه و انگليس به دليل آغاز اوليه انقلاب صنعتي در دوره 1760 _ 1830 جستجو كرد. زيرا انقلاب صنعتي باعث اختراع هزاران ماشين بهرهگيري از نيروي بيجان مادي، استقرار هزاران كارخانه در محدوده شهرها شد. همچنين سبب جابهجايي مراكز توليد از نواحي روستايي به نواحي شهري، پيشرفتهاي پزشكي، رشد سريع طبيعي جمعيت مبارزه با بيماريهاي واگير، مهاجرتهاي روستا _ شهري و در نتيجه تراكم و انبوهي جمعيت در شهرها به ويژه بخش قديمي شهرها كه مبتني بر تكنولوژي حمل و نقل ماقبل صنعتي (چرخ، نيروي يدي و حيوانات) بوده هم شد. در نتيجه مشكلات فراواني براي سكونت در شهرها از لحاظ زيست محيطي به وجود آمد. ساماندهي شهرها به شكل اصلي (طرح باغشرهاي ابرقو هوارد 1850) و بافتهاي قديمي به شكل ويژه اخص از دو جهت، يكي احترام به حفظ ميراث گذشته و ديگري رفع تنگناهاي ناشي از مشكلات فرسودگي و دسترسي سواره مورد توجه قرار گرفت. فرانسويها در سال 1837 تشكيلات خالي را به نام «كميته ويژه هندها و بناهاي تاريخي» بنيان كردند كه كارش فهرستبرداري و حفظ عناصر و اماكني بود كه در خطر ويراني قرار داشت. پنجاه سال بعد در انگلستان يعني در سال 1877 ويليام موريس انجمني را براي حفظ ساختمانهاي قديمي پايهگذاري كرد كه اين انجمن هنوز پابرجاست كه پيشرو بسياري از سازمانهاي ديگر در زمان حاضر به شمار ميرود. پيشينه مجموعه قوانين مربوط به حفظ و احيا آثار باارزش به قرن نوزدهم باز ميگردد كه تا حال حاضر همچنان ادامه و تكامل يافته است. اين روند بيشتر مبتني بر ديدگاه «اصلاحگرايانه» يا «بهسازي» بوده و همزمان با توسعه شهري و مباني تئوري مربوط به احيا بافت قديم شكل گرفت.
جنگ جهاني دوم و به دنبال آن اقدامات ويرانگرانه 25 ساله در جهت نوسازي و بازسازي بعد از جنگ
در بسياري موارد از خرابيهاي ناشي از بمبارانهاي زمان جنگ بدتر بود. نتيجه اين اقدامات نامطلوب 25 ساله بعد از جنگ در اروپا كه به «ميراث گذشته» بياعتنا مانده بود، عكسالعمل را در برابر نوسازيها و بازسازيها برانگيخت. رفتهرفته مخالفت با ادامه سياست بياعتنايي به فرهنگ گذشته قوت گرفت. در پايان دهه 1960 تاملي تازه پديد آمد. كاهش «منابع تاريخي» شهرهاي بزرگ مقامات شهرداري و معماران را ناگزير كرد تا بيشتر از پيش مواظب مصالح تاريخي باقيمانده باشند. در كنار گرايش شروع حفظ آثار تاريخي تمايل افراطي براي حراست از آثار باستاني پديد آمد كه حتي مانع بازسازي و نوسازي ابنيه مرده و غيرتاريخي نيز شد و مقررات شديدي براي نوسازي بناها وضع شد.
تكيه بر معماري كهن ايراني و صدور تكنولوژي آن باعث گسترش اين هنر در داخل و خارج از ايران ميشود كه اين امر باعث ميشود كه مردم و مسئولان در حفظ و نگاهداري بافت كهن شهري با اشتياق همكاري كنند. شناخت محدوده بافت قديم از لحاظ قدمت زماني اولين شرط شروع كار هستند. پذيرش بخش مركزي شهر به عنوان يك كل واحد و متشكل از اجزا متداخل و يك زير سيستم مستقل شهري، اولين گام براي انتخاب الگوها و مدلهاي مناسب براي احيا اين بخش است. بخش مركزي يا بافت قديم شهرها به دليل مركزيت، سهولت دسترسي و عرضه محدود زمين، كالايي گرانقيمت و به دليل سابقه تاريخي به مانند معدن طلاست. براي همين داراي پتانسيل بالقوه قابل ملاحظهاي براي احياست. تنگناهاي اجتماعي و اقتصادي به ويژه مساله ارث، نامشخص بودن وضعيت مالكيت، ضعف قوانين سيستم مالي، ضعف تشكيلهاي اداري مناسب و غيره از عوامل اصلي بارور نشدن پتانسيل موجود در اين بخشهاست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]