واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: خسرو شكيبايي در نگارخانه نامي خانه هنرمندان جستجو براي درك تصوير
جام جم آنلاين: نمايشگاه عكسهاي خسرو شكيبايي همزمان با چهلمين روز درگذشت اين هنرمند در خانه هنرمندان ايران افتتاح و به نمايش در آمد. در اين نمايشگاه عكسهاي متفاوتي از نقشهايي كه اين هنرمند فقيد در فيلمهاي مختلف ايفا كرد به نمايش عموم گذاشته شده است.
عكسهاي اين نمايشگاه آثار عكاساني چون، احمد احمدي، محمد فوقاني، بهروز صادقي، علي نيك رفتار، بابك برزويه، مجيد صباغ بهروز، امير عابدي، بهرنگ دزفولي زاده، سحاب زري باف، محسن مينايي، محمدرضا شريفي نيا و... است و با چهل عكس از فيلمهايي چون درد مشترك، مزاحم، تفنگ سرپر، هامون، حكم، فصل پنجم و... حضور دارند.
نمايشگاه عكسهاي خسرو شكيبايي همزمان با بزرگداشت چهلمين روز درگذشت اين هنرمند فقيد، 7 شهريور در نگارخانه نامي خانه هنرمندان ايران افتتاح و تا روز پنجشنبه چهاردم شهريور پذيراي علاقمندان بود. در اين جا نگاهي به عكس هاي متفاوتي ميكنيم كه در نمايشگاه فوق برپا شده است. به عبارت ديگر عكس خواني خواهيم كرد با توضيحاتي كه به درك تصويري بيشتري بينجامد.
مجيد احمدي
اين عكس را محمد فوقاني گرفته است و متعلق به فيلم «كاغذ بي خط» به كارگرداني ناصر تقوايي و با بازي مرحوم شكيبايي و هديه تهراني است. سالهاست كه جهانگير و رويا همسرش به همراه دو فرزندشان زندگي آرامي دارند تا آن كه رويا براي ايجاد فضايي جديد در زندگي خانوادگي به روياپردازي ميپردازد و داستانهاي گوناگوني سرهم ميكند. اندكي بعد به پيشنهاد جهانگير داستانهايش را روي كاغذ ميآورد تا آن كه رويا سر ذوق ميآيد و در كلاسي ثبت نام ميكند.
او كه در خانه موفق به نوشتن نميشود به خانه مادرش ميرود. پس از مدتي كه به خانه خود باز ميگردد پس از درگيريهاي گوناگون با همسرش در نهايت نسخهاي از داستان كاملشده را به همسرش ميدهد و...
چرا اين عكس: احترام نظامي شكيبايي به تابلوي نقاشي و به مردي كه پشت به او و نردبان به دست در حال حركت است به زيبايي بيان تصويري شده است. نقاط طلايي عكس در تلاقي با هم در 2 گوشه روبه روي هم، چهره اپيزود اول عكس يعني بازيگر فيلم و نيز بازيگر دوم يعني تابلوي نقاشي را به نمايش گذاشته است. تركيب حالت ايستاده شكيبايي و خميدگي تابلو ايجاد كننده پارادوكسي در عكس ميكند كه به آن زندگي و برتري ميبخشد.
اين عكس اثر بهرنگ دزفوليزاده و متعلق به فيلم پيشنهاد 50 ميليوني به كارگرداني مهدي صباغزاده و با بازي خسرو شكيبايي، ماهايا پطروسيان، شهاب حسيني و....است. بهرنگ دزفوليزاده براي عكس خود يادداشت زير را نوشته و براي جامجم ارسال كرده است:
اي كاش مثل يك sms بود كه اول شوكه ميشدي و از فوت عزيزي ناراحت و سپس ميفهمي تنها يك شوخي پوچ و بي اساس بوده و از اين كه آن عزيز در سلامتي كامل به سر ميبرد از درون و برونت احساس آرامش و امنيت ميكني اما اين بار متأسفانه sms فوت خسرو شكيبايي واقعي بود و آنقدر تلخ كه پس از مدتهاي طولاني در زندگي ام، ناخودآگاه به گريه افتادم با مرور عكس هايش لحظههايي با او بودم و طنين صدايش برايم تكرار شد و همين اينك هنوز هم نميتوانم لحظههاي آن روزهاي تلخ پس از فوت آن عزيز را فراموش كنم.
من از او عشق، تواضع، همياري و در لحظه زندگي كردن را آموختم، كاش دو فيلمي را كه در كنار ايشان بودم باز هم برايم بارها و بارها تكرار ميشد ولي اين عكس به شكلي ديگر جزو پلانهاي فيلم پيشنهاد 50 ميليوني به كارگرداني مهدي صباغ زاده ميباشد كه در شرايط سختي عكاسي شده در حالي كه باران پاييزي در حال باريدن بود و دوربين در ارتفاع 4 متر بالاتر از سطح زمين قرار داشت و هر لحظه خطر سقوط از ارتفاع.
آنها با حضور و صبوري و حس اطمينان خسرو شكيبايي، اسطوره مهرباني توانستم با حس زيبايي كه از درون او به فضاي فريم اين عكس تنيده شده بود و با لطف خداوند اين فريم را به ثبت برسانم علت انتخاب اين فريم اين بود كه هرگز فوت خسرو شكيبايي را باور نميكنم و احساس ميكنم كه او تا ابد زنده است حس پويا و جريان، زندگي و نگاه عميق و لبخند روي لبانش در اين فريم حاكي اين مطلب است.
اين عكس اثر بابك برزويه و متعلق به فيلم حكم به نويسندگي و كارگرداني مسعود كيميايي و با بازي عزت الله انتظامي، خسرو شكيبايي، ليلا حاتمي، بهرام رادان، پولاد كيميايي و... است كه كيميايي در وصف آن گفته است: «حكم كه صادر شد.
بايد اجرا بشه. اگر بترسي، تأخير كني، جا بزني، حكم خودت صادر ميشه...» ماهيت پول خريد و فروش است. آناني كه ميان پول و معامله زندگي ميكنند، عاقبت به صدور حكم يكديگر ميرسند. رضا معروفي خود صاحب حكم است اما آن را اجرا هم ميكند. او سهند را امان ميدهد، به خانه ميآورد و براي گرفتارياش چارهاي مييابد. محسن و فروزنده هر دو جواناند و عاشق. محسن، خون و اسلحه و پول را انتخاب ميكند، حتي در مقابل فروزنده... حكم صادر ميشود.
سهند، محسن و فروزنده در يك شب باراني به خانه مهندس كاظم هجوم آورده و خانه او را سرقت كرده و فروزنده مهندس را نقص عضو ميكند. فروزنده كه عاشق محسن است براي او تعريف ميكند كه دو بار از مهندس كاظم حامله شده است. سپس هر سه به سراغ رضا معروفي ميروند تا پاسپورتي جعلي براي فروزنده گرفته از مرز خارج شود...
چرا اين عكس: در آغوش كشيدن دو مرد كه اولين و تنها دغدغه شان حفظ جايگاه قدرت و افزودن بر آن است با توجه به مضمون فيلم ، خود مويد اين نكته هميشه آشكار امر قدرت طلبي است كه دو پادشاه در يك اقليم نگنجند! دستهاي گشوده و در فراز مرد جوان كه به نشانه اقتدار و منفعت طلبي اوست (شكيبايي)، در كنار پهناي محدودتر آغوش مرد پير (انتظامي)، خندههاي تصنعي از يك سو و از طرف ديگر وجود ماشين به نشانه ماشينيزم و هجمه بارز سود جويي و نيز هيات بابا نوئل با همان فيگور دستهاي باز براي در آغوش كشيدن و لباس قرمزش در نقطه طلايي و بك گراند اين دو مرد، همه و همه دست به دست هم داده تا در انتقال مفهوم ابتداي و نيز عميق بصري براي مخاطب بيشترين بار انتقال معنايي را در خو داشته باشد.
از نگاه ديگر نيز ميتوان اينگونه گفت كه استفاده مناسب از نماي باز در نشان دادن سانتيمانتاليزم موجود در بين فضا و افراد موجود در قاب تصوير به وضوح اين نكته را به ذهن متبادر ميسازد كه اين دو مرد در كنار ظاهر موقر و شكيلشان در كنار همين اسباب مادي به جايگاه تعريفي ميرسند و در برابر هويتشان بدون اين مصنوعات تنها جاي يك علامت سوال بايد قرار داد!
شنبه 23 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]