واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: بهره اي قرآني از مفسر بزرگ قرآن حضرت آيت الله جوادي آملي با « تسنيم » در خدمت قرآن كريم
قسمت دهم
جلد دهم تفسير شريف تسنيم دربردارنده تشريح و تبيين آيات 196 تا 217 سوره بقره مي باشد .
ضمانت اجراي احكام فقهي
علامه جوادي آملي در تفسير آيه 196 كه درباره حج و عمره مي باشد و صبغه بحث بيشتر فقهي است به كارآمدي و سازنده بودن احكام فقهي بخاطر برخورداري از ضمانت اجرايي اشاره كرده اظهار مي دارند : « از ويژگي هاي قرآن كريم پرداختن به مسائل اخلاقي و تربيتي در كنار مسائل علمي است ; زيرا قرآن نور است نه چون ديگر كتاب ها كه مطالب خشك علمي را بدون ضامن اجراي آن مانند اشاره به تقوا و ترس از جهنم مطرح مي كنند قرآن اين دو مطلب را در كنار هم مي آورد چون اندوخته هاي اخلاقي در كنار مباحث علمي ضامن اجراي آموخته هاست از اين رو خداوند در اين آيه بيان مباحث فقهي حج و عمره و وظيفه حاجيان را با بحث تقوا آميخته و مي فرمايد : « در همه امور با تقوا باشيد و بدانيد كه كيفر خدا شديد و غيرقابل تحمل است ... آگاهان به سختي عقاب الهي هم در تقوايشان دقت بيشتري مي كنند و هم در امتثال احكام او و اين نوعي ضمانت اجرا براي احكام الهي است . »
حج پيامبر(ص )
در بخش اشارات و لطايف درباره حج پيامبر(ص ) مي خوانيم : « برپايه روايات معتبر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در مدينه منوره تنها يك بار آن هم در سال دهم حج به جا آوردند كه به « حجه الوداع » مشهور است ; ولي در مكه چندين بار مخفيانه حج به جا آوردند. برخي روايات تا بيست حج هم براي آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم ذكر كرده اند. » در ادامه درباره نوع حج رسول اكرم (ص ) استاد بزرگوار اظهار مي دارند : « مهم ترين نكته اين است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم چه حجي به جا آوردند. عده اي گفته اند : « حج قرآن ; ولي طبق شواهد روايي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم حج تمتع به جا آوردند. ايشان به نقل علامه طباطبائي رحمه الله اضافه مي كنند : « روايات اهل تسنن و شيعه صراحت دارد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم حج تمتع انجام دادند حال آنكه ايشان پس از هجرت تنها يك حج گزاردند و آن حجه الوداع بود پس حضرت در حجه الوداع به حج تمتع عدول كرده اند. » بايد يادآور شد كه در بخش اشارات و لطايف اين آيه بحث مفصل فقهي تاريخي و تفسيري پيرامون حج تمتع و اصل تشريع آن توسط رسول اكرم (ص ) و جلوگيري و ممنوع ساختن آن در عصر خليفه دوم انجام گرفته كه براي محققان و طالبان حقيقت بسي مغتنم و مفيد مي باشد.
معيار شناخت نفاق دروني
تا آيه 203 همچنان بحث از حج و عمره و احكام و جزئيات و شعائر و مشاعر حج بوده و از آن پس آياتي درباره منافقين و وضعيت ويژگي هاي آنها نازل شده است . در اشارات و لطايف آيه 206 درباره معيار شناخت نفاق دروني مي خوانيم : « از معيارهاي اخلاقي شناخت لكه ها و رگه هاي نفاق خودآزمايي است تا روشن شود انسان در برابر نصيحت و دعوت به تقوا و انتقاد سازنده چه برخوردي مي كند. برآشفتن و پرخاش نشانه وجود زمينه بيماري قلبي نفاق در انسان است كه درمان فوري مي طلبد وگرنه كم كم به بيماري مزمن نفاق مبتلا مي شود و سر از عزت فرعوني درمي آورد... بنابراين هر كس بايد خود را بيازمايد تا بيابد آيا در فكر و عمل خيرخواه جامعه است و در مقابل افساد و القاي شبهه منافقان در صدد اصلاح و ازاله شبهه برمي آيد.... اين آزمون معيار خوبي براي تهذيب نفس است . »
آيات مربوط به اميرالمومنين (ع )
علامه جوادي آملي به تناسب آيه 207 كه مربوط به « ليله المبيت » و خوابيدن علي (ع ) در بستر پيامبر(ص ) مي باشد درباره آياتي كه به آن حضرت (ع ) مربوط مي شوند مي فرمايد : « آيات راجع به حضرت اميرمومنان چند طايفه است : برخي راجع به عصمت و طهارت و بعضي راجع به امامت و بعضي راجع به فضيلت ممتاز آن حضرت عليه السلام است كه ملازم با امامت نيست . محتواي آيه مورد بحث از قسم سوم است و مساسي با امامت آن حضرت ندارد گرچه با وجود چنين شخصيتي منصب امامت به ديگر نمي رسد. » ايشان در ادامه به نقل از مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطا(ره ) با مقايسه شجاعت حضرت امير(ع ) و حضرت سيدالشهدا آورده اند : « شجاعت اميرمومنان امام علي عليه السلام بيشتر و عجيب تر از شجاعت امام حسين عليه السلام در كربلاست چون حسين بن علي عليه السلام در روز عاشورا مسلح بود و مي كشت و كشته مي شد; ولي علي بن ابيطالب عليه السلام در شب بدون سلاح در بستر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بدون كمترين هراسي آرميد حال آنكه چهل مرد مسلح از چهل قبيله به او حمله ور شدند. »
اسلام آئين صلح و صفا
مفسر عاليقدر علامه جوادي آملي در بخش تناسب آيات 208 تا 209 از قول استادشان علامه طباطبائي (ره ) نقل مي كنند : « اين هفت آيه 208 تا 214 ) راه حفظ وحدت ديني در جامعه انساني را بيان مي كند و آن ورود در سلم و بسنده كردن به دين خدا در انديشه و رفتار است . تنها در اين صورت است كه وحدت و سعادت دنيا و آخرت تامين مي شود وگرنه با خروج از سلم و دخول در تصرف در آيات الهي همان گونه كه از بني اسرائيل و ديگران سر زد وحدت ديني رزم گسسته و سعادت دنيا و آخرت رخت بربسته و هلاكت عمومي فرامي رسد. » خود استاد منظور از « سلم » در اين آيه را صلح و سازش و اتحاد و برادري در درون حوزه اسلامي مي داند. چرا كه « اختلاف و تفرقه از راههاي شيطان است ... چنان كه صلح و اتحاد مسير انبياست . »
ايشان در ادامه تفرقه و اختلاف فحشا و منكرات حرامخواري و دروغ و افترا و زبان و كشمكش هاي زباني را به عنوان برخي از راههاي تخريب و به فساد كشيدن افراد و جامعه ذكر و توضيح مي دهند. چنانكه اقسام سلم و صلح را به صلح در حوزه ايماني و اسلامي مسلمانان در حوزه موحدان عالم و در حوزه جوامع بشري (وحدت جهاني ) در بخش اشارات و لطايف به تبيين و تفصيل نشستند.
وحدت نخستين و بعد اختلاف
در گزيده تفسير آيه 213 مي خوانيم : « مردم پيش از بعثت حضرت نوح عليه السلام زندگي ساده اي داشتند و با بينش بسيط و منش مشترك امت واحدي بودند كه هم در جهان بيني همفكر بودند و هم در تشخيص حق و باطل هم راي اختلافات جزئي را نيز با رهنمود عقل و هدايت پيامبران پس از حضرت نوح عليه السلام رفع مي كردند. همراه با پيشرفت علم و صنعت و گسترش روابط اجتماعي اختلافات علمي و عملي در عرصه هاي فردي اجتماعي و بهره وري از مواهب طبيعي بروز كرد و انظار در تشخيص حق و باطل و مصالح و مفاسد متفاوت شد. اين مطلب ضرورت بعثت پيامبران اولوالعزم و نزول كتاب را در پي داشت . خداي سبحان در پاسخ به اين نياز مبرم جامعه بشري حضرت نوح عليه السلام و در پي وي ساير انبياي اولوالعزم عليهم السلام را مبعوث كرد و همراه آنان كتاب و شريعت نازل كرد تا با تبشير و انذار از يك سو و تشكيل حكومت از سوي ديگر هم درباره اختلاف هاي طبيعي مردم داوري كنند و هم انديشه خفته و افكار فسرده آنان را بيدار و شكوفا سازند.
خداوند همراه پيامبران اولوالعزم عليهم السلام كتاب را نازل كرد. در اين معيت انسان كامل كه برترين مخلوق است اصل و كتاب آسماني فرع است زيرا كتاب را به همراه پيامبر فرستاد. نخستين كتاب پيامبر داراي شريعت كتاب حضرت نوح عليه السلام است . كتاب هاي آسماني چون همه مطالب آنها حق و از هر نوع خلاف و اختلافي به دور است در همه زمانها يگانه مرجع رفع اختلاف ها و تنها ميزان سنجش مكتب هاي فكري و انديشه هاي مختلف بشري است . تقارن تبشير و انذار با داوري در اختلاف هاي مردم گوياي ضرورت كار فرهنگي همراه با برپايي حكومت ديني است زيرا نه همه احكام الهي با آموزش و ارشاد تنها جاري و عملي است و نه اختلافات به مجرد موعظه و صرف داوري بدون اجرا رفع مي شود بلكه بايد حكومت الهي به دست پيامبران و پيروان مومن آنان برپا شود تا بتوان اختلافات را رفع كرد و احكام الهي را جامه عمل پوشاند. » بحث از اين آيه شريفه كه از غرر آيات قرآن كريم است بيش از يكصد صفحه از جلد دهم را دربرگرفته است .
وحي و نبوت نجاتبخشند
آيت الله جوادي آملي در بخش اشارات و لطايف اين آيه شريفه درباره اثرات وحي و نبوت مي فرمايد : « وحي و نبوت جوامع بشري را از اختلافات و خودخواهي ها نجات مي دهد و بي آن بشر نمي تواند دست از اختلاف بردارد و در سايه اتحاد زندگي متمدنانه داشته باشد. تنها راه اصلاح اختلاف و درمان قدرت طلبي و درنده خويي اهل دنيا اعتقاد به قيامت و ترس از روسياهي آن روز است ... اين گونه معارف و راهنمايي ها (توحيد معاد و ترس از آتش تحصيل اخلاق فاضله و...) در مكاتب بشري نيست و اگر از جوامع بشري گرفته شود همانند گلابي است كه از برگ گل بگيرند كه در اين حال تفاله اي بيش نمي ماند. اندك آرامش و اخلاق مشهود در نظام هاي غيراسلامي نيز به بركت قوانين مردمي و دنيايي اسلام است كه سران مكاتب الحادي از مكتب انبيا گرفته اند. آنان بعد الهي مكتب انبيا را ترك كرده و بعد مردمي و دنيايي را گرفته و به نام خود ثبت كرده اند زيرا شعار عدل مداري ظلم ستيزي رسيدگي به محرومان نبرد با طاغيان توزيع عادلانه امكانات طبيعي و ساير طرح هاي مردمي زبانزد صحابه دين و اصحاب آيين الهي بوده و هست و هرگز اين گونه از مسائل اخلاقي اجتماعي و اقتصادي نوظهور نبوده و ره آورد مكتب بشري محسوب نمي گردد هر چند آنان به مصادره اين اصول همت گمارده اند.... بشر همواره وامدار وحي و نبوت بوده و در كنار سفره انبيا قرار گرفته است و اگر وحي الهي (مجموعه قوانين توزيع و توليد عادلانه ) و انبياي الهي نبودند هرگز بشر نمي توانست حيات ظاهري و استقلال دنيايي و آزادي نسبي خود را فراهم كند. »
از معيارهاي اخلاقي شناخت لكه ها و رگه هاي نفاق خود آزمايي است تا روشن شود انسان در برابر نصيحت و دعوت به تقوا و انتقاد سازنده چه برخوردي مي كند. بر آشفتن و پرخاش نشانه وجود زمينه بيماري قلبي نفاق در انسان است كه درمان فوري مي طلبد و گر نه كم كم به بيماري مزمن نفاق مبتلا مي شود و سر از عزت فرعوني در مي آورد!
هر كس بايد خود را بيازمايد تا بيابد آيا در فكر و عمل خير خواه جامعه است و در مقابل افساد والقاي شبهه منافقان در صدد اصلاح و ازاله شبهه برمي آيد
جمعه 22 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]