واضح آرشیو وب فارسی:قدس: ادب جهان - امر نمادين: ناخودآگاه و بياختيار
ادب جهان - امر نمادين: ناخودآگاه و بياختيار
تينا امراللهي: ژاك مري- اميل لاكان(۱۹۸۱-۱۹۰۱)
روانكاو و پزشك فرانسوي. آرا لاكان بر مبناي مفاهيم فرويدي همچون ناخودآگاه، خود و مركزيت زبان شكل گرفته و به صورت بينارشته اي، زبانشناسي، فلسفه و رياضيات را دربر ميگيرد. در حقيقت لاكان از علوم ديگر به واسطه منابع استعاري آنها و در توضيح مفاهيم پيچيده بهره ميگيرد. وي در كنار روانكاوي در حوزههايي چون نظريه ادبي، نقد ادبي، فلسفه قرن بيستم فرانسه، تاريخ هنر و نظريه فيلم صاحبنظر بوده است.
لاكان در سال ۱۹۲۶ به عنوان روانپزشك فارغ التحصيل شد. در اين دوران وي به طور خاص تحت تأثير آثار هايدگر و هگل بود. وي در سال ۱۹۳۱ به عنوان روانشناس قضايي شروع به كار كرد و در سال ۱۹۳۶ اولين مقاله تحليلياش را درباره مرحله آينه به كنگره انجمن بينالمللي روانكاوي تقديم نمود. البته به نظر ميرسد در دهه ۱۹۳۰ لاكان بيش از روانكاوي سرگرم نظريات ادبي بوده است. وي در اين دوره با آندره برتون، پابلو پيكاسو و سالوادور دالي آشنا شد، در جلسه رونمايي از اوليس جيمز جويس شركت كرد و تمايل خود را به سوررئاليسم و ديدگاه نورمانتيك نسبت به ديوانگي به مثابه زيبايي بياختيار آشكار نمود. به واسطه اشغال فرانسه از سوي نازيها در ۱۹۴۰ انجمن روانكاوي پاريس منحل و لاكان به ارتش فراخوانده شد.
از سال ۱۹۵۳ لاكان مجموعه كنفرانسهايي به صورت هفتگي در پاريس برگزار ميكرد كه در آن تحت عنوان بازگشت به فرويد، به ماهيت زباني تشخيص و درمان بيماريهاي رواني پرداخته ميشد.
در روانكاوي لاكاني سوژه از سه امر خيالي، نمادين و واقع تشكيل ميشود: امر خيالي به واسطه امر نمادين ساخته ميشود و از اين رو شامل بعدي زباني است. اگر دال، اساس امر نمادين باشد، مدلول و دلالت، بخشي از امر خيالي خواهند بود. زبان تضمنهايي مربوط به امر نمادين و امر خيالي دارد؛ زبان در جنبه خيالياش گفتمان ديگري را تحتالشعاع قرار ميدهد. از سوي ديگر امر خيالي در رابطه فرد با بدنش تعريف ميشود.
لاكان مفاهيم ساختار و قانون را بدون زبان قابل تصور نميدانست. از اين رو امر نمادين جنبهاي زباني است. البته امر نمادين با زبان برابر نيست چراكه زبان شامل امر خيالي و امر واقع نيز ميشود. جنبه اصلي زبان در امر نمادين دالها هستند يعني اين بعد از تعريف زبان كه در آن هيچ چيز حضور بدون واسطه ندارد و حضور به واسطه تفاوتها امكان مييابد. امر نمادين همچنين حوزه «ديگري» است. ناخودآگاه، گفتمان اين «ديگري» تلقي ميشود. همچنين ميتوان در برابر حوزه طبيعت كه در امر خيالي مطرح ميشود، امر نمادين را حوزه فرهنگ دانست. امر نمادين جزء تعيينكننده ذهنيت است و امر خيالي صرفا تظاهر تاثيرات آن به شمار ميآيد.
برخلاف امر نمادين كه براساس تقابلها (حضور/غياب) شكل ميگيرد، در امر واقع هيچ غيابي وجود ندارد. اگر امر نمادين مجموعهاي از دالها با كيفيتي سلبي است، امر واقع كيفيتي يكپارچه و يكدست دارد. امر واقع بيرون از زبان قرار ميگيرد و ابژه اضطراب تلقي ميشود چراكه از هر نوع واسطهاي به دور است. لاكان بر اين عقيده بود كه آراي فرويد در باب لغزشهاي زباني، حضور زبان در نهاد ذهن را نشان ميدهد و ساختار ناخودآگاه مانند زبان است. ناخودآگاه بخشي جدا در ذهن كه ارتباطي با خودآگاه و خود زباني نداشته باشد، نبوده بلكه سازهاي است كه پيچيدگي ساختاري خودآگاه را دارد. وقتي نظريه سوسور درباره رابطه دال و مدلول به عنوان تعريف نشانه و قائل شدن به مفهومي سلبي كه دالها را در ارتباط با هم قرار ميدهد، در كنار آراي فرويد قرار گيرد، روشن است كه حركت دالها (عاملي كه به ايجاد معنا ميانجامد) ميبايست اساسا ناخودآگاه باشد.
لاكان معتقد بود كلمات در جريان حياتشان و در گردش ميان اهالي زبان، معنا و قدرت تازه پيدا كرده براي هر فرد تجلي تمايلات خاصي خواهند بود.
مهمترين تاثير لاكان در حوزه روانكاوي، مفهوم مرحله آينه بود كه به صورت سازهاي از عملكرد «من» چنانكه در تجربه روانكاوي متجلي ميشود، تعريف ميشد. لاكان مرحله آينه را نه صرفا لحظهاي در دوران رشد كودك كه به مثابه ساختار دائمي ذهنيت در نظر ميگيرد. در الگوي امر خيالي، سوژه دائما اسير تصوير خودش است. لاكان مرحله آينه را پديدهاي دوارزشي ميداند: يكي ارزش تاريخي كه نشانه نقطه عطفي در رشد ذهني كودك است و ديگري ارزش ساختاري رابطه خاص با تصوير-بدن. به بيان ديگر مرحله آينه، فراتر از پديدهاي در جريان رشد كودك، بر ماهيت تعارضي روابط دوطرفه اشاره دارد. به اعتقاد لاكان «من» براساس آن چيزي شكل ميگيرد كه طبق تجربه مشخص شده از «من» دور است (درك من از ديگري). اين غياب باعث شكلگيري حس تمايل ميشود.
لاكان ارتباط خود و تصوير بازتاب يافته را به صورت بيگانه شدن خود و امر خيالي تعريف ميكند. به بيان ديگر، بيگانه شدن سازه اصلي امر خيالي در نظر گرفته ميشود. امر خيالي حوزه تصاوير، تخيل و فريب است.
نقد ادبي روانكاوانه به آن شاخه از نقد ادبي مربوط ميشود كه در شيوه، مفهوم، نظريه يا صورت تحت تاثير سنت روانكاوي است كه از سوي فرويد مطرح شده بود. در اين رويكرد ادبي منتقدان، متن را نوعي رويا در نظر ميگيرند. براين اساس چنين تصور ميشود كه متن مفهوم حقيقياش را پشت مفهومي آشكار، پنهان ميكند. روندگذار از مفهوم حقيقي به مفهوم آشكار شامل فرآيندهاي تراكم و جابهجايي ميشود. منتقد، زبان و نمادپردازي متن را براي رسيدن به تفكر پنهان آغازين مورد مطالعه قرار ميدهد.
موضوع نقد ادبي روانكاوانه ميتواند روانكاوي نويسنده يا يكي از كاراكترها باشد. مفاهيم مربوط به روانكاوي را ميتوان در ارتباط با خود ساختار روايي، بدون در نظر گرفتن ذهن نويسنده، به كار گرفت (اين تفسير به واسطه تعريف لاكان از ناخودآگاه ايجاد ميشود كه ساختاري شبيه زبان دارد.
تلقي ساختاري مشابه زبان براي ناخودآگاه از سوي لاكان، به زبان نقشي مهم در ساخت تصور افراد از جهان پيرامون ميدهد اما در عين حال باعث ميشود ناخودآگاه، تمايزهاي اصلي ميان فانتزي و واقعيت را از ميان ببرد. مكاتب ادبي هريك رويكرد خاص خود را نسبت به خوانش متون به دست دادهاند. از جمله آنها ميتوان به مكتبهاي كمبريج و شيكاگو، فرماليسم روس، ساختارگرايي، نقد فمينيستي، نقد ماركسيستي، نقد نو، نوتاريخگرايي، نواومانيسم، پساساختارگرايي و واسازي اشاره كرد. در اين ميان نقد روانكاوانه به تحليل نقش انگيزههاي روانشناختي در شكلگيري رفتار و توليدات هنري افراد ميپردازد. سه مكتب اصلي روانكاوي به نام سه چهره اصلي در پيدايش نظريه روانكاوي، نامگذاري شدهاند: فرويد، يونگ و لاكان. نقد لاكاني كه از سال ۱۹۷۷ تاكنون ادامه دارد، براساس ديدگاه لاكان پيش ميرود كه ناخودآگاه و درك ما از خود، در امر نمادين زبان شكل ميگيرد و نه در امر خيالي تفكر پيش زباني.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]