واضح آرشیو وب فارسی:قدس: تحليلي از رخداد 11 سپتامبر و پيامدهاي آن ؛ بهانه سلطه!
دكتر حسين علايي- تحليلگر مسائل بين الملل
گروه سياسي: رخداد يازدهم سپتامبر، فرصت مناسبي را براي دولت آمريكا ايجاد كرد تا برنامه هايي را كه از پيش براي خاورميانه از
يك سو و تحقق نظم نوين جهاني از سوي ديگر طرح ريزي كرده بود، به اجرا درآورد.
زماني كه حادثه يازدهم سپتامبر رخ داد، بوش پسر به تازگي، به رياست جمهوري برگزيده شده بود و نو محافظه كاران قدرت را در آمريكا در اختيار گرفته بودند.
اين جريان سياسي به اصولي اعتقاد داشت كه حتي نسبت به محافظه كاران سنتي در اين كشور بسيار متفاوت و متمايز است و محور اصلي اين تمايز تأكيد ويژه نو محافظه كاران بر استفاده و به كارگيري قدرت نظامي براي حل مسايل و پيشبرد سياست خارجي آمريكاست.
دومين اصلي كه نو محافظه كاران به آن عقيده داشته و دارند، همان سياستي است كه در تحولات، دكترين «اقدام بيش دستانه» يا جنگ بيش دستانه نام گرفت. در اين ديدگاه، اعتقاد بر اين است كه بايد به مراكز تهديد امنيت ملي ايالات متحده پيش از آنكه بخواهند اقدامي انجام دهند، حمله كرد و تهديد را در نطفه خفه كرد.
سومين اعتقاد نيز در ديدگاه محافظه كاران كه نمود ويژه و زيادي هم در دولت بوش پسر داشت، نگاه امنيتي نسبت به اداره جهان است.
بنابراين وقتي حادثه يازدهم سپتامبر رخ داد، شرايط را براي اعمال چنين نگرشي فراهم و آن را تقويت كرد، زيرا به افكار عمومي آمريكا اين گونه القا شد كه مهمترين مسأله براي اين كشور امنيت است و از آنجا كه حمله به داخل خاك آمريكا در تاريخ اين كشور بي سابقه بود، دستاويز مناسبي فراهم گرديد تا دولت بوش افكار عمومي كشورش را براي ايجاد يك فضاي جنگي اقناع كند و برنامه تحقق اهداف طراحي شده براي سياست خارجي آمريكا را از منظر نو محافظه كاران به اجرا گذارد.
در همين حال، آمريكا در راستاي طرح نظم نوين جهاني مدنظر خود، به كنترل نقاط جديد هارتلند جهاني فكر مي كرد كه اگر بر آنها تسلط بيابد، مي تواند بر سراسر جهان مسلط شود و در چنين شرايط زماني ناگزير به چند مسأله مهم فكر مي كرد.
يكي از اين مسايل، كنترل منابع و خطوط انرژي به سمت جهان غرب بود كه بيشتر در خاورميانه و جهان اسلام و تمركز آن در شمال خليج فارس قرار داشت.
مسأله دوم در برنامه آمريكا اين بود كه توان روسيه را در بازسازي و بازيابي توان خود به عنوان يك ابرقدرت در برابرغرب را از آن سلب كند و بنابراين به آن نياز داشت كه با توسعه ناتو و حركت خزنده آن به سوي اروپاي شرقي و مرزهاي غربي روسيه و حوزه نفوذ سنتي اين كشور، اين منطقه حساس و استراتژيك براي روسيه را از دست اين كشور خارج كند و كشورهاي تازه استقلال يافته را به طور كامل به اردوگاه غرب پيوند دهد.
نكته ديگر، چگونگي اداره و كنترل اتحاديه اروپا و در آخر مهار چين به عنوان بزرگترين اقتصاد رو به رشد در خاور دور بود كه نو محافظه كاران براي تثبيت سلطه خود بر جهان بايد آن را به اجرا در مي آوردند.
بنابراين، با نگاه به چنين طرحها و برنامه هايي و موقعيتي كه از بروز حادثه يازدهم سپتامبر به دست آمده بود، آمريكايي هاي نو محافظه كار پروژه خود را كليد زدند و ابتدا به مركز القاعده كه در افغانستان بود حمله ور شدند و با ساقط كردن حكومت طالبان، اين كشور را در اختيار گرفتند.
اشغال افغانستان از دو جهت براي آمريكا حايز اهميت بود؛ نخست آنكه حكومت طالبان و پايگاه اصلي القاعده كه روزي ابزار در اختيار آمريكايي ها عليه شوروي سابق بود و اينك عامل تهديد كننده عليه حامي اوليه اش يعني آمريكا تبديل شده بود را از ميان برداشتند و دوم حضور مستقيم و پايگاهي مهم و استراتژيك در منطقه به دست آوردند.
پس از اشغال افغانستان، مرحله بعدي طرح آمريكا حضور و تسلط بر چاهها و منابع انرژي از جمله نفت و گاز خاورميانه به عنوان منابع اصلي تأمين انرژي جهان بود كه در آن مقطع زماني عراق و حكومت صدام، بهترين بهانه براي دستاويز قرار دادن و ورود به منطقه نفت خيز از اين منطقه بود.
در آن زمان، در عراق رژيمي حاكم بود كه در سال 1991 با حمله به كويت، اين كشور را اشغال كرده و يك بار در جنگ با آمريكا شكست را پذيرفته بود و به عنوان يك رژيم خشن و خطرناك در جمع كشورهاي عربي شناخته مي شد كه مهارش از دست آمريكايي ها خارج شده بود؛ بنابراين بهترين بهانه براي حمله بود.
دستاويزهايي مانند داشتن سلاحهاي كشتار جمعي و برنامه تسليحاتي اتمي نيز توجيه لازم را براي حمله فراهم مي كرد.
البته، اگر مسأله را ريشه اي تر بخواهيم ببينيم، انتخاب عراق شايد نوعي تخاصم شخصي از ناحيه بوش نيز بود، زيرا در سال 91 پس از شكست عراق و رفع اشغال كويت، هنگامي كه جرج بوش پدر به كويت سفر كرده بود، صدام با تدارك يك حمله موشكي قصد ترور او را داشت و اين مسأله انگيزه كافي را براي بوش پسر ايجاد مي كرد كه در شرايط زماني وقتي كه آمريكا نياز به حضور نظامي در خاورميانه و خليج فارس داشت، اشغال عراق را در دستور كار قرار دهد.
مسأله بعدي كه آمريكا با آن روبرو و در پي مهار آن بود و از حادثه يازدهم سپتامبر و فضاي سياسي آن در اين جهت استفاده كرد، فرهنگ اسلامي مقاومت بود كه به واسطه پيروزي انقلاب اسلامي ايران نضج گرفته و رو به تقويت بود.
پيشتر آمريكا براي رويارويي با تفكرات پيشرو مقاومت اسلامي با جريان سازي و فرقه پردازي مانند شكل دهي جريانها و گروهاي سلفي از جمله القاعده در مقام مقابله برآمده بود كه در نهايت اين جريان به عاملي عليه امنيت خودش تبديل شد و در واقع هم عاملي بود كه تفكر اسلامي ريشه دار در انقلاب ايران را مورد هجمه قرار مي داد و جنگ مذهبي را ترغيب مي كرد و هم خاستگاه اوليه خود را و حامي اصلي اش يعني آمريكا را به عنوان هدف مدنظر قرار داده بود.
بنابراين، آمريكا با يك موضوع جدي ديگر كه در برنامه هاي خود روبرو بودند، مسأله انقلاب اسلامي ايران و تفكر جاري ناشي از آن در منطقه بود كه حاكميت مردم مسلمان برسرنوشت خود را سرلوحه قرار داده بود. بنابراين، تضعيف جمهوري اسلامي ايران و تفكر اسلامي مقاومت جريان يافته از آن، بخش ديگري از دستور كار نو محافظه كاران بود.
براي اين هدف يعني تضعيف و مهار ايران، آمريكا نياز فراواني به حضور در نزديكي مرزهاي اين كشور داشت كه اشغال عراق و افغانستان در كنار حضور گسترده نظامي در خليج فارس آن را تأمين مي كرد.
در همين جهت، آمريكايي ها با به كارگيري ابزاري به نام منافقين كه درعراق تحت الحمايه واشنگتن بودند و بنابر اطلاعاتي كه مدعي بودند عوامل اين گروهك توريستي در اختيارشان قرارداده اند، برنامه هسته اي صلح آميز ايران را علم كردند و با طراحي اين پرونده مهمترين ابزار اعمال فشار و درگير كردن توان ايران را براي دور شدن از ساير مسايل و حوزه ها و تضعيف ارتباطهاي منطقه اي ايران طراحي كردند، به گونه اي كه به شكل دهي يك جبهه عربي عليه ايران و در نهايت صدور قطعنامه هاي شوراي امنيت منجر شد.
بنابراين، اگر بخواهيم به يك جمع بندي برسيم، بايد گفت آمريكا و بويژه نو محافظه كاران طرحهاي ياد شده را بيش از حادثه يازدهم سپتامبر طراحي و در دستور كار داشتند، اما رخداد بيستم شهريور فرصت و بهانه مناسبي را براي نو محافظه كاران در دوره بوش پسر فراهم كرد تا آن را اجرا و تسريع كنند و با يك قدرت نظامي كه موفق شده بود همراهي كشورهاي اروپايي را نيز به دست آورد، طرحهاي خود را در جهان اسلام و خاورميانه اجرا كند.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]