واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نتيجه تدبر و تفكر در قرآنتفسير«الكشاف عن حقائق»
نام اصلي اين تفسير «الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوده التأويل» است.نگارنده آن «ابوالقاسم محمود بن عمر خوارزمي» است و از آنجا كه مدّتي را مجاور كعبه سكونت گزيده بود، به «جار الله» معروف شد. وي در سال 467 در يكي از روستاهاي خوارزم به دنيا آمد و در سال 538 در زادگاهش وفات يافت. وي براي تكميل دروس خود به خوارزم، بخارا و خراسان رفت و مدّت زيادي را هم در مكه اقامت گزيد. او از دانشمندان بزرگ اهل سنت و بر مذهب معتزلي بوده و تفسير وي نيز مطابق با عقايد اين مشرب نگاشته شده است. «زمخشري» از دانشمنداني است كه بر زبان عربي مسلط و در زمينه لغت، شعر، علوم بلاغت و بيان چيرهدست بود و اين برجستگي و نبوغ علمي و ادبي وي باعث شد كه تفسير وي نيز از جنبه نكات ادبي و بلاغي برجستگي و امتياز خاصي داشه باشد.(1)دقت نظر و احاطه علمي مؤلف سبب شد كه تفسير كشاف از متقنترين تفاسير اهل سنت محسوب بشود؛ «تفسيري ارزشمند كه توانسته است زيبايي و جمال قرآن را جلوهگر ساخته و در روشنگري و كشف بلاغت و سحر بيان آن بينظير واقع افتد.» (2)اما از آنجا كه وي مفسري معتزلي است و در بسياري موارد به انديشه حنابله و اهل حديث و سلفيه اهل سنت حمله كرده، از سوي بعضي موافقان آن انديشه مورد هجوم و سرزنش قرار گرفته است. (3)از جمله نقاط درخشان اين تفسير توجه به فضايل ائمه عصمت و طهارت عليهم السلام است كه در جاي جاي آيات مربوط به آن، اين ارادت را آشكار ساخته و همين امر باعث شده كه بعضي او را شيعه پندارند كه با دقت در تفسير بعضي ديگر از آيات، معتزلي بودن وي آشكار ميشود.(4)ذكر داستان مباهله طبق نقل شيعه، فضيلت سوره هل أتي در مدح اهل بيت، ذكر حديث مودّت اهل بيت عليهم السلام ذيل آيه مربوط ، فقط بخشي از توجه وي به مكتب اهلبيت عليهم السلام است.روش زمخشري در تفسير كشاف اين است كه در آغاز، آيهاي را ميآورد. سپس لغات مشكل را معنا ميكند و آنگاه نظرات ديگران را درباره مفردات يا معناي جمله نقل ميكند. اگر اختلاف قرائتي باشد، مورد نقّادي قرار داده، در نهايت به بحثهاي بلاغي، ادبي و كلامي ميپردازد. از جمله ويژگيهاي مثبت اين تفسير آن است كه تفسير وي تقريباً عاري از اسرائيليات است.(5) حكايتي درباره سوره ذارياتاكنون به حكايتي كه زمخشري، درباره سوره ذاريات از قول اصمعي نقل ميكند، توجه كنيد.«اصمعي» (6) گويد: از مسجد بصره بيرون آمدم، ناگهان چشمم به يك عرب بياباني افتاد كه بر مركبش سوار بود. با من روبهرو شد و گفت: از كدام قبيلهاي؟ گفتم: از «بني اصمع»، گفت: از كجا ميآيي؟ گفتم: از جايي كه در آنجا كلام خدا را ميخوانند. پس گفت: براي من هم بخوان. من نيز آياتي از سوره «ذاريات» را خواندم؛ تا به آيه «و في السماء رزقكم و ما توعدون» (7) رسيدم. گفت: كافي است. برخاست و شتري را كه با خود داشت، ذبح كرد و گوشت آن را در ميان كساني كه رفت و آمد ميكردند، تقسيم كرد. شمشير و كمانش را نيز شكست و كنار انداخت و رفت. از اين داستان مدتي گذشت.هنگامي كه با «هارون الرّشيد به حج مشرف شدم، مشغول طواف بودم كه ناگهان شنيدم صدايي آهسته مرا ميخواند. نگاه كردم، ديدم همان مرد عرب است كه لاغر شده و رنگ صورتش زرد گشته (حكايت از عشقي آتشين در درون او ميكرد). به من سلام كرد و خواست بار ديگر همان سوره «والذّاريات» را براي او بخوانم. وقتي به همان آيه رسيدم، فريادي كشيد و گفت: ما وعده خداوند خود را به خوبي يافتيم. سپس گفت: آيا بعد از اين هم آيهاي هست. من آيه بعد را خواندم: «فَوَ رَبّ السماء و الارض إنّه لَحَقّ.» (8) بار ديگر صيحه زد و گفت: «به راستي عجيب است، چه كسي خداوند جليل را به خشم آورده كه اين چنين سوگند ياد كرده است؟ آيا سخن او را باور نكردهاند كه ناچار از سوگند شده؟» اين جمله را سه بار تكرار كرد و مرغ روحش به آسمان پرواز كرد.(9) پينوشتها:1. تفسير و مفسران، محمدهادي معرفت، ج2 ، ص308 به بعد؛ شناخت نامه تفاسير، ايازي، ص227، 228 .2. تفسير و مفسران؛ ج 2، ص 308 .3. همان.4. آشنايي با تفاسير قرآن مجيد و مفسران، رضا استادي، ص208 – 217 .5. شناخت نامه تفاسير، ص228 .6. نام او «عبدالملك ابن قريب» بود و در ايام هارون الرشيد ميزيست. حافظه عجيب و اطلاعاتي گسترده از تاريخ و ادبيات و اشعار عرب داشت و در سال 216 در بصره وفات كرد (تفسير نمونه، ج 22 ، ص 337، به نقل از الكني و الالقاب، ج 2، ص 37) .7. آيه 22 سوره ذاريات: «روزي شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده ميشود.»8. آيه 23 ذاريات: «به خداي آسمان و زمين سوگند كه اين مطلب حق است. درست همانگونه كه شما سخن ميگوييد.»9. تفسير كشاف، انتشارات دار الكتاب العربي، بيروت، ج4 ، ص 400. منبع:سروش وحي، ش 14 .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]