واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نمایش «میخواهم میوسوو را ملاقات کنم» به کارگردانی محمود عزیزی نگاهی دارد به مسائل ابدی و ازلی جاری در روابط زنان و مردان در یک محدوده زمانی کوتاه که بر بستر طنز جاری شده است.
انتخاب نمایشنامهای که مبتنی بر روابط و مناسبات جامعه قدیم روسیه است، این امتیاز را به کلیت کار داده که بدون ایرانیزه کردن و تلاش برای اخلاقی جلوه دادن مسائل در چارچوب اخلاقیات جامعه ما، تم درونی نمایش در تماشاگر رسوب پیدا کند.
نمایش حول محور مکانی به نام استراحتگاه گل آفتابگردان است که چند زوج به طور اتفاقی در آنجا جمع میشوند و دو روی سکه از نوسات عشقی- عاطفی آنها در یک زمان کوتاه نمود پیدا میکند.
تکصحنهای بودن نمایش هم این امکان را ایجاد کرده تا بازی بازیگران همراه با اکت و حرکت به شکل بیرونی و درونی باشد. به این مفهوم که همانطور که شخصیتها مرتب در حال رفت و آمد و جابجایی هستند، این جابجایی در موقعیتهای نمایشی آنها هم به تناوب رخ میدهد و این اتفاقی است که به بسط پیدا کردن این تغییرات بخصوص از وجه درونی کمک میکند.
یکی از کاراکترهای اصلی زنی متأهل است که از بیتوجهیهای شوهر دانشمند و مسن خود به تنگ آمده و در جستجوی هیجان و عشقی تازه دل در گرو میوسوو نهاده است. مردی که در هیچ لحظهای حاضر به قبول مسئولیت اعمال و احساساتی که از خود بروز داده نیست و به نوعی زن و عواطفش را به حالت معلق نگه میدارد.
حضور این شخصیت که خودش هم حالت بینابینی دارد در نمایش، کارکردی است و به واسطه رابطه با او است که شخصیتهای دیگر اشراف بهتری به موقعیت خود پیدا میکنند و با دیدی جدید به جایگاه قبلی خود بازمیگردند.
همچون همین زن عاشق خانهدار که به واسطه جا خالی کردن میوسوو و قایم شدن از دست شوهرش (دودکین) در کمد جاروها، شعله عشقش خاموش میشود و دوباره توجهاش به دودکین معطوف میشود که با شجاعت برای خاموش کردن آتش به خانه برمیگردد!
این تغییر نگاه همان وجهی را در این رابطه برجسته میکند که در رابطه زوج دیگر هم به گونهای دیگر بروز میکند، اینکه جذابیت نزد زنان تعبیر مشخص و روشنی ندارد و بیش از هر چیز به منش شخصیت در موقعیتهای خاص بازمیگردد.
همانطور که خانم مهندس کشاورزی با اینکه تلاش میکند به واسطه میوسوو توجهاش را از شوهرش بریده و جذابیت را در او جستجو کند، دوباره به سوی همان ملوان دیوانه بازمیگردد تا مهر تأیید را بر این وجه بزند.
کارکرد شخصیت میوسوو وقتی برجستهتر میشود که نه فقط این دو زن بلکه یک مرد هم در رابطه با او خود را به گونهای دیگر محک میزند تا این بار نه به عواطف بلکه به منافع جدیدی برسد.
هرچند مرد موفق میشود امضای میوسوو را برای کوپنهای رنگ بگیرد، اما اتفاق عمیقتر جایی است که زنش به دنبال او از این مکان سر درمیآورد و در یک مقطع زمانی کوتاه برشی از رابطه گذشته و حال این زوج و بازگشت آنها به وضعیت قبل با تجربهای جدید نشان داده میشود.
در انتها کسی که تنها میماند همان میوسوو است که به واسطه او، شخصیتها به جایگاه واقعی خود اشراف پیدا کرده و با عواطفی جدید موقعیت قدیم خود را تجربه میکنند.
«میخواهم میوسوو ...» بخصوص از این وجه که میتواند ارتباطی بیواسطه بین مسائل زوجها و آدمهایی از جامعه و زمانی دیگر با تماشاگرانی از جنس زمان و جغرافیایی دیگر ایجاد کند، اهمیت پیدا میکند. مسائلی که همیشه به قوت خود باقی هستند چراکه مرز باریک بین عشق و نفرت، صداقت و خیانت، راستی و دروغ نادیدنی و ناپیداست.
* عنوان مطلب برگرفته از مجموعه شعر «خنده در مراسم تدفین» علیرضا لبش است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]