محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830872194
گفتوگوي دنياي اقتصاد با دكتر حسن روحاني درباره امنيت داخلي ،سياست خارجي و اقتصاد ايرانبراي جراحي اقتصادي شتاب نكنيد
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: گفتوگوي دنياي اقتصاد با دكتر حسن روحاني درباره امنيت داخلي ،سياست خارجي و اقتصاد ايرانبراي جراحي اقتصادي شتاب نكنيد
كيوان مهرگان بخش پايانيعكس:حميد جاني پوربخش نخست گفت و گو با دكتر حسن روحاني روز گذشته در همين صفحه چاپ شد امروز بخش پاياني آن را مي خوانيم.
* آيا در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص، پژوهشي در رابطه با آثار اقتصادي تحريمها شده است؟
در مركز تحقيقات چند جورتحقيق انجام ميگيرد. يك نوع تحقيقاتي است كه ويژه مسوولان رده بالاي كشور است و معمولا طبقهبندي دارد و بيشتر از چهار الي پنج نسخه نخواهد بود. گاهي هم كمتر. يك سري گزارشاتي داريم براي مسوولان رده دوم كشور ميفرستيم يعني وزرا، معاونين وزرا، نمايندگان مجلس و برخي از نهادهاي ديگر. در چند سال اخير در اين زمينه گزارشهاي زيادي تهيه شده. بعضي از گزارشات ما گزارشات عامتري است كه به صورت پژوهشنامه، بهصورت كتاب، يا مطالبي كه در سايت مركز منتشر ميشود و اينها براي همه مردم است. ما در هر سه سطح هم كار كردهايم، هم تحقيق كردهايم و هم مطالب را براي مسوولان در ردههاي مختلف و همچنين مردم منتشر كردهايم.
* به نظر حضرتعالي اگر آن گزارشهاي سطح اول و دوم به گوش مردم برسد، مفاد آن را نگرانكننده خواهند يافت؟
اينطور نيست كه مردم ما بياطلاع باشند. مردم ايران مردم هوشياري هستند، مطلع هستند. دنياي امروز هم كه مثل قديم نيست. يعني قديم اطلاعات متكي بر روزنامههاي كشور و راديو و تلويزيون داخلي بود، ولي امروز مسائل ارتباط جمعي خيلي گسترده شده است به هر حال دسترسي نسل جوان ما به اينترنت، سايتهاي مختلف، ماهواره، راديوها، تلويزيونهاي مختلف خيلي زياد است. مشكلي ندارند مردم كه به اطلاعات دسترسي داشته باشند. اطلاعات خيلي بيش از گذشته است، يعني چند دهبرابر يا گاهي چند صد برابر گذشته است. بنابراين مردم مطلع هستند. مسائل اقتصادي را با زندگي خودشون لمس ميكنند. مسائل سياسي را مطلعاند. اينجوري نيست كه آگاه نباشند. من فكر نميكنم در دنيا خبر مهمي باشد كه مردم ازآن مطلع نشوند.
* اخباري هم در افواه است و همه درباره آن حرف ميزنند. مثلا كارخانه دار يا بازرگاني ميگويد كه من نميتوانم از طريق بانكهاي داخلي ال سي باز كنم و ...
به هر حال اينگونه مسائل چيزي نيست كه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي يا وزراي ما، يا كارشناسان بياطلاع باشند. چون اين كارخانهاي كه شما ميگوييد اين فرد ميرود براي آن كه جنس بخرد با مشكل مواجه ميشود، چند برابر آن، كارخانه دولتي داريم آنها هم اين نوع مشكلات را دارند. اين مشكلات فقط براي بخش خصوصي نيست براي بخش دولتي هم هست. بنابراين آنها هم ميدانند چه مشكلاتي وجود دارد براي اينكه بخواهند كالايي وارد كنند يا عمليات بانكي را انجام دهند. چيزي نيست كه به اعتقاد من از ديد دولت، توليدكنندگان، صنعتگران يا حتي مردم پنهان باشد. به هر حال وقتي شما يك جنسي را ميخواهيد وارد كنيد و با 10درصد 20درصد و 30درصد گرانتر وارد ميكنيد اين افزايش هزينه بر قيمت كالا اثر ميگذارد و مردم البته با چند ماه تاخير، اين مشكلات را حس ميكنند.
* بعضيها نسبت به آينده اقتصاد ايران خيلي بدگمان هستند و ميگويند اگر روند كنوني همين الان متوقف شود چه در حوزه داخلي و چه خارجي 10سال طول ميكشد كه كشور به جايگاه قبلي برگردد و اقتصاد روي ريل طبيعي خود قرار گيرد.
مدت زمان آن 10سال باشد يا كمتر يا بيشتر، من نميدانم ولي حتما زمان ميبرد. مثل يك بيماري است كه غير از دوران درمان، دوران نقاهت هم دارد، بايد زمان بگذرد تا برگردد به حالت اول. مسائل اقتصادي هم همينطور است يعني همه تحولات اينچنين است. يعني وقتي ارتباطات قبلي شما با دنيا دچار مشكل ميشود، وضع تغيير ميكند. مثلا وقتي بود كه با يك تلكس كالا وارد ميشد. يك وقتي با تلكس جنس نميآيد با تاييد يك بانك معمولي كالا ميآيد. يا حتي شركتهاي دولتي نياز به تاييد هيچ بانكي نداشتند و معاملات بزرگ انجام ميدادند با امضاي مديرعامل آن شركت. الان خيلي فرق كرده. اگر به قول شما همه چيز متوقف بشود و برگرديم به حالت اول، حتما زمان زيادي ميبرد. در بخشهاي مختلف زمانها فرق ميكند. يك مقدار هم برميگردد به دستگاههاي مالي و اعتباري كه با هم كار ميكنند. روند و روالي كه حالا بهوجود آمده و آييننامه و مقررات جديدي كه مانع شده و كمكم تبديل شده به روال جديد، خود اين تحولات 6 الي 7 ماه طول كشيده، حالا بازگشت آن 6 الي 7 ماه طول ميكشد كه عملياتي شود وقتي ميخواهد برگردد همان هفت ماه يا دو برابر آن يا سه برابر آن طول ميكشد، به روال عادي برگردد.
بازگشت به وضع اول آسان نيست، كليد برقي نيست كه زديم خاموش شود و دو مرتبه بزنيم و روشن شود، اينطور نيست. اين طول ميكشد و زمان ميبرد تا به صورت اول كه به تدريج و قدم به قدم به همه دستگاهها سرايت كرده برگردد. حالا اتفاقا وقتي ميخواهند مشكل درست كنند خيلي راحت ميگويند عوض شده و اين را اجرا كنيد و دستگاه يا بانك يا كارخانه و شركت، دستور را عملياتي ميكند، ولي وقتي ميخواهد برگردد وسواس هم دارد كه آيا حتما برگشته؟ حتما درست است؟ نكند دوباره دچار مشكل بشود. بنابراين بازگشت آن همواره با يك وسواس بيشتري صورت ميگيرد براي اينكه طرف ميخواهد ضرر نكند و لطمه اقتصادي نخورد. بنابراين طبيعي است كه يك زماني ميبرد تا برگرديم به نقطه اول.
* در اين دوران ريكاوري دشوار سياستمدارهاي خيلي شجاع بايد نامزد انتخابات رياستجمهوري بشوند، بر اساس قرائن قرار است حضرتعالي يكي از اين شجاعان باشيد. به نظر شما رييسجمهور آينده ايران براي دوران ريكاوري چه بايد بكند؟
از كجا اين قرينه را به دست آورديد؟ (با خنده)
* قرائن ما اين را ميگويد.
به هر حال ايام، ايام تخمينها و گمانهزنيها است. به هر حال، اول اينكه مردم ما خوب ميدانند كه انتخابات اين دوره بسيار بسيار مهم است. بيش از آنچه بعضي فكر ميكنند مهم است. انتخابات مجلس شوراي اسلامي سال گذشته پيشرو بود و انجام شد و امروز مردم شاهد مجلس هشتم هستند. خوب هر مقدار نمايندههاي مجلس بهتر، قويتر، آگاهتر، باشهامتتر، با سابقهتر و باتجربهتر باشند، مردم آثار آن را در قانونگذاري و نظارت ميبينند. دستگاه اجرايي هم به همين صورت است. مردم بايد بدانند كه راي آنها فوقالعاده تاثيرگذار است اين شايعات به اعتقاد من بسيار مخرب است كه برخي ميگويند كه راي ما هيچ تاثيري ندارد و در انتخابات شركت كنيم يا نكنيم، هر كه بايد از صندوق درآيد، درميآيد. اين جزو حرفهايي است كه براي آينده كشور بسيار خطرناك است. همه بايد احساس كنيم راي ما تاثيرگذار است. همه ما بايد احساس كنيم كه صندوقهاي ما امن است. حرفهايي مثل اينكه حسن مينويسيم، تقي از صندوق درميآيد، درست نيست. به اعتقاد من اين شايعات بدي است و نبايد به آن توجه كنيم. البته بايد برويم و واقعا نظارت كنيم. اگر شبههاي داريم برويم بالاي سر صندوق. برويم و راهحل پيدا كنيم. اينكه نرويم پاي صندوق بدترين راهحل است. اگر با اين افكار جلو برويم هرهدفي كه داشته باشيم به آن نميرسيم. ما بايد اين افكار را بزداييم و به مسوولان اجرايي كشور اعتماد كنيم. اگر هم درباره انتخابات دغدغهاي داريم برويم چارچوب نظارتي دقيق را برايش فراهم كنيم. از طريق نمايندگان مردم در مجلس، از طريق احزاب، از طريق سياستمداران، از طريق مطبوعات و رسانهها. برويم راهحل نظارتي بهتري را ارائه دهيم. به نظر من بسيار مهم است كه مردم بروند پاي صندوق انتخابات و كسي را برگزينند كه از ديد آنها توان و تجربه اين كار و شهامت آن را دارد. ما براي تشخيص اصلي بهتر از مردم سراغ نداريم. خود مردم هستند كه بايد دقت كنند، خود مردم هستند كه بايد صلاحيت افراد را بشناسند. خود مردم هستند كه نبايد تحتتاثير شايعات و تخريبها قرار گيرند. به هر حال تخريب هست در جامعه ما، متاسفانه در اين سالهاي اخير هم گسترده شده است و اخلاق انتخاباتي خيلي مطرح نيست. خيلي معنويت و فضايل اخلاقي آنطور كه انتظار ميرود وجود ندارد يك عدهاي ميآيند دروغ، تهمت، افتراء هرچه ميخواهند ميكنند. ما در انتخابات گذشته شاهد بوديم كه چه حوادثي در اين زمينهها رخ داد. به اعتقاد من راهحل اين مشكل در هوشياري مردم، آگاهي مردم و حضور مردم است. مردم هرچه هوشيارتر، آگاهتر و با حضور بيشتر در صحنه باشند، بهتر ميتوانند مشكلات را حل كنند و خداي نكرده هرچه مردم از صحنه انتخابات فاصله بگيرند ضررش براي كشور و مردم است. حال ممكن است پنج نفر كانديدا شوند، همه هم صالح و خوب باشند. ما نبايد خوب را برگزينيم. مسووليت ما برگزيدن آدم خوب نيست؛ برگزيدن صالحترين و بهترين است. ما بايد اصلح را برگزينيم. به هر حال مسووليت مهمي است و اميدواريم كه مردم به آن رسالت و مسووليت مهم عمل كنند.
* تاكنون سه مديريت در پرونده هستهاي تجربه كردهايم. مديريت حضرتعالي، مديريت آقاي لاريجاني و اين اواخر مديريت آقاي جليلي، ارزيابي شما از اين سه دوره چيست؟
بنده نميتوانم در اين زمينه قاضي خوبي باشم. خود مردم ميتوانند در اين مورد قضاوت كنند. آنچه كه من ميتوانم بگويم اين است كه اوايل كار بين برخي مسوولان و سياسيون اختلاف نظرهايي وجود داشت. من خوشحالم كه آن اختلافنظرها امروز حل شده است. مثلا اولين بحث اين بود كه آيا ما بايد به بازرسان آژانس اجازه ورود به كشور را بدهيم يا نه؟ خيلي بودند در سال 82 در روزنامهها مينوشتند در سرمقاله يا در مقالات كه جاسوسها را راه دادند. آژانس هستهاي همه جاسوسند، همه مزدورند، همه خائن هستند. الحمدالله اين مساله حل شد و حالا همه اتفاق نظر دارند كه آژانس ميتواند نظارت بكند.حتي برخي به مبالغه روي آورده اند تا جايي كه آقاي البرادعي را در حد يك منجي معرفي كردند. گفتند همه چيز دست البرادعي است و چقدر مرد منصف و خوبي است. به هر حال اينكه ميگويند هر تفريطي، افراطي دارد همين است. مساله دوم اين بود كه عدهاي معتقد بودند كه اساسا چرا بايد مذاكره كنيم. يكي از ائمه جمعه تهران مفصلا بحث كرد كه مذاكره با غربيها مضر و غلط است. اما الان همه اتفاقنظر دارند كه مذاكره راهحل خوبي است. همه ميگويند بايد مذاكره كنيم، بايد برويم حرف بزنيم. يك مقطعي بود كه ميگفتند مذاكره خوب است فقط با شرق، با غرب نبايد مذاكره كنيم. با هند، چين و با روس مذاكره كنيم.
الحمدالله اين هم حل شد. چون همه دنبال اين هستند كه با آقاي سولانا بنشينند و با او مذاكره كنند. به آقاي سولانا تلفن كنند با اروپاييها بنشينند، با آمريكاييها بنشينند. الحمدالله اين هم حل شد. اين جزو مسائلي بود كه خيلي فرازونشيب داشت. نكته بعد اين بود كه بعضيها ميگفتند كه شوراي امنيت چه عيبي دارد؟ اصلا خوب است كه ما برويم شوراي امنيت. اصلا به نفع ما است. يكي از روزنامهها چندين مقاله در اين زمينه نوشت كه شوراي امنيت برويم به نفع ماست. اون وقت ما ميگفتيم به نفع ما نيست. يك عده ميگفتند نه به نفع ماست. الحمدالله اين هم حل شد. من فكر ميكنم كه هيچكس شك ندارد كه بايد از شوراي امنيت خارج شويم. بعضيها ميگويند بايد خارج شويم، بعضي ميگويند بيخود پرونده به شوراي امنيت رفته، بعضيها ميگويند شوراي امنيت غيرقانوني است. هر تعبيري بكنيم پس چيز بدي است. نكته بعدي كه اختلاف نظر بود اين بود كه آيا مسائل خود را با آژانس حل كنيم يا نه؟ چون يك عده ميگفتند به آژانس چه ربطي دارد ما كار قانوني كردهايم. الحمدلله اين هم حل شد. چون ميگويند بايد مسائل را با آژانس حل كنيم. نكته بعدي اين بود كه ما ميگفتيم كه يك نوع اعتمادسازي با دنيا لازم است براي اينكه ما بتوانيم تعامل خوبي داشته باشيم. يك عده ميگفتند آنها بيايند به ما اعتماد بدهند، چرا ما به آنها اعتماد بدهيم. يك عده ميگفتند جاده دوطرفه است.
البته اين حرف درست است كه اعتماد جاده دو طرف است. من فكر ميكنم اين هم حل شده چون الان ميگويند بله ما حاضريم اعتماد بدهيم. ما آمادهايم براي هرگونه اعتمادي. من خوشحالم آن روزهاي اولي كه اينها بهعنوان تابويي بود، خيانت بود، جنايت بود، مرعوب شدن بود، ترسيدن بود، الحمدلله همه قبول كردند و رسيدند به اين نقطه واحد. من خوشحالم كه بسياري از اختلافات امروزه حل شده و همه رسيدند به آنچه ميبايست برسند، البته يك مقدار زمان گذشت و از اين سعي و خطا ما ضرر ديديم، ولي الحمدلله به توافق خيلي نزديكتر شديم. من فكر ميكنم كه حالا بايد همه دست به دست هم بدهيم و بتوانيم از اين مرحله عبور كنيم.
* آقاي دكتر آيا اين توافق و همگرايي فقط مختص به اين دولتمردان و اين دولت است؟ آيا ما ميتوانيم اين همگرايي را براي دولتهاي آينده ببينيم كه بتوانند با غرب وآمريكا مذاكره كنند؟
اميدواريم كه اينچنين باشد. البته بعضيها ميگويند كه اگر يك دولت ديگري باشد باز قيمت چلوار گران ميشود، چون كفنپوش زياد ميشود. از اين حرفها ميزنند، ولي من اميدوارم اين طور نباشد. بايد به اين نقطه نظر برسيم كه به منافع ملي بينديشيم، به امنيت بينديشيم، به مصالح ملت بينديشيم. رفتن در مسير منافع گروهي و جناحي و حزبي و در نظر نگرفتن منافع ملي و امنيت ملي و مصالح ملي بسيار خطرناك است. اميدوارم برويم به سمتي كه مصالح ملي را بر مصالح فردي، جناحي و حزبي ترجيح بدهيم.
* چه شرايطي دولتمردان ما رابه اين نقطه رساند كه رضايت بدهيم كه با آمريكا سر ميز مذاكره بنشينيم و آيا مذاكره ژنو آغاز خوبي بود براي اين روند و ميشود تداوم پيدا كند يا خير؟
ببينيد آن زمان كه ما مذاكره ميكرديم فقط سه كشور اروپايي بودند. سه وزيرخارجه از سه كشور بودند، معمولا سولانا هم شركت ميكرد. آن مقطع يك بحثي بود كه روس و آمريكا هم ميتوانند به مذاكرات بپيوندند. ما در داخل كشور نتوانستيم در اين زمينه به اتفاق نظر برسيم. بعد از آن كه پرونده ما رفت به شوراي امنيت چون آنجا پنج قدرت بزرگ بودند كه حق وتو دارند در آنجا مطرح شد و آلمان هم چون از قبل بود، به جمع اعضاي دائم شوراي امنيت اضافه شد و گروه 1+5 يا به قول اروپاييها 3+3 يعني سه كشور اروپايي كه قبلا بودند و سه كشور جديد كه آمريكا و چين و روس شكل گرفت. بنابراين خود آنها آمدند و اين جمع را تبديل كردند به جمع 1+5 و خود آنها آمدند و مطرح كردند كه مذاكرات با چه پيششرطي باشد. بعد كه آنها مطرح كردند ما ديگر هيچوقت رد نكرديم. البته اينها همه در دولت جديد اتفاق افتاد. هيچوقت ما نگفتيم با جمعي ازكشورها كه آمريكا در ميان آنها باشد مذاكره نميكنيم. ما هميشه ميگفتيم آمادهايم براي مذاكره، اما بدون پيششرط. پس هم آنها اعلام كردند و هم دولت ايران موافقت كرد. نكته ديگر آن كه آمريكاييها ابتدا ميگفتند در مذاكرات ژنو شركت نميكنيم، ولي درست در آستانه اين مذاكرات آمريكاييها اعلام كردند كه ما حضور پيدا ميكنيم. من نميدانم دليل حضور آمريكاييها چه بوده ولي فكر ميكنم آنها تصور ميكردند در اين مذاكرات ايران با 1+5 به توافقي دست پيدا ميكند و آمريكاييها ميخواستند در اين توافق حضور داشته باشند و نميخواستند كه توافقي حاصل شود بدون حضور آنها. آمريكاييها گمان ميكردند درمذاكرات پيشرفت قابلملاحظه خواهد شد و به اين دليل آمدند، ولي چنين اتفاقي نيفتاد. ضمن اينكه اين يك جلسه در واقع يك پيش مذاكره بود كه بحث شود مذاكره چگونه شكل بگيرد. البته ممكن است علت حضور نماينده آمريكا شرايط انتخاباتي در آمريكا هم باشد.
چون حزب رقيب يكي از ايرادهايش عدمحضور آمريكا در مذاكره با ايران است.
* انتخابات آمريكا دو ماه ديگر برگزار ميشود. برخي در ايران اميدوارند با شكست نامزد جمهوريخواهان و روي كار آمدن باراك اوباما نامزد دموكراتها، شرايط ايران بهتر شود. به نظر شما تغيير رييسجمهور در آمريكا شكل و محتواي روابط تهران و واشنگتن را عوض خواهد كرد؟
بله، خيليها معتقدند كه اگردموكراتها سر كار بيايند براي ما بهتر است. ما در مقام عمل و بر اساس تجربههاي پيشين هرگز چنين چيزي نديدهايم. تمام تهديدهاي اصلي آمريكا عليه ما يا در زمان جيمي كارتر اتفاق افتاد كه يك دموكرات بود يا بيل كلينتون كه او هم دموكرات بود. يعني داستان طرح تحريم داماتو، به هم زدن قرارداد كونوكو و امثال اينها در دورهاي بود كه كلينتون سر كار بود. جورج بوش وقتي آمد همان تحريمها ادامه پيدا كرد. تحريم جديدي عليه ما اتفاق نيفتاد. بله لحن تهديد نظامي در دوران جمهوريخواهان بيشتر بوده ولي كيك و انجيل در زمان رونالد ريگان جمهوريخواه فرستاده شد. در دوران دموكراتها اينها اتفاق نيفتاد. اما در نهايت من فكر ميكنم در مقام عمل تفاوت چنداني نباشد و اتفاقي نيفتد. يعني فكر نميكنم با آمدن كسي مثل اوباما تحول عمدهاي رخ بدهد.
البته ممكن است فضا براي مذاكرات در دوران دموكراتها بهتر از دولت جمهوريخواهان باشد. منتها وقتي هم فضا، فضاي مذاكراتي باشد بايد دولتي در ايران سر كار باشد كه توان اين كار را داشته باشد. يعني قدرت مذاكره را داشته باشد والا آن هم يك فرصت از دسترفتهاي خواهد بود.
* اجازه بدهيد به مباحث اقتصادي برگرديم. ماهها است كه طرح تحول اقتصادي يا به تعبيري ديگر جراحي اقتصادي مطرح شده است. دولت اميدوار است با اجراي طرح، بسياري از مشكلات اقتصادي را حل كند و منتقدان معتقدند اگر پيشزمينهها فراهم نشود، تبعات بسيار بدي خواهد داشت. به نظر حضرتعالي آيا اين طرح عملياتي است؟ اصرار رييس دولت بر اجراي اين طرح ولو تا پايان آخرين روز دولت ناشي از چيست؟ و اساسا اين طرح ميتواند تحولي ايجاد كند يا خير؟
اصل اين طرح كه يارانهها بايد روزي حذف يا هدفمند شود و در مسير درستي قرار گيرد، سخن درستي است و در چارچوب برنامه است و برنامه هم دنبال اين بوده است كه ما يارانهها را هدفمند كنيم، چون اصل يارانهها يك مسكن است. اقتصاد سالم با يارانه معمولا سازگار نيست. اقتصاد سالم بايد بدون يارانه باشد. حالا اينها كه نميخواهند يارانهها را بردارند. الان بحث هدايت يارانه است. يعني الان يارانه به همه داده ميشود اينها ميخواهند يارانهها را به يك عده بدهند و به يك عده ندهند، بنابراين اصل اين فكر كه ما ميخواهيم به دنبال ساماندهي يارانهها و يك روزي حذف يارانهها باشيم، فكر درستي است. منتها چگونه آن را اجرا كرد و به چه صورت. با چه مقرراتي بايد اين كار بشود. چون اولين كار اين است كه دولت لايحهاي را بايد ببرد به مجلس و مجلس بايد تصويب كند. چون ماده 3 برنامه پنج ساله چهارم روند خاصي را براي آن پيشبيني كرده است پس دولت بايد لايحهاي براي اصلاح آن قانون ببرد به مجلس. دوم اينكه چون اين كار بزرگي است بايد اجماع نظري در داخل كشور بهوجود بيايد و همه جناحها، گروهها، مجلس، دولت، قوه قضائيه و مجمع تشخيص نسبت به نحوه اجراي آن همنظر باشند. نكته بعد اين است كه كار به اين بزرگي را با اين شتاب نميشود انجام داد. كار به اين بزرگي نياز به تامل و دقت و كارشناسي و برنامهريزي دارد. اصل كار خوب است ولي چون دوره دولت رو به پايان است، شتاب اين كار معقول نيست. بايد به هر كاري همان زماني كه احتياج دارد به آن بدهيم. ضمن اينكه وقت بدي براي شروع اين كار انتخاب شده است. براي اينكه اين شبهه به وجود آمده كه اين كار براي انتخابات است.
وقتي چنين شبههاي هست؛ چرا ما اين كار را بكنيم. ميتوانيم براي آن برنامهريزي بكنيم، گروه كارشناسي تشكيل بدهيم اما اجراي آن را بگذاريم براي دولت بعد. هر دولتي كه بيايد بايد دنباله كارهاي قبلي را بگيرد.به هر حال اين شبهههاي ي كه بهوجود آمده، اصل اين طرح را زير سوال ميبرد. چون بسياري از مردم فكر ميكنند كه دولت دنبال راي جمع كردن است.
مساله بعد اين پرسشنامههايي است كه دولت توزيع كرده. من نميدانم معني آن چيست؟ چون دولت قبلا گفته بود كه ميخواهد در مرحله اول بين همه مردم پول تقسيم كند و همه دهكهاي درآمدي مشمول طرح تقسيم هستند. اگر اينطور است كه به اين پرسشنامه احتياج ندارد. براي تمام خانوارها يك حساب ملي باز كنند و پول را به حساب بريزند. اگر هم قرار است پولي به دهكهاي بالا تعلق نگيرد و محدود به خانوارهاي كم درآمد باشد، فقط خانوارهاي مشمول طرح بايد پرسشنامه پر كنند. پس شيوه اجرا را من درست متوجه نيستم، مبناي آن چيست؟ ضمن اينكه درباره طرح به اين مهمي يك صفحه مكتوب نداريم كه بخوانيم، همه اش حرف ميزنند. مسوولان ميآيند سخنراني و مصاحبه ميكنند. طرح به اين مهمي بايد مدون شود و بيايد روي كاغذ. ما حتي از نمايندگان محترم مجلس پرسيديم كه آيا براي شما چيزي فرستاده شده؟ گفتند نه، چيز مكتوبي نيامده است.
طرح به اين مهمي بايد به صورت مدون و مكتوب منتشر شود تا كارشناسان و اهل نظر درباره آن حرف بزنند، نقد كنند و به يك جمعبندي برسند، بعد بروند براي اجراي طرح. به نظرم اصل كار و هدف آن، هدف خوبي است، زمان آن زمان خوبي نيست، سرعتي كه براي اين كار وجود دارد، دليلي ندارد و مطلوب نيست، پخش اين پرسشنامهها براي اين مقطع دليلي براي آن نمييابيم.
بنابراين به اعتقاد من چون هدف بسيار مهم و خوب است پس بهتر است در يك وسعت وقتي اين بحث مطرح شود و بعد مدون شود و بيايد روي كاغذ و در اختيار نمايندگان مجلس، نخبگان، اهلنظر و اقتصاددانان قرار گرفته و طرح پخته شود ، سپس براي اجرا برنامهريزي شود. ضمنا پرداخت يارانه به صورت نقدي تبعات تورمي زيادي دارد و علاوهبر آن آثار سوء زيادي خواهد داشت. ظاهرا تجربه پرداخت نقدي يارانه در ديگر كشورها هم سابقه ندارد. زمان براي اين طرح، زمان مناسبي نيست چون دولت در سه سال گذشته حجم نقدينگي را بيش از دو برابر كرده و در اين شرايط ميخواهد از يك طرف قيمت حاملهاي انرژي را گران كند و از طرفي پول نقد تقسيم كند. عدمتوجه به ثبات سياست هدفمند كردن يارانه تبعات اجتماعي – سياسي ناگواري را خواهد داشت. خلاصه سخن آنكه، اصلاح نظام قيمتها امري مثبت و ضروري است، اما لازمه آن اعمال سياستهاي ديگر و تنظيم بستر مناسب براي اجراي آن است.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
-
گوناگون
پربازدیدترینها