تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854908584




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب انديشه - آل احمد متأثر از آدميت


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كتاب انديشه - آل احمد متأثر از آدميت


كتاب انديشه - آل احمد متأثر از آدميت

فرشاد قربانپور:روش تحقيق و نوع تاريخ‌نگاري دكتر فريدون آدميت موضوعي بود كه با دكتر ماشاءالله آجوداني نويسنده كتاب‌هاي بحث برانگيز «مشروطه ايراني»، «يا مرگ يا تجدد»، «هدايت، ناسيوناليسم و بوف كور» پي گرفتيم. آجوداني برجستگي‌هاي بي‌شمار كار آدميت را مي‌ستايد و از سوي ديگر انتقاداتي را نيز بر كار و نوع تحقيق آدميت وارد مي‌كند. يكي از مسائلي كه او مطرح مي‌كند آدميت را به عنوان تاريخ‌نگاري كه انديشه‌اي هگلي نسبت به تاريخ دارد نشان مي‌دهد. مشروح اين گفت‌و‌گو در ادامه مي‌آيد.

آدميت به تاريخ‌نويسي غير قابل چشم پوشي در تاريخ معاصر تبديل شده است. از اين جهت شما براي آدميت چه نقشي در اين تاريخ‌نويسي قائل هستيد؟
نقش آدميت در تاريخ‌نويسي معاصر بسيار مهم است. به اين معني كه او بنيانگذار شيوه مدرن تحقيق و تحليل انديشه در ايران است، چراكه براي اولين‌بار آدميت با بهره‌گيري از متدولوژي مدرن، تاريخ‌نگاري مدرن را به شيوه‌اي مي‌آغازد كه آگاهانه قصد دارد كه از وصف وقايع و رويداد‌ها عبور كرده و به تحليل وقايع و رويدادها به شكل تاريخي بپردازد. اين در واقع نسبت به تاريخ‌نويسي گذشته ما گسست تلقي مي‌شود. اگر ما احمد كسروي را در اين زمينه استثنا قرار دهيم كه كمي سعي كرد تا در اين راستا تلاش كند و مسائل تاريخ سياسي را به شكل رابطه علت و معلولي ببيند، مابقي كساني كه در رابطه با مشروطه ايران و تاريخ آن صحبت كرده‌اند بيشتر شرح وقايع گفته‌اند و نگاه تحليلي و انتقادي به تاريخ نداشتند. آدميت براي نخستين‌بار در ايران تاريخ‌نگاري جديد را كه مبتني بر متدولوژي انتقادي است به‌كار مي‌گيرد و تلاش مي‌كند با نقد منابع، ويژگي‌هاي آنها را نشان ‌دهد تا منابع اصلي را از منابع غير اصلي بازشناسي كند. از يك طرف ديگر او با تحليل انتقادي وقايع سعي كرد تاريخ تحليلي را در ايران آغاز كند. به اعتقاد من اين تلاش بسيار ارزنده و درخشان است. در واقع تاريخ‌نويسي جديد و پيشرو در ايران با آدميت آغاز مي‌شود. اگر چه در كار او نواقص و محدوديت‌هايي هست اما به نظر من هر جا سخن از تاريخ‌نويسي دوران قاجار و مشروطه باشد نام آدميت به عنوان آغازگر تاريخ‌نگاري مدرن برجسته و روشن خواهد بود و در تاريخ خواهد ماند. مهم‌تر از اين، برداشت‌ها و تحليل‌هايي است كه آدميت از تاريخ مشروطه وارد وجدان فكري جامعه كرد، چه به لحاظ جنبه‌هاي مثبت كه باعث آشنايي نسل‌هاي بعدي با شيوه‌هاي تاريخ‌نگاري مدرن شد و چه به لحاظ تاثيرات نامناسب و ناخوشايندي كه داشت بسيار تاثير‌گذار بود. يعني همين نوع تاريخ‌نگاري توانست بر ذهن و زبان عده‌اي تاثير بگذارد. نكته ديگري هم كه در مورد آدميت بايد به‌طور روشن بگويم اين است كه او با ديدگاه هگلي به تاريخ به عنوان يك جريان پيشرفت مي‌نگريست. او همواره در نوشته‌هاي خود از عقلانيت تاريخي صحبت كرده و از تاريخ به عنوان يك جريان عقلاني ياد مي‌كند. به همين خاطر در آثار او نيز نكاتي در اين رابطه وجود دارد. از جمله او در پيشگفتار كتاب «شورش بر امتياز نامه رژي» مي‌نويسد: «توضيح در نگرش تاريخي خود بدهم، از نظرگاه تفكر تاريخي، مفهوم تاريخ بيان وقايع تاريخي است بدان گونه كه وقوع يافته‌اند، يعني نه كم و نه بيش، با همه زير و بم و سايه روشن آنها، شناخت وقايع و حوادث هست و طريق تحليل علل و عوامل آنها، يعني عللي كه خصلت فاعلي دارند و عواملي كه به درجات تاثير فعلي داشته است و يا تعيين‌كننده بوده است و بالاخره تحليل مجموع واقعيات و علل و عواملش در تعقل جريان تاريخي و همه اينها به راه يك مقصد است كه گذشته قابل فهم باشد». در اين مبحث است كه او از تعقل جريان تاريخي حرف مي‌زند و يا مثلا در آخرين اثري كه تحت عنوان جلد دوم «ايدئولوژي مشروطيت، مجلس اول و بحران آزادي» درباره مشروطه منتشر كرده است، مي‌نويسد: «در تعقل تاريخي، تاريخ جريان است در توالي حوادث، حوادثي كه نه در خلاء وقوع مي‌يابند و نه اسرارآميز هستند بلكه قانون منطقي ترتب معلول حاكم بر سلسله حوادث است. هر حادثه تاريخي حادثه ديگري را به دنبال مي‌آورد... تفكر تاريخي عنصر اصلي تاريخ‌نويسي جديد است. كار مورخ گردآوردن واقعيات از هر قبيل و تلنبار كردن آنها به صورت خشك استخوان در موزه آثار باستاني نيست». از اين نمونه‌هايي كه خواندم، مي‌بينيم كه آدميت عميقا به مسئله تعقل تاريخي اعتقاد دارد و اين تعقل تاريخي مفهومي بازمانده از انديشه هگلي و بنياد تفكر غربي است كه تاريخ را به عنوان يك مسير پيشرفت مي‌بيند. در واقع معتقدند كه تحول تاريخ به سوي پيشرفت و گسترش و بهبود زندگي است. آدميت نيز چنين نگرشي داشت. اما در ضمن او درباره نحوه ديد تاريخي‌‌اش ‌انصافي هم داشت كه من كمتر در آثار مورخان ايراني ديدم. آدميت در سال 1348 شمسي در پيشگفتار چاپ سوم كتاب «اميركبير و ايران» بر نكته‌اي تاكيد مي‌كند. او مي‌نويسد: «روش من تحليلي و انتقادي است. در واقعه‌يابي نهايت تقيد را دارم. در سرتاسر كتاب سخني نگفته‌ام كه مستند نباشد و سندي ندارم كه معتبر نباشد. ولي در تحليل تاريخ خود را آزاد مي‌دانم و استقلال راي دارم. آن جهتي از تفكر تاريخي مرا مي‌نمايد. معيار داوري‌هاي تاريخي ارزش‌هايي است كه اعتقاد دارم و به آنها خو گرفته‌ام؛ ارزش‌هايي كه مبناي عقلي دارند نه عاطفي اما هيچ اصراري ندارم كه مورد پذيرش همگان باشند».
اين نكته كه آدميت در سال 1348 صريحا مي‌گويد در تحليل تاريخي خود را آزاد مي‌دانم و استقلال راي دارم نكته بسيار مهمي است. آدميت از ارزش‌هايي سخن مي‌گويد كه مبناي عقلي دارند. اين همان ارزش‌هايي است كه من تحت عنوان برداشت هگلي از تاريخ ياد كردم. او اين شرافت را داشت كه اين نظر را تصريح كند و به ديگران بگويد كه اين مبناي نگرشي در آثارش وجود دارد. اين در واقع نسبي بودن اين داوري‌ها را نشان مي‌دهد و همچنين نشان مي‌دهد كه در نوع تفكرش نسبت به تاريخ صداقت داشت. او نمي‌خواست سر خواننده كلاه بگذارد. از اين صداقت و صراحت لهجه در آدميت بايد قدرداني كرد. به اعتقاد من اين مسائل نشان‌دهنده آن است كه ما با مورخي سرو كار داريم كه نخستين بار با شيوه‌هاي جديد تاريخ‌نگاري هم به لحاظ متدولوژي و هم به لحاظ تحليل تاريخي، كار بازنگري تاريخ عصر تجدد در ايران را آغاز كرده است و كتاب‌هاي بسيار مهمي هم منتشر كرده است. نمونه‌هاي تك‌نگاري‌هايي كه در مورد تاريخ انديشه انجام داد: انديشه‌هاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده، انديشه‌هاي ميرزا آقاخان كرماني، يا كتاب طالبوف و يا كتاب «انديشه ترقي و حكومت قانون عصر سپهسالار» كه قهرمان اصلي آن سپهسالار است او سعي مي‌كرد از طريق اين شخصيت‌ها كه نمايندگان فكري يك جريان مهم تاريخي هستند تاريخ آن دوره‌ها را توضيح دهد. اينها سرمشق‌هايي بود براي تاريخ‌نگاران بعدي. از اين جهت آدميت در شكل‌دهي تاريخ‌نگاري جديد در ايران نقش داشت. به‌طور غير مستقيم نيز در تربيت مورخان جديد سهيم بود. اينها اهميت كار آدميت را نشان مي‌دهد.
سوال من هم همين بود. به نظر شما تاثير آدميت بر تاريخ نويسي بعد از خود چگونه بود؟
به اعتقاد من هيچ كسي پس از آدميت درباره تاريخ دوران مشروطه و قاجار سخن جدي‌اي نگفته و تحليل مهمي نكرده است مگر اينكه به آدميت رجوع كرده باشد. اين تاثير هميشه وجود داشت. مورخان بعدي ناگزير بودند كه آثار آدميت را نگاه كنند و همين شيوه تحقيق و اصراري كه آدميت در رجوع به منابع دست اول داشت و شيوه انتقادي تحليل تاريخي، چيزي بود كه از آدميت به مورخان ديگري كه پس از او آمدند انتقال پيدا كرد. بنابراين هر كسي كه پس از آدميت در مورد تاريخ دوره قاجار و مشروطه كتاب نوشته و بحث كرده است لاجرم به نوعي از آدميت متاثر است. حتي آنجايي كه به نقد آدميت مي‌نشينند باز هم از او متاثر هستند. يعني آنجايي كه به مخالفت با آدميت بر مي‌خيزند باز هم در مخالفت با او است كه مباحث خود را طرح مي‌كنند، چراكه او در اين زمينه يك اتوريته بود. او چه به صورت اثباتي و چه به صورت سلبي روي مورخان ديگر تاثير نهاده بود.
شما تاكيد كرديد كه آدميت به برداشت هگلي از تاريخ معتقد بود. از سوي ديگر خود آدميت در«آشفتگي فكر تاريخي» از جرياني كه افرادي همچون آل‌احمد، شريعتي و بازرگان به آن وابستگي دارند انتقاد مي‌كند. انتقاد او به اين مسئله است كه اين جريان به همان تعقل تاريخي و مسيري كه تاريخ به هر حال مي‌پيمايد بي‌توجه هستند. منظور شما هم در توضيح سوال قبلي همين بود؟
بخشي از آن معطوف به اين مسئله است. در واقع همانطور كه مي‌گوييد اين مسئله در بخشي از نگاه هگلي به تاريخ ديده مي‌شود. درواقع آنجايي كه هگل از نيرنگ تاريخ سخن مي‌گويد، يعني وقايع يك سمت و سويي را نشان مي‌دهند اما در نهايت به سمت و سويي ديگر خواهند رفت و چيز ديگري نمود خواهد يافت. اما آن جزوه آشفتگي در فكر تاريخي در واقع پاسخي بود به شرايط نامناسب سياسي در ايران و برداشت‌هايي كه جريان‌هاي مختلف از آل‌احمد، شريعتي، بازرگان، حزب توده و... داشتند. او قصد داشت اين جريان‌ها را به پرسش بگيرد و بگويد اين نوع برخورد با تاريخ و اين نوع رفتار كردن راه به جايي نخواهد برد. درواقع آن نوشته نقدي بود بر فضاي تاريخي آن دوره و شرايطي ذهني كه بر آن دوره حاكم بود. اما جالب اين است كه آدميت به امثال آل‌احمد و شريعتي و ديگران ايراد مي‌گيرد در حالي كه خود آل‌احمد در محكوم كردن جريان‌هاي روشنفكري مشروطه‌خواه تحت تاثير آدميت بود. يعني آدميت بر زبان انداخت كه «ملكم مي‌گفت اخذ تمدن غربي بدون تصرف ايراني». اين حرف را آل‌احمد از آدميت نقل مي‌كند و آنوقت مي‌گويد كه تمام اين روشنفكران جاده‌صاف‌كن امپرياليسم و غربزده بودند. در حالي كه وقتي ملكم را مي‌خوانيم، مي‌بينيم كه واقعيت چيز ديگري است. تمام تلاش ملكم اين بود كه در روزنامه قانون بيان شرعي و ديني از تمدن غربي به‌دست بدهد. او براي نخستين بار روحانيون را تشويق مي‌كند كه به‌طور مستقيم در كار سياست مداخله كنند. اما آل‌احمد اين مسائل را نمي‌دانست. چرا؟ چون اين مسائل در تاريخ‌نگاري آدميت غيبت داشت. اخذ تمدن غربي چنان در نوشته آدميت پر رنگ شد كه او در نهايت به اين نتيجه مي‌رسد كه ملكم مي‌گفت: «اخذ تمدن غربي بدون تصرف ايراني». در حالي‌كه در هيچكدام از نوشته‌هاي ملكم همچين حرفي وجود ندارد. اين برداشت خود آدميت بود از نوشته‌هاي ميرزا ملكم‌خان. همين برداشت باعث مي‌شود كه آقاي جلال آل‌احمد بنويسد كه تمام روشنفكران آن دوره غربزده بودند و اشتباه آنان هم اين بود كه با روحانيون همراهي و همدلي نكردند. منظور من اين است كه خود آل‌احمد هم متاثر از آدميت بود. اين مسئله تاثير‌گذاري انديشه‌هاي آدميت را بر جامعه ما نشان مي‌دهد و اين تاثير‌گذاري هم لزوما در همه جا مثبت نبود.
شما حضور آدميت را در تحولات معاصر‌تر ايران چگونه مي‌بينيد. بسياري معتقدند كه حتي كتاب آشفتگي در فكر تاريخي را نمي‌توان به عنوان اثري كه حضور آدميت را در جريان‌هاي متاخر تاريخي نشان دهد ارزيابي كرد بلكه آن نوشته‌اي است كه به دوران گسترده‌تري از تاريخ قابل تعميم است. نظر شما چيست؟
بالاخره انتشار اين كتاب در آن زمان نشان‌دهنده حضور و توجه او به مسائل تاريخي است. اين كتاب نقد بسيار تندي بر جريان‌هاي سياسي جامعه ماست. اما به‌طور كلي حضور آدميت در تاريخ چند سال اخير ايران چندان مشخص و جدي نيست. حتي كتاب «شورش بر امتياز نامه رژي» هم كه حضور تاريخي آدميت را نشان مي‌دهد و قصد دارد كه در آن واقعه تحريم تنباكو را مورد بحث قرار داده و پيشگامي ميرزاي شيرازي را مورد سوال قرار دهد. از نظر او ممكن است افراد ديگري اين سند ( تحريم تنباكو)را جعل كرده باشند. حرف آدميت اين است كه اين در واقع خواست تجار بود كه بر ميرزاي شيرازي و ديگران تحميل كردند. البته اين مسئله حضور آدميت را در فضاي سياسي دوران اول انقلاب نشان مي‌دهد. گرچه آدميت معتقد است كه اين مطلب را قبلا نوشته است و اكنون به‌طور جداگانه آن را منتشر مي‌كند. اما هر چه جلو‌تر مي‌آييم آدميت كم‌كم كنار مي‌كشد و در نهايت به سكوت مي‌نشيند، به اين معني كه كاري اساسي و استخوان‌دار انجام نمي‌دهد. اين البته نشان‌دهنده شرايط اجتماعي ماست. حتي وحشت از سانسور چنان بر آدميت اثر مي‌گذارد كه در جلد دوم ايدئولوژي نهضت مشروطه كه با عنوان «بحران آزادي و مجلس اول» منتشر مي‌شود و اساس بحث كتاب، ماجراي به توپ بستن مجلس اول و نابودي آزادي است، به استناد فهرست اسامي كتاب فقط يك بار از شيخ فضل‌الله نوري نام مي‌برد، آنهم بدون اينكه هيچ اظهار نظري در مورد او كند. اين نشان‌دهنده تاثير فضاي سانسور بر آثار آدميت است. اينجاست كه آدميت بيشتر در سايه سكوت در حال انجام برخي از آثار ديگر خود در تنهايي بود. آخر مگر مي‌شود از بحران آزادي و متلاشي شدن مجلس اول سخن گفت و نامي از نوري به ميان نياورد.
شما بر تاثير انديشه‌هاي آدميت بر آل‌احمد اشاره كرديد. آل‌احمد از روشنفكران دوره تاريخي خود بود. آدميت نيز از جمله روشنفكراني بود كه به تاريخ‌نويسي پرداخت. به نظر شما تاثير او بر روشنفكري ايران چگونه بود؟
تاثير او بر روشنفكري ايران بسيار زياد بود. برداشتي كه آدميت از جريان‌هاي روشنفكري مشروطيت و تاريخ مشروطه مي‌داد سال‌هاي سال برداشت مسلطي بود كه بر جامعه روشنفكري ايران حاكم بود. حتي جريان‌هاي چپ با وجود مخالفت‌هايي كه با بعضي از نتيجه‌گيري‌هاي آدميت داشتند باز هم مرجع آنها در تحليل تاريخي آن دوره آدميت بود كه از اين بابت بسيار تاثير‌گذار بود. به ويژه كتاب«فكر دموكراسي اجتماعي در نهضت مشروطيت» كه درباره سوسيال دموكراسي در ايران مي‌نويسد، بر شكل‌دهي فكر جامعه و روشنفكران ايران در مورد مشروطيت بسيار تاثير‌گذار بود. يكي از جنبه‌هاي همين نوع تاريخ‌نگاري بود كه عليه حكومت پهلوي به‌كار گرفته شد، چراكه آدميت با پررنگ و لعاب كردن انديشه مترقي مشروطه‌خواهي قصد داشت نشان دهد كه حكومت پهلوي حكومت مشروطه نيست. به همين جهت كتاب‌هاي او مورد رجوع جريان‌هاي مختلف فكري قرار مي‌گرفت. انديشه آدميت در مورد مشروطه تفكر غالب بود و جريان‌هاي روشنفكري هم از آن متاثر بودند.
نقد شما به آدميت، آثارش و شيوه تاريخ‌نگاري او چيست؟
نقدي كه بركارهاي آدميت وارد است در واقع جنبه‌هاي ناسالم كارهاي او را مورد نقادي قرار مي‌دهد اما نقد ويرانگر نيست. نقد من به آدميت نيز در همين راستاست. اين نقد هم به شيوه تحليل و هم به چگونگي استفاده آدميت از منابع مربوط مي‌شود؛ نقدي است تحليلي و تاريخي. به همين جهت فراموش نكنيم كه نقد ما به آدميت به معناي نفي ارزشمندي‌هاي كار او نيست. من تا اينجا تماما از اهميت كار آدميت صحبت كردم. اما متاسفانه چون آدميت همانطور كه گفتم تاريخ را مظهر پيشرفت عقلاني مي‌دانست در بيان وقايع و اتفاقاتي كه در آن دوره مي‌افتاد و در تحليل‌هاي تاريخ به سمت گزينش‌هايي مي‌رفت كه رشد تفكر عقلاني و مسير پيشرفت آن را نشان دهد. به عنوان مثال وقتي آدميت به ميرزا ملكم‌خان مي‌پردازد از آزادي و مجلس در انديشه ملكم سخن مي‌گويد. اما ملكم در روزنامه قانون از آزادي به مفهوم امر به معروف و نهي از منكر ياد مي‌كند و مجلس را اجتماع صد‌ها نفر از علماي دين مي‌داند و آدميت به اين نكته‌ها اشاره‌اي ندارد. برداشت ملكم از پارلمان و آزادي كاملا رنگ و لعاب ديني به خود مي‌گيرد. آدميت از اين برداشت‌ها، رنگ و لعاب‌هاي ديني را حذف مي‌كند. او مي‌خواهد به فكر پارلمان و قانونخواهي و آزادي بپردازد. اين شيوه‌اي كه آدميت به‌كار مي‌گيرد اصل در ديد او ايجاد پارلمان است. اصل انديشه قانونخواهي است و بدين ترتيب جنبه‌هاي اسلامي ناديده گرفته مي‌شود در حالي كه اين جنبه‌ها شيوه بيان مسلط آن مفاهيم اسلامي شده را نشان مي‌دهد. به اعتقاد من اين مسئله به شيوه تحليلي آدميت برمي‌گردد كه سعي مي‌كرد مبناي ترقي‌خواهي را در تاريخ بيابد. اما نمي‌ديد كه اين بيان مترقي در بيان شرعي آن‌چه مشكلاتي را براي جامعه ما ايجاد مي‌كند. در نتيجه تصويري كه از ملكم ارائه مي‌دهد تصوير يك روشنفكر سكولار، ليبرال و به تمام معني طرفدار اروپاست كه مي‌خواهد تمام آنچه را كه در غرب وجود دارد در ايران پياده كند. اين تصور واقع‌بينانه نيست. ما وقتي روزنامه قانون را مي‌خوانيم با ميرزا ملكم‌خاني مواجه مي‌شويم كه با آنچه آدميت نشان داده متفاوت است. يا در مورد ميرزاآقاخان كرماني نيز به همين صورت است. ما سند در دست داريم كه ميرزاآقاخان كرماني در بخشي از زندگي خود به دنبال اين بود كه روحانيون را به قدرت برساند. او به ملكم نامه مي‌نويسد كه شما در روزنامه قانون به روحانيون تامين بدهيد مبني بر اينكه اگر شما بياييد و حكومت بكنيد ظرف دو ماه از «لرد سالسبوري» هم گوي سبقت را مي‌رباييد. چرا چنين حرفي مي‌زند؟ چون به نظر او روحانيون مي‌ترسند كه بيايند و قدرت را در دست بگيرند. بنابراين از ملكم مي‌خواهد كه روحانيون را تشويق به اين كار كند. در حالي كه تصويري كه آدميت از ميرزاآقاخان كرماني مي‌دهد يك روشنفكر ضد روحانيون است. او اين بخش از انديشه‌ها را در آثار خود نمي‌آورد و ناديده مي‌گيرد. همچنين ميرزاآقاخان در دوره‌اي به دنبال اين بود كه ظل‌السلطان را به سلطنت برساند اما اين مسئله را ما در كتاب «انديشه‌هاي ميرزاآقاخان كرماني» نمي‌بينيم. چرا؟ چون اگر اين مسائل را هم بياورد آن تصوير آرماني و قهرماني كه مي‌خواهد از ميرزاآقاخان كرماني و ملكم‌خان و... بدهد مخدوش مي‌شود.
يعني از نظر آدميت انديشه ترقي كه خود به آن معتقد است مهم‌تر بود و بايد به راه خود مي‌رفت؟
بله. براي همين مسئله است. از اين‌رو وقتي مقدمه كتاب ميرزاآقاخان كرماني را مي‌خوانيم، آدميت مي‌گويد جدا از اينكه مي‌خواهم تاريخ‌نگاري را متحول كنم، مي‌خواهم سرمشقي براي جوانان مملكت بدهم كه ببينند پدران‌شان مردمان آزاده و مبارزي بودند و.... خب وقتي كسي مي‌خواهد در تاريخ قهرمان بسازد و سرمشق اخلاقي ارائه دهد، اين مسئله وسيله‌اي مي‌شود تا در هر جا كه واقعيت تاريخ با اين نمونه اخلاقي و اين سرمشق به آن صورت كه در نظر داريم جور در نمي‌آيد آنها را ناديده بگيريم. انتقاد اساسي ديگر من به آدميت اين بود كه آدميت با زبان تاريخي آن دوره آشنايي كافي نداشت و در بسياري از نوشته‌هاي آن دوره مفهوم دولت و ملت را به شيوه درست مورد بازخواني قرار نداد. همين باعث بدفهمي در برداشت‌هاي تاريخي شد. مثلا در كار «سپهسالار» آنوقت كه آدميت از كارهاي او صحبت مي‌كند بحث روزنامه «دولتي» و «ملتي» است. مفهوم دولت در آن دوره مفهوم خاصي است كه ‌آدميت متوجه كاربرد اصطلاحي آن نيست. در نوشته بسياري از روحانيون آن دوره وقتي از ملت حرف مي‌زنند منظورشان شريعت و دين اسلام است و نه ملت به معناي (NATION) «نيشن» اما اينها در كار آدميت تداخل پيدا مي‌كند. آدميت در برخي مواقع متوجه اين مفاهيم نيست و بنابراين دچار مشكل مي‌شود.
آدميت را نويسنده تاريخ انديشه هم مي‌دانند. به نظر شما اكنون نيز بايد به نوشتن اين تاريخ بپردازيم. در اين صورت بايد به نوشتن چه انديشه‌هايي پرداخت؟
آدميت براي نخستين بار در ايران انديشه‌هاي ميرزاآقاخان كرماني و انديشه‌هاي ميرزا فتحعلي آخوند زاده را به شيوه‌اي جديد نوشت و تاريخ‌نگاري انديشه را هم به شكل جديد شروع كرد اما اين بحثي كه امروز در ايران مطرح است كه ما به جاي تاريخ‌نگاري به تاريخ‌نگاري انديشه نياز داريم بحث گمراه‌كننده‌اي است. در اين رابطه به كار امثال طباطبايي و آقاي كديور اشاره مي‌كنند. به اعتقاد من نخست بايد پرسيد منظورشان از انديشه چيست؟ و انديشمندان كدامند؟ شايد به جاي تاريخ انديشه مجبور شويم تاريخ فقر انديشه را بنويسيم. حتي آنجايي كه آدميت از انديشه‌هاي آخوندزاده و يا آقاخان كرماني يا سپهسالار سخن مي‌گويد، منظورش ديدگاه‌هاي سياسي و برداشت‌هاي اجتماعي جديد آنهاست كه در ربط با مسائل جاري آن زمان مطرح مي‌شدند و جز آخوندزاده كمتر به انديشه در معناي واقعي آن مربوط بود. منظور صريح من اين است كه نه مستشارالدوله و نه آخوند خراساني هيچكدام انديشمند در معناي جديد نبودند. اين به منظور تخفيف كار آنها نيست. آخوند خراساني در كار خود مجتهد مسلم و در اصول صاحب نظر است. مستشارالدوله هم كوشنده سياسي ارجمندي است كه تلاش‌هاي شرافتمندانه‌اي را در جهت پيشبرد انديشه قانون‌خواهي كه دستاورد تمدن جديد غرب بوده است، كرد. اما بحث انديشه بحث ديگري است، ديگر آنكه ما به انواع مختلف تاريخنگاري جديد نيازمنديم و هيچكدام آنها ما را از شيوه‌هاي ديگر تاريخ‌نگاري بي‌نياز نخواهد كرد.
 چهارشنبه 20 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن