تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833472577
آيت الله طالقاني و نهضت به اصطلاح آزادي
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: آيت الله طالقاني و "نهضت به اصطلاح آزادي"
مروري بر زندگاني و مبارزات آيت الله طالقاني و رابطه ايشان با نهضت آزادي
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالْمُتَّقينَ (توبه44)
"مجاهد عظيم الشأن و برادر بسيار عزيز حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاي طالقاني از بين ما رفت و به ابديت پيوست و به ملا اعلي با اجداد گراميش محشور شد. براي آن بزرگوار سعادت و راحت و براي ما و امّت تأسف و تأثر و اندوه. آقاي طالقاني يك عمر در جهاد روشنگري و ارشاد گذراند. او يك شخصيتي بود كه از حبسي به حبس ديگر و از رنجي به رنج ديگر، در رفت و آمد بود و هيچ گاه در جهاد بزرگ خود، سستي و سردي نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزيز و پر ارج خودم را يكي پس از ديگري از دست بدهم. او براي اسلام به منزله ي حضرت ابوذر بود. زبان گوياي او چون شمشير مالك اشتر بود، برنده بود و كوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با بركت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او كه در رأس پرهيزگاران بود و بر روان خودش كه بازوي تواناي اسلام. من به امّت اسلام و ملت ايران و عائله ارجمند و بازماندگان او اين ضايعه بزرگ را تسليت مي دهم. رحمت بر او و بر همه ي مجاهدان راه حق."
والسلام علي عبادالله الصالحين
روح الله الموسوي الخميني - ۱۹ شهريور ۱۳۵۸/ ۱۸ شوال ۱۳۹۹
خورشيد تابناك انقلاب اسلامي، بي شك وام دار نور حيات مجاهدانيست كه از جان و مال خود گذشتند و در راه بيداري ملت و بيزاري جستن از دولت هاي فاسد، در آتش شمع وجود سوختند و بناي انقلاب اسلامي را ساختند.
حضرت آيت الله طالقاني، يكي از اين مجاهداني است كه در صداقت، ايمان و ايستادگي در مسير اسلام و مبارزه عليه ظلم و جور زمانه و احياي تفكر اسلامي، به تعبير حضرت امام خميني(ره) همانند ابوذر در صدر اسلام بود.
صفاحات زندگي اين مجاهدان و شرح خدمات ايشان، تاريخ سياسي- مذهبي ايران در طول سالهاي قبل از انقلاب است. آنچه در ادامه مي آيد شرح كوتاهيست از زندگي نوراني اين مجاهد كبير.
مقدمه اي بر زندگي و مبارزات آيت الله طالقاني
سيد محمود طالقاني فرزند آيت الله ابوالحسن طالقاني در 4ربيع الاول 1329(1289ش) در طالقان به دنيا آمد. پدر آيت الله طالقاني از علماي تهران بود كه با عباسقلي بازرگان – پدر مهندس بازرگان – رفاقت داشت و مربي و مرشد محفلي بود كه وي و پدر بازرگان براي تبليغات ديني ايجاد كرده بودند.ايشان پس از گذراندن تحصيلات ابتدائي، وارد حوزه علميه قم شد و از محضر آيات حائري يزدي، سيد محمد حجت و سيد محمد تقي خوانساري به كسب فيض پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و در محضر درس آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني حاضر شد و به درجه اجتهاد رسيد. در 1317 ش به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدريس پرداخت.
در اواخر دوره رضا خان و سال 1318 بود كه با پاسباني كه چادر را از سر زني كشيده بود، درگير مي شود و كشيده اي هم به او مي زند! و همين بهانه ايست براي اولين حبس و شش ماهي كه بايد از عمر با بركتش، هزينه دفاع از حيثت و شرف مسلمين شود.
پس از فرار رضا شاه، به فعاليت هاي سياسي پرداخت. در جريان اوج گيري مبارزات فدائيان اسلام، از نزديكان نواب و به لحاظ مبارزاتي متأثر از وي بود. در بازگشت نواب از سفر مصر، آيت الله طالقاني به استقبالش آمد كه تصوير او در كنار نواب موجود است.
پس از ترور حسين اعلاء به دست فدائيان، نواب و دوستانش براي مدتي در منزل آقاي طالقاني پنهان شدند كه رژيم از آن مطلع شد و ايشان را دستگير كرد و به زندان انداخت. البته ايشان در سال 24 و 25 هم براي مدتي نواب را در دهات اطراف طالقان مخفي كرده بود.(يادنامه ابوذر زمان ص 12)
علاقه آيت الله طالقاني به فدائيان، بعدها در سخنراني وي بر سر مزار دكتر مصدق بيشتر روشن شد. در اين سخنراني كه تحت عنوان از "آزادي تا شهادت" توسط انتشارات ابوذر به چاپ رسيد، وي بر نقش فدائيان در ملي شدن صنعت نفت اشاره كرده و گفته است: «فدائيان اسلام جوانان پر شور و مومن؛ آنها راه را باز و موانع را برطرف مي كردند. مانع اول را برداشتند{منظور اعدام انقلابي هژير نخست وزير وقت است}، انتخابات آزاد شروع شد. مانع بعدي را برداشتند {منظور اعدام انقلابي رزم آرا نخست وزير خودفروخته و عامل انگليس بود و اين درخواست جريان ملي و دكتر مصدق از نواب بود (نقش فدائيان اسلام در تاريخ معاصر ايران- روح الله حسينيان)}، صنعت نفت در مجلس ملي شد.»
آيت الله طالقاني در 1339 به اتفاق مهدي بازرگان و يدالله سحابي، نهضت آزادي ايران را بنيان نهاد. پس از تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي – ولايتي عليه آن موضع گيري كرد كه اين اعتراض منجر به دستگيريش شد. بعد از آزادي، به مبارزات خود ادامه داد و در مهر1342 دستگير و به ده سال زندان محكوم شد. در 1346، در اثر فشار علماء و مردم آزاد شد ولي براي چندمين بار، در 1350، بخاطر تداوم فعاليت هاي سياسي دستگير و به ده سال تبعيد به زابل محكوم شد. با اعتراض علما و مردم به اين حكم، مدت تبعيد وي كاهش و محل تبعيد به شهر بافت تغيير يافت. در 1354 براي چندمين بار دستگير و به ده سال زندان محكوم شد تا اينكه در پي شتاب گرفتن روند انقلاب، در آبان 1357 آزاد شد.
نگاه آيت الله طالقاني به شاه و هيئت حاكمه بسيار قابل توجه است به طوري كه در يكي از گزارشهاي شهرباني كل كشور، اشاره شده: «سيد محمود عملكرد رژيم پهلوي را زير سؤال برده است و با كنايه شخص اول مملكت را جنايتكار و هوس پرست و حامي دزدان و فاحشه بينالمللي قلمداد كرده است ...» (آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 1130، ص 12)
در جايي ديگر خود ايشان با اشاره به تسلط عده اي بهايي و مرتد بر مناصب حساس مملكت، تصريح مي كند: «پيغمبر در مورد اينها(مرتد) فرموده هرجا ديده شدند بايد كشته شوند و اموالشان جزء بيت المال محسوب مي شود، آقايان ببينيد سرنوشت ما ملت مسلمان به دست اين قبيل افراد افتاده است» (بازوي تواناي اسلام ج1 ص 295) و با اشاره به قيام روحانيت در برابر لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، تاكيد مي كند: «اين استقلالي كه ما امروز داريم، روحانيت و اسلام حفظ كرده است.» (بازوي تواناي اسلام ج1 ص 323)
ايشان در راهپيمايي تاسوعا و عاشوراي 1357 نقش ارزنده اي داشت. در گزارشي آمده است كه آيتالله طالقاني به مبارزه مسلحانه روي آورده و چنين عنوان شده: «اطلاع واصله حاكي است مردم در حوالي فرحآباد ژاله همچنين در منزل آيتالله طالقاني با ارائه كارت پايان خدمت اسلحه دريافت ميدارند.» (آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 463، ص 4)
در همان موقع آيتالله طالقاني، از طرف امام(ره) به عضويت شوراي انقلاب اسلامي درآمد و به رياست آن شورا برگزيده شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم در صحنه بود . در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي به عنوان نماينده اول تهران به مجلس راه يافت و همچنين از طرف امام(ره)به امامت جمعه تهران منصوب شد و اولين نماز جمعه تهران، به امامت ايشان برگزار گرديد.
آيت الله طالقاني در19شهريور1358 در حاليكه مذاكرات مجلس خبرگان اساسي در جريان بود و ايشان در آن عضويت داشت، بر اثر عارضه قلبي به رحمت خدا رفت و در سيل –تا آن زمان بي نظير- جمعيت تشييع كنندگان، در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.
خدمات ديني و بينش اسلامي آيتالله طالقاني
در زماني كه آماج تهاجمات و اتهامات متوجه اسلام بود و خطر انحرافات فكري و معرفتي براي اسلام كمتر از حكومت طاغوت نبود، آيتالله طالقاني در كنار ساير علما و روحانيون مكتب امام(ره) در جبهه ي علمي و فرهنگي هم در كنار مبارزات سياسي، جهاد مي كرد. همانطور كه خود ايشان هم در باره ي خود مي گويد: «من پيش از اين كه در كسوت يك سياستمدار متعارف و معمول باشم يك شاگرد كوچك مكتب قرآن و معلم قرآنم»
پس از شهريور 1320 آيتالله طالقاني "كانون اسلام" را تاسيس كرد و به گفتن تفسير براي عموم مردم و دانشجويان پرداخت. از جمله كساني كه از محضر ايشان در اين جلسات بهره مي بردند، نواب صفوي و مهندس بازرگان بودند!
پايگاه آيتالله طالقاني براي تبليغ و ترويج دين، از حدود سال 1327 مسجد هدايت بود. اين مسجد كه در دوران فعاليت فدائيان اسلام هم از مراكز آنان بود، در اين دوران براي تشكيل جلسات تفسير قرآن و سپس تدوين "پرتويي از قرآن"(كتاب تفسر آيتالله طالقاني) مورد استفاده دانشجويان و متدينين قرار مي گرفت. زماني كه ايشان از سخن گفتن محروم مي شد يا به دلايلي قصد سخنراني نداشت، بطور معمول روحانيون ديگري از جمله آقاي هاشمي رفسنجاني، محمد جواد باهنر، شهيد سعيدي، امامي كاشاني و به ندرت شهيد مطهري و آيت الله خزعلي در مسجد هدايت سخنراني مي كردند.
از جمله مكتوبات ديگر آيت الله طالقاني، مقالاتي بود كه در نشريه ي آيين اسلام منتشر مي شد. بخشي از اين مقالات تاريخي و بخشي نيز در ترجمه و شرح نهج البلاغه بود. همچنين چاپ و تصحيح كتاب "تنبيه الامه و تنزيه المله" مرحوم ناييني و تصحيح كتاب "محو الموهوم" سيد اسدالله خرقاني از ديگر فعاليت هاي فرهنگي ايشان بود.
مرحوم طالقاني در كنگره جهاني شعوب المسلمين كه در كراچي تشكيل مي شد شركت كرد و نيز براي شركت دركنگره اسلامي قدس كه سالي يكبار تشكيل مي گرديد دوبار در مقام رياست هيئت نمايندگي ايران به بيت المقدس سفر كرد.
ترتيب يافتن «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» كه در نزديكي تشيّع و تسنّن سهمي بسزا داشته، يكي از بزرگترين اقدامات قرن اخير بشمار مي رود. آيت الله طالقاني به نمايندگي مرحوم آيت الله العظمي بروجردي «ره» براي رساندن پيام ايشان به شيخ شلتوت ـ كه جواز تقليد از تشيع را صادر كرد ـ به آن ديار مسافرت نمود.
مروري بر گزيده اي از مطالبي كه در سخنراني هاي آيت الله طالقاني مطرح شده، مي تواند ما را با ادبيات مبارزه ي فكري ايشان آشنا كند.
آيت الله طالقاني در خطبه نماز جمعه در مورخه 4/10/47 در خصوص عدم جدايي دين از سياست چنين بيان نمود: « مسلماني و دين داشتن، يعني تعيين سرنوشت، استقرار محيطي امن، آزادي بيان، دخالت در امور زندگي ، دخالت در اقتصاد ، دخالت در بيتالمال مملكت»(ابوذر زمان ج2، ص400 ). همچنين ايشان در مورد ديگري راجع به جدايي دين از سياست موضع گرفته و گفت: «قران مي گويد كه حكومت از آن خداوند است و حاكميت نيز متعلق به روحانيون است، پس دين بايد حكومت كند نه شهوت.» (بازوي تواناي اسلام ج1، ص173)
آيت الله طالقاني عالمي زاهد و وارسته بود. آيت الله مهدوي كني در خاطرات خود از ايشان نقل مي كند: «از تقيد ايشان به عبادات و نوافل و نماز شب و قرائت قرآن عرض كنم. برخلاف آنچه كه بيرون مىگفتند كه ايشان سياسى است و لابد آدم سياسى به زعم آنها نمىبايست مقيد به اين امور باشد، ايشان بسيار مقيد بودند و بنده در زندان، شبى را نديدم كه نماز شب ايشان ترك شود» (ماهنامه شاهد ياران)
نهضت آزادي و آيت الله طالقاني
ابتدا به عنوان مقدمه لازم است از رفتار آيت الله طالقاني با ساير گروههاي قبل از انقلاب، نكاتي به اجمال ذكر شود. آيت الله طالقاني - همانطور كه آيت الله مهدوي كني در خاطراتش ذكر مي كند- بيشتر از اين كه دافعه داشته باشد براي تمام اقشار جاذبه داشت. همين جاذبه باعث مي شد گروهايي در صدد مصادره به مطلوب از شخصيت آيت الله طالقاني برآيند. اين جريان بعد از انقلاب تشديد شد. چرا كه اولاً گروهاي منحرف و التقاطي تحت فشار بودند و ثانيا جريان حاكم و تعيين كننده، روحانيت بود و لذا سران اين گروهها براي بيرون آمدن از انزواي سياسي و يا تخفيف در مجازاتها در صدد موجه جلوه دادن خود با نام آيت الله طالقاني بودند.
از جمله آنها مجاهدين خلق بود كه چون زاييده نهضت آزادي و دست پرورده مهندس بازرگان (كه به او پدر بازرگان مي خواندند!)بودند، نهايت بهره برداري سياسي را از روي خوش آيت الله طالقاني كردند. زماني وي را كانديداي رياست جمهوري كردند، زماني مجموعه سخنراني هاي وي را تحت عنوان "مجموعه گفتار پدر طالقاني" در چند جلد چاپ كردند، مدتي به خاطر زنداني شدن فرزندش – مجتبي كه پيكاري بود- جو كشور را آشفته كرده و هر بار با انتشار عكس رجوي و خياباني با ايشان، جوانان شيفته آيت الله طالقاني را به دام خويش مي كشاندند.
علاوه بر مجاهدين خلق، گروهاي انحرافي ديگر مثل "آرمان مستضعفين" -كه مولود انديشه هاي شريعتي بود- سعي كردند آيت الله طالقاني را مقابل امام و روحانيت سنتي انقلابي، قرار دهند.
اما امام (ره) با درايت كامل و با اعتمادي كه به آيت الله طالقاني داشت، ايشان را به امامت جمعه ي تهران منصوب كردند و ايشان را "ابوذر زمان و مالك اشتر دوران" ناميدند. اين خود جوابي محكم و قاطع بود به منافقان سيه روزي كه ادامه حياتشان را تحت لواي روحانيت مي دانستند اما به جاي آنكه خود با روحانيت همراه شوند، قصد داشتند نشان دهند روحانيت همراه آنان است.
البته آيت الله طالقاني هم هيچ گاه در اين فضا سازي ها و تبليغات منفي هضم نشد و در دام هيچ يك از آنها نيفتاد. چنانچه محمد جواد حجتي نقل مي كند كه شب عيد فطر كه با آقاي طالقاني راجع به اين گروه ها صحبت كردم، به من گفتند :«شما خيال مي كنيد كه من طرفدار اين گروهها هستم. من مطمئنم اگر اين گروهها بفهمند كه من حرفي بر خلافشان زده ام يا بزنم، از من مي برند. من غرضم از مدارا با اينها اين است كه اينها به اسلام جلب شوند.» (يادنامه ابوذر زمان ص265)
اما درمورد نهضت آزادي، مي توان آيت الله طالقاني را جزء نهضت و از بنيان گذاران آن به حساب آورد. هرچند درمورد انگيزه و نحوه ي اين عضويت، براحتي نمي توان قضاوت كرد و در آن سخن بسيار است كه در ادامه سعي شده به آن پرداخته شود.
نهضت آزادي در ارديبهشت 1340 در پي جدا شدن برخي از اعضاي جبهه ملي، با اين هدف كه يك گروه سياسي و كاملاً مذهبي باشد، تشكيل شد. بازرگان در كتاب "شصت سال خدمت" اذعان مي دارد :«...نهضت ملي فاقد پايگاه عقيدتي بود، فاقد ماهيت ايدئولوژيكي بود...» و لذا در اساسنامه نهضت آزادي به "مبادي عاليه دين مبين اسلام و قوانين اساسي ايران" تصريح شده است.(اسناد نهضت آزادي، جلد 1) و علاوه بر سران نهضت آزادي كه اكثرا مذهبي بودند، آنها توانسته بودند بسياري از جوانان پرشور، مذهبي و انقلابي را هم در نهضت جمع كنند كه از جمله آنها شهيد چمران، شهيد رجايي، بني صدر، جلال الدين فارسي و شهيد باهنر بودند. (سازمانها و جريانهاي سياسي مذهبي ايران-رسول جعفريان)
نهضت آزادي در اصل بناي مبارزه با سلطنت را نداشت و انتقاد عمده اش نسبت به شاه، در حد دخالت وي در كارهايي بود كه بايد به نخست وزير واگذار مي شد. به نوعي و بيشتر تحت فشار لايه هاي پايين خود كه همان جوانان پر شور و انقلابي بودند، به مبارزه جويي با رژيم برخاست و عملاَ با شعار "سلطنت آري، حكومت نه" مبارزه مي كرد.
آشنايي با نگاه ديني سران نهضت(بازرگان و سحابي) شايد در شناخت ايدئولوژي، تئوري ديني و درنتيجه ماهيت و اصالت مبارزات آنها، به ما كمك كند.
نگاه مهندس بازرگان و همچنين دكتر سحابي به دين، بر اساس مطالعاتي بود كه آنان در دوره جواني در دين داشته، و به تبع علم گرايي رايج در آن دوره، اهميت علوم تجربي و نيز پيشينه تحصيلات خود مي كوشيدند تا به نوعي ميان اسلام و علم جديد، پيوند برقراركنند. ولذا با همان دانش محدود خود سعي كردند، اسلام را براي نسل جديد تحصيل كرده، علمي نشان دهند.يكي از نخستين آثار بازرگان در اين زمينه كتاب "مطهرات در اسلام" بود كه خود بازرگان در شرح محتواي آن مي نويسد: «در آنجا كليه احكام مطهرات ونظافات اسلامي از دريچه تصفيه بيوشيمي و با استعانت از قوانين فيزيك و شيمي و فرمول هاي رياضي مطالعه شده» (رسواي استبداد ص78)
اين نگرش علمي- ديني كه مبتني بر نظريه سيانتيسم و آمپريسم بود، منكر تفكر فلسفي و عقلاني موجود در فلسفه اسلامي بود. به همين دليل بازرگان به شدت به فلسفه اسلامي و عقل گرايي فلسفي حمله كرد. با اين تحليل ها راه بشر در عصر جديد كه به تفكر علمي رسيده با راه انبيا تلاقي پيدا مي كند. بازرگان بيشتر اين تحليل ها را در شرح اصول اعتقادي اسلام، يعني توحيد، نبوت و معاد در كتاب راه طي شده، ارائه كرده است. او در اين كتاب ادعا مي كند «بشر روي دانش و كوشش و پاي خود، راه سعادت در زندگي را يافته و اين راه سعادت تصادفا همان است كه انبيا نشان داده بودند!»
بازرگان هم زمان با علمي نشان دادن دين، سعي كرد در كتاب "علمي بودن ماركسيسم" غير علمي بودن آن را رد كند!
يدالله سحابي نيز با نگارش كتاب "خلقت انسان" تلاش كرد تا ميان آنچه در قرآن راجع به خلقت انسان آمده با آنچه كه در زيست شناسي مورد توجه است، توافقي برقرار كند!
با مقايسه اين آثار، اقدامات و نظريات التقاطي، با آنچه از پيش راجع به بيانات ناب و بيّن آيت الله طالقاني آمد، به روشني مي توان اختلاف نگاه ها و ديدگاه ها ميان هسته هاي اصلي نهضت با آيت الله طالقاني را يافت. از همين رو است كه در قضاوت راجع به عضويت آيت الله طالقاني در نهضت آزادي نبايد شتاب به خرج داد. دكتر شيباني هم كه خود از بنيان گذاران نهضت آزادي بود، مي گويد: «آيت الله طالقاني از از نظر سياسي و مبارزه خيلي عميق تر و تندتر از بازرگان و فعالتر و عقيدتي تر بود، البته فعاليت تشكيلاتي نمي كرد و داخل تشكيلات نهضت آزادي هم عمل نمي كرد، يعني ايشان را نمي توان اصطلاحا نهضتي دانست.» (روزنامه جام جم 21/11/81)
البته تا قبل از انقلاب كه هدف اصلي سرنگوني رژيم شاهنشاهي بود، اين اختلاف نظرها يا چندان به چشم نمي آمد و يا براي منحرف نشدن از هدف اصلي، ناديده گرفته مي شد. آيت الله طالقاني هم همانطور كه گفته شد، خصلتاً جاذبه و حسن نظرش بيش از دافعه اش بود و لذا در عين اينكه ذره اي از مواضع اصلي ديني و انقلابيش كوتاه نيامد، همكاري نزديك با نهضت داشت و اين همكاري بيش از همه براي نهضت از جهت موجه جلوه دادن چهره سياسي خود مفيد بود و اين امر بعد از انقلاب اثر خود را نشان داد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، امام (ره) به مصلحت هايي -كه خود بهتر از هركس ديگري تشخيص مي دادند- ترجيح مي دهند از انتصاب روحانيون براي تصدي مناصب اصلي و كليدي حكومت حتي المقدور، احتراز شود. شايد براي قرار نگرفتن حكومت در مظان تهمت و رفع هر گونه شائبه و اثبات حسن نيت، به اين تصميم تن دادند. به هر تقدير آن زمان امام(ره) مهندس بازرگان را به سمت نخست وزيري منصوب و تاكيد كردند «بدون در نظر گرفتن روابط حزبي و بستگي به گروهي خاص (نهضت آزادي)، دولت موقت را تشكيل دهد.(صحيفه نور ج5 ص27 )»
مهندس بازرگان به هر حال يك انسان دنيا ديده، تحصيل كرده و تا حدودي مبارز و مذهبي بود و از اين گذشته همواره آيت الله طالقاني به عنوان يك مجاهد وارسته و مبارز انقلابي و عالم ديني، كنارش بود. از اين جهات بازرگان در آن زمان نسبت به ديگران در نظر امام(ره) براي تصدي نخست وزيري و تشكيل دولت، برتري داشت.
عليرغم تاكيد امام (ره)، وزيران دولت موقت غالباً از "نهضت آزادي" و "جبهه ي ملي"، انتخاب شدند و از همان ابتدا رگه هايي از اختلاف در بينش و روش دولت موقت با راه امام و مردم انقلابي، مشخص شد كه اين اختلافات در جريان تسخير لانه جاسوسي به اوج خود رسيد.
اختلافات بيش از همه در برقراري رابطه دوستانه با آمريكا تجلي يافته بود. سازشكاران دولت موقت از همان ابتدا اشتياق خود را علناً از تحكيم روابط با آمريكا نشان مي داند، اما با تسخير لانه جاسوسي و افشاي اسناد محرمانه، پرده از رابطه تنگاتنگ دولتمردان از جمله ابراهيم يزدي – وزير امورخارجه وقت – و جلب نظر مثبت كاخ سفيد، برداشته شد.
امام(ره) معتقد بود كه مردم بايد همچنان در صحنه انقلاب باقي بمانند و تنها با تكيه بر نيروي بي پايان مردمي كه انقلاب را به پيروزي رسانده اند مي توان انقلاب را حفظ كرد، اما سران دولت موقت حضور مردم را نمي پسنديدند و دخالت و مزاحمت در كار دولت تلقي مي كردند و نظرشان اين بود كه با رفتن شاه، رأس رژيم طاغوت از بين رفته و لازم نيست در اعضاء اصلي بدنه رژيم، تغييرات بنيادين داده شود.
البته كارشكني ها و خيانت هاي دولت موقت به همين جا هم ختم نمي شد. آنها دم از برگزاري رفراندم مجدد، انحلال مجلس خبرگان و ... مي زدند كه بعدها در خرداد سال 60 امام به شدت آنها را سرزنش كرد و فرمود:" بعضي چيزها هست كه اگر انسان احتمالش را بدهد، يك احتمال صحيحي بدهد، بايد دنبال كند او را و به آن اعتراض كند. شما اگر احتمال بدهيد، يك احتمال درستي كه يك ماري الان توي اين اتاق دارد مي لولد، پا مي شويد مي رويد بيرون، احتراز از آن مي كنيد. ما اگر احتمال اين معني را بدهيم كه اين جرياني كه در روزنامه ها ديده مي شود و ديده شد، جريان براي اين جهت باشد كه اين كشور را نگذارند ثبات پيدا بكند، آن قضيه رفراندم و قبل از او قضيه طرح آنكه مجلس خبرگان منحل بشود، كه در زمان دولت موقت اين طرح شد و بعد هم معلوم شد كه اساسش از امير انتظام {معاون اول و سخنگوي دولت موقت كه اسناد جاسوسي او براي سازمان سيا، در جريان تسخير لانه جاسوسي كشف شد} بود و آن مسائل، آنوقت آمدند آقايان پيش ما، همين آقايان، آقاي بازرگان و رفقايش و گفتند ما خيال داريم كه اين مجلس را منحلش كنيم، من گفتم شما چكاره هستيد اصلش كه مي خواهيد اين كار را بكنيد، شما چه سمتي داريد كه بتوانيد مجلس منحل كنيد پا شويد برويد سراغ كارتان. " (صحيفه نور ج 14 صفحه 285)
به هر تقدير دولت موقت در جريان تسخير لانه جاسوسي، به نشانه اعتراض به دانشجويان خط امام و حمايت از دولت آمريكا، در 15 آبان 1358 استعفا كرد.
به اعتقاد بسياري از بزرگان، شايد اگر سايه پر بركت آيت الله طالقاني تا آخر بر سر دولت موقت و نهضت آزادي بود و همان نقش ارشادي خودشان را در قبال آنها ايفا مي كردند، چنين سرنوشت شومي گريبان نهضتي ها را نمي گرفت.
در 25 خرداد 1360 امام صحبت هاي بسيار تندي عليه جبهه ملي و نهضت آزادي ايراد فرمودند و در اين سخنراني جبهه ملي را مرتد اعلام كردند: «.... جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است. جدا كنيد حساب را از اين مرتدها...» (صحيفه نور ج 15 صفحه 19 )
و در سال1366 امام(ره) در پاسخ به نامه وزير كشور (آقاي محتشمي)، راجع به احراز يا رد صلاحيت اعضاء نهضت آزادي براي كانديداتوري در انتخابات مجلس سوم نكات قابل توجهي راجع به نهضت بيان فرمودند: «جناب حجت الاسلام آقاي محتشمي وزير محترم كشور ايده الله تعاليدر موضوع نهضت به اصطلاح آزادي، مسايل فراواني است كه بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالا گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكا است و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد،آن است كه شايد آمريكاي جهانخوار را - كه هر چه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملت هاي تحت سلطه او دارند از ستمكاري اوست - بهتر از شوروي ملحد مي دانند و اين از اشتباهات آنها است. در هر صورت به حسب اين پرونده هاي قطور و نيز ملاقات هاي مكرر اعضاي نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها كه اگر خداي متعالي عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند، ملت هاي مظلوم به ويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرن ها سربلند نمي كرد و به حسب امور بسيار ديگر نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري يا قضايي را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بي مورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويل هاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهك هاي ديگر حتي منافقين - اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان - بيشتر و بالاتر است.
نهضت آزادي و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند، از اين جهت گفتارها و نوشتارهاي آنها كه منتشر كرده اند مستلزم آن است كه دستورات حضرت مولي اميرالمومنين را در نصب ولايت و اجراي تعزيرات حكومتي كه گاهي برخلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذبالله - تخطئه بلكه مرتد بدانند و يا آن كه همه اين امور را از وحي الهي بدانند كه آن هم برخلاف ضرورت اسلام است. نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود و نبايد رسميت داشته باشند.
روح الله الموسوي الخميني
(صحيفه نور ج 22 صفحه 384 )
همچنين در اواخر عمر با بركتشان فرمودند : « تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرال ها بيفتد»
(صحيفه نور ج 21 ص96 - 3/12/67)
و اما...
هرچند اين بيانات روشن و راهبردي حضرت امام(ره) در مورد نهضت آزاديِ (بعد از آيت الله طالقاني) و جبهه ملي، فصل الخطابه و روضه ي سر مزار آنها بود؛ اما باز، همه ساله در موعد انتخابات ها شاهد گردن فرازي و هوچي گري سران، وابستگان و دلباختگان آنها هستيم كه از هيچ فرصتي براي كينه ورزي و انتقام جويي از نظام دريغ نمي كنند. عجيب آنكه جاهلان فريفته اي هم هستند كه هنوز وابسته به آرا و انديشه هاي سياسي آنانند و اگر تصريحا به اين امر اذعان نمي كنند سعي مي كنند تلويحا و با عباراتي چون "ليبرال دمكرات اسلامي"و ... نشان دهند هنوز رشته هاي اين وابستگي گسسته نشده...
والسلام علي من اتبع الهدي
جواد درويش
نظرات كاربران:
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]
-
گوناگون
پربازدیدترینها