واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: تاثیر فارسی بر زبان و ادبیات عرب
نظر به اینکه زبان عربی جزو 10 زبان مهم کنونی دنیا است و 200 ملیون متکلم و یک میلیارد مسلمان کم و بیش با آن آشنایی دارند در این بخش به تاثیر زبان فارسی بر عربی می پردازیم و بررسی تاثیر فارسی بر سایر زبانها را به زمانی دیگر وا میگذاریم.
هیچ زبانی در دنیا نیست که از سایر زبانها واژه گان قرض نگرفته باشد، همه زبانها از همدیگر تاثیر گرفته اند زبانی که وام نگرفته باشد زبان های مرده و زبانهای قبیله ای و زبان های محدود، بسته و رو به انقراض است هر چقدر زبانها تاثیر بیشتری گرفته باشند زنده تر شده اند و این هیچ عیب نیست مهمترین زبان فعلی جهان (انگلیسی )تقریبا 75 درصد کلمات خود را از سایر زبانها بویژه انگلو- جرمن و لاتین گرفته است. اسپانیولی و پرتغالی 95 درصد زبان و ادبیاتشان یکی است با این وجود خود را دو زبان مختلف می نامند.
زبان عربی و فارسی نیز از همدیگر واژگان زیادی وام گرفته اند بطوریکه بیشتر اصطلاحات فقهی، مذهبی و حقوقی از زبان عربی گرفته شده است اما عربی نیز به نوبه خود دست کم 5 هزار واژگان به صورت دست نخورده ( اصلی) و یا به صورت معرب (برهم زده شده و یا بشکل قالب های معرب) از فارسی وام گرفته است.
به تازگی یک نویسنده عرب حدود 3 هزار کلمه عربی را که ریشه فارسی دارند به همراه توضیحات برای هر کلمه آورده است. این نگارنده با ترجمه آن کتاب تا کنون 600 کلمه بر آن افزوده که امید است بزودی با رسیدن به تعداد 5 هزار واژه منتشر گردد. قبلا نیز جوالیقی 838 کلمه و در کتاب المنجد 321 کلمه و ادی شیر در کتاب خودش 1074 واژه فارسی را توضیح داده است. می دانید داخل شدن سه هزار کلمه از فارسی در زبان عربی یعنی اینکه هرکلمه می تواند در زبان عربی به 70 صیغه، وزن و یا قالب مختلف دیگر در آید این خصلت زبان عربی آنرا با زبان فارسی بیگانه می کند و فهم آنرا برای فارس زبان دشوار می سازد برای نمونه از کلمه پادشاه در زبان عربی دهها کلمه ساخته شده شاید بندرت فردی باور کند که واژه اشتها، *****، شهی، شهیوات، شاهین- شیخ، بدشاو- پاشا، باشا همگی از کلمه پادشاه گرفته شده باشد. یا مثلا استیناف از کلمه نو و از واژه گناه کلماتی مانند جناه، جنایی و جنحه = جناح – جنائیي- جنحه- مجنی، جنایت- جان – یجان و الی آخر و صباح از پگاه اما اگر با قواعد و قالبهای زبان عربی آشنا باشید براحتی قبول خواهید کرد که کلمه اوراش (ورشه) از work shop گرفته شده و هامش و حاشیه از گوشه و شکایه از گلایه.
شعر حماسي و پهلوان نامههاي ملّي در ايران پيش از اسلام همواره از محبوبيّتي گسترده برخوردار بوده است. ادبيات فارسي در اين زمينه نیز همچون بسياري از زمينههاي دیگر بسیار غني و تاثیر گذار بر ادبیات عرب و بر تمام فرهنگهای منطقه و جهان بوده است.
سرودن شعر فلسفي و مطرح كردن مباحث كلي فلسفي در اشعار فارسی كه به زباني ساده گفته شده است. كليله و دمنه نمونه آن است كه ابتدا از متن اصلي سانسكريت به پهلوي برگردانده شد و در سدهي ششم ميلادي و در زمان پادشاهي خسرو انوشيروان (نوشيروان دادگر) به ايران آورده شد. اين كتاب در همان اوان از پهلوي به سرياني درآمد. در نخستين دورهي اسلامي، اديب مشهور ايراني ابن مقفّع آن را از پهلوي به عربي درآورد. اين اثر بعدها به دست رودكي، به همراه سند باد نامه به شعر درآمد.
دست کم 15 نویسنده بزرگ ایرانی در شکل دهی ادبیات عرب نقش داشته اند که سیبویه از جمله آنها است معمولا این دانشمندان ايراني را كه درادبیات، طب، كيميا، تفسير و معارف ديني، در نجوم، موسيقي، جغرافيا و در زبانشناسي و تاريخ خدمات بي نظيري نتنها به جامعه عرب و اسلامي بلكه به جامعه بشريت نمودند را در کشورهای عربی به عنوان عرب می شناسند همين دانشمندان بودند كه از مصدرهاي فارسي با استفاده از ابواب و قالب هاي گرامر عربي صدها كلمه جديد ابداع و به غناي ادبيات عربي افزودند.
آنها همچنین در ادبیات فارسی با استفاده از مصدر ها و قالبهای عربی کلماتی ساخته اند که بعدها بسیاری به ادبیات عرب وارد شده اند مانند سوء تفاهم، عکس العمل، انتظامات و...
- در ادبیات فارسی از واژگان پارسی ولی با کمک قالب های عربی واژگانی ساخته شده که تعدادی از آنها به زبان عربی نیز راه یافته اند مانند: استیناف ( از نو، درخواست نو و تجدید نظر)، تهویه ( از هوا بر وزن تفعیل) وزن توزین و درابنه = دربان..... و...
- بدیهی است زبان های گروه سامی و عربی بخش بزرگی از واژگان خود را از فارسی گرفته اند که در مورد عربی بدلیل ماهیت صرفی و قالب های متعدد آن واژگان فارسی بیشتر در شکل مفرد و ساده آن قابل رد یابی است و بدلیل ذوب شدن مفردات در قالبها ( صیغه های) مختلف، رد یابی آن مشکل می شود در حالیکه زبان فارسی از معدود زبانهای دنیا است که که تقریبا عموم واژگان وام گرفته را بدون دستکاری و بدون حذف و یا اضافه آوا و حروف می پذیرد بویژه کلمات قرانی را بدون هیچ تغییری پذیرفته است مانند : صالح – کاذب – مشرک – کافر و...
از اینجا است که بسیاری اعتقاد دارند باید هدف از بیگانه زدایی از زبان فارسی، نه حب و بغض نسبت به بیگانه بلکه باید تلاش برای آسان کردن فارسی از یکسو و پویا و زنده نگه داشتن آن از سوی دیگر پیش نظر باشد.
بطور نمونه کاربرد جمع مکسر عربی فهم فارسی را برای غیر فارس زبانان بسیار مشکل می کند (مانند اساتید – بساتین – دساتیر- خوانین – دهاقین – میادین – اکراد - افاغنه – بجای استاد – بستان – دستور – خان – دهقان – میدان – کرد، افغانی که همگی باید با افزودن" ها" جمع بسته شوند نه بصورت مکسر عربی.
اما بنظر نمی رسد خارج کردن واژگانی که در اصل ریشه فارسی دارند کمکی به پویایی زبان فارسی کند و بسیار گفته و شنیده شده که افرادی ما را از بکار بردن بعضی کلمات مشترک که در فارسی و عربی از قدیم وجود دارند برحذر داشته اند بطور نمونه می گویند نگویید جنایی و استیناف – فن – صبح- نظر بگویید کیفری و تجدید نظر- پیشه، بامداد، دید و... نگویید خیمه یا مخیم بگویید اردوگاه و نگوئید.... بگویید حال اینکه بیشتر اینگونه کلمات ریشه فارسی دارند در همین مثال های گفته شده به ریشه جناح که گناه است و کلمات جنائی – جنایت- جناة- جناح- جنحه – مجنی له و علیه جنی یجنی و..... همگی از ریشه جناه یا گناه ساخته شده.. استیناف از بردن واژه" نو" به باب استفعال بدست آمده و استانف – یستانف و.... از آن بدست آمده فن از واژه پن و پند ساخته شده و در قالبهای مختلف عربی حدود 70 بار بکار برده شده است.
فن – یفن – فنان - تفنن – متفنین و... و..... از آن ساخته شده است.
صبح از صباح و صباح از پگاه ساخته شده و مصباح و...... از آن ساخته شده است. نظر عربی شده " نگر" است انظر- نظر ینظر منظر و.... از آن ساخته شده است
خیمه از واژه پهلوی گومه و کیمه( به معنی کلبه) گرفته شده و خیام مخیم خیم یخیم صرف شده است در مورد واژه گان لاتین نیز گاهی همینطور است مانند کلمه بالکن – بنانا ( موز) بانک که هر سه ریشه فارسی دارند.
چه نیازی است بجای عبارت دار آخرت که در اصل فارسی است عبارت سرای دیگر را بکار بریم و یا بجای کلماتی مانند بالکن که لاتین شده همان بالاخانه است و از طریق ترکی به فرانسه راه یافته و بجای واژه گان بین المللی پارتیزان( پارتی- پارسی ) و.... بنانا ( بندانه ) که از طریق عربی به لاتین راه یافته کلمه دیگری بکار ببریم حذف و یا جایگزینی واژگان بین المللی مانند رادیو – تلویزیون – کامپیوتر و... که در همه زبانهای دنیا نزد مردم جا افتاده است نیز نباید اولویت باشد.
بسیاری از کلمات مشترک فارسی و عربی اگر مورد کنکاش قرار گیرند ریشه فارسی آن معلوم می شود بطور نمونه تقریبا بندرت کسی در عربی بودن کلماتی مانند: کم (چن؟چند؟) - اشنو– جص ( گچ) – رباط – بیان - نور، دار الاخره، تکدی، رجس، نجس و یا باکره ( پاکیزه)، ترجمان، نسیم، مجوهرات و... تردید کرده است اما در حقیقت همه اینگونه کلمات یا بطور کامل اصل فارسی هستند و یا معرب شده هستند. بطور نمونه برای کلمات فوق در زبان عربی ریشه و مصدر حقیقی وجود ندارد و وزن بعضی از آنها نیز عربی نیست مثلا کلمه نور بر وزن کور و دور و خور است اگر نور با همین شکل فارسی نباشد حتما معرب شده خور ( به معنی خورشید و روشنایی) است - رباط در فارسی به معنی اسطبل است رباط الخیل یعنی خانه یا پرورشگاه اسب ریشه آن به رهپات و یا "ره پاد" ( پاد به معنی نگهبان – امنیت و محل آرامش ) برمی گردد. نجس و رجس هر دو از واژه زشت و جش گرفته شده اند." دار" در زبان فارسی به معنی دارنده – پایه – ستون – تنه درخت بکار می رود مانند دیندار – داربست دار و درخت اما در عربی آنرا در معنی خانه بکار گرفته اند مانند دارالمجانین. دار الحکمه و... یک واژه به هر شکلی یا قالبی که به زبان عربی وارد شود بطور اتومات سایر قالبها از آن ساخته خواهد شد مثلا مزگت = مسجد بر وزن اسم مکان است وارد عربی شده و از آن فعل سجد یسجد و سایر قالبها ساخته شده یا ترجمان (ترزبان متضاد تل زبان است ) ترجمان فارسی در عربی تبدیل به ترجمه شده و مترجم و ترجم یترجم و... از آن ساخته شده است.
قرآن شناس، زبان شناس و پژوهشگر نامی انگليسی زبان، جفری آرتور را عقیده برآنست بیست وهفت کلمه قران ریشه فارسی دارد از جمله :
سجیل: معرب سنگ وگل، اباریق: جمع ابریق، معرب آبریز، تنور، مرجان، مِسک: معرب مِشک، کورت: کور شدن، تاریک شدن - تقالید:، قلاده، جمع تقلید، بیع: خرید و فروش، بیعانه(بیانه) قسمتی از پیش پرداخت. جهنم - دینار پول مروج ایرانی قدیم (یک صدم ریال) زنجبیل: معرب زنجفیل، - سُرادِق: سراپرده، - سقر: جهنم، دوزخ - سجین: نام جایی در دوزخ، زندانی - سلسبیل: سلیس، نرم، روان، گوارا، می خوشگوار، نام چشمه ای در بهشت- ورده: پرگه،گل سرخ - سندس: دیبای زربفت لطیف و گران بها- قرطاس: کرباس - کاغذ، جمع آن قراطیس - اقفال: جمع قفل – کافور – یاقوت.
بعضی پژوهشگران تعداد واژگان فارسی قرانی را تا یکصد عدد برآورد کرده مانند:
سراج = چراغ – دار - غلمان = گلمان جوان گل رو - زمهریر- کاس یا کاسه - جُناح: گناه، - رجس = زشت - خُنک: سرد- زُور: قوه، نیرو، عقل- شُواظ: زبانۀ آتش، شعله، حرارت، درحال ذوب شدن - اُسوَه = الگو = - فیل: پیل - توره: شغال، حیوان وحشی - عبقری ( آبکری آبکاری)= زیبا سازی= کنز(گنج)- ابتکار جای نیکو، درخشان، نفیس - زبانیه: نگهبانان دوزخ، زبانه کشیدن شعله های آتش- زانی زنا - ابد: جمع آن آباد، جاودان - قمطریر: شدید، سخت، دشوار- نجس: ناپاک، پلید- بررُخ: مانع وحایل بین وچیز - تَبَت: نابودشده، قطع شده، تب و تاب یافته - سخط: خشم گرفتن برکسی، غضب - سُهی: (بگونۀ سها)، ستارۀ کوچک و کم نور در دب اصغر. اریکه = اورنگه = ارائک به معنی بالش و متکی چندبار در قران تکرار شده است. برهان = دلیل در قران برهان و براهین آمده است- برج = تبرج – زینت - الجزیه = گزیت = توبه 29 - الجند = گند -= یس 75 جند و جنود - زمهریر(سوره انسان 13) = زم حریر = نزم بار = بوران = سرما ی شدید -
این کلمات ریشه و بنیاد فارسی داشته که به فراخنای زبان عربی درآمده ومشتقات آنها با دلایل مبسوط از جانب محققین توضیح شده است. و نفوذ واژگان از پارسی به سایر زبانها خود نشانه اصالت، کهن بودن و گستردگی و نفوذ زبان فارسی و زنده بودن و اهمیت آن در همه زمانها را اثبات می کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]