محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826884461
نويسنده: حبيب زماني محجوب تأثير نگرش معنوي بر پيروزي مقاومت حزبالله
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: حبيب زماني محجوب تأثير نگرش معنوي بر پيروزي مقاومت حزبالله
خبرگزاري فارس: در تحليل و بررسي عوامل پيروزي مقاومت حزبالله ديدگاههاي فراواني مطرح ميباشد. از نگاه نگارنده فرهنگ ارزشمندِ انتظار، نقشي اساسي در اين خصوص داشته است كه در اين نوشتار به بررسي آن خواهيم پرداخت.
چكيده
اشاره: حزبالله لبنان يكي از مشهورترين و مهمترين جنبشهاي انقلابي است كه از آغاز شكلگيري تا به امروز توفيقات فراواني در عرصه ملي و بينالمللي كسب نموده است. پيروزي و مقاومت موفقيتآميز اين نهضت شيعي، از يكسو مايه اعجاب دوستداران و طرفداران گرديده و از سوي ديگر رعب و وحشت مستكبران و اشغالگران را در پي داشته است؛ چراكه حزبالله خط پاياني بر نقشههاي آنان در تجاوزگري و تحميل سلطه متجاوزان كشيد. در تحليل و بررسي عوامل پيروزي مقاومت حزبالله ديدگاههاي فراواني مطرح ميباشد. از نگاه نگارنده فرهنگ ارزشمندِ انتظار، نقشي اساسي در اين خصوص داشته است كه در اين نوشتار به بررسي آن خواهيم پرداخت.
مقدمه
زماني كه در سال 1982م. كميتهاي نه نفره مأموريت يافتند با تأسي به انديشههاي جهانشمول خميني كبير(ره) اين حزب را بر اساس "پايبندي به دين اسلام"، "نبرد با اسرائيل" و "التزام قلبي و عملي به ولايتفقيه" پيريزي نمايند،1 كسي گمان نميكرد كه اين جنبش انقلابي، روزي به نماد عزّت و اقتدار ملي لبنان مبدّل گردد. شايد به ذهن كسي خطور نميكرد كه تلاشها و مقاومت مجاهدان اين حزب منجر به خروج نيروهاي غربي (ناتو) از سواحل بيروت (در سالهاي 1361 و 1362ه.ش) و عقبنشيني اسرائيل از بخش اعظم خاك لبنان (در 24 مي2000م./ 4/3/1379) گردد و اسطورة شكستناپذيري اسرائيل را بشكند. اوج اقتدار حزبالله در مقاومت "سيوسهروزه" بود كه دليرمردان و شيرزنان حزبالله معجزهاي دگر آفريدند و در نبردي نامتقارن ـ كه به"جنگ سيوسهروزه"2شهرت يافت ـ رژيم غاصب صهيونيستي را با تمام توان نظامياش به خاك مذلّت نشاندند و بار ديگر پرچم جهاد را به نفع اسلام به اهتزاز درآوردند.3
اين دستاوردها و پيروزيهاي درخشان حزبالله توجه تمام دنيا را به خود معطوف ساخته است و سبب شده نظريهپردازان و تحليلگران، هريك از زاويهاي خاص به بررسي عوامل پيروزي حزبالله بپردازند4 تا به اين سؤال پاسخ دهند كه چگونه حزبالله موفق شد كاري را كه ساير ارتشهاي عرب از انجام آن عاجز ماندند، با پيروزي به انجام رساند و بزرگترين و قابل مباهاتترين دستاورد تاريخ مناقشات اعراب و صهيونيزم را رقم زند؟ به راستي چه راز و رمزي در مقاومت حزبالله نهفته است كه آن را در ناكام گذاشتن دشمن ممتاز ساخته و نامش هول و هراس بر دل دشمن انداخته است؟
جنبش حزبالله بر خلاف بسياري از سازمانها و گروههاي مبارزاتي كه در برابر رژيم صهيونيستي دچار واگرايي و فرسايش پتانسيلها شدند، در مقابله و مبارز? خود با دشمن بر عوامل معنوي و آرمانهايي والا تكيه داشت و با بهرهگيري از همانها توانست به اين پيروزيهاي درخشان نائل آيد. اين نوشتار بر آن است تا به چرايي و چگونگي پيروزي حزبالله بر دشمنان بپردازد.
لازم به ذكر است كه عمده منابع در خصوص حزبالله به زبانهاي انگليسي و فرانسوي است كه نويسندگان آنها با نگاهي خاص و متفاوت به تحليل پيدايش و اقدامات اين حزب پرداختهاند و به طور قطع برخي ايدهها و آرمانهاي معنوي كه در پيروزي حزبالله نقشي اساسي داشته، براي اين نويسندگان غيرمحسوس بوده است. ساير منابع عربي و فارسي نيز اغلب جنب? تاريخنگاري و گاه ژورناليستي دارند؛ بر اين اساس تحقيق و پژوهش اساسي در اين خصوص بسيار ضروري به نظر ميرسد. اين مقاله ابتدا به روند ظهور و شكلگيري جنبش حزب الله پرداخته، سپس فرهنگ انتظار و تأثير آن بر پيروزي اين جنبش مورد بررسي قرار ميگيرد.
روند ظهور حزبالله
پس از شكلگيري رژيمصهيونيستي در سال 1948 كه منجر به اشغال قسمت قابل توجهي از سرزمين فلسطين گشت، بخشهايي از جنوب لبنان نيز توسط متجاوزان اسرائيلي به اشغال درآمد و حتي قرارداد متاركه ـ كه در سال 1949 بين اسرائيل و لبنان منعقد شد ـ نتوانست به اشغالگري اين رژيم پايان بخشد. از اين رو در سالهاي بعد نيز حملات و تهاجمات رژيم غاصب صهيونيستي به سرزمين لبنان تداوم يافت تا آنكه در ژوئن سال 1982 اين رژيم با تهاجمي گسترده، بخش عظيمي از جنوب لبنان از جمله پايتخت اين كشور يعني بيروت را به محاصره درآورد.
اين حمله وسيع تأثير بسزايي در بسيج سياسي و نظامي جامعه شيعيان لبنان داشت و نخستين جرقههاي تشكيل مقاومت اسلامي در برابر اشغالگران از همين زمان زده شد. از اين رو گروههاي شيعي كه عمدتاً در شهر بعلبك مستقر شده بودند، تشكيلات واحدي را ايجاد نموده و بستر لازم را براي تولد جنبش حزبالله فراهم آوردند.
پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) ـ كه به گسترش موج بيداري اسلامي و تقويت نهضتهاي رهاييبخش در سراسر جهان اسلام كمك كرد ـ نيز تأثير تعيينكنندهاي در تأسيس حزبالله داشت؛ به گونهاي كه به جرأت ميتوان گفت تأسيس حزبالله ناشي از تفكر و ايدئولوژي جهانشمول حضرت امام(ره) بود كه در ميان شيعيان لبنان به بار نشست.5
تلاشها و هدايتهاي امام موسيصدر6 و شهيد دكتر مصطفي چمران فضاي مناسبي را براي فعاليتهاي مبارزاتي جوانان شيعي در قالب جنبش امل فراهم آورد. اما با شهادت آنها كه در واقع رهبران اصلي جنبش بودند، يكپارچگي و وحدت نيروها از بين رفت و زمينه مساعدي براي شكلگيري جنبش حزبالله مهيا گشت. بر همين اساس در پاييز 1982 كميتهاي نه نفره متشكل از روحانيون شيعه، شخصيتهاي وابسته به جنبش امل، حزبالدعوة لبنان، كميتههاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي از شخصيتهاي مستقل تشكيل شد. اين كميته مأموريت داشت تا يك تشكيلات سياسي جديد را براساس "پايبندي به ولايتفقيه و نبرد با اسرائيل" پيريزي كند.7
پس از اتمام كار كميته نه نفره، شوراي لبنان متشكل از پنج نفر از اعضاي كميته قبلي به وجود آمد. اين شورا تا مدتها به دليل ملاحظات امنيتي و تشكيلاتي به صورت غيرعلني فعاليت داشت؛ اسامي اعضاي شورا نيز به صورت محرمانه باقي مانده بود. اما به تدريج چهرههايي همچون شيخ صبحي طفيلي، سيدعباس موسوي، شيخحسن كوراني، سيدحسن نصرالله و حسين موسوي(ابوهاشم) به عنوان "رهروان اسلامگرا" در جنوب لبنان معروف شدند.
پس از آنكه تشكيلات و سازماندهي حزبالله و مقاومت (شاخه نظامي آن) استحكام لازم را پيدا كرد، رهبران حزبالله به اين نتيجه رسيدند كه بايستي هويت مقاومت اسلامي را اعلام نمايند؛ زيرا كتمان اين مسئله هر چند جنبش را از ضربهپذيري و نابودي زودرس محفوظ ميداشت، اما از نظر دستاوردهاي سياسي، حزب را در حاشيه ديگر گروههاي سياسي قرار ميداد. از اين رو در 6 ژانويه 1984، مقاومت اسلامي لبنان با صدور اولين بيانيه نظامي، به شكل مستقل و رسمي اعلام موجوديت كرد. شورا تصميم گرفت نام ثابتي براي تشكيلات خود انتخاب و بيانيههاي خود را با آن نام صادر كند؛ لذا نام "حزبالله انقلاب اسلامي در لبنان" انتخاب شد و دفتر سياسي حزب راهاندازي شد و يك نشريه هفتگي به نام "العهد" را منتشر ساخت.8
فعاليتهاي گسترده و فشارهاي نظامي حزبالله در سالهاي 1983 تا 1985، اولين پيروزي را براي مقاومت حزبالله به ارمغان آورد و باعث شد رژيم اسرائيل در 14 ژانويه 1985 به سمت باريكه كمربند ايمني عقبنشيني نمايد و اولين شكست رسمي خود را تجربه كند. همزمان با شروع عقبنشيني نيروهاي اشغالگر صهيونيستي، حزبالله در يك گردهمايي رسمي سياسي در 16 ژانويه 1985 (27/11/1363) با صدور نامهاي سرگشاده 9، هويت، استراتژي و مواضع و برنامههاي ايدئولوژيك خود را براي اولين بار اعلام كرد. حزبالله با صدور اين نامه ـ كه در واقع مانيفست سياسي حزبالله محسوب ميشود ـ به فعاليتهاي صرفاً پنهاني خود خاتمه بخشيد و به صورت آشكار در صحنه سياسي ـ نظامي لبنان بروز نمود.
نقش بلامنازع حزبالله در رهبري و سازماندهي مقاومتهاي مردمي و پرهيز از بزرگنمايي اختلافات ميان احزاب رقيب در مواجهه با اسرائيل، در كنار موفقيت ارزشمند اين حزب در عقب راندن رژيم صهيونيستي به كمربند امنيتي، موجب شد جايگاه حزبالله نه تنها در عرصة داخلي ارتقا يابد، بلكه كسب مشروعيت بينالمللي نيز براي اين حزب سير صعودي پيدا كند.
در خلال سالهاي 1985 تا 1996 حزبالله لبنان توانست با تثبيت قدرت نظامي خويش، در پارلمان نيز نفوذ و حضور يافته و از جنبه سياسي نيز رسميت پيدا كند. پس از پيروزي حزب در سال 1996 و تبديل شدن مقاومت به خواست ملي كليه طوائف مذهبي لبنان، موفقيتهاي فزاينده ديگري در سطح داخلي و منطقهاي نصيب حزبالله شد كه حاكي از دوران اقتدار كامل اين حزب است.
حزبالله با دستيابي و بهرهمندي از رسانههايي همچون تلويزيون المنار، راديو النور و هفتهنامه العهد براي بيان ديدگاهها و مواضع خود، يهوديان و شهركهاي اسرائيلي را هدف قرار داد و با يك برنامهريزي حساب شدة رواني، زمينه فرار نيروهاي اشغالگر را فراهم كرد.
پيروزي در عرصههاي سياسي و انتخاباتي، خدمترساني در عرصههاي اجتماعي و همكاري و ايجاد روابط نزديك با دولت لبنان، موقعيت حزبالله را بيش از پيش استحكام بخشيد و با عقبنشيني نيروهاي اسرائيلي در 24 مي2000 (4/3/1379) حزبالله به بزرگترين پيروزي خويش از بدو تأسيس رسيد؛ چرا كه با اين عقبنشيني، اسطورة شكستناپذيري ارتش اسرائيل شكست و حزبالله به عنوان آبروي جامعه لبنان و به عنوان سمبل مقاومت در داخل و خارج، به ويژه در سطح كشورهاي عربي شناخته شد.
اوج اقتدار حزبالله در مقاومت سي و سه روزه بود كه رزمندگان دلير حزبالله بار ديگر ثابت كردند انديشه مقاومت مبتني بر روحيه شجاعت و بصيرت، شكستناپذير و رهاييبخش است. اكنون حزبالله جنبشي مشروع تلقي ميشود كه با استفاده از ايدئولوژي پويا و دنياميك خود و با زندهنگهداشتن روحيه مقاومت، به عنوان مقدمترين خاكريز جبهه رژيم صهيونيستي و قهرمان آزادسازي خاك لبنان مطرح ميباشد.
تجلّي عوامل معنوي در جنبش حزبالله
بيترديد هر حركت بشري اعم از فردي و اجتماعي براساس پايه فكري و يا اعتقادي صورت ميپذيرد و اين اصل در خصوص نهضتها از اهميت ويژهاي برخوردار است. عقيده و ايدئولوژي بنياديترين عنصر پيدايش و استمرار حيات نهضتها به شمار ميرود و همة گفتارها، فعاليتها، مبارزات، استراتژيها و اهداف، همآهنگ با آن و نشأت يافته از چنين منبعي است. هيچ جنبشي بدون ايدئولوژي نبوده و جنبش حزبالله نيز خارج از اين مقوله نيست.
در انديشه حزبالله عناصر معنوي و فرهنگي بر عناصر فيزيكي، مكاني و زماني ترجيح داده شده و باورهاي ديني مهمترين استراتژي اين جنبش براي مبارزه با دشمن است. سيدحسن نصرالله، دبيركل حزبالله، در مصاحبهاي ميگويد: حزبالله يك جنبش نظامي نيست، ما يك جنبش اسلامي و ايماني هستيم. ماهيت حزبالله ماهيتي اسلامي و عقيدتي است.
واقعيت آن است كه حزبالله در مجموع از نظر عوامل بالفعل مادي به مراتب از دشمن ضعيفتر بوده و دشمن از نظر تجهيزات، لوازم و ادوات جنگي برتري محسوس و غيرقابل انكاري داشت؛ اما در جهانبيني اسلامي علل و عوامل معنوي، ميتوانند عوامل مادي را تحتالشعاع قرار دهند.10 رزمندگان دلير حزبالله لبنان با بهرهگيري از اين عوامل در مقابل دشمن ايستادند؛ چرا كه در نظر ايشان"هر گونه مقابله، مبارزه، مقاومت و جهاد بدون ولايت و امامت و اطاعت از رهبري ميسّر نخواهد بود"11 پيش از آنكه به تأثير فرهنگ انتظار بر پيروزي حزب الله بپردازيم لازم است اشارهاي به مفهوم انتظار صحيح و اهميت آن در نظام سياسي اسلام و مكتب تشيع داشته باشيم.
فرهنگ انتظار
اعتقاد به مهدويت و ظهور موعود عدالتگستر از نابترين و مترقيترين نظريات سياسي ـ ديني است. انتظار در فرهنگ شيعه جايگاهي بس والا و ارجمند دارد و شيعه حيات و بالندگي خود را مديون آن است12 اين نظريه و فرهنگ بيبديل (انتظار) نقطه محوري مباحث كلامي و اعتقادي شيعه، بنيان مستحكم علوم ديني، روح حيات سياسي و اجتماعي شيعيان، اساس باورهاي آنان و الهامبخش حركت ديني و اصلاحطلبانه آنها به شمار ميآيد.
هرچند انتظار به منزله بنياد تفكر شيعي و از بزرگترين اعمال ذكر شده است،13 لكن اين مسئله به صورت يك فرضيه و تئوري صرف نيست. برداشتها و تفاسير مختلف از روايت انتظار باعث شده ديدگاههاي متعددي دربار? آن مطرح شود. در مجموع، انتظار به دو بخش عمده يعني انتظار سازنده، مثبت و انقلابي و انتظار ويرانگر و مخرب همراه با جمود و خمود تقسيم ميگردد.
انتظار مخرّب
در اين ديدگاه انتظار عمدتاً در حد اصلاح فردي و گريه شوق در فراق موعود خلاصه ميشود. گاهي نيز انحراف در اين بينش به حدي ميرسد كه با تغيير انحرافي بعضي روايات، ترويج فساد و ظلم و ستم مقدمه ظهور پنداشته ميشود.14 پيروان اين ديدگاه جنبه انفجاري براي انتظار قائل بوده و معتقدند كه براي اصلاح جهان بايستي اوضاع چنان پريشان گردد كه به مرحله انفجار برسد.
اين گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان و آمران به معروف و نهيكنندگان از منكر با بغض و عداوت نگريسته، زيرا آنها را تأخيراندازان در ظهور ميشمارند. اينان اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمير و انديشه خويش به نوعي با رضايت به گناهكاران و عاملان فساد مينگرند. اين نوع برداشت منفي از انتظار، كه ثمر? آن رواج و اشاعه ظلم، تبعيض، اختناق، حقكشي و تباهي و در يك كلام يكهتازي باطل و سير قهقرايي جامعه است، به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني وفق نمييابد و به صراحت و شدت، تقبيح و نفي گرديده است.15صاحبان چنين انديشه خامي به امام غائب علاقمند هستند نه امام قائم.
انتظار سازنده
ديدگاه ديگر در مورد انتظار، عقيده گروهي است كه قرائتي ديگر از انتظار دارند و براي آن ماهيت انقلابي قائل ميباشند. اين انتظار سازنده و بالنده، كه مبناي آن در آيات قرآن و روايات اسلامي ريشه دارد، به نپذيرفتن دعوت باطل ميكند. در اين ديدگاه تحركآفرين و تعهدبخش ـ بر خلاف نظريه پيشين كه براي انسان تكليفي قائل نبود ـ فرد منتظر بايستي با برخورداري از اعمال پاك، شهامت و آگاهي، خود و جامعه را مهياي ظهور منتظَر نمايد. ايستايي، بيتفاوتي و همنوايي با وضع موجود و صرفاً منتظر ظهور موعود نشستن در اين نگرش كاملاً مطرود است؛ چرا كه دولت ايده آل عصر ظهور را محصول سير استكمالي جامعه انساني ميداند نه از نوع انفجار تاريخي.16
پس روشن است كه منظور از انتظاري كه در منابع ديني و اسلامي به آن اشاره شده است، انتظار سازنده ميباشد. همين انتظار سازنده است كه شيعه را هميشه در جهت حركت انقلابي قرار داده است. اگر تاريخ اسلام را ورق بزنيم مشاهده ميكنيم كه از صدر اسلام تاكنون، شيعه گروهي انقلابي و تحولآفرين بوده كه هيچگاه ولايت ظالمين را برنتابيده و در برابر سلطه و اقتدار سياسي نامشروع، موضع رد و منفي داشته است.17
آموزههايي همچون موعودگرايي، انتظار فعال، اجتهاد سازنده و مرجعيت و ولايت فقيه، پويايي خاصي به مكتب تشيع بخشيده و اين مذهب را به دكترين پيشرو جهان اسلام مبدل ساخته است. بر اين اساس بايستي اظهار داشت كه آموزه انتظار از اركان اساسي جنبشها و حركتهاي آزاديبخش و تحولآفرين جوامع شيعي ميباشد. جنبش شيعي حزبالله هم از اين قاعده مستثني نبوده است و نشانههاي فراواني از تأثير فرهنگ انتظار در اين نهضت مشاهده ميشود كه به برخي از آنها اشاره ميشود.
اميدزايي و حركتآفريني
از برآيندهاي انتظار حركت و اميد است. انتظار در لغت از كلمه نظر به معناي مترقب بودن و چشم به راه بودن گرفته شده است كه نوعي اميد به آينده از آن بر ميآيد. فرد منتظر ايمان دارد كه دوران ظلم و فساد و تباهي برچيده خواهد شد و استقرار عدالت اجتماعي امري قطعي است؛ روزي خواهد رسيد كه خورشيد عدل و حق در آسمان بشريت طلوع كرده و به نور خويش سرتاسر گيتي را روشنايي ميبخشد.18 بر اين اساس، انديشه انتظار مانند يك قوه مبقيه، طرفداران حق و عدالت را در برابر تمام دستگاههاي باطل مقاوم و پايدار ميسازد و با نويد نصرت الهي بر روشني چراغ اميدواري و ثبات قدم آنها ميافزايد.
الهامگيري از اين انديشه است كه روح اميد را در بين حزب الله زنده نگاه داشته و ايمان آنها را در مبارزه با ظلم و جور راسختر نموده است. آنها به آيند? روشن و پيروزي قطعي خويش اعتقاد قلبي دارند.
رزمندگان حزبالله با تكيه بر فرهنگ انتظار و وعدة حق الهي در مسير رفع ظلم و مبارزه با حاكميت مستكبران ثبات قدم دارند تا نويد فتح نهايي مستضعف بر مستكبر را تحقق بخشند. همانگونه كه از تفسير آية 5 سورة قصص19 برميآيد اراده و مشيت الهي بر پيروزي مستضعفان تعلق گرفته و اين بشارتي است براي انسانهاي آزاده و خواهان حكومت عدل و داد، كه بالأخره حق بر باطل و ايمان بر كفر غلبه خواهد كرد. حزبالله لبنان در گفتمان خويش با تأسي به اين آيه و باور به آينده روشن، به مسلمانان و ساير ملل ضعيف جهان به ديد مستضعفان نگريسته كه پيروزي نهايي آنان بر مستكبران امري قطعي و ترديدناپذير است.
سيدحسن نصرالله ـ رهبر حزبالله ـ ميگويد: "... و به خاطر اين وعده الهي "وَ نُريدُ اَن نَمُّنَ عَلَي الَّذينَ استُضعِفُوا فِي الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّه وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثين..." و در نتيجه طغياني كه امروز به بالاترين حد خود رسيده، بايد منتظر تحقق وعده الهي باشيم... تا هنگامي كه ايمان و اراده ما متصل به اين حاكم مطلق هستي (پروردگار بيهمتا) باشد، پيروزي و نصرت از آنِ ماست."20
وي، پس از آغاز تهاجم صهيونيستها در نبرد سي و سه روزه در اولين پيام خود خطاب به آنها چنين گفت: "شما نميدانيد امروز با چه كسي ميجنگيد، شما با فرزندان محمّد(ص)، علي، حسن، حسين و با اهلبيت رسولخدا و اصحاب او(عليهمالسّلام) وارد جنگ شدهايد، شما با قومي ميجنگيد كه ايماني فراتر و برتر از همة انسانهاي اين كره خاكي دارد... به اميد و ياري خدا روزهاي آينده را ميان ما و شما خواهيم ديد." ايشان سپس به مردم لبنان وعده داد: "من با توكل و اعتماد به خداوند سبحان و با اعتماد به مبارزان و به شما و با شناختي كه از اين ملت و اين دشمن دارم، همچنانكه بارها وعده دادهام، باز هم به شما وعده پيروزي ميدهم... به ياري خدا پيروزي محقق است." رهبر دلير حزبالله21 در دومين پيام خود نيز به مردم لبنان گفت: "مردم عزيز لبنان... من به شما اطمينان ميدهم كه ما پيروز خواهيم شد... شما از مشاهده اين ويراني نااميد نشويد... مهم اين است كه هم اكنون پايداري كنيم تا پيروزي را در آغوش گيريم."22
دكتر صفيالدين، نماينده حزبالله در تهران، قبل از اتمام جنگ سي و سه روزه در مصاحبهاي چنين ابراز داشت: "ما در اين جنگ پيروزيم. تاكنون پيروز ميدان بودهايم و پيروزي نهايي نزديك است، اگر چه مثل جنگ احزاب كمي طولاني شود."23
گذشته از اين مطالب، آية معروف "فَانَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالبون" (مائده/56) كه بر پرچم و رايت حزبالله نقش بسته است، به طور مشخص ايده و باور آنها را به اين اصل اثبات ميكند. آنها به پيروزي خويش ايمان و باور دارند و اين عقيده جز از باورهاي ديني آنها و اميد به آيندهاي روشن نشأتپذير نيست.
عدالت گرايي و ظلم ستيزي
از محورهاي اساسي گفتمان مهدويت تحقق عدالت و مقابله با حكومت ظلم و جور و نامشروع دانستن همكاري و همراهي با آنهاست. بر همين اساس، معتقدان به مهدويت در عصر انتظار سعي ميكنند در راه حاكميت عدل و قسط در جامعه و مبارزه با ظلم و بيداد قدم بردارند و از اين طريق، جامعه را براي ظهور بزرگ پرچمدار عدالت مهيا سازند. انتظار و اعتقاد به مهدويت درفش بنيادگر مقاومت در برابر ظلم و ستم است؛ بر همين اساس در قاموس مكتب منتظران واقعي سازش و تسليم در برابر حاكميت ظالمانه اباطيل و طواغيت جايي نداشته و همراهي و همنوايي با مفسدان و ستمگران و سكوت در برابر مظالم و مفاسد بسيار مذموم شمرده ميشود.
پايداري بر اصل تأييد شده مقاومت و ايستادگي در برابر ظالم، از بارزترين مؤلفههاي تأثيرپذيري حزب الله از گفتمان مهدويت ميباشد. جنبش حزب الله با تأسي به اين انديشه، سلطه ظالمين اشغالگر را نپذيرفته و تلاش مينمايد ريشه دشمن تجاوزگر خود را بركند. انديشه ظلمستيزي و مقاومت، كه با اقدامات امام موسي صدر و شهيد دكتر مصطفي چمران تحولي شگرف يافته بود، پس از شكلگيري حزبالله وارد مرحلهاي تازه شده و در بين عامه مردم اين منطقه فراگير گشته است. حزب الله در حركت ظلم ستيزي خويش بيشترين بهرهبرداري را از آموزههاي مهدوي نمودند. بر اين اساس آنها به مبارزه با فرآيند سازش و تحميل اراده و هژموني دشمن پرداختند و با پافشاري بر همين اصل ظلم ستيزي موجب اخراج نيروهاي بيگانه و عقب راندن دشمن زبون شدند.
سيد حسن نصرالله در مصاحبهاي كه در پي عقب نشيني اسرائيل از جنوب لبنان داشت گفت: " اما [اگر] زماني دولت لبنان [هم] با اسرائيل صلح كند و پرچم اين رژيم بر فراز سفارتش در بيروت به اهتزاز درآيد، طبيعي است كه من با اسرائيل صلح نميكنم و به عناصر و نيروهاي خود خواهم گفت: ما اراضي جنوب لبنان را آزاد كرديم. اين بخشي از نبرد ما بود. اما امروز مسئله عادي سازي روابط با رژيم اسرائيل وجود دارد، ما بايد با آن مقابله كنيم و اين بخشي ديگر از مبارزه ما با دشمن است."24
اين تفكر جهادي حزب الله را ميتوان در نامه سرگشاده آنان ـ كه در آن به معرفي مواضع سياسي خود ميپردازند ـ به وضوح لمس كرد. در بخشي از اين نامه آمده است: "ما با صراحت و روشني اعلام ميكنيم امتي هستيم كه جز از خداوند از كسي نميترسيم و ظلم و تجاوز و ذلت را نميپذيريم."25 در بخش ديگري از اين نامه آمده است: "مبارزه با اسرائيل اشغالگر از باورهاي اعتقادي و تجربه تاريخي نشأت گرفته... (بر اين اساس) امضاي هر گونه توافقنامةآتش بس، توقف عمليات مسلحانه بر ضد اسرائيل و يا امضاي قرارداد صلح يكجانبه و چندجانبه با اين رژيم را به رسميت نميشناسيم."26
تأكيد بر انديشه حكومت جهاني
اسلام ديني جهاني و مخاطبش كل بشريت است بر اين اساس ضمن تأييد و پذيرش جامعة جهاني بر تشكيل آن در قالب امت واحده بر مبناي انديشة مهدويت تأكيد شده؛ چراكه در اين انديشه رسيدن جامعة بشري به مرحلة تشكيل امت واحده و جايگزيني نظام امامت و نفي دولتهاي مبتني بر اقتدار يكطرفه جزء مقولات اصلي به شمار ميآيد. حكومت حضرت مهدي(عج)، حكومتي است جهاني كه تمام دنيا را مسخر ميكند و همه را تحت اختيار خويش قرار ميدهد. انديشه و فلسفه حكومت جهاني از مباحث اساسي گفتمان انتظار است كه ريشه در قرآن و روايات دارد. 27
در فرهنگ گفتماني حزب الله به اين موضوع توجه ويژه شده است. نگاه حزب الله نگاهي محدود نيست كه تنها در پي آزادي خود لبنان از چنگال دژخيمان باشد، حزب الله در انديشه پيروز ساختن اسلام بر كفر جهاني و فراهم ساختن پايههاي حكومت جهاني موعود است.
حسين موسوي (ابوهاشم) ـ از رهبران تشكيلات حزب الله ـ در اين خصوص ميگويد: "حكومت اسلامي در لبنان، [تنها] چيزي نيست كه خواستار آن هستيم، هدف ما، [صرفاً] برپايي حكومت اسلامي در يك كشور نيست، بلكه تأسيس وطن فراگير و بزرگ اسلامي كه لبنان را نيز در بر گيرد، هدف ما را پديدار ميسازد." 28 شيخ صبحي طفيلي ـ اولين دبير كل حزب الله ـ نيز گفته است: "ما در محدود? لبنان فعاليت و يا در چارچوب آن فكر نميكنيم. لبنان، يك بازيچ? هندسي كوچك ميباشد كه به وسيله امپرياليستها به وجود آمده است. ما تلاش داريم كه در كليه نقاط گيتي از مسلمانان دفاع كنيم."29
بدين ترتيب مشاهده ميشود كه حزب الله به هيچ وجه خود را يك جنبش صرفاً لبناني ندانسته، بلكه امتداد جنبش جهاني اسلام ميداند كه بايستي در راستاي رهنمودهاي اسلام، كه از سوي رهبراني چون امام خميني(ره) عرضه ميگشت، به پيش رود. حزب الله نگاهي عميق و دورانديشانه به مسئله دارد؛ نگاهي كه برگرفته از فرهنگ انتظار است و در پي اصلاح كل جهان و استقرار حكومت واحد جهاني ميباشد.
ولايتمحوري
ولايت از مهمترين اصول دين اسلام بوده و نظام سياسي اسلام و شيوه حكومت اسلامي بر پايه ولايت است. 30 در اعتقاد شيعه، امامت و ولايت جوهرة سياست است و از اين روست كه هويت سياسي مذهب شيعه با وجود امام شناخته ميشود. غيبت امام در عينيت جامعه، حيات سياسي شيعه را در فرآيند پرپيچ و خمي از زيست منتظرانه قرار داده است و در اين دوران حساس رسالت حفظ مكتب و هدايت امت و مسئوليت سامانبخشي سياسي به جامعه اسلامي برعهده فقهايي است كه از سوي آخرين امام به عنوان نمايندگان ايشان در بين امت اسلامي معرفي شدهاند. بر اين اساس نظام ولايت فقيه از آثار و بركات گفتمان مهدويت و فرهنگ انتظار است.
بر هيچكس پوشيده نيست كه از مقومات فكري و عملي حزبالله اعتقاد آنان به ولايتفقيه و التزام قلبي و عملي به آن است. آنان به وليفقيه به عنوان جانشين پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و رهبر شرعي خود نگريسته كه خطوط كلي فعاليتها را براي آنها ترسيم ميكند و امر و نهي او نافذ و حاكم است.31 اين مسئله اصليترين ويژگي حزبالله در مقايسه با گروههاي اسلامگرا در جهان ميباشد كه بر كليه اركان تشكيلاتي و همچنين ديدگاههاي حزبالله سيطره افكنده و از عوامل اصلي و اهداف اساسي اين حزب به شمار ميآيد.32
پذيرش كامل نظريه ولايتفقيه و حاكم نمودن آن بر شئونات مردمي و سازماني، مبنا قرار دادن آن در همگراييها و واگراييها، ملاك دانستن و انطباق بايدها و نبايدهاي خود با آن، لحاظ نمودن جايگاه علماي ديني و روحانيون در رفتارهاي سازماني و جهتگيريهاي مقاومتي33، نمونههايي از حلقههاي وصل حزبالله با مقام ولايت است.
دكتر صفيالدين ـ نماينده و مسئول دفتر جنبش حزبالله در ايران ـ در مصاحبه با نشريه "راه مردم" چنين اظهار ميدارد: "ما معتقديم از روز آغاز تولد حزبالله، بايد مردم را به سمت ارتباط با ولايتفقيه سوق دهيم. جداي از اين روش نميتوانيم جامعه را كنترل كنيم. به دليل اهميت اين موضوع براي تبيين آن خيلي تلاش كرديم و كل سرمايه فكري و ذهنيمان را براي ايجاد يك ارتباط مابين جامعه و جايگاه ولايتفقيه صرف كرديم... اطاعت از ولايتفقيه جزو تكاليف ماست... اين پيروزيهاي ما همگي حاصل رعايت اين اصول و قواعد است."34 ايشان در تحليل دلايل موفقيت حزبالله ميگويد: "ما هر چه داريم از انقلاب اسلامي، امام(ره)، مقام معظم رهبري و ولايت مطلقة فقيه است و هر چه داريم از اطاعت محض از ولايتفقيه است."35 سيدحسن نصرالله نيز در اين رابطه ميفرمايد: "به نظر من هرگونه مقابله، مبارزه، مقاومت و جهاد بدون ولايت و امامت و اطاعت از رهبري ميسر نخواهد بود."36
حزبالله لبنان در كتابچهاي كه در خصوص تاريخچه و ديدگاههاي خود انتشار داده است، چنين بيان ميدارد: "در خصوص ولايت امر، ما خود را به ولايت مرجعيت رشيدي پايبند ميدانيم. ولايت در وليفقيه جامعالشرايطي كه عدالت، اعلميت، كفايت، آگاهي به مسائل روز، مديريت، تقوا و ساير صفات لازم در او تجلي يافته است. اين ولايتفقيه و مرجعيت ديني، شايستگي زعامت ديني، سياسي و رهبري مسلمانان را دارا ميباشد. اين مرجعيت، از راه نامزدي در انتخابات و صندوقهاي رأي برگزيده نميشود؛ بلكه از راه قبول صميمان? مشكلات، اميدها و مبارزات خستگيناپذير مردم و دفاع از منافع، مفاهيم و ارزشهاي اسلامي انتخاب ميشود. ويژگيها و خصوصيات جغرافيايي، ملّي و مصلحتي در اين مرجعيت نقشي نداشته است، بلكه يك موضوع شرعي است كه در چارچوب شرع مقدس مشخص ميگردد."37
بر اين اساس مشاهده ميشود كه حزبالله مهمترين ويژگي خود را در پيوند دادن مردم با وليفقيه ميداند؛ وليفقيهي كه نبايد ضرورتاً لبناني باشد، زيرا اين جغرافياي اسلام است و نه جغرافياي لبنان كه مرز و عرص? فعاليتهاي حزبالله را مشخص ميسازد؛ بر اين اساس تابعيت تأثيري در انتخاب وليفقيه ندارد.38
رزمندگان حزبالله لبنان هم به لحاظ سياسي و هم مذهبي از رهنمودها و فرامين بنيانگذار انقلاب اسلامي خميني كبير(ره)، به عنوان وليفقيه، اطاعت محض داشته و با تكيه بر همين پشتوانه موفق شدند موازنههاي مرگبار قبلي را بر هم زده و روح مقاومت را در بين مسلمانان عالم احيا نمايند. همان گونه كه پيشتر اشاره شد جرقههاي اوليه تأسيس حزبالله ناشي از تفكر و انديشههاي جهان شمول حضرت امام(ره) بود كه توسط شاگردانش به بار نشست؛ بر اين اساس ميتوان چنين ابراز داشت حزبالله مباني، اصول و ايدئولوژي خود را از امام(ره) دريافت نمود و اين امر بارها و بارها در بيانيههاي رسمي و سخنرانيهاي مسئولان حزبالله ابراز شده است. در نامة سرگشادة حزبالله آمده است: "تعهد خود را نسبت به دستورات رهبري يگانه، حكيمانه و عادلانه، وليفقيه جامعالشرايط كه در حال حاضر در شخص امام آيت الله العظمي روحالله موسويخميني(دامظلّه) تجسم يافته است، اعلام ميداريم."39
سيدحسن نصرالله در خصوص تمكين حزبالله از رهبري امام خميني ميگويد: "از نظر ما، امام خميني، مرجع ديني، امام و رهبر به تمام معناي كلمه ميباشد. همان گونه كه هر رهبر بزرگ ديني در هر كيشي در جهان اين گونه است. اما امام براي ما بيش از اين است. ايشان سمبل و نماد انقلاب عليه طاغوتها، مستكبران و نظامهاي استبدادي ميباشد. به طوري كه موفق شد روح اميد را در جانهاي مستضعفان بدمد. ايشان، نظريه اراد? ملتها در مقابل اراد? مستكبران را احيا كرد. بدين ترتيب، امام براي ما بيش از يك سمبل ديني مطرح است، نه تنها براي ما، بلكه براي هم? مستضعفان جهان."40
پس از ارتحال امام(ره)، حزبالله رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي را به عنوان وليفقيه خويش شناخته است. پيروي و اطاعت حزبالله از مقام معظم رهبري ـ ولي امر مسلمين ـ بر هيچكس پوشيده نيست؛41چنانكه رهبر مقاومت حزبالله بر دستان ايشان بوسه زده و خود را سرباز ايشان معرفي مينمايند. سيدحسن نصرالله در يك گفتگوي خبري دربارة مقام معظم رهبري چنين فرمود: "در طول مراحل مقاومت و جهاد خدمت مقام معظم رهبري (دامظلهالشريف) ميرسيديم و ايشان همواره بر اين روابط معنوي با خداوند سبحان و توكل به خدا و ارتباط با خدا و انس با قرآن و دعا تأكيد ميكرد.... امروز ما وارد مرحلة پيروزيها شدهايم و انشاءالله با ايمان و اراده و يقين و وحدت، و وجود رهبري شجاع و حكيم و مورد تأييد خداوند سبحانه و تعالي، انشاءالله با هيچ شكستي روبهرو نخواهيم شد." 42
سيدحسن نصرالله در سخنراني خود هم در سالروز ميلاد حضرت حجتبنالحسنالعسكري(عج) پس از تبريك اين روز به ملت لبنان ميگويد: "...همچنين تبريك ميگويم به برپا دارنده پرچم و فرمانده دولتش و زمينهساز بزرگ حكومتش در زمين، كسي كه با اراد? پرصلابت و ايمان مهدي گونهاش، هم? طاغوتهاي جهان را به مبارزه ميطلبد و در برابر هم? طوفانها و زلزلهها با عزمي راسخ ايستادگي ميكند، يعني حضرت آيتاللهالعظمي امام سيدعلي خامنهاي (دامظلّهالشّريف)".43
نتيجه
با مروري اجمالي بر اين مقاله چند نتيجه حاصل ميشود:
ـ در پيروزي مقاومت حزبالله برخي عوامل دخيل بودند كه دست كم از ديد طراحان نظامي دشمن پنهان بوده و براي آنها قابل محاسبه و پيشبيني نبود.
ـ اين عوامل كه انتظار سازنده جزئي از آنهاست، به منزله دكترين و فراتر از باوري مذهبي ميان حزب الله مطرح است. در واقع فرهنگ درخشان انتظار به عنوان يك نظريه راهبردي در تمام عرصههاي فردي و اجتماعي در نظر گرفته ميشود.
ـ اميدزايي و حركتآفريني، عدالتگرايي و ظلمستيزي، ولايت محوري و پيوند با مقام ولايت، اطاعتپذيري از وليفقيه (درمرحله اول حضرت امام خميني(ره)و در حال حاضر مقام معظم رهبري حضرت آيه الله خامنهاي) كه همگي برايند فرهنگ انتظار هستند، روح مقاومت را در نهضت حزبالله زنده نگاه داشته و آنها را در مبارزه با مستكبرين تا رسيدن به قله پيروزي ثابتقدم و استوار ساخته است.
ـ بدون شك بررسي و معرفي دقيق نقش فرهنگ انتظار در پيروزي مقاومت حزبالله و اشاعه و پر و بال دادن به آن باعث ميشود تا دنياي اسلام بتواند آگاهانه از مكتب امامت و ولايت بهره برده و در مسير مبارزه خود با دشمن اميدوار و استوار گردد.
سوتيترها
در پاييز 1982 كميتهاي نه نفره متشكل از روحانيون شيعه، شخصيتهاي وابسته به جنبش امل، حزبالدعوة لبنان، كميتههاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي از شخصيتهاي مستقل تشكيل شد. اين كميته مأموريت داشت تا يك تشكيلات سياسي جديد را براساس "پايبندي به ولايتفقيه و نبرد با اسرائيل" پيريزي كند.
در انديشه حزبالله عناصر معنوي و فرهنگي بر عناصر فيزيكي، مكاني و زماني ترجيح داده شده و باورهاي ديني مهمترين استراتژي اين جنبش براي مبارزه با دشمن است. سيدحسن نصرالله، دبيركل حزبالله، در مصاحبهاي ميگويد: حزبالله يك جنبش نظامي نيست، ما يك جنبش اسلامي و ايماني هستيم.
آموزههايي همچون موعودگرايي، انتظار فعال، اجتهاد سازنده و مرجعيت و ولايت فقيه، پويايي خاصي به مكتب تشيع بخشيده و اين مذهب را به دكترين پيشرو جهان اسلام مبدل ساخته است. بر اين اساس بايستي اظهار داشت كه آموزه انتظار از اركان اساسي جنبشها و حركتهاي آزاديبخش و تحولآفرين جوامع شيعي ميباشد. جنبش شيعي حزبالله هم از اين قاعده مستثني نبوده است
پايداري بر اصل تأييد شده مقاومت و ايستادگي در برابر ظالم، از بارزترين مؤلفههاي تأثيرپذيري حزب الله از گفتمان مهدويت ميباشد. انديشه ظلمستيزي و مقاومت، كه با اقدامات امام موسي صدر و شهيد دكتر مصطفي چمران تحولي شگرف يافته بود، پس از شكلگيري حزبالله وارد مرحلهاي تازه شده و در بين عامه مردم اين منطقه فراگير گشته است. حزب الله در حركت ظلم ستيزي خويش بيشترين بهرهبرداري را از آموزههاي مهدوي نمودند.
پذيرش كامل نظريه ولايتفقيه و حاكم نمودن آن بر شئونات مردمي و سازماني، مبنا قرار دادن آن در همگراييها و واگراييها، ملاك دانستن و انطباق بايدها و نبايدهاي خود با آن، نمونههايي از حلقههاي وصل حزبالله با مقام ولايت است. پيروي و اطاعت حزبالله از مقام معظم رهبري ـ ولي امر مسلمين ـ بر هيچكس پوشيده نيست؛ چنانكه رهبر مقاومت حزبالله بر دستان ايشان بوسه زده و خود را سرباز ايشان معرفي مينمايند. سيدحسن نصرالله در سخنراني خود هم در سالروز ميلاد حضرت حجتبنالحسنالعسكري(عج) پس از تبريك اين روز به ملت لبنان ميگويد: "...همچنين تبريك ميگويم به برپا دارنده پرچم و فرمانده دولتش و زمينهساز بزرگ حكومتش در زمين، كسي كه با اراد? پرصلابت و ايمان مهدي گونهاش، هم? طاغوتهاي جهان را به مبارزه ميطلبد و در برابر هم? طوفانها و زلزلهها با عزمي راسخ ايستادگي ميكند، يعني حضرت آيتاللهالعظمي امام سيدعلي خامنهاي (دامظلّهالشّريف)".
پينوشتها:
1ـ در زمينه روند تشكيل جنبش حزب الله ر.ك: شيخ نعيم قاسم، حزبالله لبنان، ترجمة محمدمهدي شريعتمدار، ص 17ـ29؛ مسعود اسداللّهي، از مقاومت تا پيروزي، ص 51ـ71.
2ـ در اين زمينه ر.ك: هشام آلقطيط، ثلاثه و ثلاثون يوماً أحدثت بُركاناً في اسرائيل.
3ـ مبحث پيروزي مجاهدان جان بر كف حزبالله بر رژيم صهيونيستي در جنگ سي و سه روزه بسيار مهم است. پيروزي حزبالله در اين نبرد هيمنه و ابهت دروغين اسرائيل را بر هم ريخت و افسانه شكستناپذيري اسرائيل را برملا ساخت. عوامل پيروزي حزبالله در اين جنگ افتخارآميز، كه نمونهاي گرانبها از جنگ نامتقارن به حساب ميآيد، بايستي به طور جدي در ابعاد گوناگون مورد بررسي و تحليل قرار گيرد. طبق برخي اطلاعات "ارتش آمريكا گروهي ويژه را براي بررسي اقدامات و روشهاي عملياتي و تاكتيكهاي رزمي حزبالله اختصاص داده تا از آن براي مقابله با ديگر جريانهاي نهضتي در خاورميانه بهره گيرد." (ر.ك: ماهنامه همشهري، "تنها پيروز ميدان"، ش5، مرداد 1385، ص5.)
4ـ عمدة رسانهها و تحليلگران غربي، با اتخاذ يك تحليل يكسويه تلاش مينمايند جنبش حزبالله را جنبشي انتقامجو و به تعبير خود تروريست معرفي نمايند كه تنها با تكيه بر مبارزه قهرآميز و اقدامات ضد بشري! (همچون عمليات استشهادي) توانسته است پيروزيهاي مقطعي كسب نمايد!
5ـ مسعود اسداللّهي،پيشين،ص177ـ170.
6ـ ميرابوالفتح دعوتي، مسلمين شيعه در لبنان.
7ـ مسعود اسداللّهي، از مقاومت تا پيروزي، ص68.
8ـ سيدمحمدحسين فضل الله، الخيار الاخر، ص35.
9ـ براي آگاهي كامل از اين نامة سرگشاده ر.ك: مسعود اسداللّهي، از مقاومت تا پيروزي، ص215ـ189.
10ـ اين مسئله در جنگهاي صدر اسلام مانند جنگ بدر، احزاب، فتح مكه و... بارها تحقق يافت و مسلمانان با وجود نيروي نظامي و تجهيزات جنگي كمتر توانستند بر لشكر مجهز دشمن غلبه كنند.
11ـ مجله پاسدار اسلام، ش271، ص47.
12ـ اين موضوع امري است كه حتي انديشمندان اروپايي و مستشرقان بدان اعتراف دارند. در اين زمينه ر.ك: حسن بلخاري، تهاجم يا تفاوت فرهنگي، ص 130.
13ـ بحار الانوار،ج 52،ص 128؛ الارشاد،ص 336.
14ـ استاد شهيد مرتضي مطهري در مذمت و سرزنش اين نگرش عاميانه و ساده انديشانه ميفرمايد: "اينكه حضرت زماني قيام ميكند كه دنيا مملو از ظلم و جور باشد، عاملي براي فرار برخي سبك دينان از بار مسئوليت شده است، به گونهاي كه به بي عدالتي تن داده اند و اين روش جاهلانه را قدمي در راه ظهور مولا پنداشته." (ر.ك: مرتضي مطهري، سيري در سير? ائمه اطهار، ص 76.) رهبر معظم انقلاب نيز در اين زمينه ميفرمايد: "براي تحقق ظهور امام زمان وجود ظلم و جور شرط كافي نيست، انسانهاي صالح، انگيزههاي قومي، ايمانهاي راسخ، گامهاي استوار و نيز دلهاي روشن نيز لازم و ضروري است." (سخنان معظم له، نيمه شعبان 1375، حسيني? امام خميني(ره)).
15ـ مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 62 و 63.
16ـ مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 18، ص 179.
17ـ اگر هم در بعضي دورهها شيعه در مقابل حكومت امرا و حكام جور سكوت كرده است، مصلحت بزرگتري را مد نظر داشته است.
18ـ شيخ سليمان بن شيخ ابراهيم، ينابيع الموده، بيروت، ص 547.
19ـ "و نُريدُ أنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفوا في الارضِ و نجعلهُم ائمّةَ و نجعلهمُ الوارثين."
20ـ نشريه آبادي، ش21.
21ـ هفتهنامه يالثاراتالحسين، ش383.
22ـ همان.
23ـ هفتهنامه صبح صادق، 23 مرداد 1385.
24ـ نشريه استاندارد،27/6/1376.
25ـ اسداللهي، پيشين، ص 193.
26ـ همان، ص205 و 206.
27ـ "شما جنگ تمام عيار ميخواستيد پس بسم الله!"، پيام سيد حسن نصرالله به اشغالگران صهيونيست، نشريه يالثارات الحسين (ع)،ش 383.
28ـ هفته نامه صبح صادق،23مرداد 1385 "ويژه مقاومت اسلامي".
29ـ هفته نامه العهد (ارگان رسمي حزب الله)، ش 85، 1406.
30ـ جواد محدثي، پيامهاي عاشورا، ص212.
31ـ شيخ نعيم قاسم، پيشين، ص81.
32ـ همان، ص26؛ مسعود اسداللّهي، جنبش حزبالله لبنان، گذشته و حال، تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1382، ص174.
33ـ تشكيلات مبتني بر ولايتفقيه باعث شده است كه نقش روحانيت در اين تشكل جلوه خاصي يافته و مراجع، علما و روحانيون از اعتبار خاصي ميان حزب بهرهمند باشند. نقش و جايگاهي كه روحانيون در اركان مختلف حزبالله دارا هستند، در هيچ يك از احزاب و سازمانهاي لبناني سابقه ندارد. از ابتداي تأسيس حزبالله تاكنون همواره اكثريت اعضاي شوراي اين حزب را روحانيون تشكيل دادهاند و رياست شوراهاي مهم همواره بر عهده يك روحاني بوده است.
34ـ نشريه راه مردم، 2/5/1382ـ
35ـ هفتهنامه صبح صادق، 23 مرداد، 1385.
36ـ مجله پاسدار اسلام، ش127، ص47.
37ـ مسعود اسداللّهي، پيشين، ص175.
38ـ شيخ نعيم قاسم، پيشين، ص80.
39ـ عبدالوهاب فراتي، انقلاب اسلامي و بازتاب آن، ص86.
40ـ روزنامة النهار، 4 اكتبر 1995.
41ـ هفتهنامه صبح صادق، ش176.
42ـ روزنامه كيهان، 22/5/1386.
43ـ نشريه آبادي، ش21.
.........................................................................
منبع: ماهنامه معارف، شماره 58
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]
-
گوناگون
پربازدیدترینها