تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833436882
نويسندگان: محمد كيا و نسرين احمدزاده كارآفريني و آموزش عالي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسندگان: محمد كيا و نسرين احمدزاده كارآفريني و آموزش عالي
خبرگزاري فارس: آنچه در اين مقاله آمده، سعي در معرفي برنامههاي موجود در زمينه آموزش كارآفريني، بيان نقش آموزش عالي در توسعه كارآفريني و نحوه مديريت دانشگاهها به شيوه كارآفرينانه دارد.
چكيده
آموزش عالي در توسعه كارآفريني به عنوان يكي از مهمترين مفاهيم مطرح شده در عصر حاضر نقش بسيار مهمي را ايفا مينمايد. آموزش عالي از طريق انتقال دانش كاربردي در زمينه اشتغال، ايجاد مهارتها و تواناييهاي مورد نياز در زمينه كارآفريني و اشتغال، بسترسازي فرهنگي و توسعه و حمايت پژوهشي از كارآفريني، مفاهيم كارآفريني را وارد دانشگاه نموده و دانش، نگرش و مهارت دانشجويان را به سوي كارآفريني و كارآفرين شدن سوق ميدهد. آنچه در اين مقاله آمده، سعي در معرفي برنامههاي موجود در زمينه آموزش كارآفريني، بيان نقش آموزش عالي در توسعه كارآفريني و نحوه مديريت دانشگاهها به شيوه كارآفرينانه دارد.
مقدمه
كارآفريني موضوعي است كه امروزه توجه بيشتر سياستگذاران، برنامهريزان و مجريان امور كشورهاي مختلف را جلب كرده است. اغلب كشورها به اين نتيجه رسيدهاند كه براي كسب موفقيت اقتصادي در عرصه ملي و بينالمللي و عرضه خدمات و توليد محصولات در سازمانها و شركتها نياز مبرم به توسعة كارآفريني است تا به عنوان عامل اصلي تغيير و محرك اصلي توسعه، حركتهايي را آغاز كند و منجر به خلاقيت و نوآوري مستمر شود.
از طرف ديگر تحقيقات انجام شده، تاكيد ميكند كه فرآيندها و برنامههاي آموزشي خاصي ميتواند با تغيير بينش و نگرش افراد و تجهيز آنها به دانش و مهارتهاي خاص، راهي را كه افراد در گذشته احتمالاً با سعي و خطا و گذشت زمان طولاني به آن ميرسند بسيار كوتاه نموده و به سرعت يك كارآفرين بالقوه را به كارآفريني بالفعل تبديل كند. بر اين اساس كشورهاي زيادي بر لزوم تربيت كارآفرينان از طريق القاي مؤلفة كارآفريني در سيستم آموزشي به خصوص در سطوح عالي تاكيد دارند.
امروزه اغلب دانشگاهها مجموعة كاملي از دورههاي آموزشي كارآفريني را تهيه و ارائه ميكنند؛ همچنين بسياري از آنها در حال توسعة برنامهها و طراحي رشتههاي مربوط به كارآفريني و مديريت شركتهاي كوچك هستند.
با توجه به آنچه بيان گرديد در اين مقاله، در مورد نقش آموزش عالي در توسعة كارآفريني، برنامههاي آموزش كارآفريني در دانشگاهها و لزوم توجه آموزش عالي به كارآفريني سازماني مطالبي ارائه ميگردد.
نقش آموزش عالي در توسعه كارآفريني
دنياي امروز با تحولات سريع و شتابزدهاي روبرو است. اين تحولات بيش از هر چيز، حيطة آموزش را تحت تأثير قرار ميدهد يا بهتر است بگوييم كه بايد تحت تأثير قرار دهد و تغييراتي را در راهبردها، اهداف نظام آموزشي، روشها و موضوعات آموزشي بوجود آورد.
به راستي هم اكنون رسالت دانشگاهها چيست؟ آيا صرفاً انتقال برخي اطلاعات و مهارتها به دانشجويان است. جواب منطقي به سؤال مطرح شده اين است كه مسلماً تأكيد نظام آموزش عالي بر انتقال صرف اطلاعات و مهارتهاي تخصصي و حرفهاي به دانشجويان بدون در نظر گرفتن ساير قابليتهايي كه براي نيل به موفقيت در بيرون از دانشگاه به آن نيازمندند، امري معقول و منطقي به نظر نميرسد. (بولتن كارآفريني، 1383)
همچنين در اقتصاد رقابتي و مبتني بر بازارهاي كنوني كه با تحولات و تغييرات سريع و شتابان محيط بينالمللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعة اطلاعاتي و تغيير اقتصاد ملي به اقتصاد جهاني همراه است، (احمد پوردارياني و ديگران، 1383) بديهي است يك دانش آموخته هر قدر هم در رشتة تخصصي خود كارآزموده و ماهر باشد، در صورت عدم فهم پيچيدگي حاكم بر نظام اقتصادي و شرايط كنوني، موفقيت چنداني نخواهد داشت. (بولتن كارآفريني،1383)
زماني دانشگاه به عنوان يك محيط آموزشي شناخته ميشد و كليد واژههاي اين محيط، استاد، تعليم و تربيت و ياددهي بود. اما زماني كه ما با تحولاتي در نظام كلان اجتماعي روبرو شديم، دانشگاه ها يك رويكرد پژوهشي پيدا كردند، در واقع يك وظيفه به وظايف دانشگاه اضافه و كليد واژه آموزش از ياددهي به يادگيري تبديل شد و هدف آن به تقويت استعدادهاي مخاطب (دانشجو) و افزايش توان يادگيري او تغيير شكل داد. تحصيلات تكميلي محصول اين تحول بود. اين مفهوم تا اوايل قرن بيستم ادامه پيدا كرد و پس از آن با افزايش فعاليتهاي اقتصادي و تشديد رقابت در سطح جوامع و مطرح شدن مسائلي همچون بهرهوري، كيفيت و حركت به سوي اقتصاد مبتني بر دانش در چند دهة گذشته، به تدريج تغيير در نقش دانشگاهها را به سمت تكنولوژي و دانش فني و حركت آنها را به سوي كارآفريني مشاهده ميكنيم.
امروزه برگ برنده دانشگاهها صرفاً در پژوهش آنها نيست، بلكه تبديل يافتههاي پژوهشي به كالا و خدمات با بهرهوري كيفي بيشتر و قيمت پايينتر است. در واقع مفهوم بهرهوري در اقتصاد جهاني نقش اساسي بازي ميكند و رقابتپذيري شرط اول در تجارت جهاني شده است. بنابراين دانشگاهها متوجه اين مطلب شدند كه نميتوانند صرفاً به وظيفة آموزش و پژوهش بسنده كنند بلكه بايد وارد محيطهاي كارآفريني شوند و شروع به نوآوري كنند. (توفيقي، 1382)
امروزه، در بسياري از مؤسسات آموزش عالي، آموزش كارآفريني را به عنوان لازمة رشد نيروي انساني مطرح ميكنند. (Neo and Wee, 2004) و آموزش كارآفريني به يكي از مهمترين و گستردهترين فعاليت دانشگاهي تبديل شده است.
يكي از صاحبنظران در زمينه كارآفريني بر اين عقيده است كه آموزش كارآفريني به دانشجويان فوايد زير را در بر دارد:
1) قانوني كردن كارآفريني و توسعة يك فرهنگ كارآفرينانه با هدف تسريع رشد اقتصادي از طريق رونق شركتها و مشاغل جديد
2) تغيير نگرشها درباره كاركرد كارآفريني، كارآفرين و تصور كارآفرين در ميان دانشجويان
3) دسترسي به باور ايجاد شغل
4) توسعه و تحريك مهارتهاي كارآفرينان در طول تحصيل، بهوجود آوردن كارآفرينان آموزش ديده با هدف اينكه چه وقت، كجا، با چه كسي و چطور كسب و كار جديد را شروع نمايند.
5) آماده كردن دانشجويان براي بازار كار پويا
6) مشاركت در توسعة كارآفريني سازماني. (امجد، 1383، ص33و34)
ژاپن جزء نخستين كشورهايي بود كه در اواخر دهة 50 ميلادي آموزش كارآفريني و ترويج فرهنگ آن را از سطح دبيرستان آغاز كرد. در مدت كوتاهي آموزش كارآفريني در اين كشور به سطح دانشگاه هم كشيده شد.
سالهاي 1970 تا 1992 ميلادي بيش از 96% نوآوري صنعتي كه توانست موقعيت ژاپن را در اقتصاد جهاني به يك موقعيت برجسته و برتر تبديل كند، توسط كارآفرينان صورت گرفت.
در ژوئن سال 1985 ميلادي دانشگاه كالگري به ارزيابي نتايج برگزاري يكي از دورههاي آموزش كارآفريني خود كه در فاصلة ژوئن 1984 تا دسامبر 1984 برگزار شده بود، پرداخت و از 50 نفر شركت كننده در دوره پيرامون نتايج دوره نظر خواهي كرد. اين دوره آموزشي تقريباً (75.000) دلار براي دانشگاه هزينه داشت.
تجربه دانشگاه كالگري نشان ميدهد كه سرمايهگذاري كوچكي در حدود 75.000 دلار براي آموزش كارآفرينان منجر به ارزش افزوده فراواني معادل 1.750.000 دلار شده و علاوه بر آن تأثير زيادي در ايجاد فرصت استخدام و تسهيل ايجاد سرمايه داشته است. (دلجو، 1385)
مطالب ذكر شده اهميت دانشگاهها را در توسعة كارآفريني، نهادينه كردن و ايجاد محيط مناسب براي تشويق نوآوري يادآور ميشود. دانشگاهها ميتوانند با استفاده از شيوههاي مختلف از جمله فرهنگسازي، انجام تحقيقات علمي، برگزاري دورههاي آموزشي و نيز ايجاد مراكز حمايت از كارآفريني گام مهمي در تحقق اين مأموريت خطير بردارند. (خداداد حسيني، 1383)
آموزش عالي براي پرورش افراد كارآفرين نيازمند ارائه آموزشهايي به شرح ذيل است:
1) دانش كاربردي يعني دانشي كه شخص بتواند مهارتهاي لازم براي يك شغل را بهدست آورد.
2) مهارتهاي كسب و كار (مديريت- اينترنت- بازرگاني- مالي و چگونگي تأسيس شركت)
3) توانايي كارآفرينانه (كارآفريني، خلاقيت و نوآوري). (سعيديكيا، 1382)
از طرف ديگر آموزش عالي از طريق بسترسازي فرهنگي باعث ميشود تا اقبال عمومي از كارآفريني افزايش يافته و خطرات غير مالي فرآيند كارآفرينانه كاهش يافته و در ارزيابي ريسك- پاداش، وزنه به طرف كارآفريني سنگينتر شود.
برگزاري همايشها، سمينارها، مسابقات مقالهنويسي و انتشار كتب و بولتنها ميتواند باعث تغيير اولويتها، ارزشها و گرايش افراد شده و در تحليل ريسك و پاداش آنها را به سمت كارآفريني سوق دهد. (كردنائيچ و شمس، 1382، ص17)
نقش ديگر آموزش عالي در توسعة كارآفريني، نقش پژوهشي آن است. نقش پژوهشي دانشگاه در توسعة كارآفريني را ميتوان در دو بخش زير عنوان كرد:
1) رسالت دانشگاه در توسعه پژوهشي كارآفريني
2) رسالت دانشگاه در حمايت پژوهشي از كارآفريني
دانشگاه به عنوان پايگاه توليد علم بايد دانش كارآفريني را با توجه به مسائل اقتصادي و اجتماعي منطقه در كشور تبيين نمايد و از سوي ديگر با برنامهريزي و سياستگذاري دقيق از كارآفرينان، حمايتهاي پژوهشي به عمل آيد و نهايتاً اينكه كارآفرينان بتوانند از نتايج تحقيقات دانشگاهها در كسب و كار خود استفاده كنند. (سعيديكيا، 1382)
برنامههاي آموزش كارآفريني در دانشگاهها
اگر نياز به افزايش سطح كارآفريني در دانشجويان و فارغالتحصيلان احساس شود، دانشگاهها بايد بيشتر رويكردهاي كارآفرينانه و ابتكاري را مورد استفاده قرار دهند. (Matlay, 2005)
براي اين كار دانشگاهها شيوهها و برنامههاي متفاوتي را به كار ميگيرند، آنها براي فعاليتهاي محدود به واحدهاي درسي مربوط به بازرگاني و مهندسي، برنامههاي متمركز در نظر گرفته و اين برنامهها را براي دانشجويان شاخههاي ديگر به صورت گسترده در سطح دانشگاه ارائه ميكنند.
در اين صورت برنامههاي آموزشي دانشگاهها ميتواند به دو صورت : جاذبهاي (Magnet) و يا تشعشعي (Radiant) عمل كنند. به اين معني كه دانشجويان گرايشهاي مختلف ميتوانند واحدهايي را در دانشكدههاي بازرگاني و يا مهندسي بگذرانند و يا اينكه دورههاي آموزش كارآفريني در دانشكدههاي مختلف مؤسسات آموزش عالي ارائه گردند. (UNESCO, 2004)
به طور كلي ميتوان گفت، اين دو برنامه در موارد زير با يكديگر تفاوت دارند:
· تأمين بودجه
· مديريت اجرايي
·اساتيد
·فعاليتهاي پژوهشي
·فعاليتهاي تدريس
·فراگيران
·فعاليتهاي تحقيق و توسعه (R&D)
در مدل كاملاً جاذبهاي مديريت اجرايي، تأمين اساتيد و منابع مالي به عهدة مركز كارآفريني و يا دانشكده بازرگاني و مهندسي دانشگاه ميباشد و دانشجويان از بخشها و دانشكدههاي ديگر دانشگاه مانند دانشكدة علوم، هنرو پزشكي در دورههاي آموزش كارآفريني شركت ميكنند.
در مدل كاملاً تشعشعي در مقابل مدل قبلي، دورهها و كلاسهاي كارآفريني براي همة دانشجويان دانشگاه برگزار ميشود و مركز كارآفريني به عنوان هماهنگكنندة كلية كارها و توزيع كنندة منابع مالي عمل ميكند. اعضاي هيأت علمي دانشگاه و اساتيد در زمينة تدريس و R&D فعاليت ميكنند و پيوسته با دانشكدة خود همكاري دارند.
در اين مدل مفهوم كارآفريني در كلية دانشكدهها و رشتهها به دانشجويان القاء ميشود.
بخش ديگر، آموزش عملي كارآفريني ميباشد.
پرفوسور كلاوس آندرسيك1 از دانشگاه هاگن2 آلمان معتقد است: موضوعات مرتبط با كارآفريني براي جذب شدن در شاخههايي مانند اقتصاد با مشكلات كمتري مواجه هستند، اما آموزشهاي عملي مانند: دورههاي كارآموزي، گلخانههاي تجاري، شركتهاي اقماري و چيزهاي مشابه آن، با پذيرش كمتر از سوي دانشگاههاي سنتي مواجه ميشوند. ولي آموزشهاي عملي اهميت تعيين كنندهاي در آموزش كارآفريني دارند.
آندرسيك سه مدل پيشنهادي را ارائه ميكند كه از طريق آنها ميتوان آموزشهاي عملي كارآفريني را به برنامة عادي دانشگاهها وارد ساخت. اين سه مدل عبارتند از:
1- مدل تلفيقي با تكيه بر دانشگاه3
2- مدل مستقل از دانشگاه4
3- مدل دو سويه با تكيه بر دانشگاه5
مدل اول، تمام فعاليتها را زير يك چتر آكادميك، يكپارچه ميسازد. اين مدل ميتواند تمام انتقادهاي آكادميك در مورد فعاليتهاي عملي كارآفريني را در سايه شهرت و اعتبار علمي اساتيد ارشد دانشگاه رفع كند. بنابراين عملكرد مطلوب اين مدل بستگي به ميزان اعتبار علمي اعضاي دانشگاه خواهد داشت.
دو مدل بعدي با جداسازي فعاليتهاي آكادميك از فعاليتهاي عملي، از يك طرف اين فعاليتها را با مشكلات كمتري وارد برنامة درسي دانشگاه ميكنند و از طرف ديگر برنامههاي آموزشي عملي را به شبكهاي از سازمانهاي غير آكادميك با فعاليتهاي مختلف واگذار ميكنند. بهطور اخص در مدل سوم، اين فعاليتها توسط نهادهاي غير اكادميك كه پشتيباني دانشگاهها را به عهده دارند، انجام ميگيرد. مدل سوم در آمريكا از محبوبيت زيادي برخوردار است و به عنوان نمونه در دانشگاههاي اوهايو، تگزاس و اوستين به كار گرفته ميشود. (UNESCO, 2004)
برنامه مورد نظر پروفسور مايكلا از دانشگاه ناپاكاي رماني بر پايه چهار ستون اساسي در آموزش شكل ميگيرد.
پروفسور مايكلا چهار پايه اصلي آموزش را به شرح زير عنوان ميكند:
1- يادگيري براي دانستن
2- يادگيري براي توانستن
3- يادگيري براي ماندن (بقاء)
4- يادگيري براي زندگي با يكديگر
و گفتار خود را بر مبناي اين چهار ستون اساسي و به طور اخص با تأكيد بر مورد دوم و اجزاي سه گانة آن پيش ميبرد. سه جزء اصلي پاية يادگيري براي انجام دادن عبارتند از:
- بهدست آوردن مهارتهاي شغلي مرتبط
- يادگيري مهارتهاي اجتماعي
- پيشقدم شدن در پياده سازي تغيير
اين پايه و اجزاي سه گانة آن همگي كيفيتهاي ذهني هستند كه براي تبديل شدن به يك كارآفرين لازم ميباشند.
بنابراين موارد فوق بايد همزمان با انجام فعاليتهاي علمي، در مؤسسات آموزش عالي آموزش داده شود.(همان منبع)
از ديگاه دكتر توفيقي وزير سابق علوم (1382)، خروجي دانشگاه بطور مستقيم نميتواند وارد صنعت شود بلكه اين خروجي بايد پس از پردازش در يك محيط ميانهاي وارد صنعت شود.
خروجي دانشگاه ميتواند يك دانشجوي كارآفرين و يا يك سري تحقيقات كاربردي باشد اما اين خروجي به درد صنعت نميخورد زيرا زبان صنعت دانش فني است نه پژوهش و مقاله.
به همين دليل خروجي دانشگاهها بايد وارد محيطهايي مانند پاركهاي علمي، شهركهاي علمي_ تحقيقاتي و يا انكوباتورها شود تا به ايدههاي تجاري تبديل شود و پس از آن به زبان صنعت ترجمه شود.
به طور كلي از نظر ايشان براي تبديل زبان دانشگاه به زبان صنعت، محيط هاي مياني و محيطهاي طراحي و ساخت از اهميت ويژهاي برخوردارند. با تو جه به اهميت اين موضوع بسياري از دانشگاهها اين محيطها را در درون خود تجربه كردهاند و بدين صورت توانستهاند كارآفريني را تجربه نمايند.
و در پايان، از نظر رييس دانشگاه اقتصاد كراكو، پرسش از نحوة وارد كردن و معرفي مباحث كارآفريني در آن دانشگاه، به سادگي عبارت است از پاسخگويي به دو مقولة اصلي: از يك طرف پاسخگويي به تقاضاي دانشجوياني كه خواهان مجهز شدن فارغالتحصيلان به ابزارهاي مورد نياز براي موفقيت در بازار كار هستند، و از طرف ديگر تبيين اين مطلب به متوليان دانشگاه كه كارآفريني به عنوان يك موضوع آموزشي جديد كه در حال رسوخ به درون سيستم آموزشي دانشگاه است، براي دانشگاه سودمند خواهد بود. (UNESCO, 2004)
كارآفريني سازماني و آموزش عالي
در حال حاضر سازمانها با مسايل و مشكلاتي روبرو ميباشند كه با راه حلهاي ديروز حل شدني نيست.امروزه شرايط محيطي و قوائد بازي رقابت به حدي بي رحم، پيچيده، پويا و نامطمئن شده كه سازمانها ديگر نميتوانند تنها با تغييرات روبنايي مثل تغيير روش ها، سيستم ها،ساختار و تكنولوژي حيات و بقاي سازمان را تضمين كنند.
در چنين شرايطي، نقش سنتي مدير، كارآمدي خود را از دست ميدهد و سازمانها به مديران و كاركناني كارآفرين، نوآور، ريسكپذير، پيشتاز و بيباك نياز پيدا ميكنند وكارآفريني به عنوان پروسهاي كه ايدهها، فرايندها و محصولات جديد را در سازمان پياده ميكند و توسعه ميدهد مورد توجه سازمانها قرار ميگيرد. (صمد آقايي، 1378)
كارآفريني سازماني اثر و نتيجه خود را در بلند مدت نشان ميدهد يعني سازماني كه بهتر ميتواند خود را با شرايط وفق داده، نوآور، ريسكپذير و كارآفرين باشد، ميتواند به حيات خود ادامه دهد. اين نتيجه، موضوعي بسيار مهم در دنياي بيثبات و به شدت متغيير امروز است. (مقيمي،1383)
با وجود اهميت و ضرورت كارآفريني سازماني، شيوههاي مديريت كارآفرينانه، اغلب در مؤسسات آموزش عالي پذيرفته نميشود. تعهد به سنت و بيزاري از تجاري كردن آموزش و مخصوصاً تصور دانشجويان به عنوان مشتريان به جاي افرادي كه جوياي دانش هستند، اغلب بر تفكر اعضاي دانشگاه حاكم است.
از سوي ديگر، شيوه مديريت كارآفرينانه نيازمند آن است كه مديران دانشگاهها در شيوههاي مديريتي خود بازبيني كنند، در عملكردشان تجديد نظر نمايند و حتي ارزشهاي مورد قبول خود را زير سؤال ببرند.
با اين وجود، اخيراً ضرورت تغيير در آموزش عالي افزايش يافته است. چرا كه نظارت دولت پيوسته كاهش مييابد و هزينه تدريس و تحقيق بالا ميرود.
از نظر مك ويليام، سه مسألهاي كه مؤسسات آموزش عالي را مجبور به بازار محوري ميكند عبارتند از: 1- كاهش منابع سنتي تامين بودجه (مخصوصاً بودجه دولتي) 2- كاهش نظارت دولت 3- ابتكارات سازماني
كلارك معتقد است حركت به سوي كارآفريني از عدم تعادل بين احساس نياز و عدم احساس نياز در محيط دانشگاه بهوجود ميآيد. احساس نياز در مقابل عدم احساس نياز در دانشگاه افزايش مييابد و راه حل بازگشت به تعادل اين است كه دانشگاهها كارآفرين شوند.
براي كارآفرين شدن، رييس دانشگاه بايد اقدامات اوليه براي تغيير را انجام دهد. مديران بايد فرصت جو باشند، از تغيير استقبال كنند، فرصتها را بشناسند و انعطافپذير باشند. آنها بايد در زمينه سرمايهگذاري و بودجهبندي، تجزيه و تحليل سازماني و روابط عمومي آموزش ببينند. (kozeracki, 1998)
فرآيند ايجاد كارآفريني در داخل سازمان موجود مستلزم تعهد مديريت، خصوصاً در سطح مديريت ارشد است. مديران سنتي به شدت تابع ساختارهاي سلسله مراتبي هستند و براي پرهيز از خطر كردن و تأكيد بر نتايج كوتاه مدت، همگي جلوي خلاقيت، انعطافپذيري و ريسك لازم براي فعاليت كارآفرينانة نوپا را ميگيرند. (هيسريچ و پيترز، 1383، ص76)
با اينكه موانع زيادي بر سر راه كارآفريني در سازمانهايي مانند دانشگاهها وجود دارد، استراتژي كارآفرينانه دراين سازمانها قابل اجراست. مديران و كارآفرينان سازماني كه علاقمند به رفتارهاي كارآفرينانه هستند، احتياج به درك مهارت و استراتژي كارآفريني دارند.
جدول زير مسائل و موانع اجراي استراتژي كارآفريني در اينگونه سازمانها و مكانيزمها و راهحلهاي آنها را ارائه ميدهد. (صمدآقايي، 1378،ص276)
موانع كارآفريني
رويكرد كارآفرينانه براي غلبه بر موانع
بحث سنتي
كثرت و ابهام هدفها
- هدفهاي كاملا روشن هرگز وجود ندارند
- هدفهاي مبهم مانع بصيرت است
- سودآوري مصادف با حذف كمكهاي دولت است
- بيحسي يا فلج مديريت
- مستقل نبودن مديريت و دخالتهاي بالقوه زياد
- استقلال گرفتني است
- كاهش وابستگي به خارج، خصوصا وابستگي مالي
- ايجاد حمايت سياسي، تسخير آلت تعديل
- استفاده از تهديد به استعفا
- به كارگيري تواناييها براي درو كردن محصول شركت به جاي دولت
- مفهوم كنترل را تغيير دهيد
- اگر دستيابي به اهدافتان ضرورت دارد،كارهاي ساير نمايندگيها را انجام دهيد
- تشويق نشدن نوآوري
علني بودن زياد
- رسانهها ميتوانند منبع قدرت شوند
- عرضه اخبار مثبت شركت به رسانهها
- باعث رفتار محتاطانه ميشود
تعريف سيستم پاداش
- بهرهبرداري از ابهامات قواعد، رويهها و غيره
- نتايج ميتواند وسايل را توجيه كند
- زماني كه سازمان ريسك بزرگي را ميپذيرد ريسك افراد را كاهش ميدهد
- موفقيت، راه را براي شكست قواعد بيشتر باز ميكند
- جنبهً شخصي دادن به شكستها
- به ندرت موفقيتها تشويق ميشوند
- ريسكپذيري قدرداني نميشود
كوتاه مدتگرايي
- با موفقيتهاي كوتاه مدت برانگيزاننده شروع كنيد سپس برنامههاي بلند مدت را به عنوان يك سري از برنامههاي كوتاه مدت با پرداختهاي سريع به اجرا گذاريد
- تغييرات نوآورانه بزرگ با پرداختهاي بلند مدت تشويق نميشوند
-محدوديت در سياستگذاريهاي شخصي ، استخدام، اخراج و تشويق
- بهرهبرداري از نيروي عبرت شخصي افراد
- به طور سيستماتيك فرهنگ بوروكراسي را بشكنيد
- در جستجوي بهترين كاركنان باشيد و از طريق افزايش فرصتها و مشوقهاي غير اقتصادي آنها را برانگيزانيد
- از افراد با استعداد خارج از سازمان استفاده كنيد
- اگر سودآور است، مشوقهاي اضافي و اضافه حقوق فراهم كنيد
- كاهش توانايي رهبران در برانگيختن زيردستان و اجراي برنامهها
بعضي از نويسندگان به زيان احتمالي كه ممكن است دانشگاهها به جهت انجام فعاليتهاي كارآفرينانه با آن مواجه شوند، اشاره ميكنند.
آندرسون سه خطر بالقوه را در اين زمينه بيان كرده است:
1-خطرات تجاري: كارهاي تجاري ممكن است باعث از دست رفتن سرمايه شوند.
2- خطرات مديريتي: در كارهاي تجاري ارزشيابي و كنترل ساده است؛ زيرا نتايج قابل اندازهگيري به پول است. اما دانشگاهها اغلب پيچيده عمل ميكنند زيرا اهدافشان متعدد و مستلزم قضاوت ارزشي است.
3- خطرات ذهني: احتمالاً زيانهايي به علت حمايت از اهداف اصلي و فرهنگ سازمان وجود خواهد داشت. در مجموع ممكن است حمايت مردم از دانشگاهها سست شود اگر تصور آنها از سازمان خدمت محور جاي خود را به يك مؤسسه تجاري ايجاد پول بدهد. اين مسأله، مخصوصاً زماني رخ خواهد داد كه شهريههاي دانشگاهها بالا در نظر گرفته شود. (Kozeracki, 1998)
مقالهاي تحت عنوان تأثير جهاني شدن روي آزادي دانش ، توجه مخاطبان را به خطرات ناشي از تجاري شدن بيش از حد توليد دانش جلب ميكند؛ كه شامل آن بخش از دانشي است كه توسط دانشگاهها توليد ميشود.
اين مقاله هشدار ميدهد كه توجه بيش از حد به كارآفريني در دانشگاهها، اين خطر را در بر دارد كه دانشگاهها از وظيفة انساني، فرهنگي و علمي خود بسيار فاصله بگيرند. (UNESCO, 2004)
نتيجهگيري:
نتيجهاي كه از بحثهاي فوق ميتوان گرفت اين است كه آموزش كارآفريني به دانشجويان و مديريت كارآفرينانه دانشگاهها برغم تمام پيچيدگيها و مشكلاتي كه در بر دارد از ضروريات عصر حاضر محسوب ميشود. پيچيدگي فرآيند كارآفريني در آموزش عالي ناشي از مديريت بر سرمايههاي غير مادي و غير قابل لمس يعني همان علم و دانش است كه اساسا با سرمايههاي مادي تفاوت دارد و نيازمند مهارتهاي كاملا متفاوت است.
با وجود كليه مشكلات موجود، بسياري از مؤسسات آموزش عالي به سوي كارآفرين شدن حركت ميكنند و بسياري از آنها رفتارها و برنامههاي كارآفرينانه را تجربه و آزمايش ميكنند.
منابع و مآخذ
منابع فارسي
1- احمد پوردارياني، محمود و ديگران، تجارب كارآفريني در كشورهاي منتخب، انتشارت امير كبير، 1383.
2-بولتن كارآفريني (ويژه اساتيد)، مركز كارآفريني دانشگاه شهيد چمران، شماره 3،1383.
3- امجد، محمد، نياز سنجي آموزش كارآفريني در دانشجويان دورة كارشناسي رشتة مهندسي برق دانشكدة فني تهران، پايان نامة كارشناسي ارشد،دانشگاه تهران،1383.
4- صمدآقايي، جليل، سازمانهاي كارآفرين، انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي،1378.
5- خداداد حسيني، سيدحميد، كارآفريني و دانشگاه،گاهنامة تخصصي كارآفرينان، شماره 2، 1383.
6-مصاحبه با دكتر جعفر توفيقي وزير سابق علوم، سازمان همياري اشتغال فارغ التحصيلان (جهاد دانشگاهي)، اداره امور آموزشي،1382.
7- مقيمي، محمد،كارآفريني در نهادهاي جامعة مدني، انتشارات دانشگاه تهران،1383.
8- نظريكتول، علي، رحماني، رامي، چالشهاي اشتغال فارغالتحصيلان دانشگاهها، مجله تدبير، شماره 153،1383.
9- سعيديكيا، مهدي، آشنايي با كارآفريني، انتشارات سپاس،1382.
10- كردنائيچ، اسدا... ،شمس، شهابالدين، نقش آموزش عالي در توسعه كارآفريني و ايجاد اشتغال در كشور، گاهنامه كارآفرينان، شماره 1، بهمن 1382.
11- هيسريچ، رابرت دي، پيترز، مايكل پي، كارآفريني، ترجمه سيدعليرضا فيضبخش و حميدرضا تقي ياري، مؤسسة انتشارات علمي دانشگاه صنعتي شريف، 1383.
منابع لاتين
1. Deborah h, Streeter.John p, Jaquette.Kathryn, Hovis.University-Wide Entrepreneurship Education: Alternative Model and Current Trends. Working paper of Cornell University. 2002.
2. Neo, keng. Wee, Lynda. A problem – based learning approach in
entrepreneurship education (Promoting authentic entrepreneurial learning).
3. Matly, Harry. Industry and higher education. Selected article abstracts. 2005. vol 19. No1.
4. Kozeracki, Carol. Institutional entrepreneurship in higher education. Kauffman celcee. October 15. 1998
5. UNESCO. Ceps European center for higher education. Higher education in Europe. 2004. Vol XXIX. No2.
منابع اينترنتي
پيوندي،گلنار، ظهور دانشگاه كارآفريني،1384 برگرفته از سايتwww.fekreno.org
يگانه دلجو، فرخنده، كارآفريني در دانشگاه، 1385برگرفته از سايت www.karafariny.com
--------------------------------------------------------------------------------
1- Klaus Anderseck
2- Hagen
3- Campus Based Integretive Model
4- Campus Independent Model
5- Campus Based Dual Model
.......................................................................................
منبع:www.eshteghal.ir
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6484]
-
گوناگون
پربازدیدترینها