محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830999362
مروری بر نمایش تخته حوضی یاروحوضی
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: مروری بر نمایش تخته حوضی یارو حوضی
http://heritage.chn.ir/manage/photo/50300-91954.JPG
سیاه و سیاه بازی؛ شیرین و عامیانه
در گذشته در خانههای بزرگ ایرانی در وسط حیات ، حوضی وجود داشت که کاربردهای فراوانی داشت و از آن جمله در زمان جشنها و میهمانیها ساکنان خانه روی آن تخته بزرگی می گذاشتند و شکلی همانند صحنه نمایش به آن میدادنندو عدهای بازیگر روی آن تخته به اجرای نمایش و البته از نوع کمدی آن میپرداختند و چون در آن هنگامه در ایران؛ یک شخصیت معروف کمدی یعنی سیاه وجود داشت این نمایش ها اکثراًدر ابتدا و رفته رفته رفته سیاه بازی شد . براین اساس است که امروزه تئاتر سیاه بازی را ((تخت حوضی )) و یا ((روحوضی )) می خوانند.
امروزه هنر نمایش روحوضی ، هنری رو به زوال است .از مطرح ترین سیاه بازهای ایران امروز میتوان به سعدی افشار ، عطا صفرپور، مجید افشار و جواد انصافی اشاره کرد.
************
نمایش روحوضی
در قدیم، خانهها معمولا حوضی داشت که روی آن تخته و فرش و گلیم میانداختند و بازیگران به ترتیب اجرای نمایش روی صحنه میآمدند و به همین دلیل کمکم این نوع نمایش تخته حوضی نام گرفت. نمایش که در ایران تقلید یا مضحکه نامیده میشد به دو قسمت تقسیم میشد: دسته کچلکبازی و بقالبازی.
بقالبازی بیشتر حول و حوش اتفاقی كه برای یك بقال میافتاده دور میزد و قصههایش ابتدایی بود. دستهبندی گروههای روحوضی در دوران ناصرالدینشاه صورت گرفت و سرپرست هر دسته، سردسته نامیده شد و در طی چند سال دستههای معروفی تشکیل شد که پاتوقشان در باغ ایلچی– انتهای بازار عباسآباد و قهوهخانه مشهدی صفر در سرپولک خیابان سیروس بود. اوج نمایشهای روحوضی در دوران فعالیت سردسته صاحبنامی به نام سیداحمد مؤید معروف به «باشی» بود. او در سال 1300 با همکاری عدهای دیگر گروهی تشکیل داد که با هزینه شخصی در منازل خود با استفاده از تختههای بزرگ و نصب آنها روی حوض و پوشاندنشان با قالی و گلیم صحنهای ترتیب دادند و به اجرای منظم نمایش پرداختند. تعداد اجراهای نمایشنامهها به قدری زیاد بود که تمام بازیگران بارها نقشی خاص را بازی میکردند و دیگر نیازی به مرور متن و تمرین مجدد نداشتند و فقط به محفوظات خود اتکا میکردند. در دوران رضاشاه نیز نمایش روحوضی همچنان پررونق بود. در سالهای بعدی، به ویژه از دهه چهل و پنجاه به بعد، نمایش روحوضی رو به افول نهاد و در نهایت از صحنه هنر رخت بربست. علل و عوامل گوناگونی در اضمحلال این نوع نمایش نقش داشتند که شاید مهمترین آنها کهولت سن هنرمندان، تغییر سبک زندگی مردم، کوچکتر شدن خانهها و رواج آپارتماننشینی باشد که این آخری شرایط فیزیکی اجرای اینگونه نمایشها را نیز بهکلی از میان برد./ فارغالتحصیلان
****************
" سیاه بازی " یكی از انواع نمایشهای شادی آور است كه در آن از زبان " سیاه " كه پرسوناژی خاص تلقی میشود، با رویكردی انتقادی و طنزآمیز به موضوعات اجتماعی، سیاسی، عاطفی و حتی تاریخی پرداخته می شود. " سیاه " در نمایش سیاه بازی یا رو حوضی، به عنوان پرسوناژ تابع تعریف میشود؛ زیرا سیاه بودن او چندان مورد سؤال قرار نمیگیرد و به صورت قاعده ای پذیرفته شده است. " سیاه "پرسوناژی خود مختار است كه ظرفیت نمایش سیاه بازی را بسیار بالا می برد و به جرأت میتوان گفت همه بن مایه های موضوعی زندگی ایرانی ، با ظرافت*ها و برداشت های خاص او و با شور و نشاط بسیار، آنالیز و تحلیل میشوند.
نقش " سیاه " بر پایه موسیقی، کلام، حرکت و رقص استوار و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نمایش های سیاه بازی، تنها یک خط روایی دارند که بازیگران به طور بداهه آن را پیش می برند. به همین علت حضور ذهن بازیگر نقش " سیاه "، همواره تاثیر قابل توجهی درموفقیت گروه نمایشی در بین مردم دارد. " سیاه " به نوعی، به عنوان نماینده مردم، از وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه انتقاد می کند و عملکرد حکام و ثروتمندان را به باد انتقاد و گاه تمسخر می گیرد. صراحت لهجه و بدن نرم و منعطف بازیگر نقش " سیاه "، به همراه شوخی های بکر و گزنده، " سیاه " را به عنوان یک تیپ شیرین، ثابت و همیشگی در ذهن مخاطب ماندگار می کنند.
در نمایش های سیاه بازی، دکور بسیار ساده و کم حجم است و عموما شامل چند صندلی و پرده های نقاشی شده و یا چیزی شبیه تخت سلطانی می شود و همه آنچه که در صحنه دیده می شود و سن را پر می کند، توسط بدن و بیان و حرکات بازیگران به تجسم در می آید. بیضایی در کتاب " نمایش در ایران " می نویسد : " بازی مقلدان، مبالغه آمیز و از واقع گرایی به دور بوده و لباس ها دقیق و مستند نیست و حامل و حاصل فکر و ابتکار مردم عامی است. " مردمی که به راحتی با شخصیت های سیاه بازی مثل سلطان، حاجی، زن حاجی و … ارتباط برقرار می کنند و انس می گیرند؛ چرا که این شخصیت ها، برآمده از زندگی روزمره همین مردم هستند.
*****
شاید بتوان گفت بعد از تعزیه که پرمخاطب ترین هنر نمایش ایرانی است به گونه ای از نمایش شاد و کمدی می رسیم که به تخته حوضی یا سیاه بازی معروف و زمانی پررونق ترین اجراهای شاد را به خود اختصاص و مخاطبین عامه را مورد توجه قرار می داده است؛ هر چند این شیوه ی نمایش کاملاً ایرانی بارها مورد غضب کند اندیشان قرار گرفته و با تهمت های ناروا از چرخه حرکت باز داشته اند، اما به جرأت می توان آن را یکی از بزرگترین ژانر نمایشی جهان و در کنار هنر نوژاپنی و کاتاکالی هندی و کمدی دلارته های ایتالیایی، چه از لحاظ شیوه اجرایی و چه از نظر پیام های انتقادی دانست. تاریخ دقیق پیدایش این هنر مردمی بر ما معلوم نیست. کسانی بر این باورند که نمایش سیاه بازی همان حاجی فیروز است که در پایان سال در کنار مبارک سیاه آواز خوان با دایره زنگی معروفش به در خانه ها می رفته و نوید رسیدن بهار را می داده است. شاید شخصیت حاجی و سیاه در کنار هم که ساختار اصلی نمایش تخته حوضی را تشکیل می دهند؛ از همین نوید بهار حاجی فیروز و تحرک و دست افشانی سیاه برداشت شده و داستان های مختلفی وارد آن گردید و رنگ و جلای نمایش به خود گرفته است. پژوهشگران دیگر بر این اعتقادند که ورود بردگان سیاه به سواحل خلیج فارس مخصوصاً بوشهر و شوخ طبعی سیاهان و زبان نامأنوس آنان زمینه ساز این ژانر نمایشی شده باشد. سیاه به صورت نوکر در خانه های اربابی کار می کردند و در بسیاری مواقع اربابان برای شاد کردن خود و اطرافیان این نوکران برده بزله گو را دست می انداختند و مجلس داری می کردند. سیاهان نیز با رقص های قومی و قبیله ای و زبان نامفهوم فارسی که گاهی با لقله زبانی و حرف های گنگ که خود سیاهان نیز از مفاهیم آن آگاهی نداشتند در کنار موسیقی افریقایی دست به حرکات و سکناتی می زدند که تازه بود برای ارباب مفرح ذات. پاره ای هم می گویند که اصولاً تلخک در ادبیات فارسی به کرات در شعر و نثر مطرح شد. آنان با حرکات مضحک و لطیفه های شاد و رکیک باعث خنده شاه و اطرافیان می شدند و شاه حتی در شکار هم تلخک را در کنار رکاب اسب خود داشت و شاید همین شروع آغازین و یا مجموعه گونه های یاد شده باعث و بانی ساخت نمایش تخته حوضی باشد. قدر مسلم نمایش کمدی در کنار نمایش جدی در تمام دنیا وجود دارد و لابد هر گریه ای پس اندرش خنده ای به دنبال خواهد داشت. آنچه قابل ذکر است و بسیاری بر این قول و باورند، نمایش تخته حوضی عمری هفتاد تا هشتاد ساله دارد و جدا از تأثیرات هنر غرب در زمان قاجار و دور از تفکرات غر بیان نیست. می دانیم که در زمان حکومت قجرها بسیاری از دستاوردهای تمدن اروپایی از طریق دانش اندوخته گان سفر کرده به فرنگ و عودت دوباره آنان به وطن سامان گرفته است و در کنار چاپ کتاب شعر، نقاش، تئاتر و سینما و صنعت جدید هنر نمایش تخته حوضی نیز که زمینه قبلی داشته، قوام و دوام یافته و امروزی شده و همچون نمایش های تراژدی پایش به سالن های مجلل رسیده است.
نمایش تخته حوضی از سنت های ایرانی می گوید، حاجی و سیاه دو تیپ متضادی هستند که با مطرح کردن مسائل روز و نقد آن نمایش را به پیش می برند. سیاه صورتش را با رنگ و یا دوده سیاه می کند، شاید علت سیاه کردن صورت از سه منظر قابل بررسی باشد. نخست اینکه سیاه چهره اش را ماسکه می کند تا شناخته نشود؛ زیرا خرده گرفتن و نقادی محتسب، داروغه، مفتش و حاکم شارع و عناصر وابسته به دربار و دولت عواقبی سخت دارد که باید از کنار آن با احتیاط گذشت، دوم اینکه اصولاً در جامعه این گونه به غلط تفهیم شده بود که سیاهان آدم های کودن و هالو هستند و برای کار و تمسخر زاده اند و باید آنان را دست انداخت و خندید، شاید این نگاه کاملاً استعماری و نژادپرستانه در آغاز باعث می شد که سفیدپوست با ماسکه کردن، چهره خود را از نقش جدا کند و تبدیل به عمله طرب شود؛ سوم تبدیل شخصیت به تیپ است؛ اصولاً شخصیت ها محدود می باشند و دارای فاکتورهای مشخص بوده و به راحتی می توان به تمام رفتارها و سکنات آنان پی برد؛ مثلاً این شخصیت شاه است و این شخصیت سردار، این هم کاسب است. اما وقتی که صورت یک رنگ و ثابت گردید، تیپ تولد پیدا می کند و می تواند به هر شکل تبدیل شود. در واقع شخصیت محدود و تیپ نامحدود است. تخته حوضی بیشتر در عروسی ها به اجرا درمی آید. خانه های قدیمی معمولاً حوضی در میان حیاط داشتند که در هنگام اجرا روی آن را با الوارهای چوبی و تخته ای یا تختخواب های چوبی بزرگ که معمولاً در تابستان ها در حیاط منازل جهت نشستن و خوابیدن از آن بهره می جستند و امروزه در بعضی از قهوه خانه ها و یا رستوران های سنتی به چشم می خورند با فرش مفروش کرده و صحنه برای اجرای تخته حوضی مهیا می نمودند. نمایش به همراه موسیقی شاد که ویلون، ضرب و تار و در بعضی مواقع قره نی بود، به اجرا درمی آمد. داستان های نمایش، بیشتر تاریخی بود و آدم های بازی: شاه، سیاه، جوان، ملکه، زن نما، وزیر کودن و جلاد و تعدادی سیاه لشکر بودند. البته مضامینی امروزی هم در اجراها دیده می شد. دیالوگ ها براساس شرایط روز توسط سیاه و اطرافیان ادا می گردید و هیچ سانسوری و عفتی در کلام مشاهده نمی شد. نمایش ها فاق متن مکتوب بود؛ و تمام گفته ها بصورت فی البداهه انجام می گرفت، سیاهی توانمند بود که حاضر جواب باشد و دو پهلو سخن گوید و ته صدایی برای خواندن آواز داشته باشد؛ در اجرا مبالغه و رفتار مکانیکی و حرکات بدنی موزون به کرات مشاهده می شد. سیاه در بسیاری مواقع از نقش خارج می شد و در میان مردم می نشست و چای می نوشید، یا با عصا ارکستر موسیقی شوخی می کرد و سر به سر آنان می گذاشت. ایجاد فضا و فاصله می کرد. سیاه بازان و حاجی بازان در میان مردم قرب و منزلت داشتند و از احترام اجتماعی برخوردار بودند. بنگاه شادمانی آنان در مقابل وجه ای مجالس عروسی را شاد می کرد و بصورت دسته جات و عمله طرب و مطربی معروف بودند.
این هنر در روند تکاملی خود از میان عامه مردم جدا شد و شکل روشنفکری پیدا کرد و در ردیف هنر تئاتر کارش از روی حوض های منازل به سن تئاتر کشید و اصالت اولیه اش و هویت مناسب و مطلوبش را از دست داد. در قدیم دو نوع سیاه بازی وجود داشت یکی سیاه چکیده و دیگری سیاه چسبیده.
سیاه چکیده به صورت ارثی از پدر به پسر می رسید. این سیاه بازان بسیار با دقت و بذله گو بودند و در تعلیق نمایشی ید بیضایی داشتند، اما سیاه بازان چسبیده، مقلد بودند و از بیرون و بصورت انفرادی به گروه های نمایش می چسبیدند و بعد از یاد گرفتن فنون بازیگری نقش سیاه در شب های استراحت سیاه اصلی در نقش، سیاه ظاهر می شدند و گاهی نیز خوش می درخشیدند.
در بوشهر نیز سیاه بازی با توجه به تاریخ ورود سیاهان به بوشهر از نمایش های اصلی بود که در بعضی از مجالس عروسی ها یا ختنه سورانی ها به اجرا در می آمد. بطور یقین دهه ی پنجاه را می توان دوره تئاتر سیاه بازی بوشهر دانست؛ هر چند نمایش های سیاه این دهه همان تقلید و کپیه از سیاه بازی اصلی ایران بود. اما توانست مخاطبان زیادی را به سالن های نمایش کشاند و در بسط و گسترش این هنر ایرانی پیشگام باشد. نمایش ها بیشتر از روی کتب چاپی بصورت بداهه سازی انجام می گرفت. از سیاه بازان معروف دهه ی پنجاه می توان از: اصغر جوادی، عبدالمحمد چکرازاده، شاهرخ موافق و جواد تلیان نام برد.
*****************
میراث سیاه بازی در تئاتر پارس رو به افول است
وضعیت نامناسب اقتصادی و پایین بودن در آمدها موجب شده نسل قدیمی سیاه بازی ایران در تئاتر دیگر تمایل چندانی به حضور در صحنه و اجرای كار نداشته باشند در حالیكه سیاه بازی از جمله نمایشهای آیینی كهن ایران زمین به شمار میآید.
وضعیت نامناسب اقتصادی و پایین بودن در آمدها موجب شده نسل قدیمی سیاه بازی ایران در تئاتر دیگر تمایل چندانی به حضور در صحنه و اجرای كار نداشته باشند در حالیكه سیاه بازی از جمله نمایشهای آیینی كهن ایران زمین به شمار میآید.
سیاه بازان در صحنه نمایش ایران بیشتر كارهایش فیالبداهه است. این نمایشگران، بدون گذراندن دوره های آكادمیك و آموزش های خاص، به چنین موقعیتی رسیدهاند.
"صبا ملكی"، از مسئولان تئاتر پارس در گفت و گو با CHN درباره كاهش تعداد نمایشهای سیاه بازی در تئاتر كشور میگوید:« یكی از تئاترخانههایی كه سیاه بازی در آن هر سال اجرا میشود تئاتر پارس است اما فكر نمیكنم امسال بتوانیم اجرای سیاه بازی داشته باشیم. چرا كه دستمزد كم سیاه بازان و وضعیت كنونی تئاتر پارس مشكلاتی را برای سیاه بازان قدیمی به وجود آورده است.»
چندی پیش و در شرایطی كه خبر تخلیه تئاتر پارس و واگذاری سرقفلی آن در رسانهها پیچید "سعدی افشار" تنها بازمانده از نسل درجه اول نمایش سیاه بازی ایرانی با این كه این روزها حال و روز خوشی از نظر جسمی ندارد، برای رونق تئاتر پارس، دوباره روی صحنه رفت.
وی در نمایش "سلطان و شبان" را بار دیگر خلاقیت های خود را به عنوان یك بازیگر نقش سیاه به نمایش گذاشت.
ملكی معتقد است:« ماندگاری سیاه بازی در ایران نیازمند توجه مسئولان دولتی است چرا كه میراث این تئاتر تنها در اختیار چند سیاه باز قدیمی كار است و نسل جوان چندان استقبالی از این شیوه نمایش نداشته و شاید در آینده ای نزدیك شاهد انقراض سیاه بازی در ایران باشیم.»
"سعدی افشار" در مرور خاطراتش از نخستین اجراهای سیاه بازی اش در ایران به زمانی كه پیتر بروك،كارگردان بزرگ انگلیسی، به تماشای نمایش آنها آمده بود یاد میكند، اینكه باور نمیكرد كار با تمرین كم و بیشتر فیالبداهه شكل میگیرد.
وی همچنین میافزاید:« او به مرحوم بیژن مفید گفت من چند خط مینویسم و تو از گروه بخواه كه آن را فردا شب اجرا كنند، بروك چند خط نوشت و ما آن را با همان شیوه اوستا و مبارك به صحنه بردیم، و بعد فهمیدیم كه آنچه اجرا كردیم، نمایش "عروسی فیگارو" بوده است.»
مرحوم "مهدی مصری"، "ذبیحالله ماهری"، "رضا عربزاده" و "سیدحسین موسوی" از پیشكسوتهای این هنر به شمار میآیند.
منبع : کتاب بیست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]
-
گوناگون
پربازدیدترینها