واضح آرشیو وب فارسی:قدس: آب را ببريد و جو را پاك كرد...
* سيد مصطفي حسيني راد
در اين شب سياهم، گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت
از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود
زنهار از اين بيابان وين راه بي نهايت
به راستي، غير از نور هدايت تو كدام فانوس در اين بيابان ظلماني، مي تواند چراغ راه گمشدگان باشد؟ و در اين شب قيرگوني كه طول و عرض جهان را دربرگرفته، غير از ستاره هدايت تو، كدام اشاره روشنگر مي تواند راه حقيقت و راستي را به مردمان حيرت زده اين عصر، نشان دهد؟
اي مهربان! خوب مي دانم كه اگر ياد تو نباشد و البته لطف تو، از اين گذرگاه هاي صعب، هرگز به سلامت نخواهم گذشت و در اولين گردنه هاي اين جاده، به عمق دره هلاكت سقوط خواهم كرد.
از تو مي خواهم در ضيافت نوراني ات، هديه مرا قوه تشخيص قرار دهي. هماني كه از آن به «حكمت» ياد كرده اي و البته كه اين كلمه را معنايي بسي وسيعتر و عميق تر است.
كسي كه تو، به او «حكمت» ارزاني كرده اي؛ خوب مي بيند، خوب مي شنود و خوب مي فهمد. و كسي كه خوب مي فهمد، درست هم تشخيص مي دهد و راه را از چاه و صراط مستقيم را از جاده تباهي باز مي شناسد.
حرف، ظرف آمد در او معني چو آب
بحر معني، عنده ام الكتاب
بحر تلخ و بحر شيرين در جهان
در ميانشان برزخ لايبغيان
وانگه اين هر دو ز يك اصلي روان
برگذر زين هر دو، رو تا اصل آن
زر قلب و زر نيكو در عيار
بي محك هرگز نداني ز اعتبار
هر كه را در جان، خدا بنهد محك
هر يقين را باز داند او ز شك
و به راستي كه كدام «محك» والاتر و دقيق تر از «حكمت» توست كه به بنده ات عنايت مي كني؟ و چه زيبا در كلام آسماني ات فرموده اي كه:
«يؤتي الحكمه من يشاء و من يؤت الحكمه فقد اوتي خيراً كثيراً و ما يذكر الا اولوا الباب»
هر آن كسي را كه بخواهد حكمت مي دهد و كسي كه به او «حكمت» داده شد، همان «خير كثير» به او داده شده است و به تحقيق كه اين نكته را در نمي يابند مگر صاحبان خرد و انديشه.
چه نيكو گفته اي و چه زيبا! صاحبان انديشه كه چشمه هاي حكمت تو در جانهاي تشنه آنها روان گشته و دلهاي ناآرامشان را آرامش و سكون بخشيده است.
و تنها آنها هستند كه درك مي كنند معناي «حكمت» را و اينكه چرا فرموده اي حكمت، «خير كثير» است. در حقيقت، به هر كسي كه «حكمت» ارزاني كرده اي، انگار همه چيز را به او داده اي، زيرا انسان در زندگي اين جهاني خويش، هدفي والاتر از به دست آوردن اين كيميا نمي تواند داشته باشد.
حسن دنيا نردبان اين جهان
حسن ديني نردبان آسمان
صحت اين حس بجوييد از طبيب
صحت آن حس بجوييد از حبيب
صحت اين حسن زمعموري تن
صحت آن حسن ز تخريب بدن
راه جان مر جسم را ويران كند
بعد ويرانيش آبادان كند
كرده ويران خانه بهر گنج زر
و زهمان گنجش كند معمورتر
آب را ببريد و جو را پاك كرد
بعد از آن در جو روان كرد آب خورد
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]