واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با شاهين باباپور ، كارگردان مجموعه «پاتوق» سعي نكردم به تماشاگر دروغ بگويم
جام جم آنلاين: گروه خانواده شبكه يك سيما در اين سالها باعث و باني اتفاقاتي بوده است كه مهمترينش شايد اين باشد كه تلاش كرده در حوزه خودش ساختارشكني كند. اين گروه پيشتر با مجموعههاي «نيمكت» و «تو گوش سالمم زمزمه كن» و حالا با مجموعه «پاتوق» نشان ميدهد كه ميخواهد كمي هم راههاي نرفته را امتحان كند؛ البته اين رفتن در راههاي نرفته چقدر موفقيتآميز بوده است بحث ديگري است، اما همين عزم و تلاش براي متفاوت بودن جاي تقدير دارد.
مجموعه تلويزيوني پاتوق را شاهين باباپور كارگرداني كرده كه آثارش را وامدار فيلمسازاني مطرح چون چاپلين، برگمن و اسپيلبرگ ميداند. او براي اين مجموعه از بيش از 180 بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون استفاده كرده كه در نوع خودش براي برنامهاي كه در گروه خانواده ساخته ميشود ، كاملا بيسابقه است.
باباپور در بيش از 40 فيلم سينمايي و 40 سريال در سمت دستيار كارگردان مشغول بوده است. خودش در اين باره ميگويد: «راستش دوست نداشتم خيلي زود كارگردان شوم و بعد با ساخت يك فيلم بد از گردونه خارج شوم.» البته او در ادامه به نكات ديگري هم اشاره ميكند كه خواهيد خواند.
داستانهاي پاتوق به صورت اپيزودي شكل گرفته و تا حدودي تلاش شده كارها با نوعي خوشبيني به فرجام برسند.
راستش من كمي درباره اپيزودي بودن كار و مطلق نگاه كردن به آن حرف دارم. كساني كه در پاتوق كار ميكنند در واقع پل ارتباطي هر قسمت هستند كه به نوعي ميشود آن را هم به صورت پيوسته نگاه كرد و هم به صورت اپيزودي. درست است كه در يك قسمت، قصهاي با يكسري بازيگر جديد شروع و تمام ميشود، ولي بازيگراني كه به صورت ثابت در پاتوق حضور دارند ميتوانند روند اپيزودي آن را بهم بزنند.
درباره خوشبيني هم بايد بگويم پاتوق به خاطر اينكه قصههاي بسيار ساده و واقعگرايانه دارد، اين خوشبيني را در تماشاگر به وجود آورده است. وقتي متنها نوشته ميشد و كار در مرحله تصويربرداري بود تلاش كردم از هر نوع سبك و استعارهاي كه باعث برهم زدن اين حس واقعگرايانه بشود، پرهيز كنم.
فكر ميكنم همين موضوع باعث شد تماشاگر خيلي راحت با كار و آدمهاي آن ارتباط برقرار كند. سعي نكردم به تماشاگر دروغ بگويم. خواستم اتفاقاتي كه مدام در زندگي روزمره با آن درگير هستند را به صورت ساده و روان و البته به شكل باورپذير به تصوير بكشيم.
اين موضوع را هنگام نوشتن نيز رعايت كرديم، يعني وقتي ميديديم نكتهاي ممكن است براي مخاطب گنگ باشد، آن را حذف ميكرديم و به صورت سادهتر و قابل فهمتر درميآورديم. فكر ميكنم از آنجا كه قصهها خيلي راحت و روان و بدون هيچ پيچيدگي و سبكي در اختيار تماشاگر گذاشته شده، اين حس خوشايندي كه شما ميگوييد را در تماشاگر به وجود آورده است.
يك نكته ديگر كه به پررنگ شدن اين مساله كمك كرده، حضور بازيگران حرفهاي است كه آنها هم خيلي راحت و روان نقشها را بازي كرده و سعي نكردهاند ادا دربياورند و دنبال كليشههاي بابشده بروند. همه اين عوامل دست به دست هم داده تا تماشاگر قصههاي مختلف پاتوق را پيگيري كند.
با تمام اينها نگران نبوديد كار ساده و در دسترس باشد كه مخاطب ترجيح دهد يك اثر پيچيدهتر را نگاه كند؟ اصلا نخواستيد كار را كمي پيچيدهتر كنيد؟
اين كار را انجام داديم. وقتي شما يك كار روتين را انجام ميدهيد بايد همه چيز را معيار قرار دهيد. در درجه اول بايد ببينيد براي كدام گروه و چه مخاطبي فيلم يا سريال ميسازيد. ما در گروه خانواده برنامه ميساختيم و ميدانستيم در گروه خانواده چه نوع آثاري توليد و پخش ميشود. من در اولين گام، نگاه سادهاي را كه هميشه گروه خانواده نسبت به سريالسازي داشت، كنار گذاشتم و خواستم مجموعه پاتوق را با شكل و شمايلي ديگر، جدا از سريالسازي در گروه خانواده نشان دهم حتي يك پله بالاتر آمدم و خواستم اين مجموعه از سريالهايي كه در گروههاي فيلم و سريال شبكهها ساخته ميشوند، جلوتر باشد. به اين معني كه تكنيك ساختاري كار را پيچيده كردم. من در گروه آثاري كه براي خانواده ساخته ميشوند ساختارشكني كردم كه بايد بگويم در واقع يكجور ريسك بود كه خوشبختانه در مواجهه با مخاطب جواب گرفتم.
درباره چيزي كه شما گفتيد، يعني احساس خطر از عدم استقبال به خاطر سادگي، بايد بگويم تلاش كردم در قصهها هر آنچه را كه نوشته شده با برخي تكنيكهاي دوربين عوض كنم و يك ساختار نوشتاري ساده را با يكسري تاكتيكهاي تصويربرداري تركيب كنم، البته بايد بگويم از 90 متني كه در اختيارم بود 20 متن خاص داشتم كه تماشاگر خاص داشت.
اپيزود «بازيگر» كه محمدعلي كشاورز در آن بازي كرد يكي از آن داستانهاي خاص بود يا اپيزود «تاوان» كه ميكائيل شهرستاني در آن به ايفاي نقش پرداخت هم خيلي خاص بود. همين جا بايد بگويم خيلي سخت است كه تو 90 قسمت يك مجموعه را بسازي بعد توقع داشته باشي قسمتهاي آن خوب و مورد پسندت دربيايد.
به نظر خودت، نقاط ضعف اين كار كجا بود؟
اولين نقطهضعفي كه در كار خودم ميبينم اين است كه اگر ميتوانستم لوكيشنهاي خارجي و متفاوت در پاتوق داشته باشم راحتتر ميشد با مخاطب ارتباط برقرار كرد. به هر حال لوكيشن فضاهاي متعدد اين ويژگي را به كار ميدهد كه مخاطب از ديدن آن خسته نشود.
از آن گذشته چون در پاتوق قصههاي مختلف خانوادگي روايت ميشد، گاه اين قصهها خيلي شبيه هم بودند تا جايي كه آدم احساس ميكرد قصهها تكراري است. همچنين از نظر تكنيك كارگرداني متوجه ضعفهاي خودم در كار شدم كه سعي ميكنم در آثار بعدي آنها را رفع كنم.
با همه اينها بايد بگويم ما به لحاظ تجهيزات نسبت به كشورهاي پيشرفته خيلي عقب هستيم، اما به لحاظ تكنيكي ميتوانيم فناوري اجرايي آنها را به خدمت بگيريم و ترس اجرايي نداشته باشيم.
بعضي داستانهاي مجموعه پاتوق خيلي خوب شروع ميشوند و عموما موضوع خوبي را هم دستمايه كار قرار دادهاند اما به خاطر ويژگيهاي خود داستان، در آن ظرف زماني كه شما براي آن طراحي كردهايد، اصلا جمع نميشوند. درباره اين ناهمگوني ظرف و مظروف صحبت كنيد.
بايد بگويم اين مسالهاي كه شما ميگوييد، ما پيش از توليد درگير آن بودهايم. خانم مهشيد تهراني و رويا اسدي
نويسندگان پاتوق اين كار را به سفارش گروه فيلم و سريال شبكه نوشته بودند و قرار بود در قسمتهاي 45 دقيقهاي براي اين گروه ساخته شود. پس از تغيير و تحولاتي كه در شبكه يك اتفاق افتاد، اين مجموعه از گروه فيلم و سريال به گروه خانواده منتقل شد.
همانطور كه ميدانيد كنداكتور گروه خانواده بين 20 تا 25 دقيقه است و دوستان نويسنده ما موظف شدند يك متن 40 تا 45 دقيقهاي را به 20 تا 25 دقيقه كاهش دهند. به هر حال بايد حق داد حتي از هر قسمت تقريبا نصف آن حذف شده و بسياري از موارد ناديده گرفته شود. فكر ميكنم اگر به اين دوستان ميگفتند 90 قسمت ديگر بنويسيد برايشان به مراتب راحتتر بود ولي از آنجا كه اين متنها تصويب شده بود، تصميم گرفتيم همان متنها دوباره تعديل و بازنويسي شوند. نكتهاي كه شما به آن اشاره كرديد كاملا درست است. اصلا فيلمنامه كوتاه نوشتن سخت است، چه برسد به اين كه بخواهيد سريال كوتاه بنويسيد.
آيا كار در گروه خانواده، دستتان را براي پياده كردن ايدههايتان بسته بود؟
آدم هر چقدر هزينه كند به همان اندازه هم نتيجهاش را ميبيند. بودجهاي كه گروه خانواده براي اين مجموعه هزينه كرده بود بسيار پايين بود. با وجود اين ما ميخواستيم همين بودجه را به نحو احسن هزينه كنيم و كار درخوري بسازيم. اگر ميتوانستيم روزي 4 يا 5 دقيقه بگيريم خيلي بهتر بود تا اين كه روزي 15 10 دقيقه.
يعني يك جور فدا شدن كيفيت؟
بله، به هر حال تلويزيون هم قوانين خاص خود را دارد. اين كه برخي ژانرهاي مختلف را در نظر گرفته و كار ما هم در يكي از اين گروهها تعريف شده است يعني به ما گفتهاند شما بايد با دقيقهاي 8 تومان كار را بسازيد. خب حالا يا ما بايد به اين موضوع تن بدهيم يا تن ندهيم.
من فكر ميكنم با اين تعداد پرسوناژي كه در پاتوق وجود دارد و اين كاري كه ارائه شده، يك جور ساختارشكني اتفاق افتاده است كه حتي تكرارش هم براي خود من سخت است. بايد بگويم مشكلات در اين مجموعه تنها به هزينه كم محدود نميشد. حضور اين همه بازيگر و اپيزودي بودن كار باعث ميشد ما هر چند روز يك بار تعدادي بازيگر تازه را انتخاب كنيم و جلوي دوربين بفرستيم؛ يعني همان كاري كه براي يك اثر 90 دقيقهاي انجام ميداديم.
انتخاب بازيگران مهمان اين طرح احتمالا روندي طولاني داشته است. درباره حضور اين همه بازيگر در طرح پاتوق توضيح دهيد.
از همان زمان كه دستيار كارگردان بودم به خودم گفته بودم اگر بخواهم زماني يك سريال بسازم، تلاش ميكنم از بازيگران قديم در كنار دانشجويان اين رشته استفاده كنم. ابتداي شكل گرفتن ساخت پاتوق، اين ايده قديمي با من بود كه تعداد زيادي از بازيگران حرفهاي را براي اين كار انتخاب كنم. من براي بازيگران حرفهاي 4 يا 5 متن فيلمنامه كه در آن نقشهايي را براي آنها كانديدا كرده بودم، فرستادم و به آنها گفتم هر كدام از اين نقشها را كه ميپسنديد انتخاب كنيد. اين راز تعامل ما با اين همه بازيگر بود.
در مجموعهاي مثل پاتوق كه تو ميخواهي تنها 2 روز با يك بازيگر حرفهاي كار كني و زمان آن هم كوتاه است، به هر حال بايد قبول كني كه شايد با سليقه بعضي از بازيگران جور درنيايد و نقش را نپذيرند. من اين ساختار را شكستم و اتفاقا همين رفتار باعث شد بازيگران جذب كار شوند.
يادم است كه نويسندگان كار به مدت يك هفته با محمدعلي كشاورز تعامل داشتند تا متن قسمت وي آماده شود. چون بازيگران احساس ميكردند ما از هر لحاظ به آنها ميدان ميدهيم خيلي با رغبت ميآمدند.
خب، هماهنگ كردن اين همه بازيگر در جايي كه بسياري از تهيهكنندگان از كمبود بازيگر گلايه ميكنند، سخت نبود؟
من 20 سال دستيار كارگردان بودم و از تعامل با بازيگران تجربياتي دارم. من به همه بازيگران ميگفتم كه شما چه روزي بيكار هستيد تا همان روز براي شما كار بگذارم. خب بازيگر چه ميخواهد جز هماهنگي و انضباط درست.
به نظر شما پاتوق آنقدر كار خوبي بوده كه به فكر اين بيفتي سري دوم آن را هم بسازيد؟
من خيلي دوست دارم ساخت پاتوق ادامه داشته باشد. حالا شايد سبك و سياق پاتوق مثل لوكيشن و... عوض شود، ولي به هر حال اين نوع كارها ميتواند مخاطبان خوبي داشته باشد، اما قطعا نه با بودجهاي كه ما آن را ساختيم.
به يقين نداشتن بودجه به اين كه يك اثر خيلي خوب درنيايد، ربطي ندارد. اگر يكي از مخاطبان اين مجموعه اينجا بود و ميگفت از كار شما خوشش نيامده چه ميگفتيد؟
يك كارگردان بايد هميشه اين آمادگي را داشته باشد كه نقدهاي گوناگون را بشنود. اگر كسي به من چنين چيزي را بگويد مطمئن باشيد ميگفتم توان من اينقدر بوده است. اين كه من نتوانستم رضايت آن مخاطب را جلب كنم به من برميگردد نه به ميزان بودجه محدودي كه براي كار در نظر گرفتهاند.
مهدي غلامحيدري
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]