واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: چیزهایی درباره «آژانس شیشهای» که شاید تا بهحال نشنیدهاید
ابراهیم حاتمیکیا «آژانس شیسشهای 2» را میسازد؟
http://cinemaema.com/parameters/cinemaema/images/cache/ec023d908b01d7168e5f6a953c0a1bb1.jpg
صد او سیمای جمهوری اسلامی ایران روز پنج شنبه اقدام به نمایش فیلم آژانس شیشه ای ساخته ابراهیم حاتمی کیا کرد. این فیلم که برای چندمین بار است که از تلویزیون پخش می شود از مهمترین وبهترین فیلمهای کل تاریخ سینمای ایران محسوب می شود که علی رغم آنکه بارهااز تلویزیون پخش شده است همچنان تازه ،جذاب و تاثیر گذار است .
فیلم برگزیده پس از انقلاب
این ساخته «ابراهيم حاتميكيا»دوسال پیش در یک نظر سنجی که از پنجاه سينماگر، منتقد و كارشناس سينمايي انجام گرفت به عنوان به عنوان بهترین فیلم سيسال سينماي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شناخته شد.
دعا کردن برای یافتن حاتمی کیای ۱۲سال قبل
بد نیست بدانید درپي برگزيدهشدن «آژانسشيشهاي» در نظرسنجي فارس به عنوان بهترين فيلم 30 سال سينماي پس از انقلاب،ابراهیم حاتمی کیا دریادداشتی نوشت: «دعا كنيد كه بشه «حاتميكيا»ي دوازده سال پيشرو پيدا كنم».
خودم را گروگان گرفته ام
حاتمی کیا دریادداشت خود نوشته بود : «خوشخبر باشين كه شب غمگين ما رو شاد كردين. دعا كنيد كه بشه «حاتميكيا»ي دوازده سال پيش را پيدا كنم و بهش تبريك بگم كه احوالش چنين رتبهاي بين اهالي سينما و هنر پيدا كرده، واگر هم پيداش نكردم، لااقل به «پرويز پرستويي» خبر بدم كه برق چشماش تو «آژانس شيشهاي» همچنان توي حافظه خبرگان سينما حك شده.»
«حاتميكيا» در ادامه نوشته است: «آژانس شيشهاي» محصول زمانشه و چشمهاي بيدار و هراسان اون دوران.»
او نوشته: «اين روزها چشمم پف كرده، تنم كرخته، يك جورهايي، خودم را گروگان گرفتمو منتظر هستم يكي بياد و شيشه منو بشكنه.»
كارگردان «آژانس شيشهاي» نوشته: «از فيلمهايي كه رتبه گرفتيم، ميشه فهميد كه كاربلدهاي سينما، دلشون براي سينماي جدي و دلي تنگ شده.»
سلحشور وحاج کاظم وعباس کجایند؟
سال گذشته بود که برای اولین بار زمزمه هایی از سوی حاتمی کیا برای ساخت فیلم آژانس شیشه ای ۲ به گوش رسید. امیر قادری منتقد سینما مرداد سال گذشته باانتشار یادداشتی در خبر آنلاین می نویسد : در یکی، دو ماه گذشته و همراه با تحولات اخیر، ابراهیم حاتمیکیا، ساکت بزرگ بود. هیچ جور موضعگیری نکرد و حرفی نزد. اما مخلوق جلوتر از خالقش حرکت کرد. پیش رفت و پیش رفت و کم کم جایش را در ذهن آدمها باز کرد. این که حالا سلحشور کجاست و حاج کاظم و عباس و ابوذر و سلمان و اصغر کجایند.
قادری درادامه یادداشت خود نوشته بود :ملت، فیلم را مثل شابلون گذاشته بودند روی اتفاقات اخیر. پس وقتی در سایت «سینمای ما»، از آژانس شیشهای و این روزها نوشتیم، بازدید کنندگان سایت شروع کردند به شکل گستردهای از خاطراتشان گفتند و اتفاقهای امروز.
گیوه های مکاشفه
ابراهیم حاتمیکیا، وقتی این را دید، سکوت دو ماههاش را شکست. یادداشتی نوشت با این مضمون خطاب به مخاطبان آژانس شیشهای و از کاربران سایت "سینمای ما" خواست تا همراه و همدوش او، نظرشان را درباره امروز شخصیتها بگویند:
«یا لطیف - این ایام بعضی شوخی و جدی ازم آدرس حاج کاظم و سلحشور و اصغر و سلمان و عباس رو میگیرن. عزیزم من هم مثل شما گاهی وقتا اونا رو میبینم. از شما چه پنهون یه وقتایی فهمیدم که شونه به شونه هم وایستادیم، ولی ساکت. بیایید گیوههای مکاشفه رو وربکشیم و بریم تعقیبشون. ببینیم کجا میرن. با کی نشست و برخاست دارن. حرف دلشون چیه. حال و روزشون چطوره. نکنه دارن آژانس 2 رو میسازن و ما بیخبر نشستیم. ممنونتون میشم منو از دلشورگی دربیارین. ابراهیم حاتمیکیا»
آژانس شیشه ای زمان حال
«حاتميكيا» زمانی درنشستی با گلايه از فيلمسازاني كه در بحبوحه جنگ به سراغ ساختن فيلمهايي در مناظر سرسبز شمالي پرداخته بودند ، گفته بود: اگر شرايط پيش بيايد شايد «آژانس شيشهاي» زمان حال را بتوانم بازهم بسازم اما من هنوز هم يك كينه دارم و از برخي فيلمسازان گله دارم چون در زماني كه كيلومترها از خاك اين مملكت زير آتش بود، به جاي اينكه به جنوب نگاه كنند به شمال نگاه ميكردند.
اين فيلمساز سينماي كشورمان بيان داشت: من نميتوانم فيلمسازي را فراموش كنم به جاي اين كه نگاهش به جنوب در زير آتش باشد، به ضبط تصاوير سبز شمال كشور پرداخت.
داستان عجیب حبیب احمدزاده
ساخته شدن فیلم آژانس شیشه ای داستان پر فراز و نشیبی دارد . فیلمی که به راحتی از تلویزیون پخش می شودوهیچ واکنش منفی از جنس اعتراض بر نمی انگیزد درزمان خود با سختی های فراوانی ساخته شد . خود آقای حاتمی کیا درباره ساخت «آژانس شيشهاي» گفته است : روزي «حبيب احمدزاده» كه در آن زمان در سپاه مشغول بود و وارد سينما نشده بود، به حوزه هنري آمد و ماجرايي شبيه به ماجراي «آژانس شيشهاي» كه در بوشهر اتفاق افتاده بود، براي من تعريف كرد و اينقدر اين داستان مرا جذب خودش كرد كه تصميم گرفتم فيلمي بر اساس آن بسازم.
حاتميكيا ادامه داده : جالب است بدانيم كه براي ساخت اين فيلم، ما حتي اسلحه نيز در اختيار نداشتيم و يك روز يك نفر از لشكر حضرت رسول(ص) غيرت كرد و تعدادي اسلحه در اختيار ما قرار داد و بيشتر اسلحهها كه در فيلم ميبينيم، چوبي است و حتي هر روز نيروي انتظامي سر صحنه ميريخت تا اسلحههاي ما را جمع كند.
مانیفست حاتمی کیا
به گفته حاتمی کیا : «آژانس شيشهاي» بهترين فرصت بود تا من مانيفست خودم را تعريف كنم و بايد گفت «آژانس شيشهاي» آشكارا يك مانيفست است و آدمها در آن دارند مانيفست خودشان را ارائه ميدهند.
بر گشتن به پشت دخل بقالی پدر
وي با اشاره به نااميدي مطلقش در زمان نوشتن فيلمنامه «آژانس شيشهاي» براي ساخته شدن آن عنوان کرده : وقتي فيلمنامه را مينوشتم اصلاً اميدي به ساخته شدنش نداشتم چرا كه زمان آقاي ضرغامي بود و ايشان معاونت سينمايي وقت بودند و تنها سالي بود كه فيلم من درجه نازل گرفته بود و در واقع، در زمان مديريت ايشان بود كه رسماً از فيلمسازي دست كشديم و به پشت دخل بقالي پدرم ايستادم و در بالكن مغازه شروع كردم به نوشتن فيلمنامه «آژانس شيشهاي»، با اين ذهن ملتهب كه هيچ اميدي به ساخته شدن آن نداشتم اما ميخواستم حرفهايم را بزنم.
آژانس شیشه ای و واکنش مهاجرانی
حاتميكيا افزوده: وقتي فيلمنامه را نوشتم، نسخهاي از آن را پيش آقاي مهاجراني بردم و ايشان پس از خواندن فيلمنامه به من تلفن كرد و پرسيد چند نسخه از اين فيلمنامه دارم؟ همه را جمع كنم و ديگر به كسي نشان ندهم و ببنيد چقدر عجيب است كه من در دولت آقاي مهاجراني همين فيلم را ساختم و حتي از دست ايشان جايزه گرفتم!
واکنشی به زمانه خودش
پروانه ساخت فيلم در طوفان تعويض دو دولت صادر شد، بهطوري كه معاونت سينماي وقت در حال رفتن بود و آقاي كاسهساز جاي ايشان حاضر شدند و اينبار دستي بود كه بايد اين فيلم بايد ساخته ميشد و حتي در جريان ساخت هم همه ميگفتند امكان ندارد فيلم اكران بگيرد اما اكران شد و در كل واكنشي بود نسبت به اتفاقات زمان خودش.
آواز گنجشکها
حاتمی کیا یکبار فیلم «آژانس شيشهاي» را به درختي پر از گنجشك،تشبیه کرده و گفته بود : در خيابان وليعصر درختي قرار دارد كه پر از گنجشك است و گنجشكها مدام بر روي آن آواز ميخوانند. زمان قديم به ما ميگفتند گنجشكها وقتي آواز ميخوانند به همديگر ميگويند هيس و «آژانس شيشهاي» هم پر است از اين هيس هيسها كه همه ميخواهند حرف خودشان را بزنند اما به نظر ميآيد، هيچ چيز سرجاي خودش نيست.
اتفاق نظر آدمهای مختلف
یك شب بارانی به «سینما آفریقا» رفته بودم كه فیلم «آژانس شیشهای» را ببینم. طبقه بالا نشسته بودم كه متوجه شدم یكطرفم جانبازی نشسته و دارد فیلم را میبیند و طرف دیگرم روزنامهنگاری است كه آنوقتها برای خودش اسمی داشت. فیلم كه تمام شد، آن جانباز مرا در آغوش گرفت و گریه كرد و اصرار داشت كه انگشترش را به دست من كند. همان موقع، آقای روزنامه نگار مرا از او جدا كرد و بغلم كرد. آنها قاعدتا در حالت عادی یكدیگر را تحمل نمیكردند، اما روی من و این فیلم اتفاق نظر داشتند. من اینچیزها را میفهمم. اما اگر قرار باشد نظر همه آنها را رعایت كنم، خودتان ببینید كه چه ریتم و هارمونیای به وجود میآید!(مصاحبه ابراهیم حاتمی کیا با روزنامه کارگزاران)
من اگر حاج کاظم را تایید کنم ....
آژانس شیشه ای در طول همه این سالها ُطرفداران پرو پا قرص و عجیب وغریبی داشته است .خود حاتمی کیا یک بار خاطره جالبی دراین باره تعریف کرده وگفته :مثلا در جشنواره برلین، 95 درصد تماشاگران فیلم «آژانس شیشهای» ایرانی بودند و شاید 85 درصدشان پناهندگان سیاسی. میفهمم آن بندهخدایی كه آنجا نشسته مرا باعث مهاجرت و پناهندگیاش میداند. حالا او با نگاه خودش میتواند به ما حمله كند. ولی همانجا میبینم كه یكی از آنها جلو میآید و میگوید «جوان، اگر من حاج كاظم را تأیید كنم، پس اینجا چه میكنم؟»
حاتمی کیا و فیلمی درباره منازعات اخیر
از سویی دیگر اواخر سال گذشته بود که این کار گردان مطرح سینمای ایران عنوان کرد که دوست دارد در باره منازعات اخیر پس از انتخابات فیلم بسازد ولی حالا قطعا این کار را نمی کند. او این مطلب را در گفت وگویی با ماهنامه تخصصی صنعت سینما عنوان کرده بود .
آقای حاتمی کیا در این مصاحبه که دکتر امید روحانی بااو انجام داده بود همچنین برای اولین بار به اظهار نظر درباره وقایع پس از انتخابات پرداخته بود .او گفته بود : دراین منازعات اخیر پس از انتخابات من هرچه فکر می کنم هم حق را به این طرف می دهم وهم آن طرف ....ودر عین حال گوش شنوایی نیست که از عمق فاجعه ای دراین حد-که مطمئنم رخ هم داده - که یک بسیجی این طرف باشد و برادرش آن طرف و حالا اینها بخواهند یکدیگررااز بین ببرند...
وی درادامه گفته بود : این خاطره را جایی دیگر هم گفته ام.چند روز پیش از بزرگراه شهید همت ردمی شدم ودیدم به تصویر او رنگ پاشیده اند .بی اختیار گریه ام گرفت که آخر شهید همت دراین میان چه تقصیری دارد؟تصویر اوچرا باید ملعبه دعواها شود ؟درام اینجا ها شکل می گیرد که هردو طرف به زعم خود محق اند و ضمنا هردو مقصر.
عباس آژانس شیشه ای
"عباس دوران" ماست
عباس کنار حسینش موند و عباس شد
قمر بنی هاشم که بود
ماه دل افروز جهانیان شد
رعنای بی همتا که بود
خورشید عالم تاب شد
ابن علی که بود
عشق علی هم شد
عباس آژانس شیشه ای یه وطن پرسته
برای وطنش جنگیده
برای وطنش صدمیه دیده
برای وطنش هم تحمل میکرد اونهمه درد و مصایب رو
عباس زیاد داریم
عباسها رو از یاد نبریم
مبادا که حاج کاظم ها هم کنار عباسها تو صورتمون وایستند و به ما بگن:
تو ایران رو نشناختی و خاک وطنت رو قدر ندونستی و به اینهمه غیرت چندهرساله ایران و ایرانی هیچ چیزی که به درد بخوره اضافه نکردی
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم
اگر چه با استخوان خویش
عباس زیاد داریم
هنوز هستند
ساکتند و خموش ولی هستند
دل عباسها از شیشه است
عباس بعد از جنگ هم زیاد داریم
حواسمون باشه دلاشون رو نشکنیم
مبادا که حاج کاظم هم تو صورتمون وایسته و بگه...
مبادا که...
مبادا روزی بدون درک بمیریم و خدا رو تو تصویر آیینه و فقط مال خودمون ببینیم
و فکرکنیم دنیا ماییم و ما دنیاییم
مبادا فکر کنیم خیلی حالیمون شده و سرمونو از اینهمه هیچ بالا بگیریم
همه ما عباسیم
ساکتیم و تحمل میکنیم
دلامون از شیشه است
ولی دود موتور سوارها رو دوست نداریم
ما اصلا موتور دوست نداریم
ما پیاده راه میریم و سکوت می کنیم
ما همه مون یه جورایی عباسیم
(این نوشته سیاسی نیست، واسه دلم و جهت تقدیم به جناب حاتمی کیا نوشتم)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]