واضح آرشیو وب فارسی:ایران اسپورت: زني كه در صحرا گل مي روياند
ترانه بني يعقوب : پنج كيلومتر مانده به مرز پاكستان در انتهاي شهر ميرجاوه-جايي كه تا كيلومترها جز بيابان و زمين هاي سنگلاخي هيچ چيز به چشم نمي خورد- صدها هزار شاخه گل هر روز با رنگ هاي متنوع به بازار گل كشور عرضه مي شود. معصومه جام شير زن پرورش دهنده گل، صحرا را به گفته محليان به گلستاني تبديل كرده كه تصورش براي همگان دشوار بوده است.
ميرجاوه يكي از شهرهاي استان سيستان و بلوچستان در نزديكي مرز ايران و پاكستان واقع شده است؛جايي نزديك روستاي قلعه كهنه ميرجاوه گلخانه اين زن ديده مي شود. در جاده ميرجاوه از ساعت پنج بعدازظهر كمتر اتومبيلي را در حال رفت و آمد مي بيني و در هر پست بازرسي اين جاده ماموران نيروي انتظامي با سلاح هايشان از جاده محافظت مي كنند. پس از عبور از اين جاده هاي خلوت به منطقه اي خاكي و سنگلاخ مي رسي كه تا كيلومترها چشمانت چيزي جز خاك و غبار نمي بيند. آفتاب سوزان هم هر لحظه هرم و گرماي اين منطقه را تشديد مي كند. در انتهاي اين جاده خاكي اما گلخانه اي بزرگ به چشم مي خورد؛ گلخانه اي پر از گل هاي رز با رنگ هاي متفاوت و شگفت آور.
وقتي معصومه 36 ساله تصميم به پرورش گل در اين منطقه گرفت، بسياري تصور مي كردند در همان روزهاي اول و با شرايط سخت آب و هوايي سيستان و بلوچستان او از ادامه كار منصرف خواهد شد اما طولي نكشيد كه گل صحرايي به بار نشست و گلخانه او به يكي از موفق ترين تعاوني هاي كشور تبديل شد.
معصومه را در روستاي لاديز -يكي از روستاهاي شهرستان ميرجاوه- ملاقات مي كنم. ظهر همان روز وقتي كه او براي دريافت جايزه برترين تعاوني سال 87 راهي تهران مي شود، با گروهي به گلخانه اش مي روم؛ گلخانه اي زيبا و مدرن در دل صحرا.
معصومه با چهره اي آرام و صدايي ملايم از فعاليت هايش مي گويد. او كه فارغ التحصيل رشته دامپزشكي است، از سال 82 پرورش گل را در اين منطقه آغاز كرده است. او كه به گفته خودش علاقه اصلي اش به رشته تحصيلي اش بوده ابتدا به پرورش گل فقط به عنوان تفريح و سرگرمي مي نگريسته است. پرورش بلدرچين اولين تجربه كاري او در زمينه رشته تحصيلي اش بوده؛ تجربه اي ناموفق كه به دليل مشكلاتي كه برايش ايجاد شد، به پايان رسيد.
با لحني آرام مي گويد: «به خاطر اشتباه يك كارشناس كشاورزي كه حريم كاري ام را اشتباه تعيين كرده بود، زحمات چند ساله ام در زمينه پرورش بلدرچين ناموفق ماند. من سال ها درباره اين موضوع كار كرده بودم و با متوقف شدن اين كار تجربيات چند ساله ام به ويژه اطلاعاتي كه براي اين كار در شهرهاي مختلف كسب كرده بودم، از دست دادم.»
اين موضوع موجب نااميدي معصومه نشد و او به صورت اتفاقي با گلخانه هاي پرورش گل آشنا شد. «در آن زمان هيچ تجربه اي درباره پرورش گل نداشتم اما وقتي به صورت اتفاقي با آن روبه رو شدم و همان موقع هم خواهرم در رشته گياه پزشكي فارغ التحصيل شد، تصميم خودمان را براي پرورش گل گرفتيم و دوره هاي آموزشي آن را گذرانديم.»
معصومه و خواهرش آن روزها به گلخانه هاي پرورش گل شهرهاي مختلف از جمله مشهد، اصفهان و تهران مي رفتند و با روش هاي پيشرفته پرورش گل به صورت تجربي آشنا مي شدند تا اينكه موفق شدند يكي از پيشرفته ترين روش هاي كشت گل را كه تا قبل از آن در اين استان تجربه نشده بود، اجرايي كنند. سرمايه يك ميليارد توماني براي شروع اين كار به نظر خيلي ها سرمايه گذاري سنگيني بود اما تاسيس گلخانه پلاستيكي پيشرفته خيلي زود اين سرمايه را به آنها بازگرداند.
معصومه مي گويد: «منطقه ما خشك و بي آب و علف است و آب و هواي مناسبي ندارد. آب آنجا نيمه شور است اما آفتاب مناسبي دارد. براي آب منطقه دستگاه تصفيه گذاشتيم و از آفتابش نيز حداكثر استفاده را كرديم.»
او 14 رنگ گل رزش را براي فروش به تهران و مشهد مي فرستد و به زودي قصد دارد صادرات آنها را به كشور كويت آغاز كند. ساعت شش صبح كارش شروع مي شود و 12 شب به پايان مي رسد و فقط ديدن گل هاي زيبايش در بيابان است كه خستگي اين همه كار شبانه روزي را از تنش بيرون مي كند.
او اولين پرورش دهنده گل در استان سيستان و بلوچستان است و موجب شده در منطقه اي كه رفت و آمد غريبه ها به آن بسيار محدود بود، فضاي توريستي ايجاد شود. وي مي گويد: «در اين منطقه واقعاً رفت و آمدها محدود بود اما وجود گلخانه منحصر به فرد من پاي بسياري را از تهران و ديگر شهرها به اينجا باز كرد. اين موضوع موجب شد ديگر مردم ميرجاوه را مانند گذشته يك منطقه ناامن ندانند و از آن نترسند.»
وجود معصومه و گل هايش اين ناحيه را از لحاظ فرهنگي هم دگرگون كرده و موجب رشد و پيشرفت آن شده است.
سري تكان مي دهد و مقنعه سياهش را بر سرش جابه جا مي كند: «از لحاظ فرهنگي موقعيت منطقه را تغيير داده ام. قبل از شروع كار من پذيرش زن كارفرما براي مردم منطقه بسيار دشوار بود. آنها به سختي قبول مي كردند زن بيرون از خانه كار كند و تا اين حد هم موفق باشد.»
زنان منطقه پس از ديدن تلاش هاي او در ارتباط و معاشرت با ديگران بسيار تغيير كرده اند و خيلي راحت با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند.
«براي اولين بار شاهدم در اين منطقه زنان بومي پشت اتومبيل مي نشينند و رانندگي مي كنند. آنها دريافته اند مي توان زن بود، كار كرد و موفق هم شد.»
او همچنين موفق شده اولين فرصت شغلي را در منطقه اي كه مردمش جز به مشاغل كاذب اشتغال ندارند، ايجاد كند: «اولين فرصت شغلي را در اين منطقه ايجاد كرده ام و بسياري از زنان و مردان منطقه در گلخانه ام مشغول به كار شده اند و دست از كارهاي كاذب و غيرقانوني كشيده اند.»
او با تاسف از وضعيت زنان اين منطقه سخن مي گويد؛زناني كه به عقيده او محكوم به شيوه خاصي از زندگي شده اند.
اين زن كارآفرين مهم ترين نياز زنان اين منطقه را امكانات رفاهي و آموزشي مي داند: «اين منطقه از نظر فرهنگي بسيار فقير است و زنان از هرگونه امكان آموزشي و اوقات فراغت محرومند. آنها مجبورند از صبح تا شب در خانه باشند و اوقات شان را به بطالت بگذرانند كه اين موضوع موجب عدم پيشرفت خود و رونق منطقه شان خواهد شد.»
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایران اسپورت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]