واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سرنوشت نامعلوم قاتل گلفروش 8 سال پس از جنايت
گروه حوادث، محمد جعفري؛ جواني كه به ظاهر با انگيزه ناموسي شاگرد يك گلفروشي را به قتل رسانده بود، پس از چند دور محاكمه به پرداخت ديه محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما اين فرد كه فرهاد نام دارد 8 سال قبل با اين ادعا كه جعفر - شاگرد گلفروشي - مزاحم خواهرش شده او را به قتل رساند اما اختلالات رواني وي سبب شد رسيدگي به اين پرونده به درازا بكشد.
وقوع حادثه
ساعت 20 دقيقه بامداد روز 20 خردادماه سال 79 هنگامي كه ماموران كلانتري 150 تهرانسر از گشت شبانه به مقر خود بازمي گشتند در گلفروشي كه نزديكي كلانتري قرار داشت با جسد جواني حدوداً 20 ساله مواجه شدند كه از ناحيه گردن به شدت مجروح و فوت شده بود.پس از مشاهده جسد اين جوان موضوع به جواد اسماعيلي - قاضي وقت جنايي - اطلاع داده شد و با اخذ دستور قضايي به صورت تلفني تحقيقات مقدماتي براي روشن شدن موضوع آغاز شد. در اولين اقدام صاحب گلفروشي در جريان وقوع قتل در مغازه اش قرار گرفت و پس از حضور وي در قتلگاه مشخص شد مقتول جعفر نام دارد و شاگرد او است. صاحب گلفروشي درباره شاگردش گفت؛ مهدي حدود دو سال در مغازه من كار مي كرد و هرگز با كسي اختلاف نداشت و پسر آرامي بود.در حالي كه حدود يك ساعت از وقوع اين قتل گذشته و هنوز هيچ اطلاعي در مورد انگيزه جنايت به دست نيامده بود، جواني به نام فرشيد به كلانتري مراجعه كرد و اطلاعات جديدي در اختيار پليس قرار داد. او گفت؛ من برادر فردي به نام فرهاد هستم. او سال ها است از اختلالات رواني رنج مي برد. حدود ساعت 30/23 هنگامي كه قصد داشتم بخوابم متوجه شدم فرهاد كه قرص هايش را چند روزي است مصرف نكرده، بيدار است. توجه چنداني به اين موضوع نكردم و خوابيدم اما حدود نيم ساعت بعد با صداي داد و فرياد از خواب بيدار شدم. وقتي از پنجره به بيرون نگاه كردم برادرم را كه مشغول شستن دست هايش بود، ديدم. در مورد علت سر و صدا از او پرسيدم اما جوابي نداد و گفت مي خواهد به حمام برود. رفتار او مشكوك بود و دو قطره خوني كه روي شلوارش ديدم مرا كنجكاو كرد تا در اين باره تحقيق كنم. وقتي از در خانه بيرون آمدم متوجه حضور پليس در گلفروشي شدم و فهميدم شاگرد مغازه كشته شده است. فرشيد در ادامه گفت؛ چون برادرم طي اين چند روز داروهايش را مصرف نكرده و دچار مشكلات روحي است احتمال دارد او دست به اين اقدام زده باشد.
به دنبال اطلاعاتي كه اين مرد در اختيار پليس قرار داد ماموران با كسب مجوز قضايي به جست وجوي خانه فرهاد پرداختند و او را در حالي كه در حمام مشغول شستن لباس هايش بود دستگير كردند.
متهم پس از دستگيري به قتل شاگرد گلفروشي اقرار كرد و گفت پس از كشتن وي براي اينكه بتواند از اتهام قتل بگريزد فوري به خانه بازگشت و لباس هايش را كه آغشته به خون بود به همراه چاقو يش شست. فرهاد گفت آلت قتاله را پس از شست وشو زير بالش مخفي كرده است. به همين خاطر افسران پليس اين بار با دقت بيشتري به جست وجوي خانه او پرداختند و لباس هاي نيمه شسته اش را در حمام و چاقويش را زير بالش اش پيدا كردند.
در حالي كه قاتل شاگرد گلفروشي ظرف چند ساعت به دام افتاده بود، هنوز انگيزه او از كشتن جعفر در هاله يي از ابهام قرار داشت. به همين خاطر فرداي آن روز تحقيقات از متهم ادامه يافت و وي از سوي قاضي اسماعيلي تحت بازجويي قرار گرفت. فرهاد انگيزه اش را ناموسي اعلام كرد و گفت چند روز قبل هنگامي كه خواهرم ليلا از كوچه عبور مي كرد مقتول و چند نفر ديگر به او سلام كردند. اين موضوع به عنوان كينه در دل من جاي گرفت تا اينكه شب قبل از حادثه جعفر جلوي خواهرم به من فحاشي كرد. آن لحظه بود كه تصميم گرفتم از وي انتقام بگيرم و هر طور شده او را بكشم. شب حادثه به بهانه خريدن سيگار از خانه خارج شدم. خيابان خلوت بود و من بدون آنكه جعفر متوجه من شود خودم را به گلفروشي رساندم. وقتي داخل مغازه را نگاه كردم ديدم وي رو به ديوار ايستاده است. من هم از اين فرصت استفاده و به يكباره او را غافلگير كردم و با چاقو وي را كشتم. از آنجا كه متهم مصرانه تكرار مي كرد مقتول مزاحم خواهرش مي شده، ليلا كه آن زمان 22 سال داشت تحت بازجويي قرار گرفت. او ضمن رد اظهارات برادرش گفت من چهار سال از مقتول بزرگ ترم و او هيچ مزاحمتي برايم ايجاد نمي كرد و اگر مزاحمتي در كار بود حتماً موضوع را به پدرم اطلاع مي دادم.
در همين حال متهم در حضور قاضي پرونده و كارشناسان به بازسازي صحنه قتل پرداخت و گزارش پزشكي قانوني كه در آن علت مرگ مقتول بريدگي عناصر حياتي گردن بر اثر اصابت جسم برنده و نوك تيز عنوان شده بود بر گفته هاي متهم صحه گذاشت. با اين وجود پراكنده گويي و اظهارات ضد و نقيض متهم، همچنين سابقه پزشكي او و ابتلاي وي به بيماري روحي- رواني سبب شد قاضي جنايي با احضار پزشك معالج فرهاد از زاويه يي ديگر پرونده را مورد بررسي قرار دهد. بررسي اظهارات پزشك متهم نشان مي داد او از پنج سال قبل به علت بيماري پارانوئيد تحت درمان قرار گرفته و طي اين مدت 26 مرتبه به پزشك خود مراجعه كرده است. او حتي به علت حاد شدن وضعيتش مدتي در بيمارستان بستري شده و به عقيده پزشك متهم بيماري او به معناي جنون است.
آغاز محاكمه
سرانجام اولين جلسه محاكمه فرهاد در شعبه 1156 دادگاه جنايي تهران برگزار شد پس از بررسي اظهارات متهم و با استناد به اينكه نوع بيماري وي رافع مسووليت كيفري او تشخيص داده نشد، قاضي اسماعيلي به درخواست اولياي دم حكم به قصاص او داد و پرونده را براي تاييد به شعبه 11 ديوان عالي كشور ارسال كرد. در اين مرحله از دادرسي قضات ديوان، پرونده را داراي ايرادهاي جدي دانستند و ضمن نقض حكم صادره آن را براي بررسي مجدد به شعبه هم عرض ارجاع دادند و پرونده اين بار در شعبه 1157 مورد بررسي قرار گرفت. پس از برگزاري جلسات متعدد در اين شعبه قاضي الهي زاده با توجه به نظر كميسيون 7نفري پزشكي قانوني متهم را به خاطر ابتلا به بيماري رواني به پرداخت ديه كامل مرد مسلمان و همچنين تحمل پنج سال حبس محكوم كرد. اين حكم با اعتراض اولياي دم مواجه شد و با تجديد نظرخواهي آنان راي صادره بار ديگر در ديوان عالي كشور مورد بررسي قرار گرفت و بار ديگر نقض و به شعبه هم عرض ارجاع شد. در سومين دور از رسيدگي به اين پرونده قاضي محمدي- رئيس شعبه 1148 مجتمع قضايي بعثت- با استناد به ماده 306 قانون مجازات اسلامي متهم را به پرداخت ديه محكوم كرد و بيماري رواني وي را عامل سلب شدن مجازات قصاص از وي تشخيص داد. بنابراين گزارش روز چهارشنبه هفته گذشته پس از صدور اين راي پرونده بار ديگر به ديوان عالي كشور فرستاده شد تا تصميم قطعي درباره سرنوشت فرهاد اتخاذ شود. اكنون فرهاد در زندان منتظر است كه نظر قضات ديوان عالي كشور مشخص كند وي مي تواند با پرداخت ديه آزاد شود يا اينكه بايد بار ديگر و از ابتدا تحت محاكمه قرار گيرد.
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]