محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830766408
دنيا از ديدگاه نهج البلا غه
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: دنيا از ديدگاه نهج البلا غه
بيگانگي اجانب با نهج البلا غه چندان عجيب نيست عجيب اين است كه نهج البلا غه در ديار خودش در ميان شيعيان غريب و تنهاست همچنان كه خود علي غريب و تنها بود.
«استاد مطهري»
«مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را»
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من، به خدا قسم، خدا را»
نهج البلا غه مجموعه اي است از سخنان، كلمات قصارونامه هاي حضرت علي(ع) كه نصيحت ها، وصيت ها و پند ها را در بر مي گيرد. در اينجا نمونه هايي از سخنان حضرت علي(ع) مبني بر ديدگاه آن حضرت نسبت به دنيا را مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم.
1- نكوهش
چگونه بودن دنيا و بر حذرداشتن از آن:
«ما اصف من دار اولها عنا» و آخر ها ننا» ما في حلا لهاحساب، وفي حرامها عقاب.(خطبه 81) »
« چه بگويم درباره سرايي، كه آغازش رنج است و پايانش زوال وفنا. حلا لش را حساب است و حرامش را عقاب. هركه براي به چنگ آوردنش تلا ش كند، بدان دست نيابد و آنكه از تلا ش باز ايستد، دنيا خود به اوروي نهد»
شرح و تفسير:
در اين خطبه مسلم است كه مقصود حضرت علي(ع) از دنيا خود جهان طبيعت با آن همه قوانين و شگفتيها و عظمت هايش كه نمايشگر قدرت و مشيت و حكمت بالغه خداوندي است، نمي باشد. همچنين مقصود از انسان«آن چنان كه هست» نيست. بلكه مقصودحضرت امير المومنين ارتباط حيات طبيعي محض انساني است بارويه محسوسي از عالم طبيعت اكنون مي پردازيم به توصيفات دنيا از ديدگاه آن حضرت:
1- آغازش مشقت.
2-پايانش فنا»
1- آغاز اين دنيا توام با مشقت است: چگونگي رشد حيات در جنين و ورود كودك به اين دنيا، كه از ناتوان ترين نوزادان جانداران است. نه آگاهي دارد نه اختيار و نه حتي قدرتي كه دركوچكترين مساله با آن ابراز احساسات نمايد. تدريجا دوران آگاهي ابتدايي او فرا مي رسد، در زير رگبار «بكن و مكن» «بايد ونبايد»، «مي شود و نمي شود» دست و پا مي زند. اين اوامر دستورات سدهاي پولا ديني در برابر اجراي «مي خواهم هاي» خام و ابتدايي اش جلوه مي كند و آزادي در اجراي «ميخواهم هايش» را مختل مي سازد.
دوران جواني فرا مي رسد. در اين دوران انسان مي تواند اما نمي داند و هنگاميكه دوران دانستنش فرامي رسد، توانستنش روبه زوال و فنا رفته است. اين است آغاز ورود به صحنه حيات طبيعي محض دررويه محسوس عالم طبيعت.
2- پايان ارتباط حيات طبيعي بارويه محسوس عالم طبيعت، فناوزوال است:
اين مساله را به وضوح در آيه زير مي توان مشاهده كرد.
«كل نفس ذائقه الموت ثم الينا ترجعون»(عنكبوت آيه 57)
هر نفسي شربت مرگ را خواهد چشيد و سپس به سوي مارجوع خواهد كرد.
تكيه براختر شبگرد مكن كاين عيار
تاج كاووس ربود و كمر كيخسرو
(حافظ)
«در حلا لش حساب و در حرامش عقاب»
در قسمتي ديگر از اين خطبه به اين مساله برمي خوريم. اين مساله كه بشر در آينده روزي را براي بررسي زندگيش خواهد ديد كه معاد ناميده مي شود، ترديدي نيست و آنچه كه مورد نظر است، موضوعاتي است كه انسان ها درباره آنها مسوول واقع خواهند گشت، مي توان گفت: با نظر به مجموعه آيات قرآني و روايات معتبر اين مساله ثابت است كه همه حركات انسان در زندگي دنيوي خواه تصرف در اموال باشد و خواه اعمال غيرمالي، همه و همه، در روز قيامت به او نشان داده خواهند شد.
«ان الينا ايابهم. ثم ان علينا حسابهم» (غاشيه آيه 25)
«البته برگشت آنان به سوي ماست. و قطعا برماست كه درباه آنان محاسبه نمائيم.»
«ونضع الموازين القسط ليوم القيامه فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبه من خردل اتينابها و كفي بنا حاسبين» (انبيا» آيه 47)
«و ما براي روز قيامت موازين عدالت را برمي نهيم، براي هيچ كسي درباره هيچ چيزي ستم نخواهد شد و اگر كردار انسان به اندازه وزن دانه اي خردل بوده، آن را به حساب خواهيم آورد.»
از اين آيه برمي آيد: هر چه كه انسان در اين دنيا براي زندگي مطابق فرمان الهي از خدا گرفته مسوول بوده و روز قيامت درباه آن محاسبه خواهد شد.
مذمت دنيا و دوري از آن
«و اما بعد فاني احذركم الدنيا، فانها حلوه خضره، حفت بالشهوات و تحببت بالعاجله و راقت بالقليل و تحللت بالا مال و تزينت بالغرور» (خطبه 110)
شما را از دنيا برحذر مي دارم كه در كام شيرين است و در چشم سبز و خرم و پيچيده در خواهش هاي نفساني. مردمان را با نعمت زوال يابنده خود به دوستي فرا مي خواند و متاع اندكش را در چشم آنان زيبا جلوه كند».
شرح و تفسير:
انسان در مقابل آرايش ها و نمايش هاي جالب دنيا = اميرالمومنين عليه السلا م در سخنانش درباره زينت دنيا و آرايش هاي متنوع آن مطالب جالبي فرموده اند. در برخي موارد مردم را از آن بر حذر داشته اند و در بعضي ديگر موارد زيبايي آسمان را به وسيله ستارگان مورد توجه قرار داده اند. براي توضيح و تفسير مقصوداميرالمومنين در موضوع زيبائي به طور عموم چند مطلب را مي توان گفت:
مطلب اول: اگرچه زينت در لغت اعم از جمال است اما در اينجا به دو جنبه آن پرداخته مي شود يكي معناي مطلوب دارد كه زيبايي مطلوب عموم اشياي جالب را مي گويند اگرچه زيبا نباشد و ديگري معناي زيبايي هم محسوس را دارد و هم معقول. «المال و بنون زينه الحياه الدنيا» (كهف آيه 46)
«مال و فرزندان زينت زندگاني دنيوي هستند»
و همچنين زينت به مطلوبيت عملي نيز هم در قرآن و هم در نهج البلا غه وارد شده است مانند:
«فزين لهم الشيطان اعمالهم» (نحل آيه 63)
«و شيطان اعمالشان را در نظرشان زيبا جلوه مي دهد»
و زينت به معناي زيبايي محسوس هم در اين آيه مباركه آمده است:
«انا زينا السما» الدنيا بزينه الكواكب» (صافات آيه 6)
«ما آسمان دنيا را با زينت ستارگان آراستيم»
مطلب دوم: نه تنها در هيچ يك از منابع اسلا مي شناخت و دريافت زيبائي و ساختن زيبائي منع نشده است، بلكه چنان كه از منابع قرآني و حديثي برمي آيد زيبايي يكي از طرق حركت به فوق طبيعت و انس با جمال الهي است كه هيچ چيزي جاي آن را براي مقصد نمي گيرد.
مطلب سوم: بدان جهت كه اكثريت انسان ها در برابر امتيازات دنيوي مانند مال و فرزندان و مقام و محبوبيت و شهرت قرار مي گيرند خود را باخته و نمي توانند شخصيت خود را داشته و از آن امور به عنوان وسايل مناسب بهره برداري نمايند، همچنان در برابر نمود زيبائي ها به سرعت از خود بيخود مي گردند و اين ضعف شخصيت از يك طرف و محدوديت دانش و اطلا عات از ماهيت و علل و معلولا ت و لوازم و نتايج آن امتيازات و زيبائي ها از طرف ديگر، مانع از آن مي شود كه انسان به اعماق ماهيت لوازم و نتايج آنها نفوذ كند.
و به قول شاعر كه مي گويد:
«تو مو مي بيني و من پيچش مو»
هم مو را ببيند هم پيچش مو را، لذا تاكيد مي كند كه از دل بستن و خودباختن در برابر آن عوامل لذت و زيبايي ها بر حذر باشند، زيرا زيبايي هاي محسوس پرده ايست شفاف كه بر روي كمال كشيده شده. بنابراين، خودنمودهاي زيبايي اگر هم منزلگه نهايي لذت طبيعي باشد، ولي مقصد نهايي سير و سياحت و انبساط دروني نيست.
در رخ ليلي نمودم خويش را
سوختم مجنون خام انديش را
اميرالمومنين علي (ع) در سخني به اصحابش توصيه مي كند:
«و قدعرف حقها رجالا من المومنين الذين لاتسغلهم زينه متاع و لاقره عين من ولد و لامان» «حق واقعي نماز را مرداني از مردم با ايمان شناخته اند. آنان كساني هستند كه زينت هيچ متاعي و چشم روشني هيچ فرزندي و مالي آنان را به خود مشغول نمي دارد.»
مي توان گفت: مرغ بلند پرواز روح آدمي براي پرواز به قله هاي كمال دو بال دارد:
يكي - زيبايي هاي هستي است كه بال احساسات عالي او را به حركت در مي آورند.
دوم - نظم بسيار شگفت انگيز هستي است كه بال تعلق و نيروي قانون يابي و قانون گرايي او را تحريك مي كند.
مذمت دنيا
«و احذركم الدنيا فانها منزل قلعه، و ليست بدرا نجعه و قد تزينت بغرورها و غرت بزينتها» (خطبه 112) «شما را از دنيا بر حذر مي دارم، كه سرايي است ناپايدار، نه جايي كه در آن بار توان گشود و دل در آن بست. به زيورهاي فريبنده خود را آراسته است و به آن آرايش فريبكارانه ديگران را مي فريبد.»
شرح و تفسير:
دنيا جايگاه شگفت انگيز است كه هيچ پديده اي و حقيقتي در آن، خالص و ناب به جريان نيفتاده است. از اين مطلب مي توان دريافت كه در اين دنيا نبايد به دنبال صحت و سلامت مطلق گشت. زيرا هيچ انساني نيست كه نقص و اختلال مزاجي و جسماني نداشته باشد.
از ناآگاهي از وضع و جريان مزاج و جسم است كه اغلب بيماري ها و اختلالات ناگهان آغاز مي شود. اگر كسي ادعا كند كه من يك روز تمام، با كمال آگاهي و هشياري از گذشته و حال و آينده و حوادث جاريه و عوامل آنها را در آن سه نقطه از زمان، شاد و مسرور بودم، هرگز نبايد باور كرد. اينها همگي نشان مي دهد كه انسان با حالت هايي متفاوت كه از خود نشان مي دهد هيچ گاه نمي تواند دردنيا به صحت و سلامت مطلق برسد. بنابراين ممكن است ظواهر فريبنده دنيا او را بفريبد.
2- توصيف
در وصف دنيا «الا و ان الدنيا دار لايسلم منها الا فيها، و لاينجي بشي» كان لها» (خطبه 62)
«بدانيد كه دنيا سرايي است كه كس از گزند آن در امان نماند، مگر به اعمال نيكي كه هم در دنيا به جاي مي آورد»
شرح و تفسير:
مقصود حضرت علي(ع) از بيان اين جمله: «از خواص و نتايج گناهان و فتنه ها و شرور زندگاني اين دنيا فقط در خود همين دنيا مي توان در امان بود» بيان يك قانون است كه كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. اين قانون چنين است كه براي پيشگيري از عذاب و مجازات گناهان و نتايج ناگوار فتنه ها و شرور جاري در اين زندگاني دنيوي، هيچ راهي جز تحصيل آگاهي به مصالح و مفاسد زندگي و اجتناب از گمراهي و انحراف و تمايل به خيرات كه در همين دنيا بايد انجام بگيرد وجود ندارد. به عبارت ساده تر: درمان دردهاي تباه كننده اين زندگي دنيوي را در همين دنيا بايد پيدا كرد، زيرا آن خداوندي كه طبيعت و انسان را چنان آفريده كه در جريان پيوسته به يكديگر مي توانند براي انسان منشا انحراف و ارتكاب گناه و غوطه خوردن در فتنه ها و شرور بوده باشند، همچنين در مختصات انسان و طبيعت حقايقي را قرار داده است كه مي توانند در حال ارتباط با يكديگر براي انسان درمان و عوامل اجتناب از انحرافات و نتايج ناشايست فتنه ها را نشان بدهند.
اگر درباره تكاليف و وظايف الهي كه به وسيله پيامبران عظام و وجدان و عقل سليم براي بشريت عرضه شده اند، درست دقت كنيم، خواهيم فهميد كه همه آن تكاليف و وظايف الهي نقش عوامل سالم ماندن از انحرافات و پيدا كردن نجات از آشوب ها و اضطرابات و نيكو برآمدن از عهده آزمايشات در اين زندگي دنيوي را دارند. در آخر مي توان گفت: «تكاليف شرعي و وظايف وجداني و عقلا ني به طور عموم الطافي از خداوند است كه در اين دنياي بلا خيز و پر از آزمايش و اغواكننده انسان به پيروي از هوي و هوس ها، نصيب بشر گشته است.»
در توصيف دنيا و آخرت
«ايها الناس، انما الدنيا دار مجاز و الا خره دار قرار، فخذو امن ممركم لمقركم، ولا تهيكوا استاركم عند من يعلم اسرار كم و اخرجوا من الدنيا قلوبكم، من قبل ان تخرج منها ابدانكم» (خطبه 194)
«اي مردم» اين دنيا سرايي است كه گذرگاه شماست و آخرت، سرايي است پايدار. پس از اين سراي كه گذرگاه شماست براي آن سراي كه قرارگاه شماست، توشه برگيريد.»
ترجمه و تفسير:
مهمترين نتيجه اي كه مي توان از اين فرمايش حضرت علي(ع) استنباط كرد اين است كه دنيا را براي خود راهي قرار دهيم در جهت كسب توشه براي جهان باقي.
در پارسايي دنيا
«عبادالله اوصيكم بالرفض لهذه الدنيا النار كه لكم و ان لم تحبوا تركها» (خطبه 98)
«اي بندگان خدا، شما را وصيت مي كنم كه اين دنيا را ترك گوييد. كه دنيا شما را ترك خواهد گفت هر چند راضي به ترك او نباشيد و جسمتان را كهنه مي كند، هر چند شما خواستار تازه بودن آن باشيد.»
شرح و تفسير:
از جملا ت بالا چند مطلب بسيار مهم را مي توان دريافت كه به قرار زير است:
1- از اين دنيا اعراض كنيد كه دير يا زود از شما اعراض خواهد كرد.
منظور اين نيست كه در ارتباط با دنيا سست و بي خيال باشيم بلكه با آن جدي برخورد كرده و در تكاپو باشيم.
اين نيست كه از دنيا قهر كنيم بلكه بايد با آن دنيا آشتي كنيم.
در خطبه آمده است: اي مردم دنيايي كه به طور طبيعي شما را مي پروراند و مانند گهواره شما را به حركت درميآورد، دير يا زود شما را رها خواهد كرد. اين دنيا را رها كنيد، يعني هدف اعلا ي جهان گرانبهايتان را از اين دنيا، كه عبارت است از برقراري ارتباط ما بين خود طبيعي شما و يك مشت ماديات ناآگاه، بجوييد. بلكه از آن دنيا نجوييد.
2- اين دنيا اجسام و همه ابعاد مادي شما را تدريجا رو به زوال مي برد و بالاخره مي پوساند.
درست بينديشيد، آيا عشق به تازه ماندن كالبد مادي و ديگر شئون طبيعي مي تواند در برابر قوانين حاكم بر هستي عرض اندام نموده و در هفتاد و هشت سالگي نشاط و طراوت بيست سالگي را انتظار داشت.
وسايل آرايش و نمودهاي زيور و زينت به اندازه اي محدود و تا مدتي محدود مي تواند پرده اي روي واقعيت ها كه تبلورگاه قوانين است بكشد، نه به اندازه نامحدود بلكه تا زمان و اندازه محدود.
حتي همان پرده هم كه آرايش و پيرايش روي واقعيت ها مي كشد، با دقت و كنجكاوي در جولا ن چشم ها و نمودهاي ديگر اعضا چنان شفاف زير خود را مي نمايند.
«ثوب الريا» يشف عما تحته
فاذا التسبت به فانك غار»
«لباس ريا زير خود را با شفافيتي كه دارد نشان مي دهد. لذا اگر اين لباس را بپوشي تو واقعا برهنه اي»
اگر ما انسان ها توقع تازه ماندن كالبد مادي را كه توقع امري است امكان ناپذير، از سر خود بيرون كنيم و به ايجاد عوامل تازگي مستمر رواني بپردازيم، نه تنها رفتاري مطابق قانون انجام مي دهيم، بلكه هم دنيا براي ما هر لحظه تازگي خواهد داشت و هم روان ما واقعا از خاصيت رواني كه جريان و تجدد مستمر است برخوردار خواهد گشت.
نامه ها
1- به معاويه:
«و كيف انت صانع اذا تكشفت عنك جلا بيب ما انت فيه من دنيا قد تنجهت بزينتها»...
متن نامه: چه مي كني اگر اين حجاب هاي دنيوي كه خود را در آنها پوشيده اي، به كناري روند؟ دنيايي كه آرايه هايش به زيبايي جلوه گرند و خوشي ها و لذت هايش فريبنده است. دنيا تو را به خود فراخواند و تو پاسخ دادي، و تو را در پي خود كشيد و از پي او رفتي و فرمانت داد و اطاعتش كردي. چه بسا به ناگاه، كسي تو را از رفتن باز دارد، به گونه اي كه هيچ سپري تو را از آسيب او نرهاند. پس عنان بكش و از تاختن باز ايست و براي روز حساب توشه اي برگير و به سخن گمراهان گوش فرا مده.
2- به معاويه:
«اما بعد، فان الدنيا مشغله عن غيرها و لم يعيب صاحبها بمانال فيها عمالم.»
متن نامه: اما بعد، دنيا آدمي را چنان مشغول خود مي دارد كه از ديگر چيزها غافل مي گرداند. دنيا طلب از دنيا بهره اي نبرد جز آنكه آزمندي و شيفتگي اش فزوني گيرد و آنچه از دنيا به چنگش افتاده او را از آنچه هنوز به دستش نيفتاده، بي نياز نمي كند.
پس از آن جدايي است، از آنچه گرد آورده يا شكستن و در هم ريختن آنچه محكم كرده و انتظام داده. اگر از آنچه گذشته است پند گيري، باقي مانده را نگه تواني داشت.
3- به معاويه:
فان الله سبحانه جعل الدنيا بما بعدها، وابتلي فيها اهلها...»
خداي سبحان دنيا را براي آخرت ما كه پس از آن مي آيد، آفريده است و مردمش را مي آزمايد تا معلوم شود كداميك به عمل نيكوترند. ما براي دنيا آفريده نشده ايم و ما را به كوشش در كار دنيا امر نفرموده اند.
ما را به دنيا آورده اند تا بيازمايندمان. خداوند مرا به تو آزموده است و تو را به من و يكي از ما را حجت ديگري قرار داده. پس تو در پي دنيا تاختي و به تاويل قرآن پرداختي و مرا به جنايتي متهم ساختي، كه دست و زبان من در آن دخالتي نداشتند. عالم شما جاهلتان را برانگيخت و ايستادگانتان، نشستگانتان را. پس درباره خود از خداي بترس و روي به آخرت نه، كه راه آخرت راه ما و راه توست. و بترس كه به زودي تو را حادثه اي رسد كه ريشه ات را بركند و نسلت را براندازد. براي تو سوگند مي خورم، كه اگر دست تقدير مرا و تو را به هم رساند همچنان در برابر تو خواهم بود. «تا خداوند ميان ما داوري كند كه او بهترين داوران است.» (سوره اعراف)
1- و قال عليه السلا م: «اذا اقبلت الدنيا علي قوم اعازتهم محاسن غيرهم، و اذا ادبرت عنهم سلبهم محاسن انفسهم
«وقتي كه دنيا به قومي روي ميآورد، خوبي هاي ديگران را به آن ها عاريت دهد و چون پشت كند، خوبي هايشان را از ايشان بستاند»
2- قال علي(ع): «ان الدنيا و الا خره عدوان متفاوتان و سبيلا ن مختلفان، فمن احب الدنيا و تولا ها ابعض الا خره و غاداها...»
علي(ع) فرمود: «دنيا و آخرت دو دشمن ناهمگون اند و دو راه گونه گون. هر كه دنيا را دوست بدارد، آخرت را دشمن داشته. دنيا و آخرت به مثابه شرق و مغرب اند و كسي كه ميان آن دو سير مي كند، هر گاه به يكي نزديك شود از ديگري دور گردد يا چون دو زن هستند در نكاح يك شوي.»
3- قال اميرالمومنين(ع): «مثل الدنيا كمثل الحيه لئن مسها و السم النامع بين جو فها، يهوي اليها العز الجاهل، و يحذرها و ذوالعب العامل.»
اميرالمومنين علي(ع) فرمود: دنيا همانند مار است. چون بر آن دست كشند، نرم آيد، ولي در درون آن زهر كشنده است. مردم فريب خورده و نادان بدان ميل كنند و خردمند عاقل از آن دوري جويد.»
4- قال علي عليه السلا م: «الدنيا دار ممر دار مقر، والناس فيهار جلا ن: رجل باع نفسه فاوبقها، و رجل اتباع نفسه فاعتقها.
امام علي(ع) فرمودند: «دنيا سرايي است گذرگاه، نه سرايي كه در آن قرار توان يافت. مردم در دنيا دو گروهند. آن كه خود را فروخت و به تباهي افكند و آن كه، خود را خريد و آزاد كرد.
5- قال اميرالمومنين: «انما المر» في الدنيا عرض تنقل فيه المئابا» نهب تبادره المصلب ما، مع كل جرعه شرق، و في كل اكله غصص، ولا ينال العبد و نعمه الا بعرا اخري.»
اميرالمومنين فرمود: آدمي در اين دنيا همانند هدفي است كه نيروهاي مرگ به سوي آن روان است يا چون متاعي است كه رنج ها و محنت ها براي ربودنش پيش دستي كنند. هر جرعه آبش گلوگير شود دو هر لقمه اش در حلق بماند. هيچ بنده اي نعمتي را فرا چنگ نياورد، مگر آن كه نعمت ديگري را از دست بدهد.
6- و قال عليه السلا م: «و الله لدنيا كم هذه اهون في عيني من عراق خنزير في يد مجذوم.
آن حضرت فرمود: «به خدا سوگند كه دنياي شما در چشم من بي ارج تر از پاره استخوان خوكي است در دست شخصي جذامي.
7- قال علي عليه السلا م: «قراره الدنيا حلا وه الا خره، و حلا وه الدنيا قراره الا خره.
فرمودند: «تلخ كامي دنيا، شيرين كامي دنيا تلخ كامي آخرت است.»
8- و قال علي(ع): «اهل الدنيا كركب يسار بهم و هم نيام».
علي(ع) فرمودند: «مردم دنيا چون كاروانياني هستند كه مي برندشان و آنها در خواب اند.»
9- قال اميرالمومنين(ع): «لتعطفن الدنيا علينا بعد شما سها عطف الضروبين علي ولدها».
اميرالمومنين فرمود: «دنيا پس از كژتابي هايش به ماروي خواهد كرد و مهربان خواهد شد. چونان ماده شتر بدخويي كه به بچه خود مهربان شود.»
10- «من اصبح علي الدنيا جزينا فقد اصبح لقضا» الله ساخطا، و من اصبح يشكو مصيبه نزلت به فانما يشكو ربه، و من اني غنيا فتواضع له لغناه ذهب دينه».
امام علي فرمود: «هر كه براي دنيا غمگين گردد، بر قضاي خداوندي خشم گرفته است و هر كه از مصيبتي كه به او رسيده، شكايت كند، از پروردگارش شكايت كرده و هر كه نزد توانگري رود و به سبب مالش فروتني كند، دو ثلث دينش را از دست مي رود.»
11- قال عليه السلام: «طوبي لزاهدين في الدنيا الراغبين في الاخره، اولئك قوم اتخذوا الارض بساطا و...»
آن حضرت فرمود: «خوشا به حال كساني كه دنيا را رها كرده اند و به آخرت روي آورده اند. اينان افرادي هستند كه زمين را فرش خود و خاك را بستر و آبش را عطرخشبوي خود ساخته اند و چون مسيح، دنيا را از خود دور ساخته اند.»
12- و قال عليه السلام: الناس في الدنيا عاملان: عامل عمل في الدنيا للدنيا قد شغلته دنيا عن آخرته يخشي علي من يخلفه الفقر و يامنه علي نفسه، فيضي عموه في منفعه غيره; و عامل عمل في الدنيا لما بعدها فجا»ه الذي له من الدنيا بغير عمل، فاحزز الخطين معا، و ملك الدارين جميعا، فاصبح وجيها عند الله، لايسان الله حاجه فيمتعه.
و فرمود: مردم در دنيا دو گونه كار مي كنند: يكي در دنيا، براي دنيا كار مي كند و دنيا چنانش به خود مشغول داشته كه به آخرتش نمي پردازد و مي ترسد كه بازماندگانش گرفتار فقر شوند و حال آنكه، خود از دنيا در امان است. چنين كسي عمر خود را براي سود ديگران تباه مي كند و آن ديگر در دنيا براي آخرتش كار مي كند پس بهره او از دنيا بي هيچ رنجي به دستش مي آيد، چنين كسي نصيب خود از دنيا و آخرت فراهم آورد و مالك دو سراي شود. در نزد خداي هم آبرومند است و هم حاجت كه از او خواهد، برآورد.
با توجه به سخن استاد مطهري، به چند مطلب از سخنان گهربار حضرت علي(ع) درباره ستودن و مذمت دنيا اشاره مي كنيم.
دنيا و اوصاف آن
حكمت 126
امام علي عليه السلام هنگامي كه شنيد مردي دنيا را نكوهش مي نمود (در ستودن دنيا) فرمود:
اي نكوهنده دنيا كه به نيرنگ او فريفته شده اي و به ناراستي هايش گول مي خوري! آيا به دنيا فريفته شده اي و آن را نكوهش مي نمايي، تو بر آن جرم و گناه مي نهي يا دنيا بر تو جرم مي نهد؟ از كجا و چه وقت دنيا تو را سرگردان نمود، يا كي فريبت داد؟ آيا به جاهاي بر خاك افتادن پدرانت و پوسيده شدن آنها يا به خوابگاه هاي مادرانت زير خاك؟ چه بسيار با دست هاي خود (به تنهايي براي بهبود درد بيمارانت) ياري نمودي و چه بسيار با دست هايت (بيماران را) پرستاري كردي؟ براي آنان بهبودي طلبيدي و از اطبا فايده دارو پرسيدي و با مواد داروي تو ايشان را بي نياز نمي كرد و گريه تو بر آنان سود نداشت و ترس تو هيچ يك از آنها را فايده نبخشيد و درباره او به خواست خود نرسيدي و به توانايي خويش بيماري و مرگ را از او دور ساختي! و دنيا او را براي تو سرمشق قرار داد و هلاك شدن او را هلاك شدن تو (تا بداني با تو آن خواهد كرد كه با او نمود) محققا دنيا سراي راستي است براي كسي كه (گفتار) آن را باور دارد و سراي ايمني از عذاب الهي است براي كسي كه فهميد و آنچه را كه خبر داد دريافت و سراي توانگري است براي كسي كه از آن توشه بردارد و سراي پنداست براي كسي كه از آن پند گيرد، جاي عبادت و بندگي دوستان خدا و جاي نمازگزاردن فرشتگان خدا، و جاي فرودآمدن وحي (پيغام) خدا و جاي بازرگاني دوستداران خدا است كه در آن رحمت و فضل (او را) به دست آورده و سودشان بهشت بود پس كيست دنيا را نكوهش مي كند در حالي كه مردم را به دوري خود (از آنها) آگاه ساخت و به جدايي خويش ندا داد و خود و اهلش (مردم) را به فنا و نيست شدن خبر داد، پس براي ايشان به گرفتاري خود گرفتاري (آخرت) را نشان داد و آنان را به شادي خويش بر شادي (آخرت) آرزومند گردانيد؟! شب مي كند با تندرستي و بامداد كند در سختي و اندوه براي ترغيب و خواستاري و ترس و بيم و بر حذر بودن (از معصيت و نافرماني) پس در بامداد پشيماني (رستاخيز كه اعمال آشكار مي گردد) گروهي از مردم (بدكاران) آن را نكوهش مي نمايند و ديگران (نيكوكاران) روز قيامت آن را بستايند (از آن خوشنودند) كه دنيا (آخرت را) يادآوريشان كرد و آنان هم (آن را) به ياد آوردند و آنها را خبر داد و ايشان هم تصديق نمودند و آنان را پند داد و آنها هم پذيرفتند (و به سعادت جاويد رسيدند) و امام علي (ع) درباره دنيا فرموده است: دنيا سراي گذشتن است نه سراي ماندن و مردم در آن به دو دسته اند: دسته اي خود را در آن به خواهش هاي خويش بفروشد پس خويش را هلا ك گرداند، و دسته اي خود را به طاعت و بندگي بخرد پس خود را از عذاب رستاخيز برهاند.
در مذمت دنيا و دوري كردن از آن خطبه 110
از خطبه هاي آن حضرت عليه السلا م است در مذمت دنيا و دوري كردن از آن:
پس از حمد بر خدا و درود بر پيغمبر اكرم(ص)، شما را از (دل بستن به) دنيا بر حذر مي دارم زيرا دنيا (به كام دنياپرستان) شيرين و در نظر آنان سبزوخرم است. به شهوت ها و خواهش هاي بيهوده پيچيده شده است و به وسيله متاع هاي زود از بين رونده اظهار دوستي مي نمايد و به زيورهاي اندك (مردم را) به شگفت آورده شاد مي نمايد و براي آرزوها (ي بيجا كه اطمينان به آن نيست) و فريب (نادانان) خويش را آرايش نموده و شادي آن پايدار نيست و از درد و اندوهش آسوده نمي بايد گشت، بسيار فريبنده و زيان رساننده است تغييردهنده حالا ت است (توانگري را به درويشي و آسايش را به سختي و زندگي را به مرگ و تندرستي را به بيماري تبديل مي نمايد يا مانع و جلوگيراست از به دست آوردن سعادت هميشگي و بهشت جاوداني) فاني و نابود و تباه مي گردد، شكم خواره اي است كه همه را هلا ك مي كند (شكم خاك از طعمه آسان هرگز سير نشود و طبع افلا ك از تباه ساختن آدميان ملول نگردد) زماني كه آرزوي راغبين به دنيا كه به آن خوشنود هستند به نهايت رسيد دنيا از اين كه مي باشد تجاوز نمي كند همچنان كه خداوند تعالي در قرآن كريم مي فرمايد مثل دنيا مانند گياه زمين است كه به آبي كه آن را آسمان فرستاديم، آميخته شد پس بامداد (روز ديگري) آن گياه خشك گرديد به قسمتي كه بادها آن را پراكنده مي سازند و خداوند بر همه كارها و چيزها قادر و توانا است (سوره 18، آيه 45): (خوشنودي و آسايش دنيا به دياري ماند سبز و خرم كه به اندك زماني خشك گشته و هستي آن به باد فنا مي رود). هيچ مردي از متاع دنيا مسرور و شادمان نبوده مگر آن كه در پي آن گريه گلوگير يا غم و اندوه به او رو آورده است و از خوشي هايش به كسي رو نياورده مگر اين كه از بدي هايش به او زياني رسانده (هيچ كس به دلخواه از دنيا شكمي سير نكرد و به آرزوي خود نرسيد مگر اين كه دنيا پشت كرده نعمت از او باز گرفت) و در دنيا او را باران فراخي و خوشبختي تر نساخت مگر اين كه ابر بلا پي در پي بر او باريد و چون رفتار دنيا اين گونه است. شايسته است كه در اول بامداد يار و ياورانتان بوده او را همراهي نمايد و در شب تغيير يافته دشمنش گردد و اگر طرفي از آن گوارا و شيرين باشد طرف ديگرش تلخ و پر وبا (بيماري كشنده) است، هيچ كس از خوشي آن به مراد نمي رسد مگر اين كه از مصائب و اندوه هاي آن رنج و سختي را دريا بد و در بال امن و آسودگي شب را به سر نبرد و مگر اين كه بامداد بر روي جلوي بال هاي خوف و ترس بگذراند و بسيار فريبنده اي است كه هر چه در آن است مي فريبد و فاني شدني است كه هر كه در آن است نابود مي شود، خير و نيكويي در هيچ از توشه هاي آن نيست مگر در تقوا و پرهيزكاري، هر كه اندكي از متاع دنيا را اخذ نمايد به دست آورده چيزي كه او را (از سختي حساب و بازرسي در قيامت) بسيار ايمن گرداند و هر كه زياد گردآورد دريافته چيزي كه (هنگام حساب) بسيار او را هلا ك خواهد نمود و در دنيا هم به زودي از او زائل مي گردد...
منابع
نهج البلاغه، ترجمه عبد المحمد آيتي
نهج البلاغه، به تعليم فيض الاسلام
ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمدتقي جعفري
شرح و ترجمه نهج البلاغه، فيض الاسلام
د دبير آموزش و پرورش منطقه 3
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]
-
گوناگون
پربازدیدترینها