واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: قبل از آنكه "طرح اكران فرهنگي" شكست بخورد از فرهنگ سينما رفتن تا سينماي فرهنگي!
اواسط دهه 60 تا اوايل دهه 70، سينماي ايران حال و هوايي منحصربه فرد داشت كه هر سينمادوستي كه آن دوره را به چشم ديده مي تواند بر اين "خاص" بودن، صحه بگذارد. در حقيقت آنچه امروز براي سياستگذاران سينماي ايران، مهم جلوه ميكند، بيشتر نوعي بازگشت به سينماي معتبر آن دوره است وگرنه حال و هواي مديريتي سينماي كشور، آن قدر درگير روشهاي داراي تاريخ مصرف، شده كه نميتوان اين شعار را كه "سينماي فرهنگي به عنوان وجهي از سينماي ملي همواره از جايگاه ويژهاي در حوزه برنامهاي خرد و كلان مديريت سينمايي كشور قرار داشته و توجه بهاين بخش فرهنگي كشور به عنوان نقطهاي مطلوب براي دستيابي به سينماي ملي دنبال شده"، باور كرد!به عبارتي ديگر، ميتوان روي اين مسئله زوم كرد كه سياستگذاران سينمايي به جاي حركت عمقي در بعد محتوايي و كيفي آثار سينمايي (از حيث توليد) به رونق مقطعي سينماي ايران - گيشه سينماها- و در نهايت جلب رضايت اهالي سينماي بدنه، دلخوش كردهاند و به همين دليل هم هست كه كسي نميتواند بعضي شعارهاي موجود در زمينه حمايت از سينماي فرهنگي را باور كند يا به اين شعارهاي خواص پسند )!( دل خوش نمايد.با اين اوصاف، به نظر ميرسد در شرايط فعلي نيز كه طرح حمايت از سينماي فرهنگي- كه قرار است بعد از پايان ماه رمضان در سينماها به اجرا درآيد- پيش از اجرا يك طرح شكست خورده باشد، مگر آنكه دستاندركاران معاونت سينمايي فارغ از شعارها و دغدغههاي فرهنگي خود، واقعيتها را ببينند و با آنها كنار بيايند.
- 1 مسئولان سينمايي بايد باور كنند كه نميتوان با توليد انبوه فيلم نازل و گيشهاي و اكران آنها در سطحي وسيع، در كنار توجه به توليد و پخش فيلمهاي به قول خودشان فرهنگي در سطحي محدود، مدعي داشتن "دغدغه فرهنگي" بود و با اين وجهه بر سينماي كشور مديريت كرد چرا كه اينجا متر و ميزان براي ارزيابي مشاركت عمومي در اين طرح است و اگر مردم از طرح اكران فيلمهاي فرهنگي، استقبال نكنند، اين طرح به شدت شكست خواهد خورد (همان طور كه در مقطع ذكر شده از دهه 60 استقبال از فيلمهاي فرهنگي ولو به شكل نسبي وجود داشت و ديده ميشد) - 2 وقتي رئيس شوراي صنفي نمايش، صاحب قدرتي است كه ميتواند نظر سينمادار را جلب كند و تلهفيلمي را كه خودش همين چند ماه پيش سـاخته در سطحي وسيع در سينماها اكران كند و با فروش نـيم ميلياردي آن و در راستاي شعار رونق بخشي به اكرانحركت نمايد، آيا اصلا ميتوان حرفي از سينما به ميان آورد و از دغـدغـههـاي فـرهـنـگـي سخن گفت؟ اينگونه كه پيش برويمبه جاي آنكه اعتبار سينماي ايران از دل فيلمهاي ارزشمند سينماي مستقل در داخل و خارج از كشور، بيرون آيد، بايد از قبل ساخت و عرضه سريالهاي سرگرم كننده تلويزيوني (و برداشت سطحي و نازل سينماگران از آن كارها)! حاصل شود كه به نوعي عقبگرد ميماند تا حركت پيشرو. در اين باب، به نظر ميرسد كار منطقي براي به بار نشستن طرح تازه معاونت سينمايي در حمايت از سينماي فرهنگي، آن باشد كه همان قدر كه به فيلم فرهنگي موقعيت اكران داده ميشود، از موقعيت وسيع و بيرويه نمايش فيلمهاي گيشه پسند كاسته شود. البته قصد اين نيست كه براي ارزيابي ميزان فرهنگي بودن و گيشهپسند بودن، درجه بندي را زنده كنيم كه آن روش هم به اين دليل كه به شدت سليقهاي بود و از اصول خاصي تبعيت نميكرد، امتحان پس داده و شكست خورده است؛ اما بايد اين قضيه ساده را در اين ارزيابي در نظر داشت كه شناخت يك فيلم گيشهاي نازل با يك فيلم فرهنگي قابل قبول، آن قدر كار سادهاي است كه نياز به كار كارشناسي عميقي نداشته باشد و با برخورداري از يك حس "زيبايي شناسي" هم به دست آيد؛ مگر آنكه يك كارشناس سينمايي از اين حس هم بيبهره باشد! -3 دستاندركاران مديريتي سينماي ايران، در صحبتهاي خود، "احياي سينماي ملي" را در تزريق اميد و نشاط مبتني بر هويت، واقعيت و اميد از قاب سينما به مخاطب، دستيافتني فرض ميكنند و اين قضيه را با "محور قرار دادن دسـتـاوردهـاي عـلـمـي، تـكنيكي كشور در زمينههاي مختلف و بسترسازي فرهنگ و نقد منصفانه در جامعه از طريق زبان سينما" جستجو ميكنند. به عبارتي ديگر؛ از نگاه اينان، هر فيلمي كه نشاط آور نباشد و با انتقاد تلخ از يك موضوع يا ناهنجاريهاي يك جامعه، بخواهد به مخاطب درشت و ريز خود، تلنگر بزند، فيلم فرهنگي نيست و نميشود از آن حمايت كرد. اين قضيه را به وضوح در حرفهاي مسئول اداره نظارت و ارزشيابي نيز ميتوان يافت كه معتقد است كه ما به همه فيلمهاي خاص و غيرگيشهاي، "فيلم فرهنگي" نميگوييم بلكه فيلمهايي كه خودمان در نظر ميگيريم در اين قالب ميگنجند! با اين وصف، بايد پرسيد پس تعريف سينما چه ميشود؟ آيا ميتوان مثلا ژانر دلهره را از سينما حذف كرد و گفت چون اين ژانر اميد آفرين و نشاط آور نيست؛ محكوم به حذف است و ژانر كمدي؛ بايد الگوي سينماي دنيا قرار گيرد؟ - 4 در شرايط فعلي، اهميت دادن به سينماي اميد آفرين و نشاطآور (به تلقي مديران كشور) وضعيت سينماي فرهنگي در ايران را به گونهاي پيش ميبرد كه فيلمسازان مستقل به سمت توليد آثار تجاري حركت كنند. نام بردن از چنين فيلمسازاني هم كار سختي نيست و آمار آن را ميتوان با بررسي توليدات امسال سينماي ايران؛ به دست آورد. سخن اين است كه در چنين شرايطي، با توجه به اينكه به عقيده مديران؛ هر فيلمي در طرح حمايت از فيلمهاي فرهنگي جاي نميگيرد و از سويي احتمالا در سال 88، كمتر فيلمسازي به سمت توليد فيلم خاص فرهنگي يا تجربي حركت كند، آيا اين طرح، صرفا براي همين چند روز و چند ماه تدارك ديده شده است؟ يا ميتوان تداومي را هم بر آن متصور بود؟ -5 مهم تر از همه اين مسائل، نوع برخورد مخاطب با اين طرح است. مردم ميتوانند دوام و بقاي چنين طرحي را تعيين كنند. يك مثال ساده، ميتواند گوياي همه چيز باشد؛ در دهه 60 اكران غالب، به فيلمهاي فرهنگي اختصاص مييافت و اين قضيه حتي در ميزان نمايش هفتگي آنها هم ديده ميشد(مثلا فيلم ديده بان ساخته ابراهيم حاتميكيادر سال 68 مدت زمان بيشتري روي پرده بود امايك فيلم گيشهاي نازل با برخورداري از كمترين هفته نمايش و بيتوجه به كف فروش و سقف فروش از اكران برداشته ميشد.) نميگويم اين بهترين شيوه است، بلكه سخن اين است كه سياستگذار سينماي ايران ميتواند براي مخاطب ذائقه، سليقه و فرهنگ سينمارفتن را هم تعيين كند. وقتي اصل اين باشد كه به سينمادار سوبسيد داده نشود و او صرفا با اكران فيلم گيشهاي در سطح انبوه روي پاي خود بايستد؛ مخاطب سينما نيز به ديدن چنين فيلمهايي عادت ميكند و سينما را فقط جايي براي خنده و تفريح و نشاط (و البته ارضا شدن سطح نازل از پسند) مييابد. بايد بنشينيم و كلاه خود را قاضي كنيم كه در اين بازار هجوم رسانه، آيا مخاطب سينماي ايران - نه لزوما مخاطب حرفهاي سينما كه همه فيلم ها را ميبيند- وقتي ميخواهد به سينما برود و چهار فيلم تجاري نشاط آور را در پيش رو ميبيند، به فيلم فرهنگي كه با طرح حمايتي مديران سينمايي اكران شده؛ توجه ميكند؟
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]