تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821242778




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ازدواج با تهديد، به طلاق اجباري منجر شد


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جواني که با تهديد دختر مورد علاقه اش به اسيدپاشي، وي را به عقد خود درآورده بود مدتي پس از آغاز زندگي با او همين کار را براي جدايي از وي تکرار کرد. چندي قبل دختر و پسر جواني که قصد داشتند با هم ازدواج کنند به دادگاه خانواده مراجعه کردند و با اعلام اينکه پدر دختر به اين وصلت رضايت نمي دهد از دادگاه درخواست صدور مجوز ازدواج کردند. اين دختر و پسر که سعيده و آرش نام دارند با بيان اينکه مدتي است همديگر را مي شناسند و به هم علاقه شديدي دارند گفتند با هم پيمان بستند که با فرد ديگري ازدواج نکنند. در پي درخواست اين دو جوان دادگاه تحقيقات خود را در اين باره آغاز اما پس از مدتي اعلام کرد به علت اينکه پسر شرايط خوبي ندارد و بيکار است، اجازه ازدواج نمي دهد. حدود يک سال از اين ماجرا گذشت تا اينکه دختر جوان اين بار همراه پدرش به دادگاه مراجعه کرد. او که بسيار آشفته به نظر مي رسيد به قاضي گفت؛ يک سال قبل وقتي من موضوع ازدواج با آرش را با شور و اشتياق براي پدرم تعريف کردم فکر مي کردم او با ازدواجمان موافقت مي کند اما پدرم سرسختانه مخالفت کرد و گفت آرش فرد مناسبي براي من نيست و من بايد به رابطه ام با او پايان دهم. از آن به بعد مدتي دچار مشکلات روحي شديد شدم. من نمي توانستم تحت هيچ شرايطي از ازدواج با آرش چشم پوشي کنم. وقتي دادگاه هم به ما اجازه ازدواج نداد آرش به شدت عصباني شد و گفت تحت هر شرايطي من را به دست خواهد آورد. چند روز از اين موضوع گذشت تا اينکه روزي پدرم سراسيمه به خانه آمد و گفت نظرش تغيير کرده و فوراً بايد به يک محضرخانه برويم و من به عقد آرش دربيايم. او گفت آرش تهديد کرده در صورتي که اين کار زودتر انجام نشود با اسيد صورت مرا مي سوزاند. من هم که ته دلم خوشحال بودم فرداي آن روز به اتفاق پدر و مادرم به محضر رفتم و به اين ترتيب زندگي مشترک من و پسر مورد علاقه ام آغاز شد. چند ماهي بيشتر از رفتن من به خانه بخت نگذشته بود که فهميدم آرش مرد زندگي نيست و همه حرف هايش دروغ بوده است. او نه تنها سر کار نمي رفت بلکه همه وقتش را به ولگردي و کارهاي خلاف مي گذراند.او شب ها با دوستانش بيرون مي رفت و وقتي نيمه هاي شب به خانه مي آمد به دروغ مي گفت از سر کار آمده است. رفتارهاي همسرم برايم غيرقابل تحمل شده بود اما چون اصرارهاي خودم منجر به اين ازدواج شده بود ديگر راه برگشتي نيز به خانه پدرم نداشتم.از سويي مدتي است متوجه شده ام او با زن ديگري نيز در ارتباط است. چند روز قبل وقتي در اين باره با او صحبت کردم آرش اين ماجرا را تاييد کرد و گفت به زودي مرا طلاق خواهد داد. من به او اعتراض کردم و روزي را که او با تهديد از من خواستگاري کرد به يادش آوردم اما او گفت بايد از هم جدا شويم و اگر حاضر به طلاق نباشم صورتم را با اسيد مي سوزاند.به دنبال اظهارات سعيده قاضي صداقتي رسيدگي به پرونده را به وقت ديگري موکول کرد.منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 901]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن