تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815448167




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

و اینچنین سرهای بریده دادیم + تصویر


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ابتدا آن ها را مورد شكنجه و آزار وحشیانه قرار دادند، بعد از آن، یكی از افسران بعثی سرنیزه‌ای را در ران پای محسن فرو برد كه خون از پایش فوران كرد، سپس به سراغ رضائیان رفت و گفت «اگه مقاومت كنی، سرت رو می‌برم.» رضائیان سرش را پائین انداخت. افسر بعثی پا روی سینه‌اش گذاشت و او را به پشت خواباند. دست رضائیان را بستند و ضربه‌ای به سرش زدند كه از حال رفت، اما هنوز كاملاً از هوش نرفته بود. افسر بعثی شقاوت را به حد اعلا رسانده و سر رضا رضائیان را از پیكرش جدا كرد.رضا رضائیان كه در جبهه دار خوین مسئولیت شناسایی منطقه غرب كارون را داشت، به دستور فرمانده‌اش حسین خرازی، برای شناسایی عوامل نفوذی دشمن، با همرزمش محسن، به سوی منطقه‌ای حد فاصل مرز خودی و خط دشمن حركت كردند. هنوز از حاشیه رودخانه دور نشده بودند كه یك سنگر دشمن توجهشان را جلب كرد. به طرف سنگر رفتند اما نیروهای دشمن كه متوجه حضور آن دو شده بودند، آن ها را محاصره و دستگیر كردند.به گزارش مشرق، ابتدا آن ها را مورد شكنجه و آزار وحشیانه قرار دادند، بعد از آن، یكی از افسران بعثی سرنیزه‌ای را در ران پای محسن فرو برد كه خون از پایش فوران كرد، سپس به سراغ رضائیان رفت و گفت «اگه مقاومت كنی، سرت رو می‌برم.» رضائیان سرش را پائین انداخت. افسر بعثی پا روی سینه‌اش گذاشت و او را به پشت خواباند. دست رضائیان را بستند و ضربه‌ای به سرش زدند كه از حال رفت، اما هنوز كاملاً از هوش نرفته بود. افسر بعثی شقاوت را به حد اعلا رسانده و سر رضا رضائیان را از پیكرش جدا كرد.در این میان، محسن كه خون زیادی از او رفته اما هنوز به هوش بود، نظاره‌گر صحنه دست و پا زدن شهید رضائیان بود.افسر بعثی دست‌بردار نبود، او سر شهید رضائیان را بلند كرد و با خنده گفت: «هدیه خوبیه برای فرمانده. این پاسدارها، دارخوین (یكی از مناطق عملیاتی جبهه‌های جنوب) رو فلج كردن.» * سپس با سر شهید رضائیان به طرف خاكریز خودشان رفت.نیروهای خودی وقتی رسیدند كه عراقی‌ها آنجا را ترك كرده بودند. آنها وقتی با پیكر بی‌سر رضا رضائیان مواجه شدند، مشغول جست و جو در اطراف شدند كه ناگهان صدای محسن را شنیدند كه هنوز نفس می‌كشید و به سختی می‌گفت: «سرش را بردند.»*پاورقی:ذبح كردن اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در صورت اسارتشان، دستور صریح و مكتوب صدام حسین المجید، رییس جمهور وقت عراق بود. 






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن