واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: همهمه دوباره برگهای سبز، در نخستین روزهای بهار، یکبار دیگر شوق زندگی را در ریشههای درخت پیر جاری ساخت. درختی که سالها شاهد تولد و مرگ هزاران برگ بود.
ایران: آنها نمیدانستند چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود و ناگزیر خود را به آغوش خاک تسلیم میکردند. اما درخت پیر میدانست سبزی و زردی در کنار یکدیگر تداوم بخش معنای زیستن هستند و تولد در کنار مرگ معنا پیدا میکند.
او میدانست برای درک زیبایی بهار باید از زمستان عبور کرد و تولد برگهای سبز و جوان حاصل پیوند خاک با برگهای زرد است. اما افسوس که شادی برگهای زیبا به بهار زندگی محدود میشد و اندوه خزان، لذت چشیدن طعم پائیز را از آنها دریغ میکرد.
همه انسانها در طول زندگی خود، در دوران مختلف دچار اندوه میشوند که ریشه آن در برخی ناکامیها مانند ورشکستگی، مرگ نزدیکان، از دست دادن شغل یا طلاق است یا دلیل مشخصی نداشته و منشأ آن به تغییرات فیزیولوژیکی بازگشته یا ریشه در وراثت فردی دارد.
در محاصره غم و اندوه قرار گرفتن، به هر دلیلی که باشد، فرد را از مسیر زندگی طبیعی خارج ساخته و گاهی اوقات چنین احساساتی آنقدر انسان را درگیر میکند که زمام امور از دست وی خارج شده و به شکست اجباری در مقابل زندگی تن درمیدهد.
روانشناسان گرفتاری در غم و اندوه را واکنش بدن نسبت به تغییرات زندگی، روزمرگیها، بیماری، افزایش نسل و... دانسته و در صورتی که همراه با علائم خفیف و کوتاهمدت باشد آن را طبیعی میدانند.
اما در صورتی که غمگین یا اندوهگین شدن پس از وقوع حادثهای تلخ در زندگی مانند مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن دلخوشیها، بیماری و... مدت زمان زیادی به طول انجامیده و علائم به قدری تشدید پیدا کنند که به افسردگی و دیگر اختلالات روحی مبدل شوند، مشکلآفرین بوده و نیاز به درمان دارد.
دکتر رحیم مسعودیان، روانپزشک با اشاره به عوامل متعددی نظیر ژنتیک، فضای خانوادگی آشفته، جنگ و جدال یا جدایی والدین، مصرف داروها و... دچار غم یا اندوه شدن را به علت تغییرات ناقلهای شیمیایی در مغز دانسته و معتقد است، برقراری تعادل میان هورمونها نقش مهمی در شادابی و داشتن انگیزه کافی برای انجام کارهای روزانه دارد و در صورتی که عوامل محیطی مانند شکست، جدایی یا بیماریها مانند پرکاری غده تیروئید و اختلالات هورمونی باعث برهم خوردن هورمونها شود، فرد دچار احساس اندوه و بیانگیزگی شده و این حالات عملکرد سایر ارگانها را نیز دستخوش آسیب میکند و در صورت مزمن شدن منجر به افسردگی میشود.
این روانپزشک اضافه میکند، بتاآندرفن و سروتونین دو هورمون اصلی در ایجاد احساس شادمانی و امیدواری در افراد است و کمبود این دو هورمون عامل مؤثری در برهم خوردن تعادل شیمیایی مغز و بروز احساس غم، درماندگی و احساس تنهایی و یأس است. در برخی مواقع نیز فقر مواد معدنی یا ویتامینها باعث کاهش هورمون شادی در مغز و افزایش اندوه میشود. برای نمونه کمبود ویتامین B6 و منیزیم که در میوه یا سبزیجاتی مانند موز، کلم بروکلی، اسفناج و بادام یافت میشود بر حالات روحی افراد تأثیرگذار است.
دکترمریم رامشت با تأکید بر نقش هورمونها و شرایط فیزیولوژیکی بدن در تغییرات حالتهای روانی و عاطفی افراد، اندوهگین شدن را عاملی مخرب در جریان زندگی افراد معرفی میکند و معتقد است، اندوه روی فعالیتهای مغزی تأثیرگذار است و در مراحل اولیه علائم آن به صورت بیحوصلگی، کندشدن پردازشهای مغزی، کاهش شادابی و انگیزه برای انجام فعالیتهای روزانه و کاهش بازدهی در اموری که نیاز به عملکرد حافظه و بازیابی اطلاعات و تمرکز دارد، تظاهر پیدا میکند.
بطور کلی اندوه ممکن است با احساس گناه یا خشم، اضطراب، درد و تنهایی همراه شده و در انتها به قبول موفقیت و امیدواری یا تطابق یافتن با شرایط جدید وتغییر و در غیر این صورت به افسردگی و اختلالات روحی پایان پذیرد.
کاهش اشتها، بیخوابی یا کمخوابی، احساس شرم یا ترس، احساس خستگی، کاهش یا افزایش وزن و سردرد از جمله علائم شایعی است که بسته به عاملی که فرد را دچار غم و اندوه کرده است، آشکار میشود.
دکتر مریم رامشت با اشاره به علائم شایع در افرادی که مبتلا به افسردگی ناشی از غم و اندوه هستند میگوید: در افراد اندوهگین ارتباطات اجتماعی محدودتر است و حضور در جمع دوستانه برای آنها مشکل میشود. اختلالات تغذیهای مانند بیاشتهایی یا پراشتهایی عصبی همراه با کابوسهای شبانه، احساس درد و کوفتگی در آنها مشاهده شده و این افراد از اضطرابی درونی رنج میبرند که آنها را به سوی درونگرا شدن و دوری گزینی از اجتماع سوق میدهد. این روانشناس اضافه میکند، بهطور کلی یک نوع عقبنشینی رفتاری – احساسی و اجتماعی در افراد مبتلا به افسردگی که منشأ آن مزمن شدن غم و اندوه است، وجود دارد و این افراد از جنبه عاطفی تمایلی به ابراز احساسات ندارند.
فراموش کردن اندوه
از دیدگاه روانشناسی، زمانی که افراد به مرحلهای میرسند که روند زندگی نامطلوب میشود و فرد در درون خود احساس شکست و سرخوردگی میکند، زمان رویارویی با یک چالش و تغییر بزرگ فرارسیده است که ممکن است آثار مخرب آن شخص را درگیر عوارض اندوه کند یا مرحله جدیدی را
پیش روی او به تصویر بکشد. بهطور کلی فراموش کردن یکسری افکار و احساسات عاطفی با بار منفی یا مثبت که به گذشته دور و نزدیک افراد مربوط شده و در طول زمان بر خودآگاه فرد، مسلط شده است، کار آسانی نیست و مستلزم زمان و بررسی است. دکتر مریم رامشت روانشناس، شناسایی عوامل ایجاد غم را مرحله مهم و نخست برای رهایی از دنیای مخرب اندوه دانسته و معتقد است، تا زمانی که علت گرفتاری در غم و اندوه مشخص نشود، رهایی از آن امکانپذیر نیست. فردی که پس از جدایی از همسر خود دچار اندوه شده است باید به شناسایی عوامل ایجاد غم و اندوه بپردازد چرا که نفس طلاق اندوهناک نبوده، بلکه محرومیتها و فاکتورهای از دست رفتهای که افراد پس از جدایی آن را تجربه میکنند عامل ایجاد غم و اندوه است.
این روانشناس اضافه میکند: از آنجایی که در دوران تنهایی و گرفتاری در غم، انسان تنها به چیزهایی که از دست داده است فکر میکند، فراموش کردن اندوه دشوار میشود این در حالی است که اگر به جای تمرکز روی نداشتهها و آنچه از دست دادهایم به فکر بهدست آوردن تجربیات جدید بوده و پس از تخریب به فکر ساختن مجدد باشیم، مقابله و کنار آمدن با شرایط آسانتر خواهد بود. از آنجایی که پس از هر تخریب و شکستن، امکان دگردیسی و ورود به مرحلهای جدید از زندگی وجود دارد، از
قرار گرفتن در شرایطی که منجر به برهم خوردن حالات عاطفی و اندوهگین شدن ناشی از وقوع ماجرایی تلخ میشود، میتوان به عنوان یک تغییر مثبت و ورود به مرحله جدید یاد کرد که آن مستلزم خودآگاهی و بررسی عواملی است که فرد را در طوفان مشکلات درهم شکسته است. به عقیده روانشناسان، افراد مبتلا به غم و اندوه نیاز به کمک فکری و همیاری نزدیکان خود داشته و برای پیشگیری از ابتلا به اندوه مستمر که منجر به افسردگی میشود، همدلی اطرافیان لازم است.
دکتر مریم رامشت روانشناس، صحبت کردن درباره موضوعی که باعث اندوه شده و تخلیه احساسات با دیگران را یکی از عوامل مؤثر در کاهش اضطراب ناشی از غم دانسته و معتقد است: برخی افراد برای حل مشکل خود نیاز به کمک فکری دیگران دارند و در درصدی دیگر تنها صحبت کردن و بازگویی مشکلات به آرام شدن فرد کمک میکند.
مقصر دانستن یا سرزنش کردن، قرار گرفتن در محیطهای مسموم و آلوده و برقراری ارتباط با افراد بدبین با تفکری منفی و تداعی مکرر خاطرات بد گذشته از عواملی است که در تشدید غم و اندوه در افراد تأثیر دارد.
محققان، ایجاد تنوع در محیط زندگی، بهرهمندی از تفکرات مثبت، پذیرفتن واقعیات زندگی، نویسندگی، نقاشی یا نواختن، توجه به سلامت جسمی و سپری کردن اوقات با دوستان را از راهکارهای فراموش کردن اندوه معرفی میکنند.
به عقیده محققان خودشناسی و پردهبرداری از حصارهایی که چشم افراد را به روی واقعیتها بستهاند و او را از من واقعی دور کردهاند، باعث التیام رنج و اندوه شده و با ایجاد تغییری کوچک در دیدگاههای فردی، بزرگترین موانع از مسیر زندگی فرد برداشته میشود و احساس خوشبختی و آرامش دوباره به زندگی باز میگردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]