تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828001790




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوست در اشعار پارسی


واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: دوست در اشعار پارسی


http://www.hdabir.com/images/stories/friend.jpg
منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز
چه شكر گويمت اي كردگار بنده نواز
حافظ ازهرچه مي‌رودسخن دوست خوشتر است
پيغــــام آشنـــا نفس روح پرور است
سعدي گر مُخيّر بكنندم به قيامت كه چه خواهي
دوست مارا وهمه نعمت فردوس شمارا
سعدي عشق‌پيش ازاجلم كشت وبه مردن نگذاشت
شادازاينم كه مرادوست به دشمن نگذاشت
شوشتري براي خاطر دشمن ز ما بريدي مهر
طريق دوستي اين است؟مرحبااي دوست
وصال شيرازي خودپرستي زشما دوست پرستي از من
غم جـــان است شما را غم جانانه مرا
علي اطهري ز حد گذشت جدائي ميان ما اي دوست
بيا بيا كه غلام توام بيا اي دوست
سعدي هزار سال پس از مرگ من چو باز آيي
ز خاك نعره بر آرم كه مرحبا اي دوست
سعدي چو روز حشر برآريم سر ز خواب اجل
به روي دوست شود باز چشم بستة ما
بابافغاني شور بزم دوستان از نالة گرم من است
همچو بانگ ني ميان انجمن پيچيده ام
بهادر يگانه شرح جفاي دوست نه بهر شكايت است
مقصود ذكر اوست دگرها حكايت است
فيضي تربيتي رفتي ز چشم و مانده به جا ماجراي تو
خالي است در دو ديده ام اي دوست جاي تو
قصاب كاشاني بستم دوباره رشتة مهر بريده را
دادم به دوست دست به دندان گزيده را
گلچين معاني اي كاروان آهسته ران كارام جانم مي‌رود
وان دل كه با خود داشتم با دلستانم مي‌رود
در رفتن جان ازبدن گويندهر نوعي سخن
من بادوچشم خويشتن ديدم كه جانم مي‌رود
سعدي از در دوست چه گويم به چه عنوان رفتم
همه شوق آمده بودم همه حرمان رفتم
عرفي شيرازي دوست باشد كسي كه در سختي
باري از دوش دوست بر دارد
نه كه ســـر بــــــار زحمت خــــود نيز
بــــر ســــر بـــار دوست بگـــــــــــذارد
شهريار چيست از اين خوبتر در همه آفاق كار
دوست به نزديك دوست يار به نزديك يار
ابوسعيد ابوالخير رفتم امّا دل من مانده بر دوست هنوز
مي برم جسمي وجان در گرو اواست هنوز
سيمين بهبهاني باز در آمد ز در جلوه كنان دوست دوست
ديده غلط مي‌كند نيست غلط اوست اوست
مولوي دوستجاي‌ديگرومن‌مانده ام دركوي دوست
كز در و ديوار كوي دوست آيد بوي دوست
محتشمي كازروني من ازجهان بهين خوشدمم كه دارم دوست
چودوست نيست مباداجهان وهرچه دراوست
مظهر درپيش دوست تحفة جان بس محقّراست
در خاك پاي يار سر از خاك كمتر است
نجمي اصفهاني طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد
در دل دوست به هر حيله رهي بايدكرد
نشاط اصفهاني دوست دارم كه دوست عيب مرا
همچـــو آئينـــــــه روبرو گـويد
نه كه چون شانه با هزار زبان
پشت ســـــر رفته مـو به مو گوید
نشاني دهلوي به صد سال يك دوست آيد به دست
به يك روز دشمــــن توان كرد شصت
اسدي طوسي دمي‌بادوست‌درخلوت‌به ازصدسال درعشرت
من آزادي نمي خواهم كه بايوسف به زندانم
سعدي سخن گفتن مرا يك لحظه بــــا دوست
بسي خــــوشتــــر زعمـــــر جاويداني
نويد خراساني دوست آن دانم كه گيرد دست دوست
در پريشان حـــــالي و درمــــــاندگي
سعدي گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو در بند خــــويشي نه در بند دوست
سعدي به جهان خرّم ازآنم كه جهان خرّم ازاوست
عــاشقم برهمه عالم كه همه عالم ازاوست
سعدي گر برود جان ما در طلب وصـــــــل دوست
حيف نباشدكه دوست دوسترازجان ماست
سعدي زنده شود هر كه پيش دوست بميرد
مرده دل است آن كه هيچ دوست نگيرد
سعدي به يادگار دلي داشتم ز حضرت دوست
ندانم از چه سبب دوست يادگار ببرد
شمس مغربي دوست حق داشت اگرپاي به چشمم ننهاد
ديد كز اشك روان هر طرفش دريا بود
محيط قمي مست مي ‌باش كه درعالم مستي بادوست
رمزها هست كه در عالم هشياري نيست
شوريده شيرازي گر نيست به كام تو پريشانيم اي دوست
بازآ كه پريشان تر از اين نيز توان شد
پژمان به تحريك حسادت، يا تغافل، بازبان بازي
به كوي دوست با صد حيله راهي كرده‌ام پيدا
پژمان






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن