واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: استفاده از فناوریهای تصویربرداری مغزی جدید و افزودن برخی بیماریهای روانپزشکی از جمله جامعه ستیزی، به لیست بیماریهای موثر بر رای دادگاه، بحثی است که همچنان بین متخصصین و حقوقدانان ادامه دارد
بیماریهای روانشناختی و روانپزشکی، سالهاست که موضوع بحث متخصصین و حقوقدانان هستند. بحث بر سر این که کدام بیماری و با چه شدتی میتواند بر اراده و مسئولیت فرد تاثیرگذار باشد، تا حدی که حکم دادگاه را تغییر بدهد، همچنان ادامه دارد. در این بین، رشد فناوریهای تصویربرداری مغزی، با افزودن به شواهد عینی قابل ارائه در دادگاه، بر روند این مباحثه موثر است.
کنت کیل، عصبشناس دانشگاه نیومکزیکو، 16 سال است که در مورد تبهکاران مطالعه میکند. جرم اغلب آنها، تکانشی، خشن و در کمال خونسردی اتفاق افتاده است. آنها جامعهستیز نامیده میشوند، گروهی که یک درصد مردان را به طور کل و 25 درصد مردان زندانی را تشکیل میدهند. کیل تا به امروز، از بیش از 1،000 نفز آنها ام.آر.آی عملکردی گرفته است. به گفته وی، مغز افراد جامعهستیز، نقص بارزی در سیستم پارالیمبیک دارد، شبکهای از مناطق مغزی که در حافظه و تنظیم هیجانها نقش مهمی را ایفا میکند.
بر اساس گزارش نیچر، کیل میخواهد با این کار برچسبی که به جامعهستیزها زده شده را بردارد و امیدوار است با پیدا کردن درمانی برای آنها، درگیر شدنشان در ارتکاب جرایم را کاهش دهد.
اما وکلای این مجرمین، نگاه دیگری دارند. در واقع مطالعات کیل میتواند به نحوی مدرکی باشد بر این که این افراد، به دلیل یک نقص مغزی، کنترلی بر تکانههای خود برای کشتن ندارند و این مسئله سرآغاز بحثی میان عصبشناسان و حقوقدانان شده است. برای نمونه، هلن میبرگ یکی از عصبشناسان مخالفی است که معتقد است این اقدام یک شاخه انحرافی خطرناک از علم است.
با این که انواع دیگری از عکسبرداریهای مغزی، سالهاست که به عنوان مدرک در دادگاهها مورد استفاده قرار میگیرند، هنوز بر سر موثق بودن نتایج ام.آر.آی عملکردی بحث است. چون این روش تغییرات جریان خون در مغز را نشان میدهد که فرض میشود با عملکرد مغز ارتباط دارد. با این که این روش در مطالعات بسیار استفاده میشود، اما اغلب آنها کوچک و تکرار نشده هستند و تفاوتها را با میانگین گروهها مقایسه میکنند. در واقع در این روش افراد سنجیده نمیشوند و این امر تفسیر نتایج مربوط به یک نفر را دشوار میسازد. به علاوه، تصویربرداری از عملکرد مغز یک مجرم، لزوما منعکس کننده عملکرد مغز وی در زمان وقوع جرم نیست.
سالها ست که تصاویر به دست آمده از مغز،توسط وکلا در دادگاهها مورد استفاده قرار میگیرند. در واقع، تصاویر مغزی مدارکی هستند که به راحتی قابل رد کردن نیستند. حتی تشخیص یک روانپزشک، یک رفتار انسانی محسوب میشود، اما تصویر مغزی دروغ نمیگوید. اگر در مغز کسی نقص یا مشکلی وجود دارد، نمیتوان مدعی شد که برای فرار از حکم دادگاه این نقص را در مغز خودش ایجاد کرده است.
استفاده از تصاویر مغزی در دادگاه
در سال 1982/ 1350، از مغز کسی که به جرم اقدام به ترور رونالد ریگان، رییسجمهور وقت آمریکا دستگیر شده بود، با اشعه ایکس تصویربرداری شد و در نهایت با تایید جنون، وی تبرئه شد.
اما در دهههای بعد، وکلا کمکم به پرتونگاری مقطعی با استفاده از انتشار پوزیترون (پی.ای.تی) روی آوردند که سوخت و ساز مغزی را مورد بررسی قرار میدهد. مطالعات بعدی نشان داد که ام.آر.آی ساختاری (روشی که ساختار ثابت مغز را بررسی میکند و به نسبت ام.آر. آی عملکردی، بیشتر برای تشخیص مورد استفاده قرار میگیرد) به تنهایی تا 80 درصد میتواند ابتلا به اسکیزوفرنیا را نشان دهد.
تصویربرداریهای مغزی، برای تعیین طبیعی یا غیرطبیعی بودن عملکرد مغز به کار میروند. اما در موارد مربوط به جرم و دادگاه، متخصصین باید تشخیص بدهند که فرد متهم، کنترل کاملی بر رفتار خود ندارد و به همین دلیل هم، مستحق شدیدترین مجازاتها نیست. به همین دلیل استفاده از ام.آر.آی عملکردی در موارد قانونی هنوز مورد تردید است.
برای اولین بار در دادگاه
دوگان، متهمی است که به دلیل تجاوز و قتل دو کودک و یک دختر جوان در چندین سال گذشته، بازداشت و راهی دادگاه شد. به دلیل محکم بودن شواهد و مدارک، وکلای دوگان در پی یافتن راهی دیگر برای نجات دوگان برآمدند. آنها از کیل خواستند که از دوگان هم ام.آر.آی عملکردی بگیرد و نتایج آن را در دادگاه ارائه کند. این اولین باری بود که نتایج ام.آر.آی عملکردی به عنوان مدرک در دادگاه ارائه میشد.
دادگاه نپذیرفت که تصاویر مغزی دوگان را ببیند، اما قبول کرد که به گزارش آقای کیل در مورد نتایج به دست آمده از مصاحبه و ام.آر.آی عملکردی بر پایه مطالعاتش گوش بدهد. بنابراین در نوامبر گذشته/ آبان ماه، کیل به جایگاه شهود رفت.
اما روز بعد، روانپزشکی از دانشگاه نیویورک، به دعوت دادستان، شهادت کیل را رد کرد. اولین دلیل وی، زمان بود. در حالی که 26 سال از اولین قتل دوگان میگذشت، به هیچ عنوان نمیشد مطمئن بود که عملکرد مغز وی در آن زمان به همین نحو بوده، علاوه بر این که طبیعی است بعد از چندین قتل، عملکرد مغزی دوگان مشابه عملکرد مغزی قاتلین شده باشد. دلیل دیگر وی، میانگین در برابر تفاوتهای فردی بود. اغلب بازیکنان بسکتبال بلندقد هستند. اما نمیتوان گفت همه بلندقدها بسکتبالیست هستند.
حتی اگر ام.آر.آی عملکردی میتوانست مطمئنا جامعهستیزی را نشان بدهد، لزوما از مجرم بودن فرد نمیکاست چون دادگاه با عمل ارادی و عقلانی فرد کار دارد و اهمیتی به ساختار یا جریان خون مغز نمیدهد.
در نهایت، دادگاه رای به مرگ دوگان داد. شاید در ظاهر کیل موفق نشد، اما این مورد، آغازی برای آنچه وی، وظیفه اخلاقی خود میداند بود. به اعتقاد کیل، او باید به دادگاه و جامعه عموم در مورد جامعهستیزی آموزش بدهد و از این طریق از دانستههای خود برای کمک استفاده نماید. بعد از دادگاه دوگان، چندین وکیل دیگر با کیل برای عملکردی مشابه تماس گرفتهاند. با این حال هنوز هم بسیاری از همردیفان کیل، اقدام وی را تایید نمیکنند.
با این همه، تنها زمان مشخص خواهد کرد که آیا روزی چنین گزارشاتی در دادگاهها مورد توجه قرار خواهند گرفت یا نه و این که آیا روزی به غیر از جنون، بیماریهای روانشناختی دیگری هم در رای دادگاه موثر خواهند بود یا نه.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]