واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: ا ی س م های ادبی
مکاتب ادبی
بخش اول :
http://img.tebyan.net/big/1388/12/1532002115397193164327271187801692161098.jpg
فوتوریسم
رئالیسم
دادایسم
ناتوریسم
ناتورالیسم
اونانیسم
پوپولیسم
پارناس
كوبیسم
اگزیستانسیالیسم
كاسموپلیتیسم
فوتوریسم
(Futurisme)
فوتوریسم از کلمه فوتور به معنی آینده گرفته شده است، و آن هم همانند وریسم نخست در ایتالیا پیدا شد و بعد در کشورهای دیگر گسترش یافت.
بنیانگذار فوتوریسم شاعر معروف ایتالیایی مارینتی بود. به نظر او در عصر ماشین، باید سبک و زبان ادبیات نیز ماشین باشد.
فوتوریسم با هرگونه ابراز احساس ها و بیان هیجان های درونی شاعر و رعایت قانون های دستور زبان و معانی و بیان مخالف است و آزادی کلمه های غیرشاعرانه را خواستار است و برای بیان این مقصود کلمه های مقطع و نامربوطی شبیه به اصطلاح های تلگرافی از خود می سازد.
فوتوریسم پیش از جنگ جهانگیر اول به کلی از بین رفت.
به نظر فلوبر، رمان نویس بیش از هر چیز دیگر هنرمندی است که هدف او آفریدن اثری کامل است. اما این کمال به دست نخواهد آمد مگر اینکه نویسنده عکس العمل های درونی و هیجان های شخصی را از اثر خود جدا کند.
رئالیسم
(Realisme)
رئالیسم به عنوان مکتب ادبی، نخست در اواخر قرن هیجده و اوایل قرن نوزده در فرانسه به میان آمد و پایه گذاران واقعی آن نویسندگان مشهوری نبودند که ما امروز می شناسیم بلکه آنان نویسندگان متوسطی بودند که اکنون شهرت چندانی ندارند.
شانفلوری، مورژه و دورانتی، از آن جمله هستند و همین نویسندگان بودند که در رشد و پیشرفت نهضت ادبی عصر خودشان (قرن نوزده) تأثیر زیادی داشتند.
بزرگترین نویسنده رئالیست در این دوره گوستاو فلوبر است و شاهکارش مادام بوواری کتاب مقدس رئالیسم شمرده می شود. به نظر فلوبر، رمان نویس بیش از هر چیز دیگر هنرمندی است که هدف او آفریدن اثری کامل است. اما این کمال به دست نخواهد آمد مگر اینکه نویسنده عکس العمل های درونی و هیجان های شخصی را از اثر خود جدا کند. از این رو رمان نویس باید اثر غیرشخصی به وجود بیاورد، آنان که هیجان های خود را در آثارشان وارد می کنند، شایسته نام هنرمند واقعی نیستند، فلوبر به شدت از این گونه نویسندگان متنفر بود.
اما رئالیسم چیست؟
http://img.tebyan.net/big/1388/12/731403393167181197451148158238776547244.jpg
رئالیسم عبارتست از مشاهده دقیق واقعیت های زندگی، تشخیص درست علل و عوامل آنها و بیان و تشریح و تجسم آنها است.
رئالیسم برخلاف رمانتیسم مکتبی برونی یعنی اوبژکتیف است و نویسنده رئالیست هنگام آفریدن اثر بیشتر تماشاگر است و افکار و احساس های خود را در جریان داستان آشکار نمی سازد، البته باید توجه داشت که در رمان رئالیستی نویسنده برای گریز از ابتذال و شرح و بسط بی مورد محیط و اجتماع را هرطور که شایسته می داند تشریح می کند یعنی در رمان رئالیستی توصیف برای توصیف یا تشریح
برای تشریح مورد بحث نیست.
بالزاک با نوشتن دوره آثار خود تحت عنوان کمدی انسانی پیشوای مسلم نویسندگان رئالیست شد.
گوستاو فلوبر ، چارلز دیکنز ، هنری جیمس ، لئون تولستوی ، داستایوسکی ، ماکسیم گورکی ، ازجمله نویسندگان طراز اول مکتب رئالیسم می باشند.
بابا گوریو، اوژنی گرانده، آرزوهای بزرگ، رستاخیز، جنگ و صلح نیز از آثار مشهور این مکتب به شمار می روند.
دادایسم
(Dadaisme)
دادائیسم را می توان زائیده نومیدی و اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشی و خرابی جنگ جهانی اول دانست.
دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند. غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر و اخلاق و اجتماع بود. آنان می خواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بی شک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار می بایست شیوه کار خود را هم بر نفی استوار و عبارت هایی غیرقابل فهم انشاء کنند.
طرح مکتب دادا در پائیز 1916 در شهر زوریخ توسط جوانی به نام تریستان تزارا از اهل رومانی و رفقایش هانس آرپ و دو نفر آلمانی ریخته شد.
« برتون ، پیکابیا ، آراگون ، الوار ، سوپو » ازجمله شاعرانی هستند که به این مکتب پیوستند. اما در سال 1922 این گروه هرج و مرج طلب از هم گسیخت و به نابودی گرائید و جای خود را به سوررئالیسم سپرد.
شاعران ناتوریست: هم سردی و خشونت سبک پارناس و هم ریزه کاری ها و موشکافی های بی مایه سمبولیسم را رد می کردند و در آثار خود، زندگی و طبیعت و عشق و کار و شجاعت را بزرگ می داشتند
ناتوریسم
(Naturisme)
از بزرگان این مکتب می توان سن ژرژ بوئلیه و اوژن مونفور را نام برد.
شاعران ناتوریست: هم سردی و خشونت سبک پارناس و هم ریزه کاری ها و موشکافی های بی مایه سمبولیسم را رد می کردند و در آثار خود، زندگی و طبیعت و عشق و کار و شجاعت را بزرگ می داشتند.
هرچند آنان در راه گسترش مکتب خود پیروزی نیافتند اما در خارج از مکتب روی اشعار و نوشته های دیگران آثار آن به خوبی پیدا شد.
اشعار ( آنا دونوآی ) و ( فرانسیس ژامز ) شاهد گویای آن است.
ناتورالیسم
(Naturalisme)
ناتورالیسم از نظر ادبی بیشتر به تقلید دقیق و موبه موی طبیعت اطلاق می شود، این نوع ناتورالیسم دنباله رئالیسم شمرده می شود و در مفهوم فلسفی به آن رشته از روش های فلسفی گفته می شود که معتقد به قدرت محض طبیعت است و نیروی برتر از طبیعت نمی بیند.
اما به عنوان مکتب ادبی ناتورالیسم به مکتبی اطلاق می شود که امیل زولا و طرفدارانش پایه و اساس آن را گذاشتند. در این نوع ادبیات و هنر کوشیده اند روش تجربی و جبر علمی را در ادبیات رواج دهند و به ادبیات و هنر جنبه علمی بدهند. این مکتب نزدیک به ده سال حاکم بر ادبیات اروپا بود (1880-1890) اما به زودی از صورت یک مکتب مستقل ادبی بیرون شد.
در هر حال نمی توان منکر نفوذ آن در ادبیات فعلی آمریکا و اروپا شد، چه عده ای از نویسندگان آمریکایی و اروپایی از آثار پیشوایان این مکتب ملهم شده اند.
مشخصات آثار ناتورالیستی
http://img.tebyan.net/big/1388/12/7023722287208804915218146127201327219143.jpg
1_ در آثار ناتورالیستی فرد یا اجتماع بشری دارای هیچ گونه مزایا و سجایای اخلاقی نیست و اگر هم چنین مزایایی در او دیده شود حاصل اراده خودش نیست بلکه زائیده قوانین علمی و عوامل طبیعی است. از این رو در اجتماع نیز مانند طبیعت به جز تنازع بقا هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
2_ در رمان ناتورالیستی توجه زیادی به بیان امور جزئی مبذول می شود و نویسنده ناتورالیست کوچکترین حرکت ها و رفتار قهرمانان خود را از نظر دور نمی دارد و این تشریح و بیان نظیر تحقیق پزشکی و علمی
است و نویسنده می خواهد از آن برای نتیجه گیری به نفع کار علمی خود استفاده کند.
3_ وضع جسمانی به عنوان اصل پذیرفته شده است و وضع روحی را باید اثر و سایه ای از آن به شمار آورد. یعنی همه احساس ها و افکار انسان ها نتیجه مستقیم دگرگونی هایی است که در ساختمان جسمی حاصل می شود و وضع جسمی نیز بنا به قوانین وراثت، از پدر و مادر به او رسیده است.
4_ در آثار ناتورالیستی بیشتر مکالمه اشخاص به همان زبان محاوره آورده می شود و می توان گفت ناتورالیست ها نخستین کسانی هستند که آوردن زبان عامیانه را در آثار ادبی رایج کردند.
امیل زولا ، گی دو موپاسان ، امانتس از نویسندگان مشهور این مکتب هستند.
آسوموار، بول دوسویف از آثار ارزنده این مکتب است.
ادامه دارد ...
منبع : مکتب دری
ا ي س م هاي ادبي (2)
مکاتب ادبي
http://img.tebyan.net/big/1388/12/47631051749415333159779159223167192254187.jpg
فوتوريسم
رئاليسم
دادايسم
ناتوريسم
ناتوراليسم
اونانيسم
پوپوليسم
پارناس
كوبيسم
اگزيستانسياليسم
كاسموپليتيسم
اونانيسم
(Unanimisme)
شاعر و نويسنده معروف فرانسوي « ژول رومن » بنيانگذار اين مکتب به ياري « ژرژ شنوير» پايه و اساس آن را گذاشت.
اونانيميست ها عقيده دارند که :
در وجود هريک از ما دو نوع افکار و احساس ها است نخست افکار و احساس هايي است که ويژه خود ما است و ديگري افکار و احساس هايي است که اجتماع ما و گروه هاي بشري گرداگرد ما (مانند خانواده و همکاران و همکيشان و مردم کشور) به ما تلقين کرده اند.
مکاتب گذشته مي گفتند که فرد براي نيل به آخرين درجه تکامل بايد شخصيت انفرادي خود را پرورش دهد و از دخالت ها و تأثيرهاي دنياي خارج پرهيز کند، اما اونانيميسم با الهام از آراء فلسفي
اگوست کنت برعکس آن را بيان مي کند و اجتماع را منشاء تکامل و نبوغ و شگفتگي نيروهاي فردي مي داند.
مي توان گفت که آئين اين مکتب از عقايد
تولستوي و منظومه هاي ويتمن و نظريه هاي جامعه شناساني چون دورکيم و از فلسفه ايده آليسم متأثر شده است.
پوپوليسم
(Populisme)
مکتبي ادبي و هنري ، که در سال 1929 به وجود آمد و هدف آن بيان احساس و رفتار مردم عامي بود .
اين مکتب مي خواست که در برابر روانشناسي بورژايي و نيز در برابر روشنفکر مآبي گروهي بيکاره ، هنري به وجود آورد که توجه نويسنده تنها به مردمان طبقات پايين جامعه باشد .( بي آنکه تا حد ابتذال مکتب
ناتوراليسم سقوط کند ) . طرفداران اين مکتب برعکس اگزيستانسياليست ها ، مخالف هرگونه التزام و درگيري اخلاقي و اجتماعي و سياسي بودند.
پارناس
(Parnasse)
ويکتور
هوگو با اثر معروف خود "Les Orientales " پايه گذار مکتب هنر براي هنر شد. و هوگو بود که عبارت هنر براي هنر را در محافل ادبي ضمن بحث هاي ادبي به ميان کشيد.
جوانان بسياري دور
هوگو جمع شدند و گفتند هنر خدايي است که بايد آن را تنها به خاطر خودش پرستيد و هيچ گونه جنبه مفيد و يا اخلاقي به آن نداد و نبايد چنين تصورهايي از آن داشت.
تئوفيل گوتيه ازجمله اين جوانان بود که پس از چند سال در رأس عده اي که هنر براي هنر را شعار خود کرده بودند قرار گرفت. شاعر ديگر اين مکتب تئودور دو بانويل است.
اين مکتب مي خواست که در برابر روانشناسي بورژايي و نيز در برابر روشنفکر مآبي گروهي بيکاره ، هنري به وجود آورد که توجه نويسنده تنها به مردمان طبقات پايين جامعه باشد.
مکتب پارناس:
http://img.tebyan.net/big/1388/12/4468204152121881408820949696497783137.jpg
در حوالي سال 1860 عده اي از شاعران جوان فرانسه بر ضد رومانتيسم قيام کردند و تحت تأثير مکتب هنر براي هنر محافل ادبي تشکيل دادند. در رأس اين شاعران
لوکنت دو ليل قرار داشت. در سال 1866 مجموعه شعري از آثار اين شاعران تحت عنوان (پارناس معاصر) انتشار يافت که سخت مورد توجه قرار گرفت.
و رفته رفته اين شاعران به نام( پارناسين) معروف شدند.
به عقيده پارناسين ها شعر نشانه اي است از روح کسي که احساس هاي خود را خاموش ساخته است. اين گونه شاعر به هيچ وجه نمي خواهد شعرش محتوي اميد و آرزو و خواهشي باشد و فقط براي هنر محض احترام قائل است و به زيبايي شکل و طرز بيان اهميت مي دهد.
اصول مهم اين مکتب به شرح زير است.
1_ کمال شکل، چه از لحاظ بيان و چه از لحاظ برگزيدن کلمه ها.
2_ عدم دخالت احساس ها و عدم توجه به آرمان و هدف.
3_ زيبايي قافيه. 4_ وابستگي به آئين "هنر براي هنر".
كوبيسم
(Cubisme)
نخستين شاعري که کوبيسم را با پير وزي و موفقيت وارد ادبيات کرد
گيوم آپولينر شاعر فرانسوي است.
اصولا آپولينر را بايد پيشواي مسلم تمام سبک هاي جديد و تندرو افراطي شمرد. او در سال 1910 به اين فکر افتاد که شاعر نيز مانند نقاش کوبيست، به جاي نشان دادن يک جنبه از هر چيز، بهتر است تمام جهت هاي آن را نشان دهد.
در اين گونه شعر ابتکار عمل به دست الفاظ مي افتد و در آن نقطه گذاري از ميان مي رود و نحوه چاپ اشعار عوض مي شود،
چنانچه بعضي از اشعار آن به شکل دل، قطره هاي باران و سيگار برگ و ساعت و غيره است.
همچنين شاعر در ساختمان جمله و قانون هاي دستور زبان و برگزيدن وزن هاي نادر و نامرسوم آزادي تام دارد.
پس از مرگ آپولينر سوررئاليسم که درواقع دنباله و ادامه کوبيسم است پديدار شد.
آندره سالمون، ماکس ژاکوب، پير روردي و ژان کوکتو به اين مکتب منسوب هستند.
اگزيستانسياليسم
(existentialisme)
با وجود اينکه اگزيستانسياليسم يک جهان بيني فلسفي است ، اما هيچگاه نمي توان اين شيوه و مکتب را در نوشته هاي ادبي معاصر ناچيز شمرد .
اين مکتب پيش از جنگ جهاني دوم در فرانسه به وجود آمد ، و شالوده خود را بر « اصالت وجود - آزادي انسان و پوچي زندگي » استوار ساخت .
همانطور که رومانتيسم مکتب اصالت احساس است ، اگزيستانسياليسم نيز مکتب اصالت وجود است .
اين شيوه انسان را پديده اي کاملا آزاد و فرمانروا بر سرنوشت خويش مي داند و از بستگي هاي انسان با اجتماع و آيين و سنن آن سر باز مي زند و در هيچ کاري ارزش گذشته تاريخي و همکاري دسته جمعي سرنوشت را نمي پذيرد. چون زندگي کنوني را در چهارچوب اجتماع مي نگرد و انگيزه ها را با آزادي انسان دشمن مي بيند ، آنرا تلخ و پوچ مي نامد و راه خوشبختي را در گريختن از اين جهان ناسازگار و رهايي از تار و پود هاي اجتماع مي داند .
پيش آهنگ هاي اين مکتب را مي بايست «
ژان پل سارتر » و « آلبر کامو » و « آندره مالرو » و « سيمون دو بوار » دانست .
از آثار مهم اگزيستانسياليسمي مي توان به « تهوع »اثر
سارتر و « بيگانه » اثر آلبرکامو اشاره کرد .
كاسموپليت
(Cosmopolitisme)
کاسموپوليتيسم يا مکتب جهان وطني به وسيله دو شاعر و نويسنده فرانسه
والري لاربو و پل موران پايه گذاري شد.
مکتب جهان وطني مبتني بر اين اصل است که همه مردم جهان بايد همديگر را هموطن يکديگر بدانند.
در اشعار لاربو مي توان "حساسيت" ويتمن ، "هزل" باتلر و عقايد "نيشدار" نيچه و ادراک عميق پروست را کنار هم ديد.
منبع:مکتب دري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]