واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نقدي بر عملكرد سه ساله معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (بخش پاياني ) روايت هاي ناتمام
رامين شريف زاده
در شماره هاي گذشته به اين موضوع اشاره شد كه « بنياد سينمايي فارابي » و « اداره كل نظارت و ارزشيابي سينما » به دلايل مختلف در برگزاري سه دوره جشنواره هاي بين المللي فيلم فجر و اكران بيش از 150 فيلم آنچنان كه بايسته و شايسته بود موفق ظاهر نشدند به نحوي كه حاصل آن به اكران درآمدن مملوي از آثاري بود كه در گسترش ناهنجاري ها و آنارشي در جامعه و ايجاد انحراف از تفكرات ناب ديني و انقلابي سهم به سزايي را ايفا كرده اند.
همچنين بيان شد كه معضل سينماي كشور به اينجا ختم نشده است به عبارتي اداراتي چون « مركز گسترش سينماي مستند و تجربي » و « انجمن سينماي جوان » كه وظيفه تربيت نسل جوان و سرمايه گذاري در توليد آثار تجربي و مستند را برعهده دارند بر ايجاد و گسترش معضلات جدي سينماي ايران افزوده اند. مركز گسترش سينماي مستند و تجربي با سرمايه گذاري در توليد آثار مغاير با ارزش هاي ملي و ديني و انجمن سينماي جوان با حمايت از آثار بي ارزش و گاه سخيف روند انحطاط سينماي ايران را سرعت بيشتري بخشيده اند.
انجمن سينماي جوان
قرار بود سينماي ملي سينماي خوب نگريستن و خوبي ها را با نگاهي ژرف و عميق ديدن باشد. قرار بود سينماي ملي سينماي بازتاب دهنده فرهنگ و هويت ايران اسلامي و عرضه كننده واقعيات به جامعه هويت طلبي اميد آفريني مهرآفريني و ديگرخواهي باشد. قرار بود سياه نمايي بد ديدن و ناديدن خوبي ها نسبتي با نگاه ايراني نداشته و اشراف بر شرايط خويشتن و آگاهي از توانايي ها و دشواري موجود ضرورتي انكار ناپذير براي حركت در مسير تعالي و توسعه باشد.
قرار بود فيلم كوتاه بي پروا از گيشه مجالي براي نوآوري و تجربه گرايي باشد. عرصه اي گسترده كه در آن ناب ترين تجربه هاي هنري بر مبناي مضامين متعالي پديد آيد حقايق زمان به تصوير كشيده شود شكوه و برازندگي استعدادها و قابليت هاي بي پايان جوانان اين ديار متجلي شود و فرهنگ و هنر سترگ و هويت متعالي مردمان اين سرزمين به نمايش درآيد. بي شك در شرايطي كه در دنيا فيلم كوتاه بيشتر از فيلم بلند موثر است نقش فيلم كوتاه در تبيين و رسيدن به سينماي ملي و اسلامي مي توانست به مراتب بيشتر از فيلم بلند باشد. بدون شك حضور چشمگير فيلمسازان جوان از سراسر ايران و جهان در جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران فرصت بي بديلي براي همفكري و همدلي در فضايي آكنده از معنويت و دوستي است كه اگر به خوبي مديريت شود مي تواند به نگين سينماي ايران تبديل شود.
سه دوره جشنواره هاي بيست و دوم بيست و سوم و بيست و چهارم فيلم كوتاه تهران در معاونت سينمايي دولت نهم برگزار شد. اگر چه در اين سه دوره از جشنواره آثار مثبت و قابل تقديري به نمايش درآمد لكن حجم آثار مغاير با ارزشها و هنجارهاي اجتماعي به اندازه اي زياد بود كه برآيند كلي جشنواره به هيچ وجه قابل دفاع نبود.
شكي نيست كه مهاجمان فرهنگي به تجربه دريافته اند كه براي گشودن زمينه تسلط بر ملتها بايد در وهله اول فرهنگ آن جوامع را مطالعه كنند و شناخت جامعه شناسانه و روان شناسانه قوي از مردم آنها به دست آورند. همچنين براي اينكه ملتها وابستگي به فرهنگ سرمايه داري را بپذيرند و تقليد و پيروي از الگوهاي آن را از ضروريات اجتناب ناپذير زندگي خود بدانند لازم است كه احساس كنند خود چيزي ندارند و يا آنچه دارند بي ارزش و غير مفيد است . اين خودكم بيني و احساس نيازمندي سبب مي شود دست نياز به سوي دنياي سرمايه داري دراز كنند و براي جبران عقب ماندگي و رسيدن به قافله تمدن فرهنگ سفارشي آنها را بپذيرند. لذا براي ايجاد آن احساس و نياز نظام سرمايه داري اقدام به بي اعتبار ساختن فرهنگ بومي و از خود بيگانه ساختن ملتها مي كند و براي دستيابي به اين هدف از راهها و ابزارهاي گوناگوني چون سياه نمايي از وضعيت جامعه به بهانه نقد ترويج خرافه جهت بي ارزش ساختن مفاهيم عميق ديني بهره مي گيرند. فيلم هاي « يادداشتي بر زمان » « بگذاريد به آنجا باز گردم » « شهروند شماره صفر » « جايي براي زندگي » « اكبر يك ميليون دلاري » « باد » « تداخل » « فردا روز خوبيه » » كرشندو » « پرواز » « شكلك » « كروات كتاني و « تيرباران » از جمله معدود آثار شركت يافته در بيست و سومين جشنواره فيلم كوتاه تهران بودند كه يكسره به سياه نمايي از وضعيت جامعه پرداخته و بذر نااميدي را در دل مخاطبان خود كه متاسفانه قشر جوان و به قولي آينده سازان كشور را تشكيل مي داد مي كاشت .
اما موضوع به اينجا ختم نشد به عبارتي در حالي كه گام برداشتن به سوي عقلانيت و درك صحيح معارف ديني در شرايطي كه خرافات و ساير آسيب ها دينداري مردم را هدف قرار داده و فقدان دانش كافي در فهم آموزه هاي ديني تحريك توطئه و طراحي مخالفان دين به خصوص در سال هاي اخير زمينه هاي گسترش خرافات و كم توجهي به مباحث ديني را در جامعه به شدت افزايش بخشيده است اين قبيل انحرافات در بسياري از فيلم هاي شركت يافته در بيست و سومين جشنواره فيلم كوتاه قابل رويت بود. به عنوان مثال محمدرضا وطن دوست در فيلم « ذوالجناح » به بهانه پرداختن به رسوم رايج در مراسم عزاداري در يك روستاي شمالي كشور به وضوح شعائر ديني وخليل صديقي در پويانمايي « روز هفتم » مراحل خلقت دنيا در هفت روز توسط خالق متعال كه در قرآن و تمامي كتب آسماني به آن اشاره شده است را به سخره گرفته بودند.
پناه برخدا رضايي در فيلم « قرباني » كه متاسفانه پاي ثابت اكثر جشنواره شده است به بهانه روايت كردن قصه زن نگون بختي كه از بچگي دچار بدبختي و مصيبت بوده بر دست و پاگير بودن توجه به آداب و مراسم مذهبي و همچنين غفلت انسانها از حال يكديگر در زمان توجه به آداب مذهبي تاكيد كرده است . در پويانمايي « نوعي ديگر بودن » ساخته ماشاالله محمدي موضوع تناسخ مورد تاكيد قرار گرفته بود و فيلم « داستان سرنوشت » حكايت زندگي آدمياني بود كه از سر اتفاق به دنيا مي آيند و حوادث و رخدادها بي آنكه آنان اراده انجام آن را داشته باشند آنان را به ايفاي نقش مي كشاند. ماجراي « داستان سرنوشت » نوعي جبرگرايي و عدم اختيار آدمي در حوادث ناگواري را بيان مي دارد كه هر لحظه در حال به وقوع پيوستن است .
سيطره نسبي انگاري در قلمروهاي معرفت شناسي و اخلاق از جمله ويژگي هاي شاخص دوران مدرنيته محسوب مي شود كه به نوبه خود موجب رواج انواع شكاكيت اخلاقي ظاهربيني و شيوع انواع صور ابتذال و انحطاط در روابط ما بين آدميان به ويژه روابط زن و مرد و غلبه از خودبيگانگي و شي شدگي و روابط كالايي ـ بازاري مابين آدميان گرديده است . اين موضوع كه به خصوص در فيلم هاي غربي همواره مورد تاكيد و تاييد قرار گرفته است نفوذ گسترده اي در سينماي ساير كشورهاي دنيا از جمله سينماي ايران پيدا كرده است . در پويانمايي « سرباز صلح » ساخته ماه ملك طباطبائي ابتذال در سخيف ترين گونه خود به تصوير درآمده است . وجه شناسايي زن انيميشن طباطبائي ترسيم دو دايره بر روي بدن او به عنوان سينه هاي زن است كه براي نخستين بار در سينماي ايران پس از انقلاب اسلامي به آن اشاره شده است و ماجراي فيلم « ديار ناديار » چنانكه به وضوح در تصويرگري براي مخاطب توصيف مي شود حكايت از ورود دختري به دوران نوجواني و مشاهده حيض است . در اين ورود ترديدها شك ها بيم ها و نگراني هاي ورود به بزرگسالي او را مي رنجاند. اينكه به تصوير درآوردن ملحفه اي كه به دليل حائض شدن دختري تازه بالغ خون آلود شده است بر اثر احساس چه نيازي در سينما مطرح مي شود قابل تامل است .
متاسفانه در بيست و چهارمين جشنواره فيلم كوتاه تهران نيز شاهد به نمايش درآمدن انبوهي از آثار بوديم كه در توليد آنها كوچكترين اعتنايي به هويت ملي نشده بود. به عبارتي ديگر كارگردان ها با تكيه بر نمادهاي غير ايراني زمينه هاي گسترش تفكراتي كه سرانجام به كثرت گرايي و پذيرش نظام « جهان وطني » مطلوب غرب منجر مي شود را فراهم آورند.
توليد انبوه چنين آثاري در جشنواره فيلم كوتاه كه در حقيقت نشان از گسترش اين قبيل تفكرات در ميان قشر جوان جامعه كه قرار است آينده سازان مملكت باشند دارد ما را با اين پرسش جدي مواجه مي كند كه آيا مادام كه انديشه اصالت منافع فردي به جاي مصالح جمعي مقدم مي شود و انسان محوري بر پايه اومانيسم در جامعه گسترش مي يابد جامعه به سر منزل مقصود و سعادت خواهد رسيد و بالاخره اين كشتي طوفان زده به ساحل نجات پهلو خواهد گرفت
در حالي كه داشتن روابط جنسي قبل از ازدواج در فرهنگ ملي بومي و ديني ايران امري كاملا مذموم و گناه به شمار مي آيد در برخي آثار چون فيلم « ماتيك » ساخته محمد پيمان معادي مورد توجه قرار مي گيرد. رويا از دوست پسرش سعيد باردار شده است . نگراني از تولد يك كودك حرام زاده وقتي براي او جدي مي شود كه خانواده اش براي ديدن او قرار است به تهران بيايند. او از ترس رفتن آبرويش نزد خانواده از سعيد مي خواهد تا هر چه زودتر او را به عقد خود درآورد. در همين فيلم مخاطب با مرد متاهلي نيز آشنا مي شود كه علي رغم داشتن همسر و فرزند جاي لبهاي دوست دخترش (ماتيك ) بر روي گردن او نقش بسته است و تلاش براي پاك كردن آن منجر به تصادف مي شود. در فيلم « زير پلك » ساخته بيژن ميرباقري نيز زن و مردي كه به هيچ وجه يكديگر را به خاطر نمي آورند به راحتي مي پذيرند كه پنج روز را در كنار هم خوش بگذرانند و بعد از آن چنانچه در كنار هم بودن براي هر دو لذت بخش بود براي روزهاي بعدي خود نيز تصميم بگيرند. در فيلم « هفت خاطره » ساخته بهزاد خداويسي با يك استاد پير نقاشي روبرو هستيم كه در دوران جواني و شباب با هفت دختر رابطه داشته و همين موضوع باعث شده تا سن 90 سالگي همچنان مجرد باقي بماند . شاگرد او نيز دختري است كه به قول استاد هر چند وقت يكبار مثل يك لباس نامزد عوض مي كند. اين موضوع به اندازه اي غير طبيعي و مغاير با هنجارهاي ملي است كه حتي اعتراض استادش را نيز برانگيخته است .
بحث دهري كردن يا به معناي ديگر فيزيكي كردن عالم ماورا نيز متاسفانه در بيست و چهارمين جشنواره فيلم كوتاه نيز بارها و بارها مورد تاكيد قرار گرفته است . در فيلم « زير پلك » ساخته بيژن ميرباقري مخاطب با زوج جواني روبرو است كه به دلايلي (احتمالا استفاده از مواد مخدر) از دنيا رفته اند. ارواح اين زوج جوان بي آنكه نسبت به ارتباطشان در گذشته خود (زندگي مادي ) آگاهي داشته باشند و اساسا چيزي را از عالم مادي به ياد آورند به يك زندگي كاملا معمولي با همان نيازها اميال و خواسته هاي مادي ادامه مي دهند. آنان همچون انسان به خوردن نوشيدن استراحت كردن رقصيدن به موسيقي گوش دادن و روابط جنسي نياز دارند. نمايش سير مادي زندگي پس از مرگ در فيلم « زير پلك » به اندازه اي طبيعي جلوه داده مي شود كه ورود پليس به منزل براي كشف اجساد زوج مورد نظر در انتهاي فيلم نوعي دخالت در زندگي ارواح و بر هم زدن آرامش آنان محسوب مي شود.
در فيلم « بارش شهابي » ساخته ماكان عاشوري نيز با درد دل هاي يك مرده و آرزوهايي كه در سر مي پروراند مواجهه مي شويم . مرد مرده اي كه اعلام مي كند از وضعيت يكنواخت خود در عالم پس از مرگ به ستوه آمده آرزو مي كند تا همسرش هر چه زودتر دنيا را وداع گفته و نزد وي بيايد. حسادت كينه و عشقي را كه مي توان در زندگي روزمره آدميان يافت به تاكيد كارگردان در زندگي ارواح پس از مرگ نيز ديده مي شود.
آنچه در مجموع بايد به آن اشاره داشت آنكه عملكرد بازوهاي اجرايي اين معاونت اعم از « بنياد فارابي » « اداره كل نظارت و ارزشيابي » « مركز گسترش سينماي مستند و تجربي » و « انجمن سينماي جوان » نشان داده كه نتوانسته در تامين هدف نظام مقدس جمهوري اسلامي كه همانا تعالي فرهنگ جامعه است عمل كند.
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]