واضح آرشیو وب فارسی:فارس: موسيقي و شيطانپرستي
خبرگزاري فارس: متاليكا در حقيقت ضدارزشهايي را ارائه مينمايد كه شامل «بازگشت به تاريكي» (محور اصلي تفكرات شيطانپرستان، بيرحمي و تجاوزات جنسي، فحاشي، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومي آن) ميباشد.متاليكا از همجنس بازي نيز دفاع مينمايد.
گفتني است طبق اطلاعات موجود زماني كه اين افراد «غيب» ميشوند، جلساتي را با برخي مقامات بلندپايه امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي برگزار مينمايند و خواستههايشان را مبني بر حمايتهاي مالي، حقوقي و ... بيان و از حمايت ايشان برخوردار ميشوند.
در بخشهاي گذشته اشاره كرديم كه نحله مورد مطالعه با استفاده از موسيقي نتوانست به نفوذ خود در اقصي نقاط جهان تحقق بخشد.
عمده اين اقدامات در فضاي تاسيس و فعاليت گروه متاليكا تاكنون دنبال شده است كه در ادامه به معرفي آن خواهيم پرداخت.
1. آشنايي با متاليكا
در سال 1981 يك نوازنده درام به نام « لارس الريچ » با انتشار يك آگهي فراخوان تشكيل يك گروه هوي متال را اعلام و پس از مدتي موفق به جذب افراد مختلفي ميشود.
فعاليت اين گروهها مانند ساير گروه هاي هوي متال به صورت غيرقانوني و زيرزميني در ظاهر و در باطن با حمايت سازمانهاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا با شعارهاي اجتماعي و اعتراضي ادامه و گسترش مييابد.
اين گروه چند سال بعد پيشنهادهاي Black metal را نيز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف زمينه را براي شكلگيري گروه هاي بعدي فراهم آورد.
ارزشهاي القايي متاليكا:
متاليكا در حقيقت ضدارزشهايي را ارائه مينمايد كه شامل «بازگشت به تاريكي» (محور اصلي تفكرات شيطانپرستان، بيرحمي و تجاوزات جنسي، فحاشي، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومي آن) ميباشد. همچنين گفتني است متاليكا از همجنس بازي نيز دفاع مينمايد و آلبومي را در سالروز مرگ «كوئين»، همجنسباز بنام آمريكايي منتشر كرد.
برخي آمارها حكايت از اين امر دارد كه تاكنون بيش از ده ميليون و دويست هزار كپي از آلبوم هاي اين گروه «موسيقي شيطاني» به فروش رسيده است .
براي آشنايي با افكار خوانندگان و ادارهكنندگان گروههاي متاليكا در ادامه برخي از اشعار ايشان با ترجمه آن ارائه ميشود:
Band: Nargaroth
Song:The Day Burzum Killed Mayhem
Album: Black Metal Ist Krieg (2001)
a year of misery؟
سال بدبختي ؟
Darkness fills the sky.
تاريكي آسمان را در برگرفت
I hear the warriors cry.
صداي گريه سلحشور را مي شنوم
The legend tells a story
افسانهها داستاني را بيان مي كنند
From a Viking from the north,
از وايكينگي از شمال
Who met a Death Warrior
چه كسي سلحشور مرگ را ملاقات كرده؟
Black Metal was never really the same.
بلك متال هرگز يكسان نبود
The legend call it murder
افسانهها آن را كشتار ناميدند
And the Viking had survived.
و وايكينگ نجات يافت
But the eyes of the Death Warrior
اما چشمان سلحشور مرگ
Never saw again the sun upon the sky.
هرگز خورشيد را بر فراز آسمان نديد
And the quintessence:
و در اصل:
Everyone recognized war,
همگان جنگ را تاييد كردند
That Black Metal isn"t just Entertainment anymore.
بلك متال فقط يك سرگرمي نبود
I can still remember
هنوز هم مي توانم به ياد بياورم
My emotions so confused.
احساسات فوق العاده مغشوشم را
My soul was seeking answers.
روحم به دنبال پاسخ بود
No knife I let unused.
تيغه اي نبود كه بگذارم بي استفاده بماند
So many questions
سوالات بسيار زيادي
I had to satisfy.
مجبور بودم كه خرسند باشم
My soul was under torture,
روحم زير شكنجه بود
But I knew my way was right
اما من مي دانستم كه راه من درست است
I see a cemetery fall asleep under fog
قبرستاني را ديدم كه در زير مه به خواب رفته بود
And I know the old days will never come Again.
و من مي دانم كه روزهاي گذشته هرگز باز نمي گردند
1993, this year of misery was the knife
سالي از بد بختي كه همانند چاقويي
which split the Black Metal scene apart.
چشم انداز بلك متال را از هم جدا ساخت
Since that mighty day Black metal split his Way,
بعد از آن روز بزرگ بلك متال توسط او دو نيم شد
And the unity was never the same again.
و يگانگي هرگز به جود نيامد
Lies, rumors and hate. Moneymaking, sadness And shame
دروغها ، شايعات و نفرت. منافع، دلسردي و شرمساري.
And all this by, the Day as Burzum Killed Mayhem.
و همه اينها در روزي كه بارزام مايهم را كشت
Remember this day! Remember this way!
اين روز را به خاطر سپار، اين طريق را به خاطر سپار
That you never betray, what here leads you On your way!
تو هرگز تسليم نخواهي شد، كه در اينجا به راهي سوقت دهند
And I never will forget
و من هرگز فراموش نخواهم كرد
The day as this both warriors met.
روزي را كه اين دو سلحشور رودررو شدند
The blood was hot the moon was red
خون جوشان بود و ماه قرمز رنگ،
And Black Metal created his own grave.
و بلك متال براي خود قبري ايجاد كرد
And I dream from days before
و من رويايي ديدم از روز قبل
Black Metal Maniacs, no whore,
مجنونان بلك متال، هيچ فحشايي نبود
In the legions of war
در سپاه نبرد
The demons in our heads the law.
شياطين بر سر ما قانون،
So I summon you once again,
و من تو را بار دگر فرا خواندم
We should never forget the pain
ما هرگز نبايد رنج را از ياد ببريم
From older days in our veins
از روزگاران گذشته در شاهرگ ما
We now cut of that it can flow like rain.
تكه اي از آن هست كه همانند باران گردش كند
Arrghh, this was the legend from
اين افسانه اي بود از
2. دلايل استفاده از موسيقي
الف. جاذبه هاي مجازي و حاشيهاي موسيقي متاليكا مانند ايجاد فضا براي روابط آزاد دختران پسران
ب. ارزان و قابل دسترسي بودن موسيقي با توجه به ارتقاءتجهيزات فني تكثير و توزيع
ج. كاهش سطح حساسيت يا حساسيت زدايي از طريق نفوذ به خانوادهها، شركتها، اتومبيلهاي شخصي ،رايانههاي شخصي و بالاخره گوشيهاي تلفن همراه.
3. روند و روال
روند و روالي كه موسيقي متاليكا در گسترش مقوله شيطانپرستي تاكنون طي كرده است بسيار قابل توجه ميباشند.
ظهور يك خواننده جديد دقيقا به مثابه يك شيطان جديد همواره جمع تازهاي از علايق و عواطف اقشار مختلف مردم در كشورهاي جهان را (عليالخصوص جوانان) به خود جلب ميكند.
نقش موسيقي متال نقش حساس گسترش دامنه مخاطبين شيطانگرايي مي باشد. از سوي ديگر با گذشت زمان خوانندگان متاليكا همه روزه بيشتر تمايلات شيطاني خود را آشكار مينمايند و بدينسان ميتوان آنها را تنها عامل تبليغ شيطانگرايي معرفي كرد.
4. مرلين منسون
همانطور كه در بخش قبلي به آنها اشاره شد، استفاده از موسيقي و به تبع آن ظهور خوانندگان جديد به مثابه شياطين نو، ظرفيتهاي جديدي را در اختيار شيطانپرستان قرار داد.
«برايان هاگ وارنر» نام اصلي فردي است كه امروز به مرلين منسون يا به اختصار(MM) شهرت يافته است.
وي كه اكنون علاوه بر هواداران چندين هزار نفري در اقصي نقاط جهان به عنوان شيطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار ميگيرد. مانند ساير افرادي كه از چهرههاي شاخص شيطانپرستي به حساب ميآيند دوران كودكي توام با سختيهاي فراوان مانند فقر و تنگدستي را سپري كردهاست.
«برايان وارنر» تاكنون توانسته است نقش يك منجي را براي شيطانپرستي ايفا كند و اين افراد را از بنبست عزلت خارج كرده و مجددا به عرصه فعاليتهاي اجتماعي وارد سازد.
مرلين منسون نيز مانند ساير چهرههاي شناخته شده شيطانيسم چندين مرحله در طول عمرش يعني طي 38 سال گذشته، براي مدت چند ماه يا چند هفته از نظرها دور شده و پس از طي زمان موردنظر با ارائه يك كنسرت بزرگ و يا در چهرهاي جديد و البته سخيفتر از گذشته ظاهر ميشود.
(لازم به ذكر است كه شيطانپرستان ادعا ميكنند كه در اين مدت به ملاقات شيطان و يا شياطين ميروند و دستوراتي را دريافت ميكنند.)
گفتني است طبق اطلاعات موجود زماني كه اين افراد «غيب» ميشوند، جلساتي را با برخي مقامات بلندپايه امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي برگزار مينمايند و خواستههايشان را مبني بر حمايتهاي مالي، حقوقي و ... بيان و از حمايت ايشان برخوردار ميشوند.
.........................................................................
منبع: سايت موعود
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]