واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: مرگ ناگهانی
http://img.tebyan.net/big/1388/06/992049922881648816254178199163226154107207.jpg
منظور از مرگ ناگهانی
در عربی برای بیان معنای "مرگ ناگهانی" از الفاظ بسیاری استفاده می شود که برخی از آنها عبارتند از: «الموتُ الأَبْیَض»[6] «مَوتٌ رَخِیصٌ»[7] «موتٌ جَهِیزٌ»[8] «موتٌ ذَرِیعٌ»[9] «موتٌ ذُعَافٌ»[10] اما این اصطلاحات در قرآن کریم به کار نرفته اند.
منظور از ترکیب "مرگ ناگهانی" به گونه های گوناگونی بیان شده است برخی از مفسران مرگ ناگهانی را این گونه تبیین می کنند: تركیب خاصى كه ساختمان بدن آدمى را تشكیل مىدهد با همه اقتضاءات محدودى كه در اركان آن هست اقتضا مىكند كه این ساختمان عمر طبیعى خود را (كه چه بسا به صد و یا صد و بیست سال تحدیدش كردهاند) بكند، لیكن در اثر اسباب و موانعی که خارج از این بدن است انسان قبل از رسیدن به حد طبیعی حیاتش منقضی می شود که این همان "مرگ ناگهانى" است[11] و طنطاوى در توضیح آن گفته است منظور مرگ و میر بر خلاف انتظار می باشد.[12] برخی مرگ ناگهانی را به مرگ زودرس یا سکته تفسیر کرده اند.
مرگ ناگهانی در متون دینی
مرگ در قرآن کریم در قالب های لفظی مختلفی آمده است از جمله آنها می توان به ماده "موت"، "هلک"، "قتل" و "وفی" اشاره کرد.
در متون دینی مرگ ناگهانی گاه به عنوان مرگ بد و عاقبت برخی گناهان به شمار می رود و گاه خداوند جهت قدرت نمایی و موعظه مردم افرادی را به مرگ ناگهانی مبتلا می کند.
در قرآن اشاره به معنای مرگ ناگهانی به وسیله چند واژه بیان شده است که اکثرا بار منفی دارد و برای عذاب و تهدید به کار میرود، این واژه ها عبارتند از:
1. اجل: اجل به معنای مهلت و برهه ای از زمان است که در قرآن کریم درباره انسان به کار رفته و منظور از آن مهلتی است که به انسان برای زندگی داده می شود.
2. صاعقه: صاعقه در قرآن کریم درباره قوم عاد و ثمود به کار رفته است که برخی آن را به معنای مرگ ناگهانی گرفته اند[13] و برخی گفته اند معنای آن مرگ ناگهانی نیست؛ بلکه کنایه از مرگ ناگهانی می باشد.[14]
3. طوفان: برخی از مفسران مانند طبرسی نویسنده مجمع البیان[15] و رهنما در تفسیرش[16] و برخی از اهل لغت مانند مهریار در کتاب فرهنگ ابجدی[17] در میان معانیای که برای این کلمه ذکر کرده اند یک معنای محتمل این کلمه در قرآن کریم را مرگ ناگهانی دانسته اند.
در اثر اسباب و موانعی که خارج از این بدن است انسان قبل از رسیدن به حد طبیعی حیاتش منقضی میشود که این همان "مرگ ناگهانى" است.
درسهایی از قرآن در رابطه با مرگ ناگهانی
قرآن چنانکه دیدید برای مرگ ناگهانی از الفاظ مختلفی استفاده و از این واقعه برای پند دادن و هدایت کردن آنها استفاده می کند. درس هایی که قرآن کریم از مرگ ناگهانی برای مؤمنان استخراج میکند را این گونه می توان یاد آور شد:
1. عبرت در مرگ حضرت سلیمان
قرآن کریم از مرگ عجیب و عبرتانگیز سلیمان پیامبر سخن مىگوید، و این واقعیت را روشن مىسازد كه پیامبری با آن عظمت، و حكمرانى با آن قدرت و ابهت، چگونه به آسانى جان به جان آفرین سپرد، و حتى پیش از آنكه تن او در بستر آرام گیرد چنگال اجل گریبانش را گرفت و به این صورت خداوند می تواند جان هر کس را که خواست هر چند قدرتمند و نیرومند باشد ناگهانی بگیرد.[18]
2. لزوم داشتن تقوا در همه مراحل زندگی
«وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ » [19] «و از دنیا نروید، مگر اینكه مسلمان باشید!»
نظر به این كه بشر در همه لحظات زندگى ممكن است با مرگ ناگهانى مواجه شود، و بخاطر خطرهایی كه از دایره احتمالات خارج است، عمر او بپایان رسد. از این جهت براى تأمین سعادت خود، ناگزیر در همه لحظات زندگى باید رعایت تقوى و پرهیز را بنماید.[20]
http://img.tebyan.net/small/1388/04/1367158147721545082207346015810920811217.jpg
چند نمونه از مرگ ناگهانی
قرآن کریم در سرگذشت برخی از گروه ها آورده است که آنها به مرگ ناگهانی گرفتار شده اند اکنون به برخی از آنان اشاره می کنیم:
1. گروهی که همراه حضرت موسی به کوه طور رفتند: بنی اسرائیل بعد از مشاهده معجزات موسی و کرامات او به جای اینکه به او ایمان بیاورند بهانه جویی کرده و از زیر دستورات خداوند شانه خالی میکردند و به حضرت موسی گفتند که تا خدا را نبینیم به تو ایمان نمیآوریم خداوند نیز به دلیل کفر و نفاقی که در باطن آنها دید ایشان را به صاعقه ای دچار نمود و همه را به مرگ ناگهانی کشت.[21]
2. قوم لوط: لوط پیامبری بود که بعد از ایمان به حضرت ابراهیم برای انذار قوم لوط برانگیخته شد. قوم لوط بت پرست بودند و از اولین افرادی بودند که عمل زشت لواط را مرتکب میشدند خداوند نیز آنها را با عذابی دردناک می راند.[22]
«وَ اَمطَرنا عَلَیهِم مَطَراً فَسآءَ مَطَرُ المُنذَرینَ »
«و بارانی(از سنگ) را بر آنها فرستادیم ، چه باران بدی بود باران انذار شدگان »(شعراء/173)
3. قوم نوح (علیه السلام)، قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس: این اقوام نیز به عذاب الهی دچار شده و با مرگ ناگهانی از دنیا رفتند خداوند درباره آنان در قرآن کریم می فرماید:
«وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آیَة... وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّس....»[23]
«و قوم نوح را هنگامى كه رسولان (ما) را تكذیب كردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتى براى مردم قرار دادیم.... (همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرّس را ....»[24]
منبع: پژوهشکده باقر العلوم، روحالله رضائی
پی نوشت ها:
[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، سال: 1414 ق، چاپ سوم، ج2، ص 91
[2]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین، كتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 ش، چاپ سوم ، ج1، ص 115
[3]. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ش، ج11، ص 196
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق، چاپ: اول ج1 ص691
[5]. مهیار، رضا؛ فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، بی تا، بی جا، ص: 189
[6]. مهیار، همان، ص: 9
[7]. همان، ص: 307
[8]. همان، ص:408
[9]. همان
[10]. همان، ص:427
[11]. طباطبائی، علامه محمد حسین؛ ترجمه: موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374 ش، چاپ پنجم ، ج7، ص 10
[12]. عاملى، ابراهیم؛ تفسیر عاملى، تهران، انتشارات صدوق،1360 ش، ج8، ص 367
[13]. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن، شركت سهامى انتشار، تهران، 1362 ش، چاپ چهارم، ج1، ص 159 و مترجمان، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات فراهانى، 1360 ش، چاپ اول، ج1، ص 181 و داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فى تفسیر القرآن، انتشارات صدر، تهران، 1375 ش، چاپ اول، ج2، ص: 97
[14]. حسینى همدانى سید محمد حسین؛ انوار درخشان، كتابفروشى لطفى، تهران، 1404 ق، اول، ج1، ص 170
[15]. مترجمان، همان، ج10، ص: 24
[16]. رهنما، زین العابدین؛ ترجمه و تفسیر رهنما، انتشارات كیهان، تهران، 1346 ش، ج1، ص 630
[17]. مهیار، همان، ص: 586
[18]. مكارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامیة، 1374 ش، چاپ اول، ج18، ص42
[19]. آل عمران/102
[20]. حسینی همدانی، پیشین، ج3، ص 157
[21]. داور پناه، ابوالفضل، همان، ج2، ص: 77
[22]. برای اطلاع بیشتر از قصه قوم لوط ر. ک. طباطبائی، علامه محمد حسین، همان، ج10، ص 529
[23]. فرقان/37و 38
[24]. برای اطلاع بیشتر از داستان این اقوام ر. ک. به المیزان ذیل همین آیات.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]