محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826055413
درباره چرايي و اهميت ادبيات تطبيقي پنجره هايي گشوده رو به جهان
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: درباره چرايي و اهميت ادبيات تطبيقي پنجره هايي گشوده رو به جهان
عليرضا انوشيرواني*
فرديناند برونتيه(1906-1849)، استاد زبان و ادبيات فرانسه و عضو فرهنگستان فرانسه، جمله نغزي دارد؛ «ما هرگز خودمان را نخواهيم شناخت اگر فقط خودمان را بشناسيم.» اين جمله كوتاه اساسي ترين مبحث در تعاملات بين فرهنگي و بيانگر شاكله و فلسفه ادبيات تطبيقي به عنوان يك رشته آكادميك و شاخه يي از دانش بشري است كه در ايران آنچنان كه بايد و شايد شناخته نشده و اغلب چنين مي انگارند هرگاه كسي دو شاعر يا دو نويسنده يا صرفاً دو موضوع را با يكديگر مقايسه كرد وارد قلمرو ادبيات تطبيقي شده است.
دليل عمده اين برداشت غلط كم حوصلگي و بي التفاتي به نظريه هاي ادبي اين رشته است. اصولاً در هر شاخه از دانش بشري اعم از علوم انساني، فني و مهندسي، تجربي و هنرهاي زيبا، ارائه نظريات جديد و ابطال يا تكميل نظريه هاي پيشين بر غناي مباحث افزوده اند، و بدين سان باعث رشد و تكامل آن شاخه از دانش بشري شده اند. در مورد مطالعات ادبي نيز همواره تئوري هاي جديد افق هاي تازه يي براي پژوهشگران ادبي گشوده اند. مزيت آشنايي با نظريه هاي ادبي اين است كه نظريه همواره سوال هاي جديدي را مطرح مي كند، تفسيرهاي قبلي را به چالش كشانده و منتقد را به تفكر وامي دارد و بدين سان بر زواياي پنهان متن پرتوافكني مي كند و افق هاي جديدي را به روي خواننده مي گشايد. اين روندي است كه در محيط هاي آكادميك دنيا رايج است. مثلاً درباره نمايشنامه هاي شكسپير كتاب و پايان نامه هاي فراوان به زبان انگليسي نوشته شده و هنوز هم ادامه دارد. چگونه است كه اين همه مطلب نوشته مي شود و هيچ يك هم تكراري نيست؟ چون نظريه ها و رويكردهاي جديد نقد ادبي دريچه و منظر جديدي براي قرائت متن مي گشايند و امكان نقدهاي عملي متفاوتي را در اختيار منتقدان قرار مي دهند. خوشبختانه در ايران نيز تعدادي از پژوهشگران از منظر نظريه هاي جديد ادبي همچون منطق گفت وگويي، مطالعات فرهنگي، تاريخ گرايي نوين، هرمنوتيك، نشانه شناسي، روايت شناسي، روانشناختي، ادبيات تطبيقي و... به صورت روشمند به بررسي آثار گرانبهاي ادبيات فارسي پرداخته و راه هاي جديدي را براي محققان جوان گشوده اند.
حال برگرديم به بحث اصلي يعني بي خبري يا بي اعتنايي به نظريه هاي ادبيات تطبيقي كه باعث بدفهمي واژه وصفي «تطبيقي» در اين رشته شده است. اين امر باعث شده عده يي به غلط «تطبيق» را هدف اين رشته بپندارند؛ حال آنكه تطبيق روشي است كه در ساير شاخه هاي دانش بشري- اعم از علوم انساني و علوم دقيق مانند اقتصاد تطبيقي، آموزش و پرورش تطبيقي، حقوق تطبيقي، زبانشناسي تطبيقي، اسطوره شناسي تطبيقي، فلسفه تطبيقي، مطالعات تطبيقي اديان، عرفان تطبيقي، آناتومي تطبيقي، پزشكي تطبيقي، و...- نيز متداول است. اما ادبيات تطبيقي رشته يي بين رشته يي و مستقل است و اصولاً بينش و فلسفه جديدي در ادبيات است. به سخن ديگر، ادبيات تطبيقي براي ادبيات نظريه و تعريف خاصي دارد، حوزه هاي پژوهشي خود را دارد و در عين ارتباط با ادبيات (هاي) ملي، حيطه آكادميك مستقلي در مطالعات و پژوهش هاي ادبي است، لكن فلسفه تطبيقي به عنوان مثال، صرفاً يكي از مباحث رشته فلسفه است.
در دانشگاه هاي معتبر دنيا رشته ادبيات تطبيقي گروهي مستقل و داراي اعضاي هيات علمي خاص خود است هرچند بنا به ماهيت بين رشته يي خود در ارتباط تنگاتنگ با ساير رشته هاي علوم انساني است. هم اكنون تقريباً تمام كشورهاي دنيا در شرق و غرب- منجمله كشورهاي همسايه ايران همچون جمهوري آذربايجان، تركيه و كشورهاي عربي - داراي گروه هاي آكادميك و انجمن هاي علمي ادبيات تطبيقي هستند. اولين كرسي ادبيات تطبيقي در سال 1861- حدود يك قرن و نيم قبل - رسماً در دانشگاه ناپل ايتاليا برپا شد و فرانچسكو دًسانكتيس آموزش ادبيات تطبيقي را در اين دانشگاه آغاز كرد. انجمن بين المللي ادبيات تطبيقي (ICLA) در سال 1955 در پاريس تاسيس شد و تا به حال 18 كنگره بين المللي به فاصله هر سه سال يك بار در كشورهاي مختلف برگزار كرده كه آخرين آن در آگوست 2007 در ريودوژانيرو در برزيل برگزار شد. انجمن هاي ملي ادبيات تطبيقي كشورهاي مختلف همگي عضوي از اين انجمن بزرگ بين المللي هستند كه آخرين آن، انجمن ادبيات تطبيقي تركيه (TuCLA) است كه در فوريه 2007 تاسيس شد. اما در حال حاضر در هيچ يك از دانشگاه هاي ايران گروهي يا درسي با اين نام براي دانشجويان ادبيات وجود ندارد. اين در حالي است كه در بسياري از دانشگاه هاي دنيا گذراندن حداقل يك درس ادبيات تطبيقي به عنوان يكي از دروس عمومي براي كليه دانشجويان دانشگاه و در برخي از موارد براي دانش آموزان دبيرستاني الزامي است.
اولين مجله ادبيات تطبيقي با عنوان مجله بين المللي ادبيات تطبيقي به سردبيري هوگو ملتزل از سال 1877 در روماني منتشر شد. در حال حاضر حدود 50 مجله تخصصي در زمينه ادبيات تطبيقي به زبان هاي مختلف در دنيا منتشر مي شود كه از آن ميان در كشورهاي شرقي مي توان به چند مجله وزين همچون مجله ادبيات تطبيقي الف مصر، مجله ادبيات تطبيقي دانشگاه جاداوپور هند، مجله ادبيات تطبيقي چين، مجله ادبيات و فرهنگ تطبيقي هنگ كنگ، مجله ادبيات تطبيقي ژاپن و فصلنامه ادبيات تطبيقي تايوان اشاره كرد. مجله مطالعات تطبيقي ادبيات و فرهنگ از سال 1999 به صورت فصلنامه الكترونيكي در دانشگاه پوردو در امريكا به سردبيري استيون توتوسي، پايه گذار ادبيات تطبيقي نوين انتشار مي يابد. نسخه چاپي آن نيز در پايان هر سال توسط دانشگاه پوردو به صورت مïنوگراف چاپ مي شود. اين مجله الكترونيكي، كه اعضاي هيات تحريريه آن از متخصصان ادبيات تطبيقي در دنيا هستند به مركزي براي بحث و تبادل نظر در مورد آخرين تحولات اين رشته تبديل شده و مطالعه آن براي علاقه مندان به ادبيات تطبيقي سودمند است.در ايران مجله تخصصي ادبيات تطبيقي نداريم، اما برخي از مجلات ادبي به صورت ويژه نامه يا پراكنده مقالاتي در اين زمينه چاپ مي كنند. چالش جدي اين گونه مجلات اين است؛ آيا هر پژوهشي را كه در آن نامي از مقايسه يا تطبيق آورده شده مي توان در قلمرو ادبيات تطبيقي جاي داد؟ آيا مقايسه اشعار عطار و مولوي، جامي و نظامي، شاملو و فروغ يا هر دو شاعر ملي ديگر، مقايسه مدرنيسم با عرفان، مطالعه تطبيقي اسطوره ها، بررسي ويژگي هاي رمان نو، تبيين نظرات يك نظريه پرداز ادبي يا مقايسه دستور زبان هاي مختلف در قلمرو ادبيات تطبيقي مي گنجد؟ بحثي در اين نيست كه اين تحقيقات مي توانند در جاي خود از نظر علمي بسيار با ارزش باشند، ولي قلمرو ادبيات تطبيقي تا كجاست؟ اصولاً كدام متن را مي توان با كدام متن مقايسه كرد، يا به سخني ديگر، معيار براي انتخاب متون در ادبيات تطبيقي چيست؟ پژوهشگر ادبيات تطبيقي بر اساس چه معيارها و نظريه هاي علمي متون پژوهشي خود را برمي گزيند؟ استاد ابوالحسن نجفي عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي و مدير گروه ادبيات تطبيقي فرهنگستان، اولين پژوهشگري است كه 30 و اندي سال پيش در مقاله يي با عنوان «ادبيات تطبيقي چيست؟» (ماهنامه آموزش و پرورش، شماره 7، جلد 41، فروردين 1351، صص 448-435) به اين موضوع پرداخته است. اخيراً نيز استاد در سخنراني خود با عنوان «ادبيات تطبيقي و قلمرو آن» (يكشنبه 16 تيرماه 1387 در محل بنياد ايران شناسي) اين موضوع را بيشتر شكافته و قلمرو پژوهش در ادبيات تطبيقي را تبيين كرده اند. مرحوم استاد حديدي نيز در مقاله يي با عنوان «ادبيات تطبيقي، پيدايش و گسترش آن» ( مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني مشهد، شماره سوم، دوره هشتم، پاييز 1351، صص 709-685) از منظر تاريخي به اين موضوع پرداخته است. ادبيات تطبيقي، مانند ساير شاخه هاي علوم بشري، رشته يي پويا بوده و در طول دو قرن گذشته، به خصوص چند دهه اخير متحول شده و بيش از پيش با ساير علوم انساني در آميخته و در نتيجه نظريه هاي جديدي مطرح شده است. اين شاخه از دانش بشري داراي دو مكتب عمده است؛ مكتب فرانسوي و مكتب امريكايي. مكتب فرانسوي ادبيات تطبيقي با قدمتي طولاني و متكي به اصولي روشمند به مطالعه در حوزه تاثيرگذاري و تاثيرپذيري ادبي مي پردازد، البته به شرط داشتن دلايل متقن و مستند تاريخي.
از ديدگاه مكتب فرانسوي ادبيات تطبيقي شاخه يي از تاريخ ادبيات است و اثبات روابط تاريخي بين آثار ادبي كه به زبان هاي مختلف نگاشته شده اند، شرط مسلم و قطعي ورود به عرصه پژوهش هاي ادبيات تطبيقي است. بدين سان روشن مي شود كه در اين حوزه، به رغم برداشت عده يي، هدف تطبيق يا مقايسه نيست. تطبيق صرفاً وسيله يا روشي است براي رسيدن به هدف كه همانا تبيين تعاملات و مبادلات ادبي بين ملت هاي مختلف است. استادان و پژوهشگران ايراني همچون فاطمه سياح، حسن هنرمندي، عبدالحسين زرين كوب، مجتبي مينوي ،كوكب صفاري، سيدجعفر سجادي، ابوالحسن نجفي، محمدعلي اسلامي ندوشن، حسن جوادي و جواد حديدي در اين باره به تفصيل سخن گفته اند.
مكتب ديگر ادبيات تطبيقي، مكتب امريكايي است كه پس از جنگ جهاني دوم پا به عرصه پژوهش هاي ادبي نهاد. اين مكتب علاوه بر بحث تأثيرات و روابط ادبي، حوزه ادبيات تطبيقي را گسترده تر كرده و آن را در ارتباط با ساير رشته هاي علوم انساني و هنرهاي زيبا همچون تاريخ، فلسفه، اديان، روانشناسي، جامعه شناسي، نقاشي، موسيقي و ساير هنرها مي بيند. آنان ادبيات را پديده يي جهاني و كليتي مي شمارند كه اجزاي آن يعني ادبيات هاي ملي از وحدتي انداموار و انسجامي يگانه برخوردارند.
اين مكتب با پذيرش عرصه ارتباطات و تاثيرات ادبي به عنوان يكي از حوزه هاي مهم پژوهشي اين رشته، راه را براي مطالعات تطبيقي در زمينه نهضت ها، انواع (ژانر) و مضمون ها و مايه هاي غالب (موتيف) ادبي نيز مي گشايد. نحله جديدي از اين مكتب كه استيون توتوسي آن را ادبيات تطبيقي نوين مي نامد، ماهيتاً با رشته بين رشته يي ديگري كه انديشمندان آن را مطالعات فرهنگي مي نامند و امروزه از اهميت و جايگاه خاصي در پژوهش هاي علوم انساني برخوردار است ادغام شده، به نحوي كه در برخي از دانشگاه هاي معتبر دنيا اين رشته به «ادبيات تطبيقي و مطالعات فرهنگي» تغيير نام داده است. رشته ادبيات تطبيقي يكي از شاخه هاي علوم انساني است كه اهميت آن به دلايل زير رو به فزوني است و هر روز شاهد راه اندازي گروه ها، مراكز پژوهشي و انجمن هاي ملي ادبيات تطبيقي در كشورهاي مختلف- به خصوص در كشورهاي آسيايي و عرب زبان در طول دو دهه اخير- هستيم.
1- ادبيات تطبيقي ماهيتاً رشته يي است كه به مطالعات بين فرهنگي گرايش دارد لذا زمينه مناسبي براي ايجاد، توسعه و گسترش روابط و تعاملات بين فرهنگي است.
2- گسترش تعاملات بين فرهنگي موجب شناخت بيشتر بين ملل مختلف مي شود و شناخت به تفاهم و دوستي و صلح پايدار مي انجامد.
3- «ادبيات تطبيقي مي نمايد كه انديشه هاي آدميان در بنياد به يك سرچشمه مي رسند، و به رغم اختلاف هاي فرعي و طرز بيان، خويشاوندي در ميان آنهاست. في المثل مردم دنيا در هر نقطه از جهان يكسان عاشق مي شوند، اما همگي به نحو يكسان عشق خود را ابراز نمي كنند. همين گونه اند ساير مسائل بنيادي. از هر چيز گذشته، مقارنه آثار ادبي مختلف مي تواند به تفاهم ميان ملت ها كمك كند، و احساس هاي مشترك انسان ها را به تشريح بگذارد.» (گفت وگو با دكتر محمد علي اسلامي ندوشن، «جايگاه زبان و ادبيات فارسي در جهان معاصر»، كتاب ماه ادبيات، شماره 4- پياپي 118- مرداد 1386، صص 8-5)
4- ادبيات تطبيقي باعث وسعت ديد و سعه صدر مي شود و از تعصبات قومي كه باعث دور شدن ملت ها از يكديگر مي شوند، مي كاهد. ادبيات تطبيقي از مرزها مي گذرد و بر اشتراكات فرهنگي و انساني بين ملل مختلف تاكيد مي ورزد تا از اين طريق تفاهم ها و دوستي ها تقويت شود.
حتي شناخت نكات افتراق بين فرهنگي ضمن ايجاد روحيه احترام متقابل به انس و مودت بين انسان ها كمك مي كند. ادبيات تطبيقي تحقق اين شعر زيبا و انسان دوستانه سعدي است؛ «بني آدم اعضاي يكديگرند/ كه در آفرينش ز يك گوهرند».
5- ادبيات تطبيقي شناخت خود در آينه ديگري است؛ ادبيات تطبيقي يعني اينكه ما چه گفته ايم و ديگران چگونه ما را دريافته اند. به تعبير برونتيه شناخت ديگري ما را به شناخت بهتر خود هدايت مي كند. به عبارت ديگر، مطالعات ادبيات تطبيقي ما را در شناخت ادبيات ملي برخاسته از فرهنگ اصيل ايراني ياري مي دهد.
6- جهان متلاطم امروزي بيش از هر زمان ديگري به انسجام و تفاهم و تعامل فرهنگي نياز دارد. ادبيات تطبيقي از طريق مطالعه ادبيات و فرهنگ ساير ملل چنين فرصتي را فراهم مي سازد.
7- ادبيات تطبيقي با تاكيد بر اومانيسم جهاني و تعاملات بين فرهنگي در سياست خارجي و صحنه بين المللي حرف براي گفتن دارد.
8- ادبيات تطبيقي همان طور كه بر ارتباطات بين فرهنگي تاكيد مي ورزد، مرزهاي جغرافيايي و زبان شناختي را در جست وجوي وحدت و همدلي انسان ها درمي نوردد و همه فرهنگ ها را بخشي از ميراث بزرگ بشري محسوب مي نمايد، بر ادبيات و فرهنگ ملي ارج مي نهد و دوام و بقاي هر تمدني را در گرو تقويت و پايبندي به جهان بيني، آداب و سنت ها و ارزش هاي فرهنگي آن مي داند. مهاتما گاندي مي گويد؛ «نمي خواهم خانه ام را با چهار ديواري محصور و محدود كنم و همه پنجره هايش را گل اندود كنم. به خلاف، آرزو دارم نسيم تمام فرهنگ ها چون باد بهاري در كاشانه ام وزيدن آغاز كند، ولي اجازه نخواهم داد هيچ بادي مرا با خود ببرد .»(به نقل از خاوير پرز دوكوئيار، تنوع خلاقانه ما. پاريس؛ يونسكو 1995، ص73)
9- ادبيات تطبيقي با ايجاد ارتباط ميان رشته هاي مختلف علوم انساني، مطالعات بين فرهنگي و هنرهاي زيبا بار ديگر بر اهميت و نقش ريشه يي علوم انساني در پيشرفت و توسعه پايدار صحه مي گذارد. ادبيات تطبيقي پايان انزواي علوم انساني است.
جمله يي را از متن سخنراني استاد نجفي براي نتيجه گيري به استعانت مي طلبم. «ادبيات تطبيقي سي سال پيش از برنامه دانشگاه هاي ما حذف شد. چرا؟ كسي نمي داند. آيا اكنون وقت آن نرسيده است كه اين شاخه بسيار مهم و بسيار فعال و بارور علوم انساني كه در همه دانشگاه هاي جهان تدريس مي شود دوباره وارد برنامه درسي دانشگاهي ما شود؟» (ص 3)
سابقه ادبيات تطبيقي در ايران به تاسيس كرسي ادبيات تطبيقي در دانشگاه تهران - كه آن را «سنجش ادبيات» مي ناميدند - توسط دكتر فاطمه سياح (1281 مسكو -1326 تهران) بازمي گردد. پس از عمر كوتاه وي ديگران منجمله استاد جواد حديدي (1381-1311)، عضو هيات علمي گروه زبان و ادبيات فرانسه دانشگاه مشهد و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي از سال 1370، راه را ادامه دادند. نگاهي اجمالي به اين سابقه حاكي از آن است كه اين رشته هيچ گاه به صورت گروه آكادميك مستقلي در دانشگاه هاي ايران راه اندازي نشده، هيچ انجمن علمي بدين نام در ايران شكل نگرفته و هيچ مجله تخصصي در اين زمينه منتشر نشده است. به عبارت ديگر، هيچ گاه اين سه شرط اساسي (گروه آكادميك مستقل، انجمن علمي و نشريه تخصصي)، كه معرف و پشتوانه تداوم و گسترش و پيشرفت هر رشته يي است، براي ادبيات تطبيقي در ايران فراهم نيامده است. در نتيجه، تلاش معدود پژوهشگران اين رشته راه به جايي نبرده و ادبيات تطبيقي، به رغم پشتوانه غني و سترگ فرهنگ و ادب فارسي، همچنان در فضاي آكادميك ايران مغفول مانده است. اميد مي رود كه توجه نهادهاي علمي كشور به اين رشته جلب و بسترهاي لازم براي راه اندازي آن فراهم شود، البته، پرهيز از هرگونه شتاب زدگي و سطحي نگري شرط موفقيت و تداوم است. به هوش باشيم از اول كه بناي محكمي بسازيم و فقط به افزايش دوره ها و تعداد دانشجويان تحصيلات تكميلي و تعداد مقاله ها - آن هم به زعم عده يي فقط در مجلات نمايه شده در ISI- دل خوش نسازيم. هيچ ايرادي ندارد با كم شروع كنيم اگر درست شروع كنيم و براي ادامه راه برنامه ريزي دقيق داشته باشيم تا آيندگان آن را ادامه دهند. در ساير مراكز علمي دنيا نيز چنين بوده است. هيچ گاه يك نسل به تنهايي مسير طولاني توسعه علمي رشته خاصي را نپيموده است. آسيب شناسي جدي ادبيات تطبيقي در همين عدم برنامه ريزي درازمدت و نظام مند نهفته است كه باعث شده تلاش هاي پراكنده معدود پژوهندگان اين رشته به جايي نرسد و با رفتن يك فرد اين رشته نيز تعطيل شود. مساله ديگر اين است كه هرگونه پژوهش كاربردي بدون آشنايي اوليه با مباني نظري و ريشه يي آن علم نه تنها آب در هاون كوبيدن است، بلكه موجب كژتابي ذهني و فكري مي شود كه رسوبات آن تا ساليان طولاني باقي مي ماند و زدودن آن اگر غيرممكن نباشد، بسيار سخت است. ادبيات تطبيقي از اين امر مسلم علمي مستثني نيست. مغشوش بودن پژوهش هاي اخير ادبيات تطبيقي حاكي از اين خلأ و كمبود است «هر چند پرداختن به جنبه هاي نظري نبايد موجب فراموشي جنبه هاي عملي و سودمند ادبيات تطبيقي گردد.» (نقل به مضمون از متن سخنراني دكتر نجفي، ص 50)
ادبيات تطبيقي تجربه يي جديد در قلمرو مطالعات ادبيات جهان و ادبيات ملي است و راه اندازي آن از ضروريات علمي كشور است. بدون شك، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، چه به عنوان باني و چه به عنوان رهنموددهنده، مي تواند نقش موثر و ماندگاري در اين نهضت علمي داشته باشد.
ادبيات تطبيقي؟ بلي، حتماً.
*عضو هيات علمي رشته ادبيات تطبيقي دانشگاه شيراز
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]
-
گوناگون
پربازدیدترینها