واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: يك كارشناس ورزش: دانشگاهيها هم مقصرند ايران در المپيك به علم تمرين باخت مديران ما فقط ادعاي علمي كار كردن دارند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: قهرماني - همگاني
دانشجوي دكتراي فيزيولوژي ورزش گفت: در اكثر رشتههاي حاضر در المپيك پكن ضعف برنامهي تمريني داشتيم. احسان حدادي با بيش تمريني آسيب ديد. كشتيگيران با كاهش وزنهاي بيبرنامه توان خود را از دست دادند و روحيه و قدرت بدني جودوكاران در حد المپيك نبود.
عبدالحسين پرنو، دانشجوي دكتراي فيزيولوژي ورزش، در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي عملكرد كاروان ايران در پكن تصريح كرد: در اين دوره هر چند از لحاظ كمي خوب عمل كرديم و توانستيم در رشتههاي بيشتري سهميه بگيريم اما، در بعد كيفي نسبت به دورههاي قبل و نسبت به ساير كشورها ضعيف ظاهر شديم.
وي تاكيد كرد: مشخص است كه المپيك نماد پيشرفت ورزش هر كشوري است. به روشني ميبينيم كه به جز در كشورهايي چون كنيا كه به خاطر ويژگيهاي ژنتيكي مدال كسب ميكنند، 10، 20 كشور اول در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و غيره هم به پيشرفت رسيدهاند.
اين كارشناس ورزش اظهار كرد: در سال 1974 در بازيهاي آسيايي چين بعد از ايران قرار گرفت و كره چهارم شد. در حالي كه در 1988 كره ميزبان المپيك و چهارم شد و چين در سال 2008 بين تمام كشورهاي دنيا با اقتدار به مقام قهرماني رسيد. چين از هشت سال پيش هم گفته بود كه در اين المپيك آمريكا را پشت سر ميگذارد و قهرمان ميشود.حالا بررسي كنيد ببنيد از آن زمان تاكنون ايران چقدر پيشرفت كرده است.
پرنو تاكيد كرد: در يك مسابقهي بزرگ فرد به تنهايي مسابقه نميدهد. يك تيم براي پيروزي او بايد تلاش كنند. نميتوان گفت كه فلپس به تنهايي هشت مدال گرفت. مربي، بدنساز، روانشناس و قلب تمام ملت آمريكا از فلپس حمايت ميكردند. براي موفقيت در المپيك سه فاكتور كلي لازم است؛ اين سه فاكتور شامل فاكتور هاي مديريتي، روانشناسي و فيزيولوژي است. هيچگاه نميشود گفت كه يك مديريت قوي با يك فيزيولوژي ضعيف ميتواند به پيشرفت برسد. اين سه فاكتور مكمل هم هستند. ولي اگر قرار باشد بخواهيم يكي را با ديگري جبران كنيم بايد گفت كه يك بدن قوي به هيچ وجه نميتواند يك روح و روان تحليل يافته را برگرداند. قهرمان براي قهرمان شدن بايد روح قوي داشته باشد.
وي به پايين بودن روحيهي ورزشكاران اشاره و تاكيد كرد: روحيهي بسياري از ورزشكاران ايراني پايينتر از حد انتظار بود. روح جنگندگي را در هيچ يك از ورزشكاران نديديم. درست است كه ورزشكار بازندهي اصلي اين مسابقات است، چرا كه زحمت چندين سالهي او به هدر رفته است اما، آنها بايد با روحيهي قوي و براي ملت ايران به ميدان ميرفتند. ورزشكار هر اختلافي كه با كادر فني داشته باشد بايد به خاطر مردم و دعايي كه پشت سرش است در ميدان مسابقه همه را فراموش ميكرد.
پرنو همچنين گفت: بحث رواني ميتواند نقص فيزيولوژيك را جبران كند. ساعي آسيب ديده بود اما، با مديريت قوي، تجربهي بالا و روحيهي جنگنده توانست نتيجه بگيرد. شرايط بدني ساعي در آتن خيلي مساعدتر بود. اما، در پكن چون روحيهي قوي داشت، راحتر مدال گرفت.
اين دانشجوي دكتراي در ادامه گفت: "سايتياف" دارندهي سه مدال طلاي المپيك و شش مدال طلاي جهاني ميگويد وجه تمايز من با ساير قهرمانان اين است كه وقتي روي تشك ميروم، ميگويم من بايد پيروز شوم. به خاطر زندگي، به خاطر خانواده و به خاطر بچگيام.
پرنو ابراز تاسف كرد: ورزشكاران كشتي و جودو در اين مسابقات اصلا روحيه نداشتند. سامان طهماسبي ميگويد پنج ثانيه آخر فقط دوست داشتم كشتي تمام شود كه اين نشان از بيروحيگي او دارد. در علم ورزش بحث انگيزش با U وارونه بيان ميشود يعني در يك مرحله بايد بتوان انگيزش ورزشكار را به بالاترين سطح رساند اما، خيلي از مربيان هنوز اين اصل را درك نكردهاند و نميدانند كي بايد انگيزش داده و ورزشكاران را تحريك كنند و كي بايد او را راحت بگذارند.
اين كارشناس تربيت بدني خاطرنشان كرد: بحث علمي كردن هم براي پيروزي بايد مدنظر قرار بگيرد. مديران ما فقط ادعا ميكنند كه دارند علمي كار ميكنند اما، هنوز به روشهاي سنتي متكي هستند. در علم تمرين مشكلات فراواني داريم. مربي بدنساز بايد تحصيلات آكادميك داشته باشد نه مدرك آكادميك. ما مدركدار زياد داريم ما تحصيل كرده كم داريم. من در كلاس مربي بدنسازي شركت كردهام. بسياري از مربيان بدنساز هنوز دستگاه فسفاژن و اسيد لاكتيك را نميشناسند. پس چگونه ميخواهند برنامه طراحي كنند. در علم تمرين مهمترين اصل شناخت سيستم هاي انرژي است. بايد بدانيم چه سيستمي در يك ورزش غالب است.
وي گفت: بحث ديگر، بحث چرخههاي تمرين است. در يك برنامهي بدنسازي براي هر ورزشكار يك فصل آمادگي، فصل مسابقه و فصل انتقال وجود دارد. هر ورزشكار بايد اين سه فصل را براي حضور مقتدر در يك مسابقه پشت سر بگذارد. در يك برنامهي بلندمدت سه، چهار ساله احتمال دارد اين چرخه چندين بار تكرار شود اما، در يك ورزش مثل دووميداني كه ادعا ميكنيم برنامهي ورزشكار ما دو يا سه پيك داشته، آيا براي هر كدام از اين پيكها اين سه مرحله رعايت شده است. فصل انتقال بين هر پيك حداقل چهار هفته طول ميكشد. از مسوولين تمرين حدادي ميپرسم اگر حدادي 69 متر در پيك اول پرتاب كرده پس پيك دوم و سوم كي اتفاق افتاده؟ اگر در پيك دوم بوده ما چرا پيك اول و سوم وي را نديديم؟ در دورهي چهار هفتهاي انتقال بين هر پيك بايد به سازگاري ساختاري پرداخت. اما، حدادي يكي، دو هفته بعد از پرتاب 69 متر يك اضافه بار فرابيشينه ميگيرد. يعني ديسك سه تا پنج كيلويي پرتاب ميكند در صورتي كه در دورهي انتقال بار ديسك نبايد فرابيشينه باشد. همين دادن بارهاي بيشينه باعث آسيب ديدگي ورزشكار ميشود. من اعتقاد دارم كه احسان حدادي فقط و فقط به برنامهريزي غلط تمرين باخت. حالا مقصر فدراسيون است، مربي است يا خود حدادي نميدانم.
وي ابراز تاسف كرد: دوران پيك حدادي معكوس بود و بعد از 69 متر روند نزولي طي كرد. در صورتي كه كانته در مسابقهي اول 68 انداخت، در المپيك هم 68 انداخت. شايد كانته در دوران حفظ پيك بوده است. ركورد كانته 74 متر است او به مهارت رسيده و اقتصادي كار ميكند. اين قدر از لحاظ روحي بالا بود كه وقتي پرتاب اول را خطا كرد، پرتاب دوم را با مهارت 65 انداخت كه صعود كند.
پرنو تاكيد كرد: اين مشكل در جودوكاران هم ديده ميشد. حاجيآخوندزاده ميگويد قبل از مسابقه هيچ گاه اين قدر شرايطم ضعيف نبوده است. اين افراد همه قبل از المپيك به پيك رسيدهاند. ميتوانستيم برنامهي حدادي را طوري طراحي كنيم كه پيك كاذب داشته باشد. چرا اصرار داشتيم كه او بيشتر وزنه بزند؟ شايد حدادي به يك دوران بدنسازي و مراحل آمادهسازي سه تا چهار ساله نياز داشت و پيكهاي بعدي او در سالهاي بعد اتفاق ميافتاد.
اين دانشجوي دكتري با بيان اينكه كشتيگيران از لحاظ بدني كم آورده بودند، گفت: به جرات ميشد فهميد كه اگر مراد محمدي دو كشتي بيشتر ميگرفت مثل فردين معصومي كم ميآورد و بازي را واگذار ميكرد. محمدي يك استراحت خورد. دو كشتي آسان گرفت باز استراحت خورد تا توانست به مدال دست يابد. در حالي كه همه به فردين معصومي ميگويند چرا يك امتياز دادي و بازي را واگذار كردي، بايد به همهي آنها گفت يادتان رفته معصومي تايم اول را 3-8 واگذار كرد. ما فقط توجيه كنندههاي خوبي هستند. مگر فقط ورزشكاران ما براي بار اول است كه به المپيك ميروند؟ مگر فلپس 19 ساله كه در المپيك آتن شش مدال طلا گرفت چندمين بار بود كه به المپيك ميآمد؟ فقط مدام توجيه ميكنيم و بيتجربگي و جواني را بهانه ميكنيم.
پرنو در ادامه تاكيد كرد: كشتيگيران ما كم ميآوردند و اين كم آوردن به برنامههاي بدنسازي آنها برميگردد. ما برنامهي بدنسازي را نديدهايم اما، نوع مسابقه دادن گوياي اين بود كه ورزشكاران از لحاظ بدني و رواني در سطح مطلوبي نبودند. آنها وقتي كه در بازي عقب بودند هم هيچ تلاشي براي جبران باخت نميكردند و روحيهي قوي نداشتند.
وي تاسف خورد: رييس فدراسيون كشتي ميگويد برنامههاي ما براي چهار سال آينده است. به او بگوييد فردين معصومي 31 ساله چهار سال ديگر كجاست؟ مگر يزداني سه سال نيست كه عضو تيم ملي است؟
اين دانشجوي دكتري ابراز تاسف كرد: در دهههاي 50 و 60 كشورهاي دنيا فهميدند كه كم كردن وزن براي ورزشكار مضر است اما، كشتيگيران ما هنوز با 19 كيلو اضافه وزن به مسابقه ميروند. در سيدني بهنام طيبي يازده كيلو وزن كم كرد و آن نتيجه را گرفت. حالا سوريان قهرمان سه سالهي جهان قبل از مسابقه هفت كيلو اضافه وزن دارد. نادريان پنج روز قبل از مسابقه پنج كيلو اضافه وزن دارد مگر غير از اين است كه دو هفته مانده به شروع مسابقه ورزشكار بايد در حالت تريپرينگ و تعديل باشد؟ يعني حجم تمرين كاهش پيدا كند و شدت تمرين در سطح مسابقه حفظ شده و ورزشكار از لحاظ تغذيه بهترين شرايط را داشته باشد اما، متاسفانه ورزشكاران ما با گرفتن رژيم براي كاهش وزن خودشان را از دريافت كربوهيدرات محروم ميكنند. چرا وقتي مربي بدنساز تيم كشتي به ورزشكار ميگويد بايد كربوهيدرات بخوري ولي كشتيگير قبل از مسابقه به دنبال خوردن تخم مرغ و كشك ميگردد.
وي ادامه داد: مگر ميشود مربي بدنساز تيم ملي با تلفن برنامهي بدنسازي را تنظيم كند. به نظر من حتي اگر مربي فني و تخصصي هم غيبت كرد، مربي بدنساز بايد در تمام جلسات تيم حضور داشته باشد.
اين دانشجوي دكتري تصريح كرد: مناسب نبودن دوران آمادگي و عدم طراحي برنامهي مناسب تمريني و دادن تمرينات فرابيشينه منجربه آسيب ديدگي شد. اينها مشكلاتي است كه در ورزش ما وجود دارد و تا ساختار را درست نكنيم اين مشكلات هم درست نخواهند شد. مديريت ورزش بايد تركيبي از علم و تجربه داشته باشد. افرادي كه از دانشگاهها بيرون ميآيند بايد دانش تربيت ورزشكار را داشته باشند. دانشگاهيها هم مقصرند كه به افراد بيسواد مدرك ميدهند.
وي تاكيد كرد: در اين شكست همهي ما مقصريم. از دانشگاهي گرفته تا دولتيها و مردم، گزارشگران و خبرنگاران. چرا كه هنوز ياد نگرفتهايم كه يك فرد زماني موفق ميشود كه يك تيم از او حمايت كند.
انتهاي پيام
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]