واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: موسيقي عليه خستگي!
http://hamshahrionline.ir/images/upload/news/posc/8810/MusicNotesbrown.jpg
گوش دادن به موسيقي هنگام فعاليت بدني خستگي را كاهش ميدهد. به گزارش ايسنا؛ "تاثير مداخله بيروني (آهنگهاي مختلف موسيقي) بر برخي شاخصهاي خستگي جسماني در زنان جوان سالم" عنوان تحقيقي است كه توسط فرناز ترابي، علياكبر جابري مقدم، احمد فرخي و رحمن سوري انجام شده است.
در اين تحقيق آمده است: اهميت تاثير متغيرهاي بيروني به ويژه موسيقي بر اجراي حركتي انسان از اوايل قرن بيستم، با اين فرضيه مطرح و مشخص شد كه موسيقي عامل محركي براي اجراي طبيعي است. ارتباط بين موسيقي با تغييرات فيزيولوژيكي و رواني در هنگام استراحت و فعاليت بدني همواره نظر متخصصين پزشكي و ورزشي را در تحقيقات به خود معطوف داشته است. در برخي پژوهشها نتايج تاثير موسيقي بر اجراي ورزشي با نشانههاي بهبود وضعيت فيزيولوژيك، افزايش ضربان قلب، افزايش ميزان اندرفين پلاسما، بهبود هماهنگي و عملكرد دستگاه ليمبيك و مراكز كنترل خودكار و بالطبع كاهش درد و افزايش توانايي تحمل فشار تمرين گزارش شده است.
نوع پژوهش حاضر كاربردي و روش تحقيق نيمه تجربي با دو گروه تجربي (موسيقي كلاسيك تند و كند) و گروه كنترل است. جامعه آماري اين پژوهش دانشجويان دختر 19-25 سال ثبت نام كننده در واحد تريت بدني عمومي دانشگاه تهران در نيم سال اول 85-86 است.
نتايج پژوهش حاكي از آن است كه زمان رسيدن به واماندگي در هر دو گروه تجربي با گروه كنترل تفاوت معني داري داشت. از سوي ديگر بين ميانگين گروههاي تجربي اختلاف معنيداري مشاهده نشد. براين اساس مشخص ميشود كه استفاده از موسيقي كلاسيك صرفنظر از آهنگ و ضرب آهنگ، زمان رسيدن به واماندگي را افزايش ميدهد و بروز خستگي را به تاخير مياندازد و از افزايش بيشتر ضربان قلب جلوگيري ميكند.
براساس نتايج برخي پژوهشها، پخش موسيقي هنگام تمرين آثار ناراحت كننده ناشي از فشار تمرين را در ذهن آزمودنيها كاهش ميدهد، در حالي كه در صورت حذف عوامل شنيداري نظير موسيقي و ديداري ممكن است توجه به فشار كار دروني معطوف شود و توانايي تحمل خستگي كاهش يابد. اين آثار با تغييرات افزايشي ميزان سروتونين و كاهش دوپامين در مغز هنگام اجرا در شرايط پخش موسيقي ارتباط دارد.
يافتههاي پژوهش نشان ميدهد ميزان باركاري هنگام رسيدن به حالت واماندگي و همچنين ضربان قلب سرحد واماندگي در گروههاي تجربي به طور معنيداري بيشتر از آزمودنيهاي گروه كنترل بوده است. گرچه ميانگين اين مقادير در گروه موسيقي كلاسيك تند، بيشتر از آزمودنيهاي گروه موسيقي كند بوده است، اين اختلاف معنيدار نيست. اين يافتهها نشان ميدهد شنيدن موسيقي هنگام اجرا، صرفنظر از آهنگ و ضرب آهنگ آن موجب تاخير در بروز خستگي و افزايش عملكرد ميشود.
در برخي پژوهشها آثار موسيقي با توجه به ضرب آهنگ (تعداد ضربهها در دقيقه) نشان ميدهد موسيقي با ضرب آهنگ تند ضربان قلب، فشار خون سيستولي، واكنشهاي سطحي سريع و دامنه تنفس را افزايش ميدهد. در صورتي كه موسيقي با ضرب آهنگ كند يك دوم ميزان و حجم اين متغيرها را كاهش ميدهد.
از ديدگاه عصبي – عضلاني نيز ميتوان بيان كرد كه هر محرك بيروني نظير موسيقي در هنگام اجراي فعاليت جسماني ميزان آتشباري نرون در مراكز اوليه حركتي را افزايش ميدهد و در نتيجه بار كاري از طريق انقباضات عضلاني قويتر، حتي در شرايط خستگي افزايش مييابد. در نهايت با توجه به اين كه تمرين به مدت شش هفته اجرا شده و صرف نظر از مداخله موسيقي، سازگاريهاي تمريني در همه افراد رخ داده است، ولي اين نكته شايان ذكر است كه آثار تمرين در شرايط پخش موسيقي بر تحمل خستگي بارز بوده است.
به طور كلي نتايج پژوهش حاضر نشان داد آثار موسيقي بر شاخصهاي بروز خستگي جسماني نظير زمان رسيدن به واماندگي، ضربان قلب و باركاري هنگام واماندگي اثر افزايشي دارد. به طوري كه آزمودنيها قادر ميشوند فشار بيشتر را از طريق كاهش درك فشار تحمل كنند. از سوي ديگر نيز گرچه ميانگين متغيرهاي تحقيق در گروه موسيقي تند بالاتر از گروه موسيقي كند است، آثار نوع موسيقي بر متغيرهاي اجرايي در اين پژوهش از نظر آماري معنيدار نبود. پيشنهاد ميشود در پژوهشهاي بعدي تاثير موسيقي در ورزشكاران حرفهاي آزمايش شود.
متن كامل اين تحقيق در نشريه تخصصي رفتار حركتي پژوهش در علوم ورزشي شماره 22 بهار 88 آمده است.
با تشکر فریبا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]