محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831237139
نقد و بررسي ليبراليسم و مهدويت در خصوص جهاني شدن (قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد و بررسي ليبراليسم و مهدويت در خصوص جهاني شدن (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: در اين مقاله ترتيب مطالب بر اين اساس قرار داده شـده است كه ابتـدا جهانـي شـدن و مطـالب پيرامـون آن بيـان شـده است، سپس ليبراليسم و مباني آن ( بـه طور مقايسه اي با اسلام ) و كارائي اين انديشه اجتماعي در " نظم نوين جهان " عنـوان شده است.
اساساً مكتب ما و همة مكتب هاي توحيدي، تكليف آفرين هستند و هيچ انساني در هيچ يك از اعصار نمي تواند شانه از زير بار مسئوليت خالـي كنـد. مكتب جهـان شمول اسلام، همـة پيروان خود را در همة اعصار مكلف بـه انجام فرائض دينـي و اقامـة سنن الهـي و اجـراي حدود شرعـي مي دانـد و در اختيارات و وسع پيروان خود امر به معروف و نهـي از منكر را دو وظيفة همگانـي قلمداد كرده است بلكه امت اسلام را بهترين امتها بشمار آورده است.
" كُنتُم خَيرَ اُمّهٍ اَخرَجت لِلنَّاسِ تَامُروُنَ وَ تَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ " ( آل عمران / 110 ) همـه عالمان، مجاهدان و هوشمندان شيعه در طول تاريخ در عرصه هاي مختلف فرهنگـي، سياسـي و نظامـي، پيكار تمام نشدني اسلام ناب محمـدي با اسلام اموي، عباسي و اسلام زر و زور و تزوير را در همه آفاق اسلامـي با قدرت و جديت تمام دنبال كردند و اكنون نيز با گستردگي و شتابي روزافزون و همه جانبه ادامه دارد تا عرصة گيتي را از لوث ناپاكان و نامردان و مشركان و منافقـان و مارقيـن و ناكثيـن و قاسطين پاك كرده و همچنان ادامه دارد و منتظـران حضرت حجت ارواحنا فـداه در اين راه شهادت را فوز عظيم مي داننـد و براي لقاي حق، لحظه شماري مي كنند.
" اَللَّهُمَّ ارزَقنَا الشَّهَـادَه فِي سَبيلِكَ تَحتَ رَايـهِ حُجَّتُكَ " استـاد مطهـري معتقـد است كه زندگي بشر در آينده به عالي ترين و كاملترين زندگيها منتهي ميشود كه از جمله آثاري كه در آن است آشتي انسان و طبيعت است و آن اين است كه زمين تمام معـدن هاي خود را در اختيار انسان قرارمي دهد و همة اينها خود تكامل انسـان است. دورة سعادت بشـري، آن عصر است كـه دورة عدل كامـل است، يعني عصـر ظهـور حضرت حجت ( عج )، دورة حكومت عقل كه در اين دوره علم اسير و برده نيست.( فلسفة تاريخ، ص 202)
امير المؤمنين (ع) تعبيري دربارة عصر دارد و مي فرمايد: " وَ يغبِقُـونَ كَأسِ الحِكمَه بَعدَ الصُّبُوحِ " در آن عصر، مردم جامي كه صبحگاهان و شامگاهان مي نوشند، جام حكمت و معرفت است، جز جام حكمت و معرفت، جـام ديگري نمي نوشند. در اين دوره انسان بايـد به اين نقطـة كمال برسد، يعني نقطه اي كـه زندگي انسان در آن مرحلـه، زندگي الهـي باشد. و اين به كامل شدن عقل بستگي دارد. (اسلام و مقتضيات زمان، ج 1 ، ص 50 )
برخي از متفكران غيرمذهبي نيز به اين حقيقت پي برده اند، و آن را پيش بيني كرده انـد. چنان كه يكي از متفكران فرانسوي مي گويد: روزي بيايد كه خورشيد تنها بر مردان آزاد بتابد. مردان آزادي كه فقط عقل بر آنان حكومت كند. روزي كه ديگر مردم از ستمگران و بردگان و راهبان و وسائل احمقانه و رياكارانه اينان سخني نشنوند جز در كتابهاي تاريخ يا نمايشها. ( تكوين العقل الحديث، ج 1، ص 536 )
ويـل دورانت در كتاب لـذات فلسفـه مي گويـد: ما از نظـر ماشين توانگـر شده ايم و از نظر مقاصـد فقير. (لذات فلسفه، ص 56 )
استاد مطهـري معتقد است كه عمـر جهان به پايان نرسيده است، هنوز اول كار است، دولت مقرون به عدل، عقل، حكمت و خير و سلامت و امنيت و رفاه آسايش و وحدت عمومي و جهاني، در انتظار بشريت است، دولتي كه در آن حكومت با صالحان است و انتخاب اصلح به معني واقعي آن صورت خواهد گرفت.
اعتقاد به مهدويت در اسلام، نه تنها خوشبيني نسبت به پايان كار جهان و آيندة بشريت را تضمين مي كند بلكه نويدي است بر بلوغ فكر و انديشة بشريت. وقتي كه قرآن مي فرمايد: " وَ لَقَد كَتَبنَا فِي الزَّبوُرِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اِنَّ الارضَ يرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ " ( سوره انبيا، آية 105 ) ما در زبورداود، از پس ذكر ( تورات )نوشته ايم كه سرانجام، زمين را بندگان شايستة ما ارث برند و صاحب شوند.
صحبت از زمين است نه اين منطقـه و آن منطقـه و اين قوم و آن قوم و نـژاد. اول اميدواري به آينـده است كه دنيا در آينده نابود نمي شود، دوم آن دوره، دورة عقل و عدالت است، چگونه مي شود كـه چنين دوره اي نيايد، مگر مي شود خداوند عالم را خلق كرده باشـد و بشر را زير و رو كنـد؟ پس مهدويت يك فلسفة بزرگ است.
البته بايد گفت كه تا هم،ة مسئولان و علما احساس مسئوليت و قيام و اقـدام براي انجام تكليف شرعي خود در همة عرصه ها نكنند و به انواع سلاح هـا و صلاح هـا مجهز نشوند و حكومت هـاي اسلامي را در آفاق گستردة جغرافياي اسلامي تشكيل ندهند نمي توان به آنها منتظر گفت.
مطمئناً هم تا آنگونه نشود زمينه براي ظهـور منجي بشر و مصلح كل آماده نخواهد شـد و هدف غائـي انبياء عملاً تحقق نخواهد يافت. ( انسان و سرنوشت، ص 137 )
مهدويت، انتظار و ظهور در آئينة نقل و عقل:
در بينش تـاريخ اسـلام، پيروزي حق بـر باطل، سنت حتمـي و اجتناب ناپذير الهـي است و آينـدة تاريـخ كامـلاً قاطـع و روشن است. آياتـي از قرآن كـه بشـارت بخش ظهـور ايشان مي باشـد و انتظـار و اميـد را تداعي مي كند، متعدد است، از آن جمله: " وَعَدَاللهُ الَّذِينَ امَنوُا مِنكُم وَ عَمِلوُا الصَّالِحَاتِ لَيستَخلِفَنَّهُم فِي الارضِ كَمَا استَخلَفَ..." ( سورة نور،آية55 )
اعتقاد به قيام مصلح آخر الزمان در همة اديان ديگر ( يهود و مسيح و... . ) نيز وجود دارد.
در حديث پيامبر اكرم و ائمة اطهـار، به نقل از محدثـان شيعـه و اهـل سنت، مدارك فراوانـي درحـد تواتر در اختيار ما است، از آن جمله:
پيامبر اكرم (ص ): " لَو لَم يبقِ مِنَ الدُّنيا... " " اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نماند، خـدا آن روز را طولاني تـر گرداند تا مـردي از فرزندانم را بر انگيـزدكه... هم نـام من است..." ( حضرت مهدي درسنت نبوي، ص 28 )
از ديدگاه عقـل نيـز ناكارآمـدي مكاتـب و آيين هـاي بشـري، در ادعـاي خـود مبنـي بـر دستيابــي انسان به سعادت، در طول زمـان، بـر همـگان آشكار مي شـود و ضرورت آييـن پـر محتـوا و كاملـي كه زيـر ساخت جامعهاي مترقي و پر توسعه باشد، نيز اثبات مي گردد.
برنامه هاي حضرت مهدي ( عج ) در حكومت جهاني
1- عدالت اجتماعي
2 - در ساية يك شمشير
3- يك دين و آيين
4- امنيت اجتماعـي
5- مسـاوات و برابـري
6- حاكميت فراگير جهاني
7- حكومت مستضعفان
8- رشد علم و فرهنگ
9- رفاه اقتصادي و بهبود زندگي
10- رشدو تربيت انساني
11- سامان يابي زندگي
12- روش زندگي حضرت مهدي (عج)
عدالت اجتماعي:
دادگـري برازنـدة دادگستـر جهـان است " مهـدي خشم نمي گيرد جـز بـراي خدا، در هنگـام غضب از حيطـة اقامه فراتـر نمي رود... چنين كسي كه تنهـا براي خـدا به خشـم مي آيـد، جز عـادل و دادگـر نخواهد بود." (حضرت مهدي در سنت نبوي، ص 50 )
عدالت برآنست كـه همـة جريـان هاي اقتصادي را بـا يكديگـر و بـا سايـر جريان هـاي جامعـه همسـو و هماهنگ كند و از افراط و تفريط ممانعت به عمل آورد.افلاطـون مي گويد: "... به جريان نمي افتـد مگر از طرف خداوندي كه عدالت با جوهر ابدي او متحـد است. "( امام حسين شهيد فرهنگ پيشرو انسانيت ( به نقل از افلاطون )، ص 446 )
بنابرايـن تنها او كـه قلب عالم امكان است و رنگ و صبغـه و قدرت الهـي دارد تنهـا، مي توانـد پرچم دار عدالت جهاني بـاشد. آيـا كشورهاي توسعـه يافتـه كـه متكـي بردانش هائـي است كه مهـر نقص نسبـي و نقص مطلـق بـر پيشاـي آنهـا زده شده است، مي تواننـد حامل پيام انسانـي عدالت و مساوات به سرتاسـر دنيـا باشنـد ؟
بعضـي از كارشنـاسـان منصف، اعتـراف مي كنند كـه:" سرمايـه داري بـا دمـوكراسـي در تناقـض و موجب نـابرابري هـاي بزرگي در ميزان درآمـد و ثروت تـاريخ است." ( استرتارو استاد دانشگاه هاروارد ( مجلات فصل نامة كتاب نقد شمارة 11 )
در ساية شمشير و امنيت اجتماعي:
" قائـم آل محمـد (عج) شباهت هـايـي با پنج تـن از پيامبـران دارد... امـا شباهت او بـه جـدش پيامبـر اكرم (ص) قيـام بـا شمشيـر است و كشتن دشمنان خـدا و پيـامبر و جبـاران و سركشـان " او وارث خـون حسيـن (ع) و ذوالفقـار، نسخـه ي بـي نظيـر عالـم، علـي (ع)، عصـاره ي همـه قيـام هاي خونين تاريـخ (زيد،مختار،15خرداد،22 بهمن،و جنگ تحميلي و... ) است.
روشن است كه ستمگران و ملأ و مترفين جامعـه ها، بـا نرمش و موعظـه اخلاقي از ظلم و حق كشـي دست بـرنمي دارند. بنابـرايـن حضـرت صاحب الامر، جرثومـه هاي فسـاد را كـه مانع دستيابـي مردم بـه آزادي، رفاه، صلح و سعادت مي شوند و عامـل عـدم امنيت (شغلي، اجتماعي، فردي) است، از سـر راه خود بـر مـي دارد.
هـم اكنـون مي خواهيم بدانيـم تفـاوت ره ازكجـاست تـا بـه كجـا؟ شمشيـر مهـدي ( عج ) كجـا و موشك هاي آمريكايـي كجـا؟ او بـا كدام منطق مي خواهد پرچـم دار صلح و امنيت جهانـي باشد؟ تصميم آمريكا بر اين است كه با شيـوه تروريستـي و مردم ستيـزي به جنگ با تروريسم برود !
آمريكـا سالهـاست كـه اسرائيـل غاصب نژادپـرست را تغذيـه تسليحاتـي مـي كنـد و هـم اكنـون نيـز موشك هـاي " هدف يـاب " بـه او هديـه مي كنـد تا حافـظ منافعشـان درخاورميانـه باشـد و همچنين از تـداوم " انتفاضـه" حق طلبانـه مردم فلسطين، جلوگيـري بـه عمـل آورد. ايـن ضد بشـري تـرين اقدامات آنهاست كه بر صفحـه ي تاريخ نقش مي بنـدد. كارل ياسپرس بعـد از تأكيـد بـر نابرابـري در اقتصاد آزاد ليبراليستي مي گويد: "چاره تنهـا در برقراري نظامي استـوار بر حق و قانوني چنان نيرومنـد است كه بتوانـد صلح جهاني را پايدار كند."(مجلات فصل نامه كتاب نقد، شماره(11نقد و بررسي آزادي و اقتصادي در نظام سرمايه داري)
يك دين و آئين:
"... مفضل: سوگند بـه خـدا، امـام قائـم (عج) از ميـان ملت ها و آييـن هـا اختلاف را برمـي دارد و يك دين بر همه جا حاكم مي شود..." (امام صادق (ع)، بحارالانوار 53-4)
قلب عالم امكان يك محور مقتدر و آئين پايـدار را بر دنيا حاكم مي كنـد و ملت هاي مختلف را كه بـه جنگ هاي سرد و گرم سياسـي، فرقـه اي و مذهبـي( بعضاً شيعـه كشي در پاكستان و هنـد ) مبتلا هستنـد، همراه و متحد مي كند. كدام نظام اجتماعي مي تواند اين ادعاي بزرگ را داشته باشد كه مي تواند جهـان را از اين لحاظ يكسان كنـد؟
مساوات و برابري:
امـام بـاقــر ( ع ): " امـام قائـم امـوال را تقسيم و ميـان همـة مـردم نيكوكـار و بدكـار بـه عدالـت رفتـار مي كند." ( بحارالانوار، 29-21 )
بنـاي نظام حقوقـي اسلام برآنست كـه همة انسانها در آفرينش و فطـرت مشترك انـد و از يك مبـداء "وجود " سرچشمـه مي گيرند. در اين فرهنگ اجتماعي، در فضاي رقابت عادلانه، تنهـا شايستگي و تلاش است كه بعضي را بر بعضي ديگر مقدم مي دارد. نورديده ها همة حقوق بيت المال و بهره منـدي از دريـا، معادن و چشمه ها را براي عموم به طور يكسان قرار مي دهد.
رشد و رفاه اقتصادي و عـزت نفس را از فوائد سودمنـد اصل انسانـي مساوات برشمرده انـد. آنتونـي گيدنـز در كتـاب راه سـوم در انتقـاد جوامع سرمايــه داري امروزي و در حمايت از ايـن اصـل مي گويـد:
" يك جامعة بسيار نابرابر، به خود آزار مي رساند چون نمي تواند استعدادهـا و ظرفيت هاي شهروندانش رابه شكلي بهينـه به كار گيـرد افـزون بر اين نابرابري ها مي توانند انسجام اجتماعـي را تهديد كننـد و نتايـج ناخوشايندي چون افزايش شمار جنايات را در پي داشته باشند. " ( روزنامة ايران 5/12/81، ص 8 )
حكومت مستضعفان:
" ايشان ( مستضعفان ميراث بر زمين )،خاندان پيامبرندكه خداوند پس ازسختي ها، مهدي ( عج ) را بر ايشان را برانگيزد و به آنان عزت بخشد و دشمنان را خوار سازد." ( امام علي ( ع )، بحارالانوار 54/51 ) " وَ نُرِيدُ اَن نَمُنَّ عَلَـي الَّذِينَ استُضعِفُـوا فِي الارضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّـه وَ نَجعَلَهُـمُ الوَارِثينَ " ؛ " ارادة الهـي براين است كه مستضعفان حاكمـان اصلي بر زمين خواهنـد شـد و نقطـة مقابل آنهـا مستكبـران، متلاشـي شوند." ( سورة قصص، آية 5 )
نشانـه هـاي مستكبريـن در قــرآن:
" 1- استكبـار و بـرتـري جويـي 2- ايجـاد اختـلاف و تفـرقـه 3- اسـراف كـاري4- تحقيــر و كوچـك كـردن مــردم5- فســاد6- امتنـاع از حـق7- ترويــج و اشاعـة كفـر و فسـاد " ( دادگستر جهان، ص 235 )
آنگـاه كـه چهـرة ليبـراليسم غـرب را خـوب به تصويــر مي كشيم، و زوايـاي مختلف آن را مطالعـه مي كنيم. تمامي نشانـه هاي گفته شـده را مشاهـده مي كنيـم. بطـور قطع، هيچ يك از امتيازاتـي كـه بـه خود منتسب مي كنند، ذاتي آنها نيست بلكه با تزوير خود و جهل توده ها به اهدافشان دست يافته اند. مستضعفان تنها با آگاهي و ايمان به توانمندي هـاي خـود مي توانند اين درد مزمـن و حاد را درمان كننـد.
رشد علم و فرهنگ:
" در زمـان حكومـت مهــدي ( ع ) بـه همـة مـردم حكمـت و علـم بياموزنـد تـا آنجـا كـه زنــان درخانه ها با كتـاب خـدا و سنت پيامبـر، قضاوت كننـد. " ( امام باقر ( ع )، بحارالانوار 52/ 352 )
مشاهده مي كنيم كه در آن زمـان، دوران بلوغ انديشه هـا و رشد عقلي است. اما رشد علـوم و دست يافتن بـه اسـرار طبيعت و تسلط بر آن، يكي از امتيازات كنونـي بشـر است كه در قياس بـا رشـد آنهـا در حكومت جهانــي آن پيشـواي نورانـي، بسيـار انـدك است. البتــه بشـر از لحـاظ فرهنـگ و اخـلاق بــه موفقيت هاي قابل توجهي دست نيافته است، بلكه بـا كمـال تأسف رشـد معكوس داشتـه است. بررسـي صلاحيت برنامـه هـاي امام زمـان در تشكيل حكـومت عـدل را در اينجـا بـه پايـان مي بريـم و درصـدد چاره انديشـي بـراي ايجـاد انطبـاق ذهنـي نسـل امـروز مـا بــا حـوادث آينـدة جهاني در دولت خدائـي امام عصـر هستيم.
رفاه اقتصادي و اجتماعي:
" در امت من، مهـدي قيام كنـد. در زمان او مردم به نعمت هايـي دست مي يابنـد كه در هيچ زمانـي دست نيافتـه باشند ( همـه ) نيكوكار و بـدكاري، آسمـان بـر آنان ببـارد و زمين چيزي از روئيدنـي هـاي خود را پنهان ندارد." (پيامبر اكرم ( ص )، بحارالانوار 51-78 )
در زمان خلافت آن امـام همـام، در سايـه عدالت و مساوات، همـه به رفـاه، و فـور نعمت و آسايش خاطر دست پيدا مي كننـد و بركات و ثمرات، طبيعت جهانـي را فـرا مي گيرند و عوامـل غاصب، خائف از صلابت و اقتدار آن رهبربزرگ، همه از صحنه اقتصادي، حذف مي شوند.
كشوري كـه صد در صد به منابع انرژي جهان وابسته است كه مي خواهـد منادي اقتصاد جهاني باشد. ! آيا كشورهاي صتعتي ( خصوصاً آمريكا ) نداي مردم كشورهاي فقير را مي شنوند؟ در حالي كه آنها خواهـان دريافت غذا و نان ( به جاي اسلحـه ) و نيـز طالب بخشودگي بدهي كشورهـاي توسعه يافته هستند.
رشد تربيت انسا ني:
" هنگامـي كـه قائـم، قيـام كنـد. خـداونـد قـواي فكـري مردمـان را تمركـز دهـد... و اخـلاق را تكامـل بخشد". ( بحارالانوار، 52، 366/ امام باقر ( ع ) )
بـراي اصـلاح عوامـل بيـرونـي در اجتمـاع و خشكانـدن ريشـه هـاي ظلـم اقتصـادي بايـد درون را اصـلاح كرد."... همـة نابساماني هـا و ناتواني هـا دركار جامعـه سازي به دليل آن است كه... به تربيت روح و باطن انسان توجه نشده است. " ( امام مهدي و آيندة زندگي ما، ص 69
مهدويت و سنت هاي الهي:
يكي از مهمترين موضوعاتـي كه به هنگام بحث از انقلاب جهانـي امـام عصـر ( عج ) مطرح مي شـود، اين است كه آن حضرت چگونه و با چه نيرويـي در برابـر نظام استكبار حاكـم بر جهـان مي ايستد و همـه تمدن ها ي قدرتمند اما فاسد را به زانو در مي آورد؟ آيا انسان با قدرت نظامي و با بهره گيري از تسحيلات و تجهيزات پيشرفتـه و قدرتمنـد خود، موفق به فروپاشي اين تمدن هـا مي شود يا علل و عوامـل ديگري در كار است ؟
ترديدي نيست كه حضرت مهدي ( عج ) با امدادهاي غيبي همراه مي شود و همه قواي طبيعـي و ماوراء طبيعي در خدمت ايشان است، اما، به نظر مي رسد رمز اصلي پيروزي ايشان بر همه قدرت هاي شيطانـي حاكم بر جهـان، حركت ايشان در مسير سنت هـاي الهـي حاكم بر هستي و هماهنگي اين سنت هـا با قيام رهايي بخش آن حضرت است،بر اساس سنت تغييرناپذيرالهي،ظلم وبيدادگري عامل نابودي تمدن ها است.
همه اقوام و تمدن هاي ستم پيشه هر چه هم قدرتمند باشند و داراي توان نظامي واقتصادي قابل توجه، بر اساس سنت الهي، اجل و سرآمد معين و مشخصي دارندو بالاخره روزي طعم نابودي و فنا را مي چشند.
براين اساس مي توان گفت چون در زمـان ظهور امام مهـدي ( عج ) اجل و مهلت تمدن هـاي ستم پيشه به سرآمده و عمر آنها پايان يافته است، هر گونه مقاومتي از سوي اين تمدن ها بي فايده است.
يكي از قوانين سنت هاي الهي حاكم بر جوامع بشري خلافت و امامت و وراثت نهايي مستضعفان صالح واهل ايمان است.ترديدي نيست كه امام مهدي (عج) تنها تحقق بخش اين سنت الهي درتاريخ است و جزاو كسي نخواهد توانست وعده خدا برحكومت صالحان را محقق كند. ( روزنامه موعود، ش 34، ص 51 )
ارتباط مسأله مهدويت با غرب:
در مورد ارتبـاط مسألـه مهدويت با غـرب، ابتدا بايد بـه اين نكتـه توجـه كرد كه در اين بحث اگر چـه موضوع بين غرب وشرق مشترك است، ولي ماهيت بحث كاملاً با هم تفاوت دارد. فضاي انتظار آخر الزمان و امام زمان ( عج ) نزد ما جايگاهي دارد كه با آنجا متفاوت است.
در واقع غرب در بعد مسأله مهدويت، دو فضا را تجربه مي كند، يكي فضاي مهدويت شيعي و ديگري مهدويت يا " فيو چريزم " در بعد مسيحيت. برخورد تصويري يا هنري با مسأله مهدويت از ديدگاه غربي ها حدود 120 سال سابقه دارد.
از زماني كه مهدي سوداني در سودان قيام كـرد، مسأله مهـدويت در بعد مبارزات استعماري و تأثيري كه روي اين مبارزات دارد، براي غربي ها كاملاً شناخته شده است.
از آنجا كه مسأله مهدويت شيعـه از لحاظ اجتماعـي و فرهنگي در دنياي شيعـه و اسلام تحرك وسيعـي ايجاد مي كند. بناي غربي ها بر تخريب است، و آثار هنري آنها چنين هدفي را دنبال مي كند.
كشورهـاي غربـي به رغم آن كـه در حرف هـاي خود مواضع متفاوتـي دارند ، در يك طرح با هم گـره مي خورند كه نقطه مشترك و مركز ثقل آن، دست سرمايه داران يهودي و صهيونيست است. هدف آنها در اين طرح سلطه بر زمين است، لذا با خود خدا و امام زمان ( عج ) كار دارند.
آيا مهدويت و قيام با شمشير با مسأله جهاني شدن و ماهواره و اينترنت سازگاري دارد؟
يكي از مسايل مهم در بحث مهدويت همين سـؤال است كـه جامعيت تفكر مهدويت و فرهنگ آن را تشكيل مي دهد، كـه آيـا زمانـي كـه حضرت ظهـور مـي كننـد و تشريف مـي آورند از تكنولـوژي عصـر و اينترنت و آواكس و... استفاده مي كنند؟
قطع مسلم شرط پيروزي بـر دشمن، برتـري بر نيروها است. اين برتري هـا شامـل نيروهـاي نظامـي صـرف نمي شود، بلكه برتري از نظـر قدرت روحـي و ايمـان به هـدف و استحكام پايه هـاي اقتصادي و اجتماعـي در اين برتري شكل مي گيرند و نقش اساسي دارنـد.
با در نظر گرفتن اصل رساي بالا، پرسش هايي دربارة قيام آن مصلح جهان پيش مي آيـد:
اول آن كـه براي تحقق يافتـن عدالت جهانـي، آيا رهبـر ايننهضت بزرگ از سلاح هـاي سنتـي و پيشين (سلاح سـرد) استفـاده مي كنـد؟ در صورتـي كـه چنيـن سلاحـي در مقـابلـه بـا سلاح هـاي پيشرفتـه و وحشتناك عصر متا، حكم بازيچه دارد، چگونـه مي توانـد ضامن پيروزي باشـد؟ يا با سلاحي مدرن تـر از آن چه امروز در اختيار پيشرفته تـرين كشورهاي صنعتي است دست به مبـارزه مي زنـد؟
از ايـن گذشتـه در روايات اسلامـي مي خوانيـم: " او بـا شمشير قيـام ميكنـد." و ايـن تعبيـر نشـان مي دهد كـه احتمال استفاده از سلاح هاي سنتـي به حقيقت نزديك تر باشـد.
باز اين اشكال پيش مي آيـد كه چگونه مي توان سلاح هـاي مدرن را بـه كلي از كـار انداخت؟
باز سؤال ديگري پيش مي آيد كـه: اصولاً در عصر برتري نور بـر ظلمت، آيا ماشينيـزم مدرن بـا ايـن همـه وسايـل رفـاه و آسايشـي كـه براي بشريت فراهـم ساختـه از ميـان مي رود و انسان هـا به چند قـرن قبـل بـازگشت مـي كنند؟ بـراي يـافتن پاسخ ايـن سئوالات هم مي توان از منابـع حدبث و هم از دلايـل عقلـي استفـاده كـرد.
عقل مي گويد: بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقي و ايـن بـرخلاف سنت آفرينش و اصـل تكامل در زندگي انسان ها است. صنايع كنونـي نه تنهـا بسياري از گره ها را از زندگي انسان گشوده انـد، بلكـه يكي از پايه هـاي استقرار حكومت واحد جهانـي ( جهاني شدن )، نزديكـي و به هم پيوستگـي دنيا از نظر وسايل ارتباط جمعي و پيوندهاي اجتماعي است و اين موضوع بدون تكامل صنعتي امكان پذيـر نيست. پس براي استقرار چنان حكومتـي بايد حكومت هاي خودكامه و بيدادگـر از صحنـة جهـان خارج شونـد و براي خارج كردن آنهـا لااقل در شرايط كنونـي يك ( سلاح برتر ) لازم است، سلاحي كـه حتي تصـورش امروز براي مـا ممكن نيست.
آيا اين سلاح هماننـد يك اشعـة مجهول و مرموز است كه نقشة ابرقدرت هـا را عقيـم بگذارد؟ يا يك نوع تأثير مرموز و از كار انداختن دستگاه هاي فكري آنها؟
و يـا چيزي از قبيل احساس يك نوع ترس و وحشت فوق العاده كه مانع هـر گونه تصميم گيري در ايـن زمينــه مـي شـود ؟ و يـا چيزهـاي ديگـر...نمي دانيم و نمي توانيم نوع اين سلاح را نـه از نظر مادي يـا رواني بودن و نـه از جهـات ديگر تعيين كنيـم. همين اندازه بايد گفت يك سلاح برتر است. ( مهدي انقلابي بزرگ، آيت الله مكـارم شيرازي، چاپ مطبوعاتـي هدف قم،ص 275- 279 )
امـا از نظـر منابـع احاديث:
از امـام صـادق(ع) چنيـن نقـل شـده است: "هنگامي كه قائـم ما، قيام مي كند زمين پروردگارش روشـن مي شـود و بندگـان خـدا از نـور آفتـاب بـي نيـاز مي شونـد." (بحارالانوار،ج13چاپ قديم، ص176به نقل از منبع پيشين)
از اين تعبيـر چنين برمي آيـد كـه مسألـه نور و انـرژي آن چنـان حل مي شـود كـه در روز و شب از پرقدرت ترين نورها كه مي تواند جانشين نور آفتاب شود، بهره گيري مي كننـد.
حال با توجه به ايـن كه در عصـر هيچ پيامبـري زندگـي مردم بر اساس اعجـاز جريـان نداشتـه است، ممكن است بـا توجه به اين حديث،تكامل علوم و صنايع به حدي برسد كه مردم با رهبري آن رهبربزرگ، قـادر به كشف منبع نور و انرژي فوق العاده اي شوند كه حتي مي تواند جانشين خورشيد شـود.
حديث ديگري داريم از ابوبصير كه از امام صادق(ع) نقل كرده است، بدين مضمون: "هنگامي كه كارها به صاحب اصلـي ولايت مهدي(عج) بـرسد خداونـد هر نقطه فرورفتـه اي از زميـن را براي او مرتفع و هر نقطـه مرتفعـي را پايين مي آورد، آن چنان كـه جهان در نزد او به منزلـه كف دستـي خواهـد بـود." (همان منبع، ص11)
امروزه بـا نصب وسايـل فرستنـده بر فراز كوه هـا كمك به انتقال تصاويـر به نقـاط مختلف از جهـان مي كنند. ماهواره و اينترنت گوياي اين مسئله است كه يك تصوير را براي كل جهان پوشش مي دهند.
ممكن است با توجه به حديث فوق، در عصر مهدويت كه سيستم نيرومند و بهتر از كامپيوتر و اينترنت و ماهواره براي انتقال تصاوير به وجود بيايد.
حال باز اين سـؤال قابل طرح است كه اين همه تعبيرات مربوط به شمشير چيست؟ مبني بـر اين كه آقا با شمشير قيام مي كنند.
حقيقت اين است كـه شمشير هميشه كنايـه از قدرت و نيروي نظامـي بـوده و هست، همان گونـه كـه قلم كنايه از علم و فرهنگ است.
شكي نيست كـه حتي از ميـدان جنگ هـاي سنتـي پيشين سلاح هـاي مختلفـي جتز شمشير بـه كـار مـي رفته همچون تير و نيزه و خنجر، ولي همـواره مي گويند اگـر در برابر فلان موضـوع سر تسليم فـرود نياوريـد "حواله شما با شمشير است" و يـا گفته مي شود"به زور شمشير، حق خود را مي گيريم"، هم اينها جنبـه سنبليـك دارد و كنايـه از قدرت است.
ضرب المثـل هايـي هـم در همين بـاره داريم، مثلاً مـي گوينـد: "فلانـي شمشير را از رو بسته است " يعنـي، آشكارا قدرت نمايي مي كند.
از اين معلوم مي شود كه قيام بـا شمشير، همان اتكاي بـر قدرت، و شمشير سمبل است. ( مهدي انقلابي بزرگ آيت اله مكارم شيرازي انتشارات مطبوعاتي هدف، قم، ص259-296)
نكته آخر اين كـه اين روايت، مربوط بـه 14 قرن پيش است كـه رسول الله(ص) فرمودهانـد، آن زمان ظرفيت ها به اين اندازه نبوده است كه پيامبر(ص) بخواهد از تكنولوژي و صنعت عصرحاضر سخن بگويد.
رابطه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب جهاني مهدي:
ابوخالد كابلي از امام باقـرالعلـوم (ع) نقـل ( ميزان الحكمه/ ج10/ ص570 ) كـرده است كـه فرمود: گويي مـي نگرم مردي را كه از شرق ( ايـران ) در طلب حق قيام مي كند و به آن ها پاسخـي داده نمـي شود پس قيـام مـي كند و به آنـان پاسخـي داده نمـي شود. چـون وضـع را چنين مـي بيند به پيكـار و مبـارزه خونين برمـي خيـزد و در اين باره آنچه را مي خواهنـد به آنـان مـي دهند. اما نمي پذيرند و دست بـه شورشـي مي زننـد. اين حكومتـي را كـه بدست مي آورنـد تسليم مهـدي مي كنند. كشتگـان اين قيـام همـه شهيـد مي شوند. اگر من آن زمان را درك كنم، خود را براي خدمت مهدي (ع) نگاه مي دارم و آماده مي كنم.
اين حديث نشان مي دهدكه قبل از قيـام قائـم آل محمد (ص) يك حكومت اسلامـي در جهـان تحقق مي يابد و به حكومت جهاني ولي عصر متصل مي شود و تشكيل اين حكومت هم در شرق واقع مي شود و از قرائن چنين برمـي آيد كه انقلاب اسلامـي ايـران كه بر اسـاس اسلام ناب محمـدي استوار است و رهبري آن را يك رجل الهـي به عهده داشتـه است و از بـدو پيدايش تاكنـون هزاران شهيد گلگـون كفن در راهش جان باخته انـد تا به تشكيل نظام حكومت اسلامـي انجاميـده است و آرزوي ديرينـه انبياء، علمـا، صلحـاء، و شهدا در اين عصر در گوشه اي از زمين تحقق يافته و انشاءالله به حكومت جهانـي امام عصـر ارواحنا فداه متصل خواهد شد.
صــداي سـم سمنـد سپيـده مي آيـــد يلـي كه سينه ي ظلمت دريده مي آيـد
گرفتـه بيـرق تابـان عشـق را بـر دوش كسي كه دوش به دوش سپيـده مي آيـد
طلـوع بركه خورشيـد تابنـاك دل است ستـاره اي كـه ز آفـاق ديـده مـي آيـد
بهـار آمـده بـا كـاروان لالـه بـه بــاغبه دشت ژالـه گل نـو دميـده مـي آيـد
بـه ســوي قلـه بــي انتهـاي بيــداري پرنده اي كه به خون پركشيده مي آيـد
درآن كران كه بودخون عاشقان جوشان شهيد عشق سر از تـن بريـده مـي آيـد
بــه پاســداري آييــن آسمتانــي مــاگزيـده اي كه خـدا برگزيـده مـي آيـد
(نصراله مرداني)
چالش هاي كنوني نسل هاي جهاني در عصر حاضر:
مشكل اساسـي در ايـن است كه كشورهاي جهان سـوم در مسير بهــرهوري از دستاوردهـاي عظيـم تكنولوژي غرب،فرهنگ و انديشة آنها نيز به شدت تحت تأثير ارزش هاي صادراتي غرب قرار مي گيرد.
نسل جوان ما ( خصوصاً ) با پديدة جهاني شدن، در تشخيص مـرز " تمدن غربي " و " تفكرغربـي " دچار ابهام و اختلاط شود. همراه با طـرح سوالاتـي از قبيل اين كـه آيـا مي شود تمـدن و ترقـي غرب را طلب كرد ولي تفكرات و اخلاق آنان را پس زد؟
" اجزاي تمـدن ميتوة يك درخت نيست كـه هـركس بتوانـد آن را بچيند و مصرف كند. ولـي از صـد سـال پيش در كشور ما تصور كردند كه مي توانند و بايد مثل يك كالاي تجارتي آن را وارد كنند. "
پژوهشگران مسائل اجتماعي و تاريخي، عامل بازدارندة زيادي را در عـدم دستيابي ايرانيـان به رشـد و شكوفايي علمـي، اقتصـادي و فرهنـگي و نحوة رويارويـي آنان بـا تمـدن جديد غرب ( در عصر قاجـار ) برمي شمارند از آن جملـه:
خستگـي از قتل و غارت افاغنـه، جنگهاي نادرشـاه، مرگ كريم خان زنـد، ضعف سياسـي دولت و جنگ ايران و روس را برمي شمارنـد. آنان در پـي احساس ضعف شديـد و تنها به منظـور جلب كمك از كشورهاي اروپائي و بدون توجه به مسائل ريشه اي اين رويكرد در اولين برخـورد، عكس العمـل آنهـا در مقابل تمدن غرب شگفتي و حيرت بود. (آشنايي ايرانيان با فلسفه هاي جديد غرب )
دربارة نقش روشنفكران در اين باره گفته اند:" حيرت زدگان كه همـه چيـز را از دست رفتـه تلقـي مي كردند تقليد همـه جانبـه از غرب را توصيـه كرده اند. اينان كه از فرهنگ اصيل ديني و ايراني بي بهره و نسبت به فرهنگ غربي كم اطلاع بودند. جامعة ايراني را به سوي بي هويتي و مسخ فرهنگـي رهنمون گشتند. "
اكنون بايد انديشيد كه در عصر انتظار و براي تعجيل در ظهـور حضرتش، صالحان زمينه ساز، چگونه جامعه را آمادگي بخشند و در آگاهي بخشي، چه رسالت عظيمي بردوش دارنـد. آنا چگونه جامعـه و نسل امروز مـا را از ضربه پذيـري مصونيت دهنـد، در عين حالي كه از دستاوردهاي فكري و عملـي فرا مرزي بهره منـد مي شونـد.
بعضي از راهكارهايي كه به نظر اينجانب آمد، در اين قسمت آورده مي شود:
- درك رمـز ركـود تمـدن اسـلام ( نسبت بـه دوران درخشـان آن ) و ضعف كشـورهـاي جهـان سـوم
( خصوصاً ايـران ) و سبب بازماندگـي آنها از قافلـة تكنولـوژي.
- مطالعة تاريخ اسلام و ايران( بطور تحليلي )و بازشناختن انحرافات تاريخي و سياسي( مشروطه و... )
- شناخت اهداف استعماري دنياي از ما بهتران ! از صدور فرهنگ راخلاق خود.
- درك نقشه ها و برنامه هاي كشورهاي صنعتي در اصرار به جهاني كـردن فرهنگ سياسي، اجتماعـي و اقتصادي خود و صدور آن به كشورهاي در حال توسعه ( خصوصاً صاحبان منابع انرژي )
- با دو بال قوي اسلاميت ايرانيت، پرواز به آسمان عزت و اعتمـاد به نفس و بازيابي هويت را بـه آن ها تمرين و آموزش دادن.
- امام خميني ( ر ه ) در توصيـه به جوانـان مي فرماينـد: "... عمده اين است كه ايـن دو جهت را در نظر بگيريد، يكي، اعتماد به خداي تبارك و تعالي... راههاي هدايت را به شما الهـام مي كند و يكي، اتكال به نفس، اعتماد به خودتان،... شما خودجوان هائي هستيدكـه مي توانيد همه كار انجام بدهيد. "
جهان هم اكنون در جست و جوي پادزهـر ديگري است، انتظــار:
يك بهار، تا خزان زندگي را فراموش كند.
يك مهربان نگاه، تا غبار غم از چهره اش برگيرد و گل لبخند را بر لبانش بكارد.
يك سوار مسافر، كه از مرزهاي دور مي آيد و صفا و روشنائي و اميد را به ارمغان مي آورد.
يك رهائي بخش، تا او را از حضيض زمين و زمان، به اوج كمال و آزادگي اعتلا بخشد.
نتيجه گيري:
بات عـدم صلاحيت نئـوليبراليسـم سرمايـه داري و بـه مـوازات آن شايستگـي و كـارآمـدي مهدويت در تشكيلات جهاني آينده، اين سوال هنوز در ذهن باقي است كه:آيا " جهاني شدن " ( مدرن ) با انقلاب و حكومت جهاني امام منافات دارد؟
در نظر بعضي انديشمندان پديدة جهاني شدن را مي توان با دو نگاه مـورد نقـد قرار داد. تكنولـوژي و ايدئولوژي، دو روي سكه است. در اين ديدگاه اين فرآينـد، ظرف بي مظروفـي است كه پيـام خاص و نظـام فكري معيني را بـا خـود حمل نمي كنـد. بر اين اساس مي تـوان هـر انديشه و مرامـي را در ايـن ظرف ريخت و به جهانيـان صادر كرد.
حرف آخر: طبق قبول اين انديشـه و اين نوع برداشت، نتيجـه مي گيريم كـه:
مي توان بعد ايدئولوژي اين پديده را از بعـد تكنولوژي آن، جـدا كـرد. پس بدون اصرار بـر مخالفت بـا تغيير و تحولي كه امروز واقعيت حاكم بر زمان ما شـده است، به بهره وري صدرصد از آن بپـردازيم.
مي توان از پديدة " تكنولـوژي ارتباطـات " بـراي گسترش فرهنگ سازنده يك انتظـار سبـزو پويـا، توام با جلوگيري از انزواي دين اسلام و تحت الشعاع قرار گرفتن حاكميت جهاني واحد ديني، نسبت به پديده جهانـي شدن نوين، بهره گرفت.
مي توان از روشنفكران ديني حوزه و كارشناسان امور اجتماعي و فرهنگي دانشگاهي، اميد داشت تـا بوسيلة اين پديدة جديد، مذهب و دين را وارد حوزه علوم سازند و تمدن اسلام را با تربيت غزالي هـا و ابوعلي سيناها، مجدداً درخشان كننـد.
مي توان از آنان انتظار داشت با اعتماد بيشتـر و دغدغـة كمتر با پديـدة " تحـول " برخـورد كنند و از طريق آتشي كـه نئـوليبراليسم به پـا كرده و هيزمش را هـر لحظـه زيـاد مي كنـد تا دنيـا را مرعوب و هم فريفتة پيشرفت تكنيكـي خود بكنـد.
ابتدا امكان تشكيل اين حقيقت جهاني را با استدلال، طرح نمايندو زمينـة پذيرش آن را اصولـي كننـد. سپس فكر ضرورت اين مديريت تشكيلاتي جهانـي را در اذهـان توده ها تقويت بخشند. در نهايت اميـد يافتن ( سعادت ) اين گم شدة بشريت را در دنيـاي پر هياهـوي حكومت " تكنولـوژي " در دلهـا زنـده كنند. با رشد و اعتـلاي دانش بشـر ( خصوصاً در زمينة ارتباطات ) زمينـة قبـول و پذيـرش بسيـاري از شاخص هاي حاكميت جهاني و برنامه هاي انسان ساز آن منجي بزرگ ( بلوغ علم و عقل درعصـر آينـدة جهانـي امام انقلاب گر ) را فراهم كنند ( ان شاء الله در آيندة نزديك )
منابع و مآخذ:
1. قرآن كريم.
2. آريانپور، فرهنگ لغت.
3. آزادي در انديشه اسلامي. اينترنت htt://www.sadrsite.com
4. اميني، ابراهيم، دادگستر جهان، قم، انتشارات شفق، 1376ش.
5. تاريخچه جهاني شدن، اينترنت http://www.isu.ac.ir
6. جمعي از نويسندگـان، حضرت مهـدي در سنت نبـوي، انتشارات بنيـاد فرهنگـي حضرت مهــدي موعود، 1380.
7. جعفري، محمد تقي، امام حسين ( ع ) شهيد فرهنگ پيشرو انسانيت، مؤسسـه تدوين و نشـر آثـار علامه جعفري، 1381.
8. حكيمي، مهدي، امام مهدي ( عج ) و آينده زندگي ما، انتشارات مركز فرهنگي امام مهـدي، 1378.
9. حكيمي، محمد رضا، خورشيد مغرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377.
10. خبرنامه دين پژوهان، شماره 3 و10.
11. دكتر عاشوري، دانشنامه سياسـي، انتشارات سهـروردي.
12. روزنامـه ايـران، 19 دي ماه، 5 اسفند 81 .
13. روزنامـه جام جـم، شماره 782،28 دي ماه 81.
14. سجادي، سيد عبدالقيـوم، جهانـي شدن، چالشـي بر مفاهيم ملـي، پگاه، حوزه شمـاره 46.
15. مجتهـدي، كريم، آشنايـي ايرانيـان با فلسفـه هـاي جديـد غـرب، پژوهشگـاه فرهنگ و انديشـه اسلامـي، 1379.
16. مجلسـي، محمد باقـر، بحارالانوار،ج 13، بيروت، دار احياء التراث العربـي، 1363.
17. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1362.
18. مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان، تهران، انتشارات صدرا، 1374.
19. مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا.
20. مطهري، مرتضي، فلسفه تاريخ، انتشارات صدرا.
21. مكارم شيـرازي، ناصر، مهـدي، انقلابي بزرگ، قم، انتشارات مطبوعـاتي هـدف.
22. نشريه ماهنامه موعود، شماره 34، شفيعي سروستاني.
23. نقد و بررسي آزادي اقتصادي در نظام سرمايـه داري، اينترنت،http://www.updated.com
24. واعظـي، احمد، جامعـه دينـي، جامعه مدنـي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامـي، 1377.
25. ويژه نامه جهاني شدن و دين 1381.
26. ويل دورانت، لذات فلسفه، انتشارت زرياب، 1374.
.............................................................................................
منبع:همايش بين المللي دكترين مهدويت
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]
-
گوناگون
پربازدیدترینها