واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: خونسرد باش جوان!
وقتي جواني از دورافتادهترين نقاط روستايي به اطراف شهر تهران مهاجرت كرده و با زندگي مرفه طبقات فرادست شهري آشنا ميشود، اين امكان وجود دارد كه هر لحظه به رفتارهاي خشونتآميز متوسل شود.
اين روزها جوانان بيشتر از گذشته عصباني ميشوند و با صداي بلند صحبت ميكنند.
پدر و مادرها نيز هر روز گله ميكنند كه بچهها به آنها كمتر احترام گذاشته و براي رسيدن به خواستههايشان از زبان نامطلوب و نامهربان استفاده ميكنند.اينكه چرا در ميان جوانان احترام به بزرگسالان كم رنگ شده خود موضوعي است كه نياز به بحث و بررسي و تامل دارد، اما آنچه نگراني بيشتر را در ميان كارشناسان مسائل اجتماعي زياد كرده است، آمار رو به رشد پرخاشگري در جوانان است.
متأسفانه تندخويي و رفتارهاي خشونتآميز امروز به يك فرهنگ غالب مبدل شده است و هر روز تعداد بيشتري از اقشار جامعه را به خود دچار مي كند. شايد كمتر روزي را بتوان در شهر تهران از يك نقطه به نقطه ديگر حركت كرد و شاهد بروز داد و فرياد و ناسزاگويي شهروندان تهراني به يكديگر نبود. اينگونه رفتارها كه بهصورت غيرارادي و ناخواسته به عادات و رفتارهايي عادي براي جوانان مبدل شده، تدريجا امنيت روحي و رواني جامعه را با مخاطره مواجه ساخته است.
آمارها نشان ميدهد كه بيش از 51درصد جوانان بين 15 تا 29 سال داراي اضطرابهاي روحي و رواني هستند و در روز حداقل يك بار از خود رفتارهاي خشونتآميز بروز ميدهند. در تحقيقي ديگر كه توسط يك NGO صورت گرفته است، مشخص شد كه از هر 3 ايراني در شهر تهران يك نفر داراي مشكلات روحي و رواني هستند كه نياز به مراجعه به روانپزشك دارند اما آنچه حائز اهميت است اين است كه بسياري از اين رفتارها و نابهنجاريها از خانواده نشأت ميگيرد و اين موضوعي است كه عموما از نگاه ما دور ميماند.
كودكان و نوجوانان به سرعت و خيلي زود متوجه ميشوند كه با عصبانيت و داد و فرياد راحتتر و مطمئنتر به خواستههاي خود ميرسند. وقتي كودكي براي اولين بار با پا كوبيدن به زمين به اسباببازي مورد نظر خود ميرسد و يا نوجوانان در بازي با همسالان خود، آنها را با زبان خشم و زور تابع خود ساخته و با اين كار مورد تشويق والدين قرار ميگيرند، طبيعي است كه اين رفتار دوباره تكرار شود.
بچهها دوست دارند به سرعت رفتارهاي بزرگسالان را تقليد كنند و پايشان را جاي پاي آنها بگذارند. اگر پدر و مادري مرتبا باهم نزاع و درگيري داشته باشند، اگر هر روز جروبحث و بعضا شكستن وسايل خانه در مقابل نگاه تيزبين بچهها اتفاق بيفتد، به تدريج آنها هم اين رفتارها را ميآموزند. بر همين اساس روانشناسان اجتماعي تاكيد دارند كه والدين نبايد در مقابل بچهها با يكديگر برخوردهاي تند و نابهنجار داشته باشند.
اين موضوع ثابت شده است كه رفتارهاي پرخاشگرانه به سرعت در يك خانواده و يا حتي يك شهر و يا كشور تكثير ميشود. همان طور كه اگر ما از خودمان مراقبت نكنيم اين امكان وجود دارد كه دچار بيماريهاي ويروسي شويم، خشونت نيز همچون ويروس به سرعت در يك جامعه تكثير يافته و به صورت يك فرهنگ مخفي و در نهايت آشكار در ميآيد. اما در اين ميان نبايد از نقش تاثيرگذار و فراگير رسانهها غافل شد.
گاهي اوقات نمايش يك فيلم سينمايي يا سريال ميتواند ذهن، فكر و احساس جوان را تهييج كرده و او را به سمت رفتارهاي خشونتآميز سوق دهد. بچهها امروزه زاييده عصراطلاعات هستند و به سرعت سوار بر موجهاي رسانهاي شده و از ما فاصله ميگيرند، لذا همواره به برنامه سازان، تهيهكنندگان و دستاندركاران توصيه ميشود كه در ساختن آثار هنري لطافت، مهرباني و عشق را ترويج كنند نه چيز ديگر را.
حتي تاكيد ميشود در استفاده از بازيهاي رايانهاي تعادل را پيشه خودسازند چون استفاده بيش از حد از آن اعتيادآور است و به تحريكپذيري و تقويت رفتارهاي خشونتزا منجر ميشود. اين بازيها كه امروز تب آن در جهان بالا گرفته، آمار بزهكاري و قتلها و جنايتها را افزايش داده است.
آمارها نشان ميدهد كه بسياري از نوجوانان بزهكار، اگر فيلمهاي خشونتزا را نميديدند و اگر با بازيهاي كامپيوتري ساعتها مشغول نميشدند، به يقين امروز جزو گروه بزهكاران نبودند. چندي پيش در كشور ژاپن جواني كه بر اثر استفاده فراوان از CDهاي كامپيوتري دچار خشم و خشونتهاي دروني شده بود، براي انتقام از سازندگان آن با يك اتومبيل به مركز فروش اين CDها يورش برده و با كشتن عدهاي خشونت خود را بروز داد. او در دفاع از خود اعلام كرد: چون من با اين بازيهاي كامپيوتري دچار فشارهاي روحي و رواني شده بودم، ميخواستم اعتراض و مخالفت خود را با اين پديده رو به رشد نشان دهم! به هر جهت امروزه ثابت شده است كه رسانهها در اين زمينه نقش فراگيري دارند، اما نميتوان صرفا بر نقش رسانهها در گسترش رفتارهاي پرخاشگرانه تاكيد كرد.
هيجان و كنشهاي غيرقابل كنترل
عامل ديگر گسترش اينگونه رفتارها در جوانان بيتوجهي به هيجانات و انرژيهاي فعال دروني آنان است كه درصورت عدممديريت صحيح ميتواند در قالب رفتارهاي خشونتآميز بروز كند. اين طبيعي است كه نوجوانان و جوانان نسبت به بزرگسالان داراي انرژيهاي هيجاني فراواني هستند. آنان دوست دارند كه در استاديومهاي ورزشي فرياد بزنند، در حياط مدارس بهدنبال هم بدوند و بعضي اوقات با همديگر قايم موشك بازي كنند، بنابراين نميتوان آنها را به خاطر هر رفتار و كنش هيجاني محكوم و يا سرزنش كرد،چون ماهيت و خاصيت جواني تحرك و پويايي است كه با ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري آنها عجين شده است.
در تحقيقي مشخص شده است جواناني كه از سطح هيجان پايينتري نسبت به همسالان خود برخوردار هستند، ممكن است دچار مشكلات شخصيتياي باشند كه لازم است به پزشك مراجعه كنند، لذا نبايد همه رفتارهاي نوجوانان و جوانان را نوعي بيماري تلقي كرده و با آن برخورد كرد. در برخي از كشورهاي پيشرفته اين الگو مورد توجه خانوادهها و معلمها قرار ميگيرد كه هيجانات در كودكان امري مفيد و سودمند است و بايد به خلاقيت مبدل شود، پس هيچ حس و ميلي را در كودك نبايد سركوب كرد، چون امكان تبديل شدن آن به عوامل مخرب و تنشزا زياد است.
نگراني براي فردا
يكي از عوامل مهم ايجاد عصبانيت و توليد خشونت در ميان جوانان، دغدغههاي اقتصادي و نگراني از آينده نامطمئن است. تجربه نشان داده در كشورهايي كه سياستهاي حمايتي و رفاهي قدرتمندتري دارند، مردم احساس آرامش بيشتري داشته و كمتر دچار استرس و ناآراميهاي ذهني ميشوند. در كشور سوئد، دولت با استفاده از بخشي از مالياتها، آينده كودكان را تضمين ميكند. هر نوجوان سوئدي وقتي به سن 18 سالگي ميرسد، ميتواند با استفاده از وام و خدماتي كه از دولت دريافت ميكند، به سادگي صاحب آپارتمان، اتومبيل و ساير امكانات رفاهي شود. متأسفانه در كشورهاي در حال رشد و توسعه نيافته از جمله ايران بهدليل ضعف نظام مالياتي و ضعف خدمات تخصيص يارانهها به همه اقشار جامعه، نوعي عدماطمينان در جوانان نسبت به فردا وجود داشته و همين امر استرس و دغدغه را در آنها افزايش ميدهد.
تجربه نشان داده كه مشكلات اقتصادي و گسترش تورم نقش اساسي در رشد بحرانهاي روحي و اختلالهاي شخصيتي دارد. كارشناسان معتقدند حتي ضعف طبقه متوسط در يك جامعه و دو قطبي شدن آن و تقسيم شدن جامعه به دو طبقه فرادست و فرودست نقش اساسي در گسترش خشونت دارد. در سالهاي اخير در ايران علاوه بر ايجاد فاصله طبقاتي، گسترش فرهنگ مهاجرت، حاشيه نشيني و بالا رفتن جذابيتهاي زندگي در شهرهاي بزرگ به افزايش رفتارهاي پرخاشگرانه دامن زده است. وقتي جواني از دورافتادهترين نقاط روستايي به اطراف شهر تهران مهاجرت كرده و با زندگي مرفه طبقات فرادست شهري آشنا ميشود، اين امكان وجود دارد كه هر لحظه به رفتارهاي خشونتآميز متوسل شود چون نميتواند فاصله زندگي بين خود و ديگران را توجيه كند و دلش ميخواهد كه يك شبه ره صد ساله را بپيمايد. لذا نبايد از نقش سياستهاي اقتصادي و توجه به محروميت زدايي مناطق مختلف كشور در كنترل باز توليد خشونت غافل شد. چون اين موضوعي است كه ميتواند بحرانها را در يك جامعه افزايش دهد.
آموزش و ترويج شادي
شايد يكي از دلايل رشد رفتارهاي خشونت آميز در جامعه ما بيتوجهي به آموزش در مدارس باشد. بهنظر ميرسد يكي از بخشهاي مهم آموزش، توجه به حوزه مناسبات و ارتباطات دانشآموزان است كه اگر ما آنها را با پديدههاي لطيف و نرم آشنا نسازيم، آنها به سرعت جذب عوامل سخت و خشن خواهند شد. بهطور كلي يكي از عوامل رشد پرخاشگري عدمدرك متقابل افراد از خواستههاي يكديگر است. امروزه پدر و مادرها از فرزندانشان دور شدهاند و معلمها توصيههايشان خريداري ندارد، اما اگر ما بتوانيم مقاصد و ذهنيات نوجوان را درك كرده و به نوعي ارزشهاي او را به رسميت بشناسيم، اولين قدم در آشتي ميان دو نسل برداشته شده است.
بچههاي ما دوست دارند كه ديده شوند، سرور را تجربه كنند و با يكديگر همسو و همنوا داد و فرياد كنند، شادي جزء جداييناپذير روحي هر انسان است كه ميتواند او را به اطرافيان پيوند بزند. معلمها بايد بدانند كه خنده بچهها نه تنها جرم نيست، بلكه جزء ضروريات است. هر چه تعاملات فرهنگي در ميان گروه نوجوانان بيشتر شود و هر چه آنها بيشتر ياد بگيرند كه به زبان مهرباني با همديگر صحبت كنند طبيعتا سلامت رواني و روحي جامعه تضمين خواهد شد.
بنابراين در كنترل خشونت در جوانان بايد فرهنگ كنشي و ارتباطي ما با جوانان متحول شود. اگر آنها عصباني هستند و از ما گريزانند، به اين دليل است كه ما مرتبا آنها را سرزنش ميكنيم و با نگاهمان به آنها ميفهمانيم كه فعاليتهايشان مورد قبول و تاييد ما نيست. بياييد جوانان و نوجوانان را با نگاه و كلام خود تاييد كرده، به رسميت بشناسيم و باز هم آنها را در آغوش بگيريم.
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]