محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831623743
نويسنده: گرِگ بيشپ شبكه خبري مخفي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: گرِگ بيشپ شبكه خبري مخفي
خبرگزاري فارس: اساس شكل گيري سازمان سيا، جاسوسي، دخالتهاي غير قانوني، جنايت، قاچاق مواد مخدر و انسان و... بوده است. اين سازمان به دستور رئيس جمهور هري ترومن به وجود آمد و از همان ابتدا منشور خود را آنچنان تنظيم نمود كه بتواند هر گونه اعمال خلاف قانوني را به انجام رساند.
چكيده:
اساس شكل گيري سازمان سيا، جاسوسي، دخالتهاي غير قانوني، جنايت، قاچاق مواد مخدر و انسان و... بوده است. اين سازمان به دستور رئيس جمهور هري ترومن به وجود آمد و از همان ابتدا منشور خود را آنچنان تنظيم نمود كه بتواند هر گونه اعمال خلاف قانوني را به انجام رساند. در ضمن، سازمان سيا با نفوذ در رسانههاي مختلف، در پي توجيه افكار عمومي بوده و ميكوشد، تصويري زيبا و قابل درك از خود ارائه دهد؛ لذا در اين راستا به دروغ سازي پرداخته و آنها را از طريق رسانههاي مختلف در ميان مردم ترويج ميكند.
"اساس همه جنگها نيرنگ است."
ژنرال سان تزو، 400 سال قبل از ميلاد
"اگر هشيار نباشيد، رسانهها شما را وا ميدارند، از ستم ديدگان متنفر و دوستدار ستمگران باشيد."
مالكوم
همه ميدانند كه سازمانهاي جاسوسي آمريكا از ديرباز روابطي پليد با رسانههاي خبري داشته اند. در ستاد سرپرستي ِ "سيا" در لانگلي، در راهروهاي پنتاگون و در زيرزمينهاي پايگاه "سازمان امنيت ملي"، جنگي فريبكارانه در حال شكل گيري است؛ چون: سرد، گرم و يا حتي علني بودن جنگ، ربطي به وجود اطلاعات ارزشمند ندارد. امنيت ملي به طرق مختلف به عنوان پوشش و بهانه اي، هم براي جمع آوري اطلاعات به طور قانوني و هم براي دخالتهاي بي شمار در امور داخلي ملل خود مختار و مردم آنها، به كار گرفته شده است.
ماكياولي هنوز در دنياي تفكر زنده و سرحال است. در اين اوضاع، هميشه هدف نمايانگر طريق بوده و تدابيري چون: مردم سالاري، قانون مداري، توجيه پذيري و قانون اساسي ايالات متحده، تنها اصطلاحاتي در جنگ كهن ِ تبليغات است. گرچه طي سالهاي اخير و دو نسل بعد از جنگ ويتنام، بي اعتمادي به دولت رشدي تصاعدي داشته، نمايندگان قلابي و دروغ گوياني كه در نقش سخن گويان جامعه تحت تصدي هستند، آهسته پيش ميروند. بيش از 50 سال تجربه، آنها را در كارشان خبره كرده و ايشان توانسته اند به خوبي خودشان را با زمان وفق دهند.
هنوز چهار سال از ترور جان اف كندي نگذشته بود كه در آپريل 1967، سازمان سيا طي يادداشتي به نهادهاي رسانهاي خود، نحوه برخورد مناسب با هرگونه انتقاد درباره نظريه "گلوله جادويي" و شايعههاي دست داشتن در توطئه را به آنها تذكر داد. ستاد سرپرستي با طرحي بسيار زيركانه به عواملش توصيه كرد كه بهترين راه براي رد كردن نظريههاي غيرمنطقي حاكي از وجود توطئه، اعلام در برنامههاي خبري و مطبوعات است. اين اخبار حاكي از آن بود كه هر كس گزارش وارن را زير سؤال برده، يا در پي منافع مالي بوده، يا در تحقيقاتش شتاب زده و بي دقت عمل كرده و هيچ گونه شواهد تازهاي در دست ندارد. اين ترفندها خيلي آشنا به نظر ميرسد؛ مخصوصاً اگر دفاعيات رسمي ِ جرالد پوسنر با عنوان "پرونده بسته" را خوانده باشيد. شايد به اين خاطر است كه آنقدر براي مدتهاي طولاني در معرض اطلاعات غلط قرار گرفته ايم كه متوجه ساختگي بودن واقعيت 50 ساله نميشويم.
جان اف كندي، به نوبه خود، رفقاي زيادي در جمع مطبوعات داشت و با رسيدن اخبار عمليات "زوزه خوكها" به گوش كارمندان مجله "نيوري پابليك" كه سخنگوي آزادي خواهان بود، سردبير آن گيلبرت هريسون از دوست خود جك كندي، اجازه انتشار اخبار دست اول را گرفت. وي به خوبي از خطرات امنيتي اين كار آگاه بود؛ كندي نيز از او خواست تا جريان را بي اهميت نشان دهد؛ او هم، چنان كرد. روزنامه "نيويورك تايمز" كه به واسطه همكاري منتشركنندگانش _از جمله آرتور هيز سولزبرگر _ با سيا، براي مدتي طولاني از امتيازات سيا محسوب ميشد، متقاعد شد تا طي تغييراتي بنيادين، داستان را از يك تيتر چهار ستوني ِ روي جلد به يك مقاله تك ستوني تغيير داده و در آن هيچ اشارهاي به سازمان سيا و حملات قريب الوقوع نكند. با اين حال، كندي در مورد همه عملكردهاي حساس سخت گير نبود. يك ماه پس از اين شكستهاي سياسي ِ سرّي كه پديدارترين موارد آن بود، رئيس جمهور نشستي ديگر برگزار كرد و همان جا از سرشناس ترين خبرنگاران خواست تا درباره مسائل امنيتي گزارش تهيه نكنند، ولي به يكي از كاركنان تايمز گفت: "با چاپ مطالب بيشتري در رابطه با عمليات زوزه خوكها، ما را از عواقب يك اشتباه بزرگ حفظ خواهيد كرد." جاي تعجب نيست كه كندي وجود مطبوعات آزاد را براي نظام مردم سالاري ضروري ميدانست. شايد وي با انداختن همه تقصيرها به گردن آلن دولز و اخراج او به خاطر خراب كردن همه چيز، احساس بهتري داشت.
دولز جاسوس حرفهاي و فوق العادهاي بود كه تقريباً به مدتً ده سال سازمان سيا را با قدرت اداره كرده بود. تجربيات وي در عمليات سري، دست كم به زمان جنگ جهاني دوم باز ميگشت؛ در آن زمان، او سرپرست "اداره خدمات جنگ آمايي"او.اس.اس"" ("OSS"Office of Strategic Services ) در سوئيس بود. او.اس.اس مهد پرورش بسياري از عوامل با نفوذ سيا بود. بعد از جنگ، پس از اين كه سازمان با اجراي طرح "گيره كاغذ" و اعطاي مصونيت قانوني، ترتيب ورود صدها دانشمند آلماني را به كشور داد، روح ماكياوليايي او.اس.اس را فرا گرفت. پايان جنگ جهاني مصادف بود با آغاز فعاليت "سازمان اطلاعات و جاسوسي آمريكا" (سيا). در سال 1952، دولز به سمت سرپرستي سازمان گماشته شد و گاه گاه مقالاتي در مجله "ريدرز دايجست" چاپ ميكرد. اين مجله به قدري محافظه كار و فاشيست گرا بود كه در سال 1942، ژوزف گوبلز - وزير تبليغات نازيها - آن را "صدايي در صحرا" خواند و گفت: "هر چه دروغ بزرگ تر باشد، بيشتر مورد قبول واقع ميشود." گردان 805 منهدم كننده تانك هيتلر، جعبههايي پر از مجلات تجديد چاپ شده ريدرز دايجست را يافتند كه با ايجاد نوعي جنگ رواني با فن آوري پايين، باعث پيشروي نيروهاي آمريكايي ميشد. دايجست همچنين شعبههاي بزرگي در هنگ كنگ دارد و تا قبل از روي كار آمدن كاسترو، شعبهاي نيز درهاوانا داشت. صاحبان مجله يك بار برچسبهايي با طرح پرچم آمريكا بين همه كاركنان پخش كردند.
دولز، ادواردهانت را كه از دانش آموختگان او.اس.اس بود، براي اجراي يك برنامه جهاني ِ حامي نظام سرمايه داري و حامي تبليغات آمريكايي برگزيد؛ اين برنامه به نام "مرغ مقلد" رمزواژه شد.هانت اين برنامه را با هدف مهار افكار با بالاترين حد آن آغاز كرد. همان طور كه بعداً در سازمان معلوم شد، اين طرح نشأت گرفته از ويژگيهاي تبليغاتي بود. اين بخش از سازمان چنان تأثيرگذار شد كه نخستين سرپرست اقدامات سرّي ِ سيا، فرانك ويزنر، با غرور تمام آن را "ويزنرز ورليتزر" ناميده و ادعا ميكرد كه سازمان قادر است، در هر جاي دنيا افكار عمومي را به بازي گرفته و آن را مهار كند.
يكي از گسترده ترين طرحهاي مرغ مقلد، در قالب برنامهاي با عنوان "انجمن استقلال فرهنگي" "سي.سي.اف" اجرا شد. اين انجمن در سال 1950 تأسيس شد و ميليونها دلار اعتبار صرف مطبوعات طرفدار آمريكا و سازمان سيا در انگليس، آفريقاي جنوبي و آمريكاي لاتين كرد. مجلهاي به نام" انكانتر" آن قدر موفق بود كه بيشتر خارج از بازار رقابت ميكرد. اين عجيب نيست، چون حتي كم شدن آگهيهاي تيليغاتي و كاهش شمارگان حق اشتراك هم باعث سرنگوني عمو سام ِ دست و دل باز در رقابت نميشد. انكانتر به مدت 32 سال افكار اروپاييهاي انگليسي زبان را سركوب كرد تا اينكه خبرنگاري از روزنامه " آبزرور"، واقع در لندن، به اسرار پليد آن پي برد و اين موقعيت را "زوزه ادبي ِ خوكها" ناميد. از سوي ديگر، بسياري از خبرنگاران و نگارندگاني كه در طول جنگ سرد فعاليت ميكردند، از تبليغات ِ "ترس سرخ" هراسان شده بودند؛ و اين، كار را براي دولز وهانت آسان ميكرد.
دست نشانده سيا در فنلاند، كلي فلكر، مجلهاي با عنوان "اخبار جوانان هلسينكي" چاپ ميكرد. سعي اين جريده جامعه گراي تندرو بر اين بود كه اذهان تأثيرپذير جوانان چپ گرا را معطوف دولت آرام و سخاوتمند آمريكا كند. دستيار فلكر كسي نبود جز زن عياش سابق او، گلوريا استينم. پس از آموزش در محل، وي به آمريكا بازگشت تا پايگاه از پيش مقرر شده و نوين حمايت از حقوق زنان را با عنوان مجله "زنان" تأسيس كند. انتشارات "رندومهاوس" در صدد چاپ كتاب فلكر از سوي گروه حامي حقوق زنان به نام "رداستا كينگز" برآمد كه استينم را متهم به جذب جنبش زنان، هدايت آن در مسيري نخبه سالار و سعي بر خنثي سازي تمايلات تندروي آن كرده بود. در اين جا، عوامل دوگانه سيا، همچنين سردبير "واشنگتن پست"، كاترين گراهام به چاپ اين كتاب انتقاد كردند و رندومهاوس ناچار شد بخش مربوطه را از كتاب حذف كند. گراهام همچنين بهره نقدي هنگفتي از مجله زنان مطالبه كرد. فيليپ كه آخرين همسر گراهام بود، يكي از حاميان حقيقي و مورد اطمينان سيا در واشنگتن پست بود.
در سال 1977، مقالهاي در مجله "رولينگ استون" به چاپ رسيد كه در آن كارل برنشتين، افشاگر فسادهاي اداري در جريان واترگيت، فهرستي را رو كرد كه شامل 400 خبرنگار، جمعي از ناشران و عدهاي از بزرگان رسانهها بود كه از دهه 1950 اساساً صحه گذار تبليغات سيا بوده اند. هنري اوئيس از مجلههاي "لايف" و "تايم"؛ ويليام پيلي از شبكه "سي.بي.اس"؛ آرتور سولزبرگر، و جيمز كوپلي از سرويس خبري كوپلي _كه صاحب امتياز و فراهم آورنده گزارش براي روزنامههايي چون "سان ديگو يونيون" و پنج روزنامه معروف در مناطق كلان شهري شيكاگو بود_ از جمله افراد حاضر در اين فهرست بودند. برنشتين قاطعانه اعلام كرد، دست كم 23 خبرنگار و سردبير، به همراه كوپلي در ليست حقوق بگيران سيا بودند.
يكي از عوامل رسمي سازمان در مصاحبه با برنشتين گفت: "يك روزنامه نگار به اندازه 20 مأمور، ارزشمند است." برنشتين دست كم يك مورد از صحه گذاريهاي عمدي در نيويورك تايمز را افشا كرد: برادرزاده سالزبرگر، يكي از اسناد خبري سازمان را به عنوان مقاله شخصي خودش به چاپ رساند. در سيا و سازمان اطلاعات، ويكتور ماركتي و جان ماركز تواضع خود نسبت به مقاله نويس صنفي، چارلز بارلت را اعلام كردند. در سال 1970، درست زماني كه سيا در تلاش براي آسيب رساندن به انتخابات كارلوس آلنده، چپ گراي شيليايي بود؛ باريلت دستوري از سوي "سازمان بين المللي تلگراف و تلفن" "آي.تي.تي" دريافت كرد كه حاكي از تلاش براي حفظ نام رييس جمهور نيكسون _ با حداكثر اختيارات براي انجام هر كار ممكن _ و جلوگيري از قدرت يافتن آلنده بود. ارتش آمريكا حمايتهاي مالي و اطلاعاتي را به عهده گرفته بود و آي.تي.تي نيز به نوبه خود، قول فراهم كردن سرمايه لازم براي انجام عمليات را داده بود كه در نهايت منجر به حفظ منافع خودش در شيلي ميشد. بارلت به جاي شروع تحقيقات، بعداً پذيرفت كه مقاله 28 سپتامبر سال 1970 خود را به دستور دريافتي از آي.تي.تي اختصاص دهد. وي هيچ گاه پيش از آنكه خرواري چرت و پرت تحويل خواننده دهد، اطلاعاتش را با ديگر منابع مستقل مقايسه نميكرد.
سازمان سيا از خبرنگاراني كه باز ميگشتند، گزارش كاملي تهيه ميكرد. از اطلاعات موقتي گوناگون مثل وضعيت رفت آمدهاي هوايي و ريلي، تعداد دودكشهاي صنعتي در كارخانهها گرفته تا خصوصيات فردي اشخاص عالي رتبه و فرماندارها. در جنگ ساكن، كوچك ترين ذره اين اطلاعات، به كار ميآيد. پس از چاپ مقاله برنشتين، سرپرست سيا، جرج هربرت واكر بوش، به سرعت براي رويايي با اتهامات وارده از سوي مجمع كليساها حاضر شد و با تعهد به اينكه ديگر با رسانهها كاري نخواهد داشت، راه محققان و كارآگاهان را سد كرد.
اتفاقاً دست سازمانهاي جاسوسي ديگر نيز رو شده بود. هنگامي كه جرج بوش به رئيس جمهوري رسيد، با تنظيم يك سري قوانين مطبوعاتي براي وزارت دفاع و سازمانهاي طرف قراردادش، يرنامه پنهان سازي را سرعت بخشيد. "دستورالعمل ملي راه اندازي طرح امنيت صنعتي" داراي تبصرهاي بود كه مخصوصاً براي توجيه سؤالات كنجكاوانه مربوط به پروژههاي محرمانه طرح شده بود. اين پروژهها به قدري محرمانه است كه حتي در دستور رسمي بودجه دولت قرار نميگيرد. اين سند، با عنوان "پيش نويس"، در تاريخ 29 مي1992 به ثبت رسيده و از اين قرار است:
"براي برنامههاي اعلان نشده، گزارشهايي محرمانه صادر ميشود تا طرح براي اشخاصي كه نيازي به دانستن آن ندارند، فاش نشود. گزارشهاي محرمانه بايد باوركردني بوده و هيچ گونه اطلاعاتي درباره ماهيت قرارداد به دست ندهند. گزارشهاي محرمانهاي كه براي برنامههاي خاص تهيه ميشود، بايد پيش از انتشار، مورد تأييد متصدي امنيت برنامه قرار گيرد."
جان هورگان در مقالهاي با عنوان "دروغ به كتاب" به نقل از سخنگوي پنتاگون، سوهانسن، در پاسخ به سؤالي در مورد اين سند ميگويد: "هر كس كه اين سند را به دست شما رسانده، اعتبار رسمي نداشته است"، و اين كه اين سند، تنها يك پيش نويس تصويب نشده است كه "نمايانگر سياستهاي دوات فدرال نيست." هورگان به صرافت افتاد كه آيا خود اين پاسخ هم يك گزارش محرمانه بود!
طي درگيريهاي كوزوو، شبكه خبري "سي.ان.ان" پنج نفر را به عنوان كار آموز استخدام كرد. آنها بدون هيچ دستمزدي كار ميكردند تا با پيچيدگيهاي روزمره كار در سي.ان.ان آشنا شده و بعداً آنها را در حرفه خود به كار گيرند. مسئله اين است كه اين كار آموزان شغل ديگري هم داشتند؛ يعني از كاركنان جاسوسي ارتش آمريكا بودند. در همين حين، شبكه راديويي پايگاه آزادي خواهان، "راديوي ملي"، نيز در صدد استخدام آنها بود.
روزنامهاي آلماني زبان به اسم "تروو" اين رسوايي سي.ان.ان را اعلام كرد. به نقل از يكي از سخنگويان ارتش آمريكا آمده است: "طبق برنامه ما با عنوان "آموزش با صنعت"، سربازان، درجه داران و اعضاي سايوپس در شعب سرپرستي سي.ان.ان در آتلانتا مشغول فعاليت بوده اند." توماس كولين، سرگرد سرويس اطلاعاتي ارتش آمريكا، افزود: "آنها مثل كارمندان ساده سي.ان.ان كار ميكردند. پس مسلماً در طول جنگ كوزوو گزارشهايي از آن تهيه كرده اند. آنها در جمع آوري اخبار سهيم بودند." اعضاي نظامي سي.ان.ان متعلق به گروه عملياتي جبهه جنگ رواني بودند كه در "فورت براگ" در كاروليناي شمالي واقع است. يكي از وظايف اصلي اين گروه تقريباً 1200 نفره از سربازان و درجه داران، پخش "اطلاعات گزينشي" است. همين كه سي.ان.ان از گزارش روزنامه آلماني زبان و به دنبال آن مقالهاي از الكساندر كوكبرن مطلع شد، ارتش آمريكا به سرعت برنامه را رها كرد. بعداً سوزان بينفورد، سرپرست روابط عمومي سي.ان.ان اعلام كرد: "آيا كل اين ماجرا نگران كننده است؟ بله. آيا اين وقايع به سوابق خبر پراكني ما خدشهاي وارد نمود؟ نه." ديگر چه بايد ميگفت؟!
نگارنده گزارش اصلي، اب دورايس، خبر از يك همايش نظامي درباره عمليات ويژه داد كه در ماه فوريه سال 1999 در آرلينگتون ِ ويرجينيا و در خفا برگزار شد. يكي از ژنرالهاي ارتشي به نام كريستوفر سنت جان گفت، همكاري با سي.ان.ان، تنها مثالي ساده از روابطي است كه ارتش آمريكا قصد دارد با رسانهها برقرار كند. ارتش آمريكا نه تنها ميخواهد اخبار و اطلاعات ِ ارائه شده به جهان را دست چين كرده و باقي آن را در خفا نگه دارد، بلكه قصد مهار اينترنت و سودجويي از ابزارهاي الكترونيكي عليه رسانههاي متمرد و كنترل ماهوارههاي تجاري را نيز در سر ميپروراند.
منابع بسياري اشاره به شخصيت خبري باسابقهاي در رسانهها دارند كه براي مدتي طولاني عضو ثابت سيا بوده و با آن همكاري ميكرده است. گرچه هيچ كس اسم او را نميگويد، ولي الكس كنستانتين به نقل از والتر كرونكايت گفته است: "گويي لبهايم تقريباً به مدت 20 سال دوخته شده بود." اين امر نمايانگر تعهد روزنامه نگار است كه لا اقل سعي ميكند در مورد مسايل حساس امنيتي بي طرف بوده و با اين حال شغلش را حفظ كند.
علي رغم اين رسواييهاي بزرگ و جريان دائم فضاحت كاريهاي كوچك، آژانس همچنان به جنگ بي پايان خود عليه حقيقت، عدالت و شيوه آمريكايي ادامه ميدهد. در تاريخ 20 دسامبر 1991، يك يادداشت داخلي از طرف "گروه كار در بخش بزرگ تر آزادي سيا" بلافاصله پس از به انجام رسيدن، فاش شد. اين گزارش به درخواست مدير وقت سيا رابرت گيتس ارائه شد. در گزارش پيشنهاد شده بود كه در قالب يك "گروه كار"، اعمالي صورت گيرد كه تصوير آژانس در انظار عمومي موثق تر و سهل گير تر جلوه كند. وكيل مسيحي سازماني، دانيل شيهان، يك نسخه كپي شده از اين سند را دارد و در مصاحبههاي خود به طور رمز آلودي به آن اشاره ميكند. رابرت دن، يكي از محققين UFO، در جشن پانزدهمين سالگرد، در كنفرانس مطبوعاتي كه در شهر روسول برگزار شد، اين سند را ارائه كرد. يكي از جنبههاي مزاح آميز اين سند اين است كه يك يادداشت در مورد "آزادي بزرگ تر"، توسط مأمورين سيا در قسمت امور محرمانه طبقه بندي و بايگاني شد. و اين زماني بود كه آنها فهميدند كه چه اتفاقي افتاده است. احتمالاً يكي از كارمندان بخش روابط عمومي به خاطر اين اتفاق اخراج شده و يا به مجمع الجزاير "تيرا دل فيگو" انتقال داده شده است.
اين متن حاكي از خود ستايي خود بينانه و تمايلي تناقض آميز است كه در پي آن است كه سيا را به عنوان سازماني "مشهود و قابل درك" جلوه گر سازد. عموم مردم آمريكا سيا را سازماني ميدانند كه در جهان پس از جنگ سرد، هيچ هدف مهم و مشخصي را دنبال نميكند.
در واكنش به اين مسئله، در يك تلاش اوليه در كنترل گردش، به جاي سنگ اندازي و دروغ پردازي، كار گروه مذكور، پيشنهاد تغييراتي را در روشهاي دفتر روابط عمومي داد. روشهايي كه اين دفتر به وسيله آنها با مجاري اطلاعاتي (رسانههاي خبري، رسانههاي آكادميك و رسانههاي بخش خصوصي تجارت) ارتباط برقرار ميكرد. در سراسر اين سند، اعضاي گروه كار نشان دادند كه خواهان هر دو شيوه هستند، همان گونه كه اين بيانيه شهادت ميدهد: "اتفاق نظر محكمي وجود داشت كه ما در كل، به جاي آنكه تلاش كنيم در مورد مسائل خاص و مهم ايجاد آزادي كنيم، نيازمند آن هستيم كه مؤسسه و روند را آشكار تر قابل فهم تر سازيم." روشن است كه تغيير واقعي را در نگرش ارائه نميكند، تنها تغيير قابل مشاهده آن است كه آژانس خود را دشمن و يا حداقل بي تفاوت نسبت به عموم جلوه گر ساخته است. افشاگري ويژه متني است كه "ارتباط سيا با تمام شبكههاي كابلي عمده، روزنامهها، هفته نامههاي خبري و شبكههاي تلويزيوني در كشور" را توصيف ميكند. نويسنده يادداشت در ادامه ادعا ميكند كه دفتر روابط عمومي قادر بوده است، داستانهايي كه مورد رضايت آژانس نبوده را تغيير دهد و يا حتي آنها را نابود و بي اعتبار سازد. آنها حتي بارها قادر بوده اند، داستان "شكست خود در عملياتهاي جاسوسي" را تبديل به داستان موفقيت در عملياتهاي جاسوسي كنند. ظاهراً اين حاكي از آن است كه سيا هنوز هم از طريق رابطه تشويق و تهديد با خبرنگاران، بخشهايي از رسانههاي خبري را كنترل ميكند.
منبع: www.nytimes.com
............................................................................................
منبع: ماهنامه سياحت غرب، شماره 61
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]
-
گوناگون
پربازدیدترینها