واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: درباره محمود درويش شاعر سياسي فلسطين صداي رنج ديدگان سرافراز زمين
جام جم آنلاين: مرگ محمود درويش، شاعر فلسطيني كه سالها با واژگانش مظلوميت مردم كشورش را فرياد زد بازتاب بينالمللي و منطقهاي بيمانندي داشت. مراسم رسمي تشييع جنازه او در رامالله آنچنان برگزار شد كه تا پيش از اين جز درباره ياسر عرفات، رئيس تشكيلات خودگردان فلسطيني سابقه نداشت.
اما مساله مهم اين است كه آيا درويش اهميت خود را در شعر معاصر از سياست اخذ كرده بود يا شعرش وي را به چهرهاي بينالمللي تبديل كرده بود؟
به عبارت ديگر، آيا درويش نخست شاعر بزرگي بود و بعد شخصيتي سياسي و مبارز يا اينكه تلاشهاي او در راه آزادي وطن و شعرهاي سياسي او را به چهرهاي بينالمللي تبديل كرده بود؟
در تهيه اين گزارش علاوه بر 2 شاعر و منتقدي كه با آنان گفت و گو كردم با چند چهره ديگر نيز تماس گرفتم. موسي بيدج در سفر خارجي بود. دكتر طاهره صفارزاده بيمار بود و شمس لنگرودي و محمدعلي سپانلو ترجيح دادند در اينخصوص صحبت نكنند در عين حال فكر ميكنم اين نوشته به اندازهاي به پرسشي كه در ابتدا مطرح شد پاسخ ميدهد.
13 نوامبر 1974 روزي تاريخي در سازمان ملل متحد بود.در اين روز ياسر عرفات رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين در جايگاه رهبر يك كشور پشت ميز خطابه سازمان ملل متحد قرار گرفت و از سرزمين ربوده شده خود سخن گفت.
او در اين نطق تاريخي كه به طور همزمان از چندين شبكه تلويزيوني جهان پخش ميشد، جملهاي گفت كه در حافظه نسلي كه در دهه 70 ميلادي زندگي ميكردند، ثبت شد: امروز در حالي به اين مكان آمدهام كه در يك دست شاخه زيتون و در دست ديگرم سلاح مبارزه براي آزادي را حمل ميكنم. نگذاريد شاخه زيتون از دستان من فرو افتد. تكرار ميكنم، نگذاريد شاخه زيتون از دستان من فرو افتد.»
سخن عرفات جنس و طعم ديگري داشت و البته بعدها فاش شد كه اين نطق تاريخي را يكي از دوستانش به نام محمود درويش شاعر جهاني فلسطيني نوشته است.
درويش اگرچه سالها پس از كادر اجرايي سازمان آزاديبخش فلسطين و در اعتراض به امضاي پيمان اسلو استعفا كرد، ولي بيشك سياسيترين شاعر فلسطيني بود و حتي شهرت او در شعر مقاومت فلسطين بر معين بسيسويي كه در راه آرمان كشورش كشته شد نيز پيشي گرفت.
به ياد دارم در سفري كه سال گذشته به لبنان داشتم در گفتگو با شاعران فلسطيني مقيم لبنان شاهد عشق زائدالوصف آنان به درويش در برابر تنفر دامنه داري از آدونيس بودم. درويش به زبان مردم كشورش براي بازگويي رنجهاي 6 دهه اشغالگري تبديل شده بود.
او با كلمات بيپرواي خود دشمن را رسوا ميكرد و از سويي سالها با مبارزان بزرگ فلسطين در سازمان آزاديبخش فلسطين كه در دورهاي كه اين سازمان هنوز مشي مسلحانه داشت همكار بود و سابقه زندان و تبعيد داشت.
پس طبيعي بود مردم فلسطين و حتي اعرابي كه از شكستهاي پي در پي در رويارويي نظامي با دشمن و خيانت سرانشان زخم خورده بودند او را شاعر بزرگي بدانند و بستايند اما بايد ديد راز جاودانگي محمود درويش در همينهاست؟ به عبارت ديگر براي تبديل شدن يك فرد به صداي ملت خود و بازتاب دهنده آرمانها و ياسها و اميدهايش سياسي بودن كافي است يا اينكه بايد نخست هنرمند بود و هنرمندي بزرگ هم بود تا به جايگاهي دست يافت كه درويش در شعر معاصر عرب به آن دست يافت؟
آثار درويش مرزهاي جهان را در نورديده بود
دكتر سيد علي موسوي گرمارودي شاعر و استاد دانشگاه كه همسن و سال درويش است و به سبب آشنايي با زبان عربي شعرهاي درويش را از سالهاي دور ميشناسد، مبارزه را مهمترين ويژگي شخصيتي اين شاعر فقيد فلسطيني ميداند و بر اين اعتقاد است كه او در اين راه بدون هيچ افت و خيزي در تمام طول عمر خويش ثابت ماند و همواره در راه استقلال كشورش در برابر دشمن صهيونيست ايستاد.
وي ميگويد: بسياري هستند كه مبارزند و در اين راه تلاش ميكنند ولي لزوما شاعر نيستند. ويژگي مهم درويش اين بود كه پيش از آن كه مبارزي نستوه و خستگيناپذير باشد كه بود شاعر بسيار بزرگي بود و به همان اندازه كه مقاومت و حماسه در وجود او زنده بود به همان اندازه شاعر خوبي نيز بود.
گرمارودي با مروري بر آثار شعري درويش به زبان عربي و نيز ترجمههايي كه از شعرش در ايران منتشر شده است ميگويد: آثار درويش مرزهاي جهان را در نورديده بود و شعرش از چهارچوب شعر جهان عرب نيز كه جهان كوچكي هم نيست فراتر رفته است و يقينا هر كسي در هر جاي جهان شعر اين شاعر را بخواند از او به بزرگي نام ميبرد.
به گفته درويش، جهانشمول بودن نگاه درويش يكي از دلايل شهرت بينالمللي اين شاعر فلسطيني است.
وي تاكيد ميكند: مفاهيم شعر محمود درويش از حوزه فلسطين نيز فراتر رفته است و شعر او بازتاب رنج تمام انسانهاست و به همين دليل شعر او تنها بيان كننده دردهاي انسان فلسطيني نيست بلكه همه رنجديدگان سرافراز زمين را در بر ميگيرد.
وي با اشاره به اينكه درويش شاعري مدرن است و در محدوده شعر كلاسيك امرءالقيسي باقي نمانده، معتقد است تلاش شعري محمود درويش او را تا صفوف شعر مدرن جهان بالا برده است.
موسوي گرمارودي شعرهاي اخير اين شاعر فلسطيني را در برگيرنده حوزههاي متنوع و مختلفي از معرفت شناسي و فلسفه گرفته تا روانشناسي همراه با چشم اندازهاي هنري تازهتر ارزيابي ميكند.
از او پيرامون جايگاه درويش در بين شاعران مشهور جهان عرب ميپرسم و موسوي گرمارودي ميگويد: شعر درويش در ميان شعر نزار قباني و آدونيس قرار دارد؛ اگرچه تلاش هاي او در راه رسيدن به شعر مدرن او را به آدونيس نزديكتر كرده است ولي نكتهاي كه در اين ميان قابل توجه است اين است كه آنها به دليل شعرشان زندان نرفتهاند و رنج نكشيدهاند اما درويش پشت هر حرف خود با گوشت و پوست و خون ايستاده است و ايستادگي مومنانهاش در اين راه در ميان شاعران عرب كم نظير است.
بنيانگذار شعر مدرن مقاومت
دكتر صابر امامي، شاعر و منتقدي كه چند سال پيش مجموعهاي از شعرهاي درويش را به فارسي ترجمه كرده است ترجمه آثار اين شاعر به بيش از 20 زبان زنده جهان و كسب جوايز بينالمللي ادبي را دليلي روشن براي اعتراف به جايگاه بينالمللي شعر درويش ميداند.
وي در تشريح دلايل دستيابي درويش به اين سطح در شعر امروز جهان ميگويد:شاعران اين منطقه جغرافيايي حداقل به 2 زبان زنده جهان وارد هستند و مسافرتهاي فراوان به مناطق مختلف جهان آنها را با ادبيات روز جهان آشنا كرده است. از سوي ديگر، در دورههايي كه درويش در سطح جهان مطرح شد، ايدئولوژي غالب براي مبارزه ايدئولوژي چپ بود و درويش كه خود مدتي در مسكو زندگي ميكرد و به اين تفكر گرايش داشت فرصت طرح در سطح جهان را پيدا كرد.
صابر امامي تاكيد ميكند كه درويش در شعر سياسي هم از موضع شعار به شعر نزديك نشد و وقتي دلايل اين امر را از او ميپرسم، ميگويد: براي پاسخ به اين سوال بايد كارگاه شعري درست كنيم و متنهايي را كه از او به جاي مانده است بررسي كارگاهي كنيم تا به تكنيكهاي شعري او دست يابيم اما اجمالا ميتوان گفت مهمترين دليل شعر شدن شعرهاي سياسي او استفاده هوشمندانه اش از سمبليسم است.
به عبارت ديگر، او در روبهرو شدن با مضمون اشغال فلسطين به جاي استفاده از بيان مستقيم از سمبلهايي كه اين موضوع را ميرسانند، استفاده كرده است.
او در تشريح بيشتر اين موضوع نخستين شعر دومين كتاب درويش برگهاي زيتون را برايم ميخواند. شعر اينگونه شروع ميشود:در قلبم/زنبقهاي سياه است/ و در دلم التهاب و بعد به اينجا ميرسدكه: من خشمگينم / و شعله ابتدايش با خشم است.
امامي ميگويد: شاعر با همين شروع به مخاطبش اطلاع ميدهد كه نبايد از او انتظار شادي داشته باشد؛ چرا كه او خشمگين است و ملتهب اما به جاي آن كه مستقيما به خواننده بگويد به خاطر اشغال وطنش ناراحت است از سمبلهايي چون شعله و زنبق استفاده ميكند و با توجه به اينكه اين شعر از شعرهاي سالهاي نخست شاعري درويش است بايد گفت او از همان ابتداي شاعري متوجه بوده است كه براي سرودن شعر در اين حوزه بايد چگونه عمل كند به همين دليل ميتوان او را از بنيانگذاران شعر مدرن مقاومت در جهان امروز دانست.
وي در توضيح اين مطلب ميگويد: نسل نخست شاعران مقاومت فلسطين را شاعران كلاسيك تشكيل ميدادند اما با ظهور جريان شعر آزاد عرب از سوي نازك الملائكه و بدر شاكر السياب در عراق نسل بعد شعر مقاومت به شعر مدرن گرايش يافت و كسي كه اين شعر را تثبيت كرد و گسترش داد محمود درويش بود البته دركنار وي بايد از نزار قباني كه در جهاني آرامتر شعرهاي خوبي در اين حوزه سرود به همراه توفيق زياد كه همواره چپ ماند و سميح القاسم از نسل بعد نام برد.
آرش شفاعي
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]